▪️ نقشِ مهمِ مادر #ایام_فاطمیه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

🥀ایوان نجف به یاد یاس گمشده سیاه‌پوش شد. 🏴 پرچم عزای صدیقه طاهره سلام‌الله‌علیها بر بلندای حرم علوی افراشته شد. ▪️اینک حرم علوی سیاه‌پوش عزای بانوی مقاومت و شجاعت است که در راه حق سوخت تا چراغ هدایت برای همیشه روشن باشد. #فاطمیه #فاطمیه_سلام_الله_علیها #ایام_فاطمیه

🕊🌷 پسرم حسین، روایت زندگی شهید حسین مالکی نژاد به روایت مادر است، که از سوی انتشارات حماسه یاران به چاپ رسیده است. 🥀🤍این اثر کوشیده تصویر یک نوجوان عاشق و دلباخته اهل بیت سلام الله علیهم را که در سن ۱۲ سالگی وارد جنگ می شود و برایش قضایای مختلفی اتفاق می افتد به تصویر بکشد. 📚#کتاب_صوتی 🔊 📗کتاب #پسرم_حسین ✍️نویسنده: فاطمه دولتی 5️⃣1️⃣ قسمت پانزدهم ⬅️ در این قسمت میشنویم: 🔘دعا برای شهید شدن 🔘خوش پوشی حسین #دفاع_مقدس #نوجوانان

⁉️ گفتم: سبب نامگذاری پادگان "دوکوهه" چیست؟ 💫🌹گفت: علتش را نمی دانم ولی "دو کوهش" را می شناسم ، 🥀🤍و این عکس را از جیبش بیرون آورد... 🕊🌷حاج احمد متوسلیان 🕊🌷حاج محمدابراهیم همت

🕊🌹#شهیدانه 🕊🌷شهدا...! 🥀🤍من دلم شلمچه میخواد 🕊🌹#عاقبتتون_شهدایی

خاکی شد چادرت خودم نو کوچه دیدم یازهرا 😭😭 #فاطمیه 🏴 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج

⚫️باز فاطمیه 🔥... 🙏از فرزند بزرگوارشان کسب اجازه می کنیم برای عزای مادر... 💔یا صاحب الزمان! به نیت ظهور شما در عزاداری ها و مجالس شرکت میکنیم و اشک میریزیم

🎥 حضور خادمان امام رضا(علیه السلام) 🌹🍃در مناطق جنگ‌زدۀ لبنان و سوریه و خدمت‌رسانی به جنگ‌زدگان... 🔘#جبهه_مقاومت 🔘#حزب_الله_هم_الغالبون 🔘#سید_حسن_نصرالله 🔘#نابودی_اسراییل #سقوط_صهیون

🎥 روضه‌ / حاج مهدی رسولی محضر رهبر انقلاب #امام_خامنه_ای حضور شهید سید ابراهیم رئیسی سال۱۴۰۲شمسی/ ایام فاطمیه 🖤 #انقلاب_اسلامی #انتقام_آل_الله #یا_فاطمه_الزهراء

💥تذکر 🔥فاطمیه 🏴فاطمیه؛ نقطه اوج فرج خواهی🌤

چرا هوا زمستونیه دیوار خونمون خونیه در خونه پر از هیزومه مادر کجایی؟ #نماهنگ🔊 #ایام_فاطمیه🏴 #محمود_کریمی🎙

‌🔴 پاسخ شهید کافی به زن بی‌حجاب آقای کافی نقل می کردند:داشتم میرفتم قم، ماشین نبود، ماشین های شیراز رو سوار شدیم. یه خانمی هم جلوی ما نشسته بود،اون موقع هم که روسری سرشون نمی کردن هی دقیقه ای یکبار موهاشو تکون می داد و سرشو تکون می داد و موهاش می خورد تو صورت من. هی بلند می شد می شست، هی سر و صدا می کرد.می خواست یه جوری جلب توجه عمومی کنه. برگشت، یه مرتبه نگاه کرد به منو خانمم که کنار دست من نشسته (خب چادر سرش بود و پوشیه هم زده بود به صورتش) گفت: آقا اون بقچه چیه گذاشتی کنارت؟ بردار یکی بشینه.نگاه کردم دیدم به خانم ما میگه بقچه! گفتم: این خانم ماست. گفت: پس چرا اینطوری پیچیدیش؟ همه خندیدند. گفتم: خدایا کمکمون کن نذار مضحکه اینا بشیم. یهو یه چیزی به ذهنم رسید. بلند گفتم: آقای راننده! زد رو ترمز. گفتم: این چیه بغل ماشینت؟ گفت: آقاجون، ماشینه! ماشین هم ندیدی تو، آخوند؟! گفتم: چرا؟! دیدم. ولی این چیه روش کشیدن؟ گفت: چادره روش کشیدن دیگه! گفتم: خب، چرا چادر روش کشیده؟ گفت: من باید تا شیراز گاز و ترمز کنم، چه می دونم چادر کشیدن کسی ، خط نندازن روشو ...گفتم: خب، چرا شما نمی کشی رو ماشینت؟ گفت: حاجی جون بشین تو رو قرآن. این ماشین عمومیه! کسی چادر روش نمی کشه! اون خصوصیه روش چادر کشیدن! "منم زدم رو شونه شوهر این زنه ❤️ گفتم: این خصوصیه، ما روش چادر کشیدیم".