eitaa logo
شعرستان
47 دنبال‌کننده
50 عکس
6 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از معارف اسلامی
چند بیت درباره وقایع اخیر فتنه و غربال آدم‌ها جنگ احزاب در برابر حق جمله شان را سلاح، شد وق وق جنگ با هر سلاح سرد و گرم دشمنانی برهنه و بی شرم جنگ ترکیب جمله فوت و فن جنگ وامانده های بس لمپن چون ز ایران به وحشت افتادند دست یاری به یکدگر دادند جمله دارند دعوی وحدت چنگ بر هم زنند با شدّت دسته‌ها جمله امتحان دادند ذات خود را عجب نشان دادند! سخت مفتون و مبتلا گشتند تا ز غربال فتنه بگذشتند عده‌ای بد دمیده در فتنه عده‌ای هم خمیده در فتنه سِل بریتی، سیاسی و جز آن سهم روشنگریش، شد هذیان عده ای صفحه ی مجازی شان می سپردند دست جاسوسان باز نشر دروغ پشت دروغ باز می شد به لحظه مشت دروغ عدّه‌ای نیز کور و لال و کر سر به آخور نهاده همچون خر عده‌ای قرص اکستازی خور احمقانی چه سهل بازی خور! برده‌های سیا و موسادند به «گُل» و «شرب‌ خمر» معتادند بس عرق خورده، مست گردیده همچو یک خوک پست گردیده دوره کردند - آرمان - اسیر همچو کفتارها به گرد شیر زخم‌ها بر تنش پدید آمد رفت شاهد، ولی شهید آمد قاتلانش شبیه حیوان؟! نه! غیر صورت، شبیه انسان نه! سی نفر حمله ور به یک انسان سی نفر، جمله بدتر از شیطان در رهایی وقیح و اوباشند در اسارت به خویش می‌شاشند لیدرش دوره دیده‌ی موساد دسته اش رذل‌های بس معتاد سنگدل، پست، بدتر از داعش اهل جرم و جنایت فاحش عدّه ای نیز جاهل و جوگیر دردشان از قصور یا تقصیر همچو فرزند ناخَلَف گویی پشّه گون می رود به هر سویی عدّه ای خوب امتحان دادند در ره اعتقاد جان دادند نمره ی صد ز بیست بگرفتند عارفانه از این سرا رفتند مردم نیک تر ز عصر رسول خوار کردند دشمنان جهول تا وقاحت ز دشمنان دیدند مشت بر چهره شان بکوبیدند حسین صفره
امشب ردیف شد غزلم با نمی‌شود یا می‌شود ردیف كنم یا نمی‌شود شاعر چه باید از تو بگوید که شأن توست؟ ناموس خلقت است؛ خدایا! نمی‌شود... زخمی‌ست داغ فاطمه بر سینۀ‌ علی زخمی كه هیچ‌گاه مداوا نمی‌شود تنها نه هستی علی از دست رفته است هستی بدون فاطمه معنا نمی‌شود طاقت بیار خالیِ این خانه را علی! گفتی که گریه سر ندهی... ها نمی‌شود «حُزنی فَسَرمَدٌ، و لیالی مُسَهّدٌ» این گفته‌های توست که حاشا نمی‌شود می‌خواستی که دخترت از حال مادرش چیزی نپرسد از تو، دریغا! نمی‌شود «لا خیرَ بعد فاطمه» هم بی‌حساب نیست یعنی كسی برای تو زهرا نمی‌شود تقویم عمر یاس تو هجده بهار داشت این راز مبهمی‌ست كه افشا نمی‌شود این گنج تا قیام قیامت نهفته است این قبر، گوهری‌ست كه پیدا نمی‌شود باور كنید حكم گذرنامۀ بهشت الا به دست فاطمه امضا نمی‌شود دوزخ كنار می‌كشد از نام پاک او آتش حریف دختر طاها نمی‌شود برگَرد یاس پرپر گلخانۀ‌ رسول! در سینۀ علی غم تو جا نمی‌شود آن شب سپیده سر زد و روشن نشد چرا؟ از گوشۀ بقیع علی پا نمی‌شود عباس شاه زیدی @safapoemcity
صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه بشکست عهد صحبت اهل طریق را گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود تا اختیار کردی از آن این فریق را گفت آن گلیم خویش بدر می‌برد ز موج وین جهد می‌کند که بگیرد غریق را «سعدی» @safapoemcity
امیدوار بود آدمی به خیر کسان مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان سعدی
نماند ستمکار بد روزگار بماند بر او لعنت کردگار نک: بقره/161
دانی آن خسرو خوبان چه زمانم به سر آید؟ آن زمانم به سر آید که زمانم به سر آید میرزا احمد نقیب الممالک(نک: آثار عجم، ص262 و 263)
  هرکه بیند عکس ساقی را به جام از می تلخش نگردد تلخ کام چون نمیدانی که تیر انداز کیست لاجرم از زخم مینالی مدام در چراغ عقل نبود آن فروغ کآدمی را وارهاند از ظلام هم مگر خورشید عشق آرد به روز یا فروغ جام این تاریک شام من دوای درد خود دانسته ام از کف ساقی، شراب لعل فام شاهباز دست شه بودم که بست حلقۀ زلف تو پایم چون حمام 👈بوسه و دشنام را یک یک بده تا بدانم زان دو شیرین تر کدام؟👉 شِکّر از نِی کسب شیرینی نکرد چاشنی از لعل جانان کرده وام سر نزد هرگز به سعی باغبان سروی از بستان بدینسان خوشخرام جز مِی مردافکن عشق غیور عقل سرکش را که خواهد کرد رام؟ باده می باید بدین شکرانه خورد که به زاهد شد می گلگون حرام ساقیا زان شیشه ام جامی بیار تا زنم بر سنگ شیشۀ ننگ و نام می فروش از ذوق می آگه تر است هیچ کس جز جم نداند سرّ جام می ندانم وصل و هجران از چه روست آنقدر ناپایدار و مستدام عاشقان را گر نبود امید وصل عمر را با هجر کی بودی دوام؟ @safapoemcity
امشب‌رضویون‌ همه‌ شادند همہ دل در حــرم رضــــا نهـــادند همہ عیـــدے ولادٺ از پــدر مےگیرنـد خشنــود ز مقـدم جـــوادنـد همہ (علیه السلام)💫 (علیه السلام) بر همگان مبارک باد💫 ------------------------- 🌐کانال مسجد جامع مهدي موعود عج https://eitaa.com/joinchat/2008023264C8763869f5e
لو کانت عینُ الحبِّ متّهمة فعینُ البغضِ اولی بالتّهمة اگر چشم محبّت متهم بود بود چشم عداوت متهم تر المیزان، ترجمه، ج۱، ص۸۲ @safapoemcity