□مقاله :نقش استاد در سیر و سلوک
*دکتر علی محمد برنا
عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد تویسرکان
《نسخه طبیب روحانی》
هم چنان که گفته شد یکی از وظایف استاد در عرفان تجویز دستورالعمل مناسب با حال و موقعیت شاگرد است، در این جا بعضی از دستورالعملهای اهل معرفت به جهت آشنا شدن باروش آنها ذکر میشود.
حـضرت آیـت االله بهجـت از اسـتاد خـود جـناب آقـای قاضـی (قـده) نقل میکند: «ایشان میفرمودند: اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند .»
و مرحوم آقای سیدهاشم رضوی هندی میفرمایند: روزی یکـی را بـه محـضر آقـای قاضی آوردند که مثلاً آقا دستش را بگیرد و راهنمایی اش کـند. آقـای قاضـی (قـده) فرموده بودند: به این آقا بگویید که نماز را در اول وقت بخواند. بعد
معلـوم شـد کـه آن فـرد وسـواس در عبادت داشته و نماز را تا آخر وقت به تأخیر می انداخته اسـت. و ایـشان بـه مـرحوم علامـه طباطبایـی توصیه کرد ای فرزند! دنیا میخواهی نماز شب
بخوان، آخرت میخواهی نماز شب بخوان.
و برای گذشتن از نفس اماره و خواهشهای مادی و طبعـی و شـهوی و غـضبی کـه غالباً از کنه حرص و شهوت و غضب و زیادهروی در لذّات برمی خیزد، خواندن روایت عنوان بصری را دستور میدادند.
بـرای رهایی از اضطراب و ناراحتیهای روحی خواندن این کلمات را سفارش میکردند.
لا الـه الا االله وحـده لا شـریک لـه، لـه الملـک و لـه الحمد و هو علی کل شی قدیر.
اعوذ بالله السمیع العلیم من همزات الشیاطین و اعوذبک ربی من أن یحضرون ان االله هو السمیع العلیم.
🔸یکـی از شـاگردان آقـای قاضی میگوید: وقتی که بنده خدمت ایشان مشرف شدم فرمودند:
هـر حقّـی که هر کس بر گردن تو دارد باید ادا کنی، خدمت ایشان عرض کردم، مدتی قبل در بین شاگردهایم که نزد بنده درس طلبگی میخواندند، یکی خوب درس نمیخواند. بنده ایشان را تنبیه کردم، در تربیت او اذن ولی او را هم داشتم، در ضمن این جا هم نیست که از او طلب رضـایت کـنم مـیفرمودند: هیچ راهی نداری باید پیدایش کنی. گفتم آدرس ندارم، گفتند باید پـیدا کنـی، آقـای قاضـی فرمودند هر حقی که بر گردنت باشد تا ادا نکنی باب روحانیت، باب
قـرب، بـاب معرفت باز شدنی نیست. یعنی این ها همه مال حضرت احدیت است و حضرت احدیت رضایت خود را در راضی شدن مردم قرار داده است.
🔸حضرت آیت اله قاضی(قده) به یکی از شاگردان خود چنین مینویسد:
○قـبل از هـر چیـز بـر مـا واجـب و لازم اسـت کـه تـوبه نمائـیم با شرایط لازم و نمازهای مخصوص،
○سپس از گناهان کبیره و صغیره به قدر توان دوری نماییم.
○ پس شب جمعه ـ با روز شـنبه ـ نماز توبه بخوانید...
○ سپس به مراقبه صغری [یعنی محاسبه نفس به جهت صدور گناه و
خطـا] و مراقبه کبری [یعنی دوام ذکر و توجه به خداوند و دوری از غفلت و محاسبه و معاقبه نفس به آن چه شایسته و لازم است] ...
○ سپس به دلهایتان توجه نمایید و مرض هایی که در اثر گناه در آن ایجاد شده را مداوا کنید و به وسیله استغفار.
○عـیبهـای بزرگتان را کوچک و کم نمایید.
○ از هتک حرمت یها دوری نما ید، پس اگر کسی هـتک حـرمت نمـود، اگـر چه خدای کریم بر او هتک نکرده باشد - پس او هتک شده است.
کجاست امید نجات برای قلبی که در آن شک و شبهه وارد شده و گرفتار شده است چه برسد بـه ایـنکه راه پارسـایان در پـیش گیـرند و بـا نیکوکاران از آب روان و گوارا بنوشید...
○شما را سـفارش میکنم به این که نمازهایتان را در بهترین و با فضیلت ترین اوقات آنها به جا بیاورید
و آن نمازهـا بـا نوافل 51 رکعت است پس اگر نتوانستید 44 رکعت بخوانید و اگر مشغله های دنیوی نگذاشت آنها را به جا آورید حداقل نماز اوابین به جا آورید...
✅ @d_mr_Fereydooni
💠ِ لَا تَجْعَلَنَّ أَكْثَرَ شُغُلِكَ بِأَهْلِكَ وَ وَلَدِكَ فَإِنْ يَكُنْ أَهْلُكَ وَ وَلَدُكَ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَوْلِيَاءَهُ وَ إِنْ يَكُونُوا أَعْدَاءَ اللَّهِ فَمَا هَمُّكَ وَ شُغُلُكَ بِأَعْدَاءِ اللَّهِ .
حضرت علی علیه السلام فرمود:
🔻 بيشترين اوقات زندگى را به زن و فرزندت اختصاص مده ،
زيرا اگر زن و فرزندت از دوستان خدا باشند خدا آن ها را تباه نخواهد كرد ،
و اگر دشمنان خدايند ،
چرا غم دشمنان خدا را مى خوري؟!
💠حکمت 352 از نهج البلاغه :
✅ @d_mr_Fereydooni
《دکتر محمد رضا فریدونی 》
◀️ عالمان اخلاق و اهل معرفت ما را توجه می دهند به این قضیه که اگر انسان به فکر درمان امراض روحی خود و رذائل اخلاقی خود نیفتد و به فکر تهذیب نفس نباشد روز به روز وضعیت او وخیم تر و خطرناک می شود تا جائیکه صفات بد در او مستحکم می شود ...
🔻اگر ما به تاریخ نگاه کنیم و قابیل را در نظر بگیریم ؛ قابیل به حسب ظاهر خدا شناس است، با نبوت آشناست ؛ پدر او نبی خداست ؛
❇️ اما تنها صفت حسد او را به اینجا می رساند که بنده ای از بندگان خدا را می کشد و قاتل می شود....
⬅️ شیطان به کمک نفس اماره می آید و انسان را ترغیب می کند به صفات بد.. .
⬅️ شیطان در درون انسان صفات بد می اندازد، به مانند تمنی، آرزوهای باطل و آرزوهای طول و دراز ؛ وابستگیهای به دنیا « التَّظَنِّي » سوء ظن . و بد بینی به مردم.
به جای این که انس با خدا و مومنین بگیرد، نسبت به آنان بد گمان و بدبین و دچار حسادت است ...
♦️به تعبیر اهل معرفت دو صفتی که غالب مردم به آن گرفتارند یکی سوء ظن و یکی هم حسد است .
⬅️ اگر انسان دچار سوء ظن شد به تعبیر عالمان اخلاق باید به آن ترتیب اثر ندهد ؛ اگر سوء ظن خود را پی بگیرد و وسواس خاصی را به خرج بدهد منجر به گناه کبیره ای می شود ....
♦️آقا امام سجاد می فرمایند « به جای اینکه من مشغول بشوم وقتم را و قلبم را که سرمایه معرفتی انسان است، صرف آرزوهای باطل بکنم، صرف بدگمانی به مردم و حسد ورزیدن به مردم و زوال نعمت مردم را بخواهم به جای این، انس با تو بگیرم » ؛ « ذِكْراً لِعَظَمَتِكَ» یاد عظمت تو باشم و «وَ تَفَكُّراً فِي قُدْرَتِكَ » و تفکر و تأمل کنم در باب قدرت تو «وَ تَدْبِيراً عَلَى عَدُوِّكَ» و چاره اندیشی کنم در برابر شیطان و دشمن تو ....
✅ @d_mr_Fereydooni
💠 پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
وَ قَالَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : جُبِلَتِ اَلْقُلُوبُ عَلَى حُبِّ مَنْ أَحْسَنَ إِلَيْهَا وَ بُغْضِ مَنْ أَسَاءَ إِلَيْهَا.
دلها در بند دوستی آن کسی است که به آنها نیکی کرده و دشمن آنکه به آنها بدی کرده است.
📚تحفالعقول، جلد۱،صفحه ۳۷
✅ @d_mr_Fereydooni
🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔶
🔷🔶
🔶
🔘 سرشت انسانى با محبت به احسان كننده و منعم خويش آميخته شده است.
«جبلت القلوب على حب من أحسن اليها»
🔹در روايت وارد شده است كه خداى متعال به حضرت داود عليه السلام فرمود:
⬅️ مرا دوست بدار و محبوب خلقم گردان. آن حضرت عرض كرد: پروردگارا! من تو را دوست دارم، امّا چگونه تو را محبوب خلقت نمايم؟ خداوند فرمود: نعمت هايم را كه به آنها ارزانى داشته ام به يادشان آور. اين امر موجب محبت آنها به من خواهد شد.
⬅️ امّا افسوس كه ما با كوچك ترين احسان توسط يك مخلوق كه هيچ چيز از خود ندارد به او علاقه مند مى شويم، ليكن به خداوند ذو المنن كه اين همه نعم لا تعد و لا تحصى به ما عطا فرموده، توجهى نداريم.....
🔸ما گرچه در عالم اسباب بسر مى بريم، امّا نبايد آنچنان در اسباب غرق گرديم كه هيچ نشانه اى از ايمان و توحيد در ما نباشد.
در عين حال كه در كثرت هستى بدان كه مدبر اين عالم يكى است و افراد اين كثرت در اراده و در كارهاى خود مستقل نيستند...
♻️من بارها عرض كرده ام كه خدا صداقت مى خواهد. گردن كج با سينه اى كه پر از كلك و حقه است كارى از پيش نخواهد برد. اگر از روى صدق به خداى متعال ايمان بياورى، كلك را كنار گذاشته و راست بگويى خداى ارحم الراحمين تو را رد نكرده و اجابت خواهد نمود.
《سفینه الصادقین /۳۸》
✅ @d_mr_Fereydooni
💠قسمتی از صحبت های دکتر محمد رضا فریدونی در باب معرفت و محبت خداوند متعال ؛
✅.....امام صادق علیه السلام فرمودند:
حدیث مفصل است و ابتداش را نمیخوانم و از اواسط حدیث این است که:
لَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِي فَضْلِ مَعْرِفَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا مَدُّوا أَعْيُنَهُمْ إِلَى مَا مَتَّعَ اللَّهُ بِهِ الْأَعْدَاءَ مِنْ زَهْرَةِ الْحَيَاةِ
اگر مردم میدانستند که در معرفت خدا چی نهفته است.
هر چی خدا به دیگران داده بود را اهمیت نمیدادند، زیر پا له میکردند. یعنی نگاه کردی دیدی طرف پول داره، اصلا غصه نخور.
تو چی داری؟ معرفت داری خوش به حالت. معرفت نه خیال.
معرفت به این است که تو در دل شب، یا دل روز شکر کنی که خدا داری، این عبارت علی بن ابی طالب میفرماید که من افتخار میکنم که تو خدای منی.
این را با تمام وجود فرد بگوید. بعد خداوند لقمه توی دهن آدم میگذارد، انسان را اداره می کند، به هر حال خدایی که نتواند آدم را اداره کند، خدا نیست. ...
⬅️ لذا زیباترین جمله ای که از دهان آدم میاد بیرون، در برابر خدا این است که انسان به خدا بگوید که من کسی را جز تو ندارم.
اون وقت شما ببین چه تغییری در زندگیش حاصل میشود، فوق العاده میریزه بهم، به هر حال خداست، خدا زنده است. تَوَكَّلْتُ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لا يَمُوتُ
🔸توکل میکنم بر خدایی که نمی میره. حالا به هر کسی هر چیزی داده، تو چشمت بزرگ نیاد، قیافه داده، شهرت داده، مدرک داده، به چشمت بزرگ نیاد. تو فقط برمیگردی به معرفت خدا، ببینی خدا بهت معرفت داده، محبت داده، چی داده؟ اگر داده اصلا اهمیت نمیدی به اونها.
🔸حالا وسط حدیث، إِنَّ مَعْرِفَةَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ آنِسٌ مِنْ كُلِّ وَحْشَةٍ
معرفت خدای متعال، مایه انس انسان است در هر وحشتی، یعنی هر جا احساس اضطراب و وحشت و تنهایی کردی، معرفت خدا نجاتت میدهد.
، وَ صَاحِبٌ مِنْ كُلِّ وَحْدَةٍ ،
همراه تو است هر وقت احساس تنهایی کردی. پس انسان تنها نیست، یعنی چی تنهام.
اینهایی که از تنهایی میترسند.
معنا ندارد.اینهایی که افسرده اند، معنا ندارد. کسی که خدا دارد افسرده نیست.
اصلا آدم مومن دنبال تنها شدن است. یکی رفته بود احوال یک اهل معرفتی را در بیمارستان بپرسد، بهش گفته بود که، تنها بودید، گفته نه آقا شما که آمدی تنها شدم.
تنها نبودم. وَ نُورٌ مِنْ كُلِّ ظُلْمَةٍ
پس این معرفت خدا از قبیل واژه ها نیستند که در ذهن بیاید، یک حقیقتی است که در جان آدم بنشیند، وَ نُورٌ مِنْ كُلِّ ظُلْمَةٍ
وَ قُوَّةٌ مِنْ كُلِّ ضَعْفٍ
نیرو و توانایی است
وَ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ سُقْمٍ "
شما دقت کردید، امام موسی بن جعفر در زندان چه کرد؟ رقاصه آمد توجهی نکرد، سر دیوار ها خط نکشید. همه اش متوجه خدا.
🔸روح تمام مسلک¬های عرفانی توجه قلبی به خداست.
تمام صحبت ها و دعا خواندن ها، باید شما را حرکت بدهد تا اراده کنی راه خدا بروی. اگر راه خدا نروی و حرکت نکنی، اونها از هیچی بهتر است وگرنه فایده ای ندارد....
✅ @d_mr_Fereydooni
آیت الله جوادی_آملی :
اين نكته را عزيزان حوزوی و دانشگاهی بايد بيشتر توجه كنند. حوزه از نظر عقلانيّت و علم الآن دستش خالی است.
#فقه دارد كه فقه احكام فرعی را دارد، #کلام در آن نيست، #فلسفه در آن نيست، #تفسیر در آن نيست، #نهج_البلاغه نيست، صحيفه سجاديه نيست.
ما بخواهيم به مردم بگوييم شما انقلابی باشيد، آقايان! انقلابی بودن با سفارش و موعظه حلّ نمی شود. انقلابی بودن مثل درس های مجلس ترحيم و مجلس فاتحه نيست كه انسان با سفارش حلّ كند. انقلاب، حداقل يك علم قوی غنی می خواهد؛ مثل نهج البلاغه.
اين نهج البلاغه هم بايد در دو سطح: يك عده كسانی كه رسائل و مكاسب می خوانند، بخشی از نهج البلاغه را بخوانند، يك عده كسانی كه كفايه و قسمت دوم نهج البلاغه، اين گروه دوم يقيناً نهج البلاغه بفهم نمی شوند. نهج البلاغه يك علم جان گيری دارد؛ ولی آن مقداری كه برای اداره كشور كافي باشد، اين مقدار را می توانند بفهمند،
وگرنه نهجالبلاغه بدون علوم عقلی، بدون كلام غنی و قوی قابل حلّ نيست.
وقتي در نهج البلاغه شما می خوانيد «وَ كُلُّ قَائِمٍ فِي سِوَاهُ مَعْلُول» طرفِ شما يكی #دکارت است يكی #کانت است، اين دارد عليّت را ثابت ميكند. حضرت امير در اين خطبه می فرمايد چيزی كه هستیِ او عين ذات او نيست، الاّ ولابد علّت می خواهد، شانس و بخت و اتفاق و طبيعت و اينها همه باطل است.
اگر كسی بخواهد اين بخش از نهجالبلاغه را بفهمد اين با كفايه و مكاسب و اينها حلّ نمی شود. اين طرف مقابلش مستقيم با دكارت درگير است و كانْت است و مانند آن. در بخش های اصولی انسان شبهه كعبی را نقل می كند،
گذشت آن زمانی كه شبهه رسمی حوزه، شبهه عبائيه بود،
الآن شبهه كانْت و دكارت است.
اين را مطئمن باشيد كه نهجالبلاغه در حدّ كفايه و مكاسب قابل فهم نيست، حواسّ شما جمع باشد؛ اما براي ضرورت اين است كه نهج البلاغه را دو قسمت بكنند: يك قسمتش خطبه و نامه و كلماتي تا حدودی نرم تر اين برای رسائل خوان، آن بخش دومش يك مقدار دشوارتر هست برای كفايه و كسی كه بخش دوم مكاسب و اينهاست، همراه با بدايه و نهايه و منظومه و #اسفار و اين ها.
🍃 درس اخلاق- ۱۳۹۶/۰۲/۰۷
✅ @d_mr_Fereydooni