eitaa logo
کانال محتوایی سفیر امین
7.2هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
6.7هزار ویدیو
3.3هزار فایل
مجله سفیر امین برای مربیان و مبلغانی است که با دانش آموزان ارتباط دارند و همه دغدغه مندان فرهنگی نسل جدید انقلاب اسلامی. این کانال راه ارتباطی ما با مخاطبین محترم مجله سفیر امین است که در مناسبتهانیزمحتوای تبلیغی بارگزاری میشود ارتباط با مدیر @Msafiramin
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 پیش چشمان علی فاطمه اش را نزنید بی هوا پا به درِ خانه زهرا نزنید میخ در فاطمه را از نفس انداخته است مشت بر سینه انسیه حورا نزنید فاطمه با ثمرش خورد زمین ، نامردم مادری را که فتاده است با پا نزنید بگذارید علی فاطمه را گریه کند بند بر دست یداللهی مولا نزنید با عبا آمده تا فاطمه را دریابد خنده بر حال پریشانی آقا نزنید حبیب 🌹 سیلی و میخ در و آتش نگارم را گرفت بشکند دست مغیره چون که یارم را گرفت پیش چشمم همسرم را زد عدوی بی حیا این جسارت هدیه ی پروردگارم را گرفت فاطمه بود و نبودم بود و قنفذ با لگد ضربه ای زد پشت در ایل و تبارم را گرفت شد کبود از ضربه ها برگ گل یاس نبی حیف شد آمد خزان باغ و بهارم را گرفت آسمان شد روضه خوان و گریه کن عرش خدا داغ زهرا خنده های روزگارم را گرفت صبر کردم در عزای خاتم پیغمبران داغ زهرا عاقبت صبر و قرارم را گرفت در دل شب غسل میدادم به جسم یاس خود حیف شد گلچین رسید و گلعذارم را گرفت در کفن وقتی که پیچیدم تن زخمی او این مصیبت روشنی شام تارم را گرفت پایه های عرش میلرزید وقت دفن او گریه ی آهسته امشب اختیارم را گرفت گرچه زهرا اعتبارم بود اما رفتنش افتخار و اعتبار و اقتدارم را گرفت سعید مرادی چه کنم؟آتشی افتاده به جانم،چه کنم؟ آتش از آب دو چشمم ننشانم چه کنم؟ با حضور تو،به من خانه نشینی سهل است گر نمانی تو و من بی تو بمانم،چه کنم؟ تو در این شهر،فقط در به رخم باز کنی ” ای همیشه نگرانم،نگرانم چه کنم؟ “ زرِهم پشت ندارد،به تو پشتم گرم است بی سپر بعد تو با خصم گرانم چه کنم؟ گوشه ی خانه،من و چار جگر گوشه ی تو غم ز شش سمت گرفته به میانم چه کنم؟ در ره مسجد و خانه به زمین می خوردم از همان موقع شده ورد زبانم ” چه کنم؟ “ من که هر کس گرهی داشت کمک از من خواست گرهی خورده به کارم که ندانم چه کنم؟ زود ای عمر علی می روی از دست علی بی تو بر ماندن خود نیست گمانم،چه کنم؟ حاج علی انسانی 🌹شعر مرثیه شهادت مادر آن شب چه غوغایی به بیت مرتضی بود هر کودکی یک گوشه ای با ماجرا بود یک کودکی با ناله می گفت مادرم وای یک دختری با سوز میگفت مادرم وآی مادر به روی بستر و طفلان کنارش زینب پرستار و علی هم بی قرارش در لحظه ی آخر حسن آمد به بالین وانگه حسین زانو بزد پائینِ بالین این ماجرا آغاز یک شرح غمین است بوسیدن پا را که آن عرش برین است یعنی که ای مادر کنون من آمده ام در روز عاشورا بیایی تو کنارم از بعد غسل مادرِ سینه شکسته دیگر علی گردید داغدار و دل شکسته اشک علی چون زمزم و رود فرات است گاهی به نخلستان و گه با کائنات است رو رختِ ماتم ای * کریمان* کن تو بر تن تا که شوی در فاطمیه یارِ پنج تن ۲۵ دیماه ۹۷ شعر : اصغر نریمانی به یاد همه شهدا واموات الفاتحه مع صلوات
9.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂🥀💔ما عشق را پشتِ درِ این خانه دیدیم. 🍂🥀🌼زهرا در آتش بود ؛ حیدر داشت میسوخت...😭 🍃🌙🌷محفلِ اهل بیتیِ در جمعِ شاعران ومرثیه سرایان و... در بیت نایب امام زمان عجل الله روحی فداه 🍃🌹 اشعاری بسیااار زیبا و بصیرتی 👌.
10.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹آیت‌الله حائری شیرازی🔹 ◼️ شیوه های مبارزه حضرت فاطمه زهرا(س) 🙏در نشر معارف فرهنگی اسلامی سهیم باشیم. •┈┈••••✾•🌿🌺سفیر امین🌺🌿•✾•••┈┈• ✏️https://eitaa.com/safiramin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
....... 🔴➖➖➖➖➖➖➖🍀 روضه شهادت حضرت زهرا (س) - فرصت نداد مادر زینب عقب رود - محمود کریمی خدانکنه آدم گرفتار بشه ، نتونه هیچ کاری کنه، زن جسه اش ظریف تر و ضعیف تره، اگه بین آتیش و دود جایی رم نبینه، دود وقتی بلند بشه آدم چشماشو می بنده، چشم میسوزه دیگه، وقتی چشم ها بسته می شه، دیگه نمی بینه کی در می آد می خوره بهش، چشما بسته بود، فرصت نداد مادر زینب عقب رود مهلت نداد تا که در بسته وا شود زینب صدای فضه به دادم برس شنید می خواست مادر از در و آتش رها شود اما دو دست بسته ی بابا که دید ماند باور نداشت مادرش این بار پا شود یک باردار بی کس و شهری ز ناکسان برخواست تا که کوچه ی غم کربلا شود محکم گره به چادر خود زد خمیده رود تا مانع کشیدن شیر خدا شود دستش به دست فاتح خیبر رسید حیف کار مغیره بود که از او جدا شود آرام پشت یار غریبش به گریه گفت آقا چه غم که محسنم اینجا فدا شود شرمنده ام حمایت من بی نتیجه ماند قسمت نبود دست تو از بند وا شود یه طرف آتیش دل ، یه طرف آتیش هیزم یه طرف گریه ی ما، یه طرف خنده ی مردم خدا نیاره داغ ببینی، یه عده بهت بخندن در آتیش گرفته، روی گل پرپر اُفتاد بوسه های سرخ آتیش ، رو چادر مادر اُفتاد همه از خیمه ها بیرون دویدند ولی سالار زینب را ندیدند همه ایستاده بودند کنار ذوالجناح، یه وقت دیدند از تو گرد و خاک یه عده دارند با آتیش می دوند، زینب بچه ها رو فراری داد، گفت: برید تو بیابونا، برید، آتیش از خیمه ها بلند شد، حالا بگرد زیر یکی از این خیمه ها رقیه رو پیدا کن، .. 🙏در نشر معارف فرهنگی اسلامی سهیم باشیم. •┈┈••••✾•🌿🌺سفیر امین🌺🌿•✾•••┈┈• ✏️https://eitaa.com/safiramin
9.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان سنگ آسیاب 🏴 س 🙏در نشر معارف فرهنگی اسلامی سهیم باشیم. •┈┈••••✾•🌿🌺سفیر امین🌺🌿•✾•••┈┈• ✏️https://eitaa.com/safiramin @moallem_khallagh
17.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥انیمیشن شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها س 🙏در نشر معارف فرهنگی اسلامی سهیم باشیم. •┈┈••••✾•🌿🌺سفیر امین🌺🌿•✾•••┈┈• ✏️https://eitaa.com/safiramin @moallem_khallagh
🌸 شهادت حضرت زهرا ◾️ایـن روزا خــــونه‌ی ما ◾️بـوی عجیـــــــبی داره ◾️مامان داره رو دیــــوار ◾️ پـارچـــه سیاه می‌زاره ◾️میـگم مامان این چیه؟ ◾️واسـه چی این رنگیه؟ ◾️مامان با مــــهربـــونی ◾️میــگه عزیــــز مــــادر ◾️پیـــــــــامبر خــوب ما ◾️داشتـه یه دونه دخـتر ◾️از اســــــمای قشنـگش ◾️فاطـــمه، زهــرا، کوثـر ◾️این بــــــانوی مهــربون ◾️بعـد باباش غریــب شد ◾️به دســــــــــت آدم بدا ◾️زخمی شد و شهید شد ◾️این پــــارچه‌های سیاه ◾️چـــــادر خاکیـــــشونه ◾️که یــــــادگار مونده از ◾️بانـــــوی بـــــی نشونه 🙏در نشر معارف فرهنگی اسلامی سهیم باشیم. •┈┈••••✾•🌿🌺سفیر امین🌺🌿•✾•••┈┈• ✏️https://eitaa.com/safiramin @moallem_khallagh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| انیمیشن شهادت حضرت فاطمه عزیز و مهربون، بهترین زن و مادر دنیا 🙏در نشر معارف فرهنگی اسلامی سهیم باشیم. •┈┈••••✾•🌿🌺سفیر امین🌺🌿•✾•••┈┈• ✏️https://eitaa.com/safiramin @moallem_khallagh