eitaa logo
" کانـالــ سفیران حجاب "
26.3هزار دنبال‌کننده
55هزار عکس
854 ویدیو
29 فایل
ادمین ثبت نام مسابقه: @girls_313 . تبلیغات سفیر 313👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/573243688C45fe529fd3
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ اگر در جايي هم گناه تمسخر بر انسان صدق کند و هم غيبت آيا براي او 2 گناه است مثلا پشت سرکسي ادايش را در بياورد ؟ بله در صورتی که یک فعل تعاریف دو یا چند گناه بر آن صدق کند ، آن فعل بیش از یک گناه محسوب می شود. اما می تواند برای آن فعل یک توبه حقیقی کنید که شامل پشیمانی واقعی و عزم عدم تکرار آن گناه است. نکته آخر آنکه اگر گناه ما حق الناس بود علاوه بر توبه باید از صاحب حق حلالیت بطلبیم(لزومی در گفتن نوع گناه به صاحب حق نیست) این حلالیت طلبیدن اگر در جنبه های مالی باشد نیاز به ادای حقوق مادی صاحب حق نیز هست. اما اگر طلب حلالیت به دلیل امکان دعوای شدید یا مشکلاتی شدید نظیر آن ممکن نبود میتوان کارهای خیری مانند قرائت قرآن و صلوات و استغفار به نیت صاحب حق انجام داد و باید این کارها آنقدر صورت گیرد که احتمال قوی بدهیم اگر آن فرد از کارهای خیر ما با خبر میشد حلالمان می کرد. " کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 " http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
✍ خانمی که دارای درآمد بوده و طلا خریده ولی از آن استفاده نکرده، آیا سر سال خمسی باید خمس آن را بپردازد؟ آیت الله خامنه ای: اگر در حدّ شأن او باشد و مورد نیازش و به قصد استفاده خریده خمس ندارد. آیت الله مکارم: چنانچه طلا مورد استفاده جهت زينت بانوان نباشد يا اضافه بر شأن و نياز آنها باشد وسال خمسي بر آن بگذرد، خمس دارد. سکه های بهار آزادی نيز فقط خمس دارد. آیت الله سیستانی: خمس دارد. آیت الله وحید: بله متعلق خمس است. منابع: [1]. استفتاء اینترنتی پایگاه اطلاع رسانی آیت الله خامنه ای، شماره استفتاء: 528723. [2]. استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيت الله مکارم، کد رهگیری: 9401180077. [3]. استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيت الله سیستانی، کد استفتاء: 314425. [4]. استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيت الله وحید، شماره سوال: 5222. " کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 " http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
اصطلاحات و نکات ناب حوزوی اصطلاحات و نکات : قرآنی/ اصولی /فقهی/ منطقی /فلسفی/ و..... مفید برای مصاحبه های علمی (قضاوت) و امتحانات شفاهی. .https://eitaa.com/tollabdinijame https://eitaa.com/tollabdinijame میتونید کانال ما رو تبلیغ کنید
رهن و اجاره بسیاری از مردم پول می دهند و خانه ای را رهن می کنند و اجاره خانه را کم می کنند، این کار به یک صورت صحیح و به یک صورت باطل است. صورت باطل:👇 اگر قبلا وام و رهن انجام گیرد و ضمن آن شرط کند مال الاجاره تقلیل داده شود، حرام و باطل است.1 صورت صحیح:👇 خانه را اجاره کند (هر چند به مبلغ کم) و در ضمن عقد اجاره، شرط کند وامی به فلان مبلغ از سوی مستأجر به مالک داده شود و خانه در مقابل آن رهن باشد، که در این صورت ربا نیست و حلال است و راه دیگر اینکه صاحب خانه قسمتی از خانه را به شخص بفروشد به همان قیمت که پول پیش می گیرد و مابقی آن را اجاره بدهد و شرط کند که اگر تا سر سال مثلا پول پیش را به او پس داد، قسمت فروخته شده را پس بگیرد، که به آن بیع شرطی گویند. 1. توضیح المسائل مکارم، ص497. مسائل جدید ص88 " کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 " http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
هدایت شده از سفیران فاطمیه
✍ کتاب نسل قابیل؛ جنایات آل سعود درخاورمیانه توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شد. به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، وهابیت یکی از فرق نسبتا نوپای اسلامی است که بیش از دو قرن، عربستان و بعضی ازکشورهای اسلامی را تحت تاثیر خود قرار داده است. آل سعود نیز خود را وام دار محمدبن عبدالوهاب می دانند و در عربستان و منطقه حجاز حکمرانی می کنند.هم اکنون سرزمین های اسلامی سوریه ،عراق، بحرین، یمن،افغانستان ،پاکستان و...در آتش تکفیر وهابیت و آل سعود می سوزند. آن ها میراث دار خوارج اند که مسلمانان را مشرک دانسته و رافت ومحبت و برادری اسلامی برایشان معنایی ندارد. این کتاب نگاهی است به شکل گیری وهابیت در عربستان و تاثیراتی که این تفکر بر دنیای اسلام گذاشته است. تحلیل های نویسنده «هزارتوی سعودی» با وجود پیش داوری های غربی، خواندنی است  در این کتاب، جنایت های آل سعود در جهان اسلام مورد بحث و واکاوی قرار گرفته است و به موضوعاتی مانند: آل سعود کیست ؟، مذمت آل سعود در روایات رسول اکرم (صلی الله علیه وآله)، سقوط آل سعود از علائم ظهورامام مهدی (علیه السلام)، خیانت آل سعود به جهان اسلام،حمایت سعودی ها از صدام در حمله به ایران و حمله به یمن در آخرالزمانپرداخته شده است. کتاب نسل قابیل؛ جنایات آل سعود درخاورمیانه به کوشش جواد بامری در 325 صفحه توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شد. علاقه مندان جهت تهیه کتاب میتوانند از طریق سایت من و کتاب و یا از طریق ارسال نام کتاب به سامانه پیام کوتاه 3000141441 کتاب را با پست رایگان دریافت نمایید. http://manvaketab.ir/558954-نسل-قابیل https://bookroom.ir/people/41965/جواد-بامری کانالـــ سفیـــران زینبیـــون👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2383347712C192e82344f
✍ شخصی از وطن به مقصد شهری مسافرت می کند که تا اول آن شهر مسافت شرعی نیست لکن تا نقطه‌ای که مقصود اوست مسافت شرعی می باشد، آیا برای محاسبه مسافت شرعی اول شهر ملاک است یا نقطه‌ای که مقصود فرد می باشد؟ آیت الله خامنه‌ای: اگر برای نقطه خاصی سفر نکرده بلکه مقصود او خود شهر است، اول شهر ملاک است اما اگر نقطه خاصی مد نظر است، مثلاً دوستی او را به منزل یا باغی که در داخل همان شهر است دعوت کرده، در محاسبه مسافت، همان نقطه باید در نظر گرفته شود. آیت الله مکارم: ملاک در مسافت شرعی، آخرین خانه های شهر مبدأ تا اولین خانه های شهر مقصد می باشد. آیت الله سیستانی: ملاک مقصد نهایی در سفر است. آیت الله شبیری زنجانی: در فرض سوال که مقصد خود شهر نیست، باید مسافت تا منزل محاسبه شود نه خود شهر. آیت الله فاضل: معیار و ملاک در مسافت شرعی فاصله بین دو شهر است یعنی اگر از آخرین خانه های شهر مبداء تا اولین خانه های شهر مقصد به مقدار مسافت شرعی نشود هرچند در داخل شهر مقصد تا نقطه ای که مقصود او است به مقدار مسافت شرعی برود حکم مسافر را ندارد و نمازش تمام است. منابع: [1]. پایگاه اطلاع رسانی آیت الله خامنه ای، احکام روزانه. [2]. استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيت الله مکارم، کد رهگیری: 9405120239. [3]. استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيت الله سیستانی، کد استفتاء: 374736. [4]. استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيت الله شبیری زنجانی، شماره سوال: 19596. [5]. استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيت الله فاضل لنکرانی، کد رهگیری: 9402195. " کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 " http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
✍ آیا علم شمشیر دو دم است یا سوء استفاده از علم به علت جهل است؟ برای پاسخ به این پرسش، باید به این نکات توجه داشته باشیم: الف. معنای علم علم در لغت به معانی زیر آمده است: دانستن،دانش، اظهار و روشن کردن، إدراک شیء،نقیض جهل، یقین، معرفت. البته باید گفت: علم حضور و احاطه بر چیزی است، و احاطه دارای مراتب است، وقتی علم با ادراک خصوصیات همراه شد می شود معرفت و اگر با آرامش همراه شد می شود یقین." ب. معنای لغوی جهل جهل به دو معنا آمده یکی در مقابل علم  و دیگری در مقابل عقل ج.علم در روایات در باب علم تعابیر متفاوتی در روایات داریم تعدادی در بیان منفعت علم است و تعدادای در مضرت علم و بعضی در بیان منفعت نداشتن بعضی از علوم...، برای نمونه چند روایت را بیان می کنیم: 1. "علم به کثرت تعلم نیست تنها نوری است که خداوند در قلب کسی که می خواهد او را هدایت کند می تاباند." 2. "رسول الله در مسجدی وارد شد در حالی که جماعتی پیرامون مردی حلقه زده بودند فرمود: این مرد کیست؟ عرض کردند: علّامه است. فرمود: علّامه کیست؟ گفتند عالم ترین مردم به انساب و تاریخ عرب و... .حضرت فرمود: این علمی است که کسی که جاهل به آن باشد ضرر نمی بیند و به کسی که آن را می داند نفعی نمی رساند ...". علم دارای معانی و کاربردهای متعدد است؛ به نظر می رسد در این پرسش این معانی در هم آمیخته شده و اشتباهاً به جای یک دیگر به کار گرفته شد؛ زیرا مقصود از علمی که ممکن است مورد سوء استفاده قرار گیرد علوم مدوّن و رایج است؛ این علوم هر چند از آن جهت که علم است نور نیز است ولی نور نیز ممکن است مورد استفاده سوء قرار گیرد اما علمی که امکان استفاده سوء از آن نیست، این علوم رایج نیست بلکه حقیقتی است که در اثر طهارت نفس و منزه داشتن آن از آلودگی ها از سوی خداوند به انسان افاضه و عطا می شود؛ این علم از آن رو که در اثر ارتباط با خداوند به دست می آید نور خالص است که فقط خیر دارد و شر ندارد. علمی که نور است، علم لدنی است و با تعلیم و تعلّم حاصل نمی شود، بلکه نور هدایتی است که خداوند آن را بر قلب مؤمنی که شایستگی آن را دارد، می تاباند. هر چند حقیقت علم از نگاه روایات همان نور الاهی است، که گاهی به لحاظ کارکرد از آن به هدایت تعبیر می شود چون علمی که هدایت ندارد گویی اصلاً علم نیست؛ زیرا مهم ترین ویژگی علم راه گشایی و هدایتگری آن است. ولی گاهی در روایات علم به معنای متعارف نیز به کار می رود؛ مانند آن چه در روایت سوم ذکر شده است؛ یا این که در خیلی از روایات از همراهی علم با صفات رذیله منع شده چرا که اگر علم با صفات رذیله همراه شود می تواند مخرّب باشد. نتیجه این که از نظر روایات، به چیزی علم گفته می شود که هدایتگر باشد از این رو هر جا که علمی از علم بودن خارج شده، آن بر این مبنا است که این خصوصیت را ندارد نه این که در لغت متعارف به آن اطلاق علم نمی شود. پس می توان نتیجه گرفت هر علمی نور خالص نیست و علم می تواند با سوء استفاده صاحبش مخرب واقع شود و یا با حسن استفاده صاحبش مفید واقع شود . جمع بندی: این که علم به معنای متعارف خود(نه به معنای هدایت) شمشیر دو دم است؛ به این معنا است که علم فی نفسه خیر و شر نیست؛ بلکه مانند وسیله ای است که هر چند برای استفاده درست ساخته شده ولی می تواند مورد سوء استفاده نا اهلان قرار گیرد و یا در خدمت انسان ها باشد، و همین که گاهی مورد سوء استفاده قرار می گیرد نشان این است که نور محض نیست و این ذره ای از کمال علم نمی کاهد؛ چرا که کلمه حق نیز می تواند مورد استفاده باطل قرار گیرد پس سوء استفاده از ابزار، موجب پایین آمدن ارزش آن ابزار نیست، بلکه ارزش کسی را که از ابزار سوء استفاده کرده پایین می آید. استدلالی که در سؤال برای نشان دادن این نکته مطرح شده که سوء استفاده از علم از روی جهالت است، نیز نمی تواند مورد پذیرش قرار گیرد؛ زیرا کسانی که مثلاً از دانش فیزیک برای ساختن بمب اتم استفاده کردند از روش استفاده صحیح از آن بی اطلاع نبودند؛ ولی نکته این جا است که قدرت طلبی و شهوت محوری، کار آنان را به جایی کشید که به علم خود عمل نکرده از روی علم و آگاهی فیزیک را مورد سوء استفاده قرار دادند. بله همان گونه که بیان شد جهل دو معنا دارد یکی به معنای مقابل علم و دیگری به معنای مقابل عقل. اگر مراد ما از جهل معنای دوم باشد می توان کار این اشخاص را جاهلانه دانست؛ یعنی گفت که کار اینان عاقلانه نبوده و به حکم عقل بی توجهی کرده اند و این جاهلان افرادی اند که علم را مورد سوء استفاده قرار داده اند. " کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 " http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
✍ چرا در قرآن عبارت «فبشّرهم بعذاب الیم» آمده، در حالی که بشارت معنای مثبت دارد؟ در قرآن و لغت، واژه «بشارت» در خبر مسرّت بخش (مژده) و اندوه بخش هر دو به کار می رود،[1] اما طبق قرائن یکی از این دو معنا مشخّص می شود. واژه «بشارت» (بشارة) در قرآن نیامده، اما مشتقّات آن ذکر شده است؛ مانند «بشرى»: «وَ ما جَعَلَهُ اللَّهُ إِلاَّ بُشْرى لَکُمْ»؛[2] خدا آن را (یاری فرشتگان) براى شما بشارت و خبر شادى بخش قرار داد. کلمه «بُشرى» در این آیات و مانند آن به معناى خبر مسرّت بخش و مژده به کار رفته است. اما واژه «بشِّر» در قرآن کریم، به هر دو معنای بشارت آمده است؛ مانند: «بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهار»؛[3] به کسانى که ایمان آورده، و کارهاى شایسته انجام دادهاند، بشارت ده که باغ هایى از بهشت براى آنهاست که نهرها از زیر درختانش جاریست. کلمه «بشّر» در این آیه، به معنای مژده و خبر شادمانی آمده است. «بَشِّرِ الْمُنافِقِینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِیماً»؛[4] به منافقان بشارت ده که مجازات دردناکى در انتظار آنها است. و «فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیم».[5] در این آیات، کلمه «بشّر» به معنای خبر اندوه بخش بوده که استعمال این کلمه، یک نوع استعاره و یا تحکّم است؛ یعنی، غیر از عذاب هیچ چیز دیگری برای آنان نیست؛[6] زیرا چون موعظه و پند و نصیحت در دل هاى کفار و بت پرستان هیچ گونه اثرى نمی گذارد، خداوند خطاب به پیامبر (ص) فرموده که به آنان عذاب دردناک و عقوبت را اعلام نماید، و نوعی طعن و سرزنش است.[7] [1]. قرشى، سید على اکبر، قاموس قرآن، ج1، ص 194، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ ششم، 1371ش؛ طریحى، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق: حسینى، سید احمد، ج 3، ص 221، کتابفروشى مرتضوى، تهران، چاپ سوم، 1375ش. [2]. آل عمران، 126. [3]. بقره، 25. [4]. نساء، 138. [5]. انشقاق، 24. [6]. قاموس قرآن، ج1، ص 194؛ مجمع البحرین، ج 3، ص 221. [7]. حسینى همدانى، سید محمد حسین، انوار درخشان، تحقیق: بهبودى، محمد باقر، ج 18، ص 62 و 63، کتابفروشى لطفى، تهران، چاپ اول، 1404ق؛ مکارم شیرازی، ناصر،تفسیر نمونه، ج 26، ص 319، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش. " کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 " http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
✍ وقتی خداوند فرمودند « لا اکراه في الدين» چگونه کسي که دين اسلام را اختیار نکرده باشد را مجازات می کند؟ علت این سوال این است که پرسشگر میان آزادی عقیده و آزادی بیان عقیده فرق نگذاشته است و این دو را یکی کرده است و همین سبب سردرگمی وی شده است . این آیه به آزادی عقیده اشاره می کند و آن مسئله مجازات مربوط به بیان عقیده غلط است . توضیح : آنچه موجب ایجاد چنین شبهه‌ای در ذهن می‌شود، خلط و عدم تفكیك دو مقوله آزادی بیان و آزادی عقیده است‌. باید دقت كنید كه بین عقیده و بیان و طبعاً آزادی عقیده و آزادی بیان تفاوتهای زیادی وجود دارد: «عقیده‌« امری «قلبی‌«، «درونی‌« و «شخصی‌« است‌. امری قلبی است زیرا تا قلب آدمی به آن ایمان نیاورد هیچ قدرت و عامل خارجی نمی‌تواند آن را در انسان ایجاد كند و هیچگاه با زور و اجبار، كسی به چیزی ایمان نمی‌آورد و بدان معتقد نمی‌شود. هم‌چنین عقیده‌، امری درونی است به آن دلیل كه در نهانخانه دل مأوا می‌گزیند و تا هنگامی كه اظهار نشده است هیچ كس جز خداوند متعال از آن خبر ندارد. و نیز امری «شخصی‌« است‌، زیرا هرگونه تغییر و تحول در آن‌، در حوزه استحفاظی خود شخص اتفاق می‌افتد. آیة «لا اكراه فی الدین‌« مربوط به عالم عقیده و اعتقاد است‌. در حقیقت خداوند متعال بدین وسیله مؤمنان را از یك كار لغو و بیهوده كه هیچ فایده‌ای جز خراب كردن چهره دین ندارد، بازداشته است و به مؤمنان می‌فرماید: دین و عقیده اصولاً و تكویناً اكراه ‌بردار نیست و با زور به وجود نمی‌آید. بنابراین‌، تمسك به زور برای تبلیغ اسلام نه تنها لغو و بیهوده است‌، بلكه موجب تنفر و گریختن از دین می‌شود. اما مقولة بیان‌، و همچنین آزادی بیان ـ به خلاف عقیده و آزادی عقیده ـ امری شخصی نیست‌، بلكه مقوله‌ای اجتماعی است‌. به بیان دیگر، بیان و آزادی بیان‌، پدیده‌ای است كه تنها در جمع و اجتماع مفهوم و معنا پیدا می‌كند. لذا چون مانند همه مقولات و پدیده‌های اجتماعی‌، به سرنوشت دیگران مربوط می‌شود، باید احساس‌ها، نیازها و مصالح دیگران نیز در نظر گرفته شود. به همین علت‌، هیچكدام از پدیده‌ها و مقولات اجتماعی ـ از جمله بیان و اظهار عقیده ـ در هیچ جامعه‌ای یله و رها نیستند، بلكه قانونمند و محدود به حدودی هستند كه در آن‌، نفع اكثریت جامعه لحاظ شده است‌. اكنون این سؤال پیش می‌آید كه‌: آیا در جوامع غربی كه خود را مروّج آزادی بیان‌، می‌دانند، واقعاً بیان هر عقیده و اعتقاد آزاد است‌؟ مسلّماً خیر، نه در آنجا و نه در هیچ جای دیگر، آزادی‌ِ مطلق‌ِ بیان‌، نه ممكن است و نه سودمند. آیا كارشناسان نظامی این كشورها می‌توانند به بهانة آزادی‌ِ بیان‌، اسرار مهم نظامی پیرامون سلاحهای هسته‌ای یا پروژه‌های فضایی را فاش كنند؟ همه جوامع (از خانه و خانواده گرفته تا جوامع بزرگ و كلان‌) به منظور حفظ منافع جمعی و گروهی‌، خطوط قرمزی دارند كه اجازه ورود و افشای آن را به هیچ كس نمی‌دهند. محدودیت بیان و تابعیت آن از مصالح فردی و گروهی‌، همان حقیقتی است كه در فرهنگ عامیانه نیز مورد تصدیق همگان قرار گرفته است‌. نظیر این ضرب‌المثل حكیمانه كه می‌گوید: «هر سخن جایی و هر نكته مكانی دارد.» اسلام نیز، همگام با این حكم عقلایی‌، بیان هر عقیده و مطلبی را در جامعه مفید ندانسته‌، از آزادی مطلق اطلاعات و بیان در جامعه اسلامی برحذر داشته است‌. یكی از مواردی كه آزادی بیان‌، در آنجا ممنوع است‌، اعلام ناامیدی و پشیمانی از دین است‌. " کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 " http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
اصطلاحات و نکات ناب حوزوی اصطلاحات و نکات : قرآنی/ اصولی /فقهی/ منطقی /فلسفی/ و..... مفید برای مصاحبه های علمی (قضاوت) و امتحانات شفاهی. .https://eitaa.com/tollabdinijame https://eitaa.com/tollabdinijame میتونید کانال ما رو تبلیغ کنید
✍ منظور امام علی (علیه السلام) از این عبارت در نهج البلاغه چیست؟ «وقرضوا الدنیا قرضا علی منهاج المسیح». آیا این همان تجرد و رهبانیت نیست؟! در ارتباط با سخن امام علی(ع) که فرمود: دنیا را به سبک مسیح(ع) از خود بریدند، باید گفت؛ این سخن به معنای مجرد زیستن و رهبانیت پیشه کردن نیست؛ چرا که پیامبر اسلام(ص) می‌فرماید: «لَمْ یُرْسِلْنِی اللَّهُ تَعَالَى بِالرَّهْبَانِیَّةِ وَ لَکِنْ بَعَثَنِی بِالْحَنِیفِیَّةِ السَّهْلَةِ السَّمْحَة»؛[1] خدای تعالی مرا برای رهبانیت نفرستاد، بلکه مرا به دین حنیف سهل و آسان مبعوث نمود و اساساً رهبانیت در آموزه‌های اصیل دین مسیح(ع) نیز وجود نداشت، بلکه بدعتی بود که بعدها بنیاد آن نهاده شده است.[2] مجرد بودن حضرت مسیح(ع) نیز دلایل خاص خودش را داشت که قابل سرایت به دیگران نیست[3]و ایشان به پیروان خویش توصیه نکرد تا برای پارسایی تجرد پیشه کنند. آنچه در این سخن مورد نظر امام(ع) است، بیان یکی از صفات پارسایان و پرهیزکاران است. حضرت در این‌‌جا برخی از ویژگی‌‌های پارسایان را برمی‌‌شمارد تا دیگران از آنان در این صفات پیروی کنند. شش صفتی را که امام در این‌جا برای پارسایان برمی‌شمارد عبارت‌اند از: 1. زمین را فرش خود قرار داده‌‌اند. 2. خاک زمین را بستر خود قرار داده‌‌اند. 3. آب زمین را شربتى گوارا دانسته‌‌اند. 4. قرآن را شعار (جامه زیرین) خود ساخته‌‌اند. واژه «شعار» را براى قرآن از آن‌رو استعاره آورده است که آنان پیوسته در حال آموزش آن و درک مقاصد قرآن‌اند. مانند لباس زیرین که همراه بدن است. 5. دعا و درخواست را دثار (لباس روپوش از قبیل جبّه و عبا) قرار داده‌اند. استعاره آوردن لفظ «دثار» نیز از آن جهت است که آنان خود را به وسیله دعا از عذاب خدا و سختی‌هاى وارد بر ایشان نگه می‌دارند، همان‌طور که شخص به وسیله لباس روپوش از سرما و امثال آن خویشتن را حفظ می‌کند. 6. بریدن آنان از دنیا، یعنى آنان(پارسایان) با این ویژگی‌ها، دنیا را با کمترین مقدار نیاز؛ هم‌چون حضرت مسیح(ع) از خود جدا ساخته‌اند.  اینها از لوازم پارسایى آن افراد در برخوردارى از دنیا و چشم پوشیدن با میل و رغبت از آن است.[4]  آنچه امام(ع) در این فراز از سخنانش ما را به آن توجه می‌‌دهد، این است که پارسایان با ویژگی‌هایی که دارند، مانند حضرت مسیح(ع) از متاع دنیا به حداقل اکتفا نمودند. و این بدان معنا نیست که مؤمنان نباید ازدواج کنند و تجرد و رهبانیت را در دستور کار خود قرار دهند. اگر این‌گونه بود که پیشوایان دین و اولیای الهی خودشان نباید ازدواج می‌‌کردند. در حالی‌که در تاریخ مشاهده می‌‌کنیم که این‌گونه نبودند. نه تنها خودشان ازدواج می‌‌کردند، بلکه فراوان توصیه به ازدواج می‌کردند. از پیامبر گرامی اسلام(ص) نقل است که فرمودند: ازدواج سنت من است هرکس از آن دوری کند از من نیست. [5] بر اساس تعالیم و آموزه‌های دین آنچه مهم است، این است که انسان در عین اشتغال به تحصیل علم و دانش و کمالات و در حالی‌که از نعمت‌های دنیایی بهره می‌برد، از اینها به عنوان وسیله‌ای برای رسیدن به کمال و سعادت دنیا و آخرت نگاه کند، و از امکانات دنیایی به حداقل اکتفا نموده و حتی در صورت استفاده از این امکانات، خود را وابسته به آنها نسازند که حضرت مسیح(ع) این‌گونه بود. [1]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 5، ص 494، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. [2] . حدید، 27. [3]. ر. ک: علت ازدواج نکردن حضرت عیسی(ع)، 13960. [4]. ر. ک: بحرانی، ابن میثم، ترجمه و شرح نهج البلاغه، محمدی مقدم، قربانعلی، نوایی یحیی زاده، علی اصغر، ج 5، ص 498، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، 1375ش. [5]. شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، ص 101، نجف، مطبعة حیدریة، چاپ اول، بی‌تا. " کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 " http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
 ✍ چرا در قرآن گاه می‌فرماید: لا اله الا هو، لااله الا انا، لااله الا انت، لااله الا الله و... . آیا این به مراتب متفاوتی اشاره دارد؟ ترتیب آنها چگونه است؟ بالاترین مرتبه توحید کدام است؟ 1. متکلمان مسلمان، مراتب توحید و انواع آن‌را چنین تقسیم کرده‌اند: توحید در ذات، توحید در صفات، و توحید در فعل، که اقسام دیگر توحید، زیر این اقسام داخل می‌شوند؛ مانند توحید در خالقیت، توحید در ربوبیت، توحید در حاکمیت، توحید در طاعت و بندگی، توحید در تشریع و توحید در عبادت. در دیدگاه عرفانی نیز رده‌بندی‌هایی از توحید ارائه شده است که بندهای بعدی ناظر به آنها است. 2. معنای جمله‌ی « لا اله الا هو»؛ این است که «جز او معبودی نیست». «هو» یا «او» اشاره به مقام «غیب الغیوب»، غایب‌ترین غیب‌ها بودنِ خداوند دارد؛ و اشاره به این دارد که برای هیچ بشری امکان ندارد که به ذات پروردگار احاطه پیدا کند. 3. «لا اله الا الله» به این معنا است که خدا و معبودی غیر از آن‌کس که به «الله» نامیده شده نیست؛ منظور از «الله» ذاتی است که مستجمع همه صفات جلال و جمال است. وقتی گفته می‌شود لا اله الا الله؛ یعنی خدایی غیر از «الله» که جامع همه صفات باشد، نیست. 4. معنای «لا اله الا انا» این است که خدا و معبودی غیر از من نیست؛ می‌توان گفت در « لااله الا انا» مفهوم حضور و شهود گنجانده شده است؛ یعنی خداوند خود را حاضر و شاهد معرفی می‌کند. 5. «لا اله الا انت» یعنی خدا و معبودی جز تو نیست. در این جمله نیز مفهوم حضور و شهود وجود دارد، ولی در این‌جا گواهی دهنده و انسانِ موحد، حضور خداوند را احساس می‌کند. با توجه به معنای این جملات، معلوم می‌شود که همه‌ی آنها در رساندن معنای توحید و وحدانیت خداوند مشترک‌اند؛ و تفاوت آنها در برخی جزئیات است که در اولی علاوه بر توحید اشاره به مقام غیب الغیوب خداوند دارد، در دومی به جامعیت صفاتِ جمال و جلال خداوند نیز اشاره دارد؛ در سومی خداوند حضور و شهود خود را به بندگان اعلام کرده و در جمله‌ی چهارم، بندگان موحد، درک خود را به نحو شهود و حضور بیان می‌دارند. " کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 " http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c