eitaa logo
" کانـالــ سفیران حجاب "
26.1هزار دنبال‌کننده
55هزار عکس
882 ویدیو
29 فایل
ادمین ثبت نام مسابقه: @girls_313 . تبلیغات سفیر 313👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/573243688C45fe529fd3
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ منظور از برکات در تعالیم قرآنی چیست؟ ارباب لغت و مفسّران قرآن کریم در مجموع با تعابیر مختلف، برکت را به معنای خیر، خوبی و فایده ثابت و پایدار معنا کرده اند؛ مانند این که می گویند: 1. «برکت»؛ یعنى، ثبوت خیر خدائى در یک چیز.[1] 2. «برکات»، جمع «برکت» در اصل به معناى «ثبات» و استقرار چیزى است، و به هر نعمت و موهبتى که پایدار بماند اطلاق مى شود، در برابر موجودات بى برکت که زود از بین می روند و بى اثر مى شوند.[2] 3. «برکات» به معناى هر چیز زیاد و فراوان است؛[3]و شامل برکت هاى مادّى و معنوى مى شود؛[4] مانند امنیت، آسایش، سلامتى، مال، فرزند، عمر و ... . در محاورات‌ امروز فارسى‌ زبانان‌، برکت‌ به‌ معنای‌ فراوانی‌ نعمت‌ و فزونى‌ در خیر است‌. به عنوان نمونه، وقتی که می گویند خداوند به شما برکت دهد، منظور فزونی در نعمت ها است. در فرهنگ‌ و ادب‌ فارسى‌، برکت‌ و واژه ‌های‌ هم خانواده‌ و مرکّبى‌ که‌ از آن‌ ساخته‌ شده‌؛ نظیر تبرّک‌ و مبارک‌، فراوان‌ به‌ کار رفته‌ است.‌ یکی از واژه هایی که در فرهنگ قرآن و سخنان معصومان (ع) به کار رفته، واژۀ برکت است. و با توجه به معنایی که از آن ارائه شده، موضوعات مختلفی در قرآن با ویژگی برکت مطرح شده اند؛ مانند قرآن کریم که کتابی پر برکت معرّفی شده است؛[5] زیرا در کلمات، آیات و سوره های قرآن کریم، خوبی و خیر حقیقی برای کسانی که به واقع قصد بهره برداری از آنها را داشته باشند وجود دارد. آب و باران که در شرایط مخصوص مایۀ برکت و فراوانی نعمت است.[6] پیامبری همچون حضرت عیسی (ع) به عنوان وجود مبارک (با برکت) معرّفی شده است؛[7]چراکه پیامبران مایۀ هدایت و سعادت انسان هایی هستند که به حق پیرو آنها باشند. همچنین سرزمین مکه و خانه خدا،[8] مسجد الاقصی،[9] شب قدر،[10]و... مکان ها و زمان هایی با برکت شمرده شده اند. [1] راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ج 1، ص 191، ذیل واژه "برک". [2] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 6، ص 267، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374 ش. [3] طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، محمد باقر، ج 8، ص 254، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1374 ش. [4] قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج 4، ص 126، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، تهران، چاپ یازدهم، 1383 ش. [5] "و این کتابى است که ما آن را نازل کردیم کتابى است پربرکت "انعام، 92؛ "و این (قرآن) ذکر مبارکى است که (بر شما) نازل کردیم"، انبیاء، 50. [6] "و از آسمان، آبى پربرکت نازل کردیم، و بوسیله آن باغها و دانههایى را که درو مىکند رویاندیم"، ق، 9. [7] مریم، 31. [8] آل عمران، 96. [9] اسراء، 1. [10]دخان، 3. " کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 " http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
✍ اگر شاهد قتلی باشیم، آیا گواهی دادن به قتل واجب است؟ خداوند در قرآن می‌فرماید: و شهادت را کتمان نکنید! و هر کس آن‌را کتمان کند، قلبش گناه‌کار است. و خداوند، به آنچه انجام مى‌دهید، دانا است.[1] از پیامبر اسلام(ص) نقل شده است: «پیامبر (ص) از کتمان شهادت نهى کرده و فرمود: هر کس شهادت را کتمان کند، خداوند گوشت او را به او در برابر همۀ خلایق مى‌‌خوراند و آن فرمودۀ خداوند عز و جل است: و شهادت را کتمان نکنید و هر کس آن‌را کتمان کند، قلبش گنه‌کار است و خداوند به آنچه انجام مى‌‌دهید، دانا است.[2] کتمان شهادت حرام، و اظهار آن واجب است و این تا زمانی است که ادای شهادت برای شاهد ضرر قابل توجهی نداشته باشد، امّا در صورت وجود ضرر، اداى آن واجب نیست.[3] بر این اساس کتمان شهادت گناه کبیره است،[4] امّا در صورت ضرر ادای آن واجب نیست، البته هر ضرری طبعاً ملاک نیست باید ضرری باشد که عرفاً به آن اهمیت می‌‌دهند. [1]. «وَ لا تَکْتُمُوا الشَّهادَةَ وَ مَنْ یَکْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلیم»، بقره، 283. [2]. بروجرى طباطبایی، آقا حسین، منابع فقه شیعه، مترجمان: حسینیان قمى، مهدى، صبورى، محمد حسین، ج ‌30، ص 311‌، انتشارات فرهنگ سبز‌، چاپ اول، تهران، 1429ق‌. [3]. ر. ک: حلّى سیورى، مقداد بن عبد اللّٰه، کنز العرفان فی فقه القرآن، مترجم، محقق و مصحح، عقیقى بخشایشى، عبد الرحیم، ج ‌2، ص 546‌، پاساژ قدس، پلاک 111‌، قم، چاپ اول.‌ [4]. نراقى، مولى احمد‌، رسائل و مسائل، ج ‌1، ص 77‌، کنگره نراقیین ملا مهدى و ملا احمد، قم، 1422ق‌. " کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 " http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
✍ آیا حکمت و دانش را از هر فرد دانشمندی می توان آموخت؟ انسان ها باید همواره در مقابل حق تسلیم بوده و اگر با توجه به معیارهای عقلی و دینی، حقانیت و درستی سخن و استدلالی برایشان ثابت شد، بدون توجه به این که صاحب سخن کیست، آن را بپذیرند، اما بدیهی است که آموختن دانش از افرادی مفیدتر خواهد بود که به دانش خود اعتقاد داشته و در زندگیشان از آن بهره گیرند و آموختن سخن حق از فردی که بدان اعتقاد نداشته و یا در کردار خود به آن توجهی نمی کند، گرچه به حقانیت سخن او لطمه ای وارد نمی سازد، اما آثاری روانی برای دانشجویی به وجود می آورد که در گفتار و کردار معلم خویش، تناقض می یابد و از طرفی ممکن است که چنین معلمانی بخواهند با آمیختن حق و باطل، مخاطبان خود را در شناخت حقیقت دچار گمراهی کنند. آنچه از مجموعه آموزه های دینی می توان یافت؛ این است که انسان باید در انتخاب راهنمایان خود دقت لازم را به عمل آورد، اما با این وجود، شخصیت افراد، تنها معیار تعیین کننده راستی و ناراستی سخنان آنان نیست و افراد با ایمان، اگر احیانا به اندیشه ای حکمت آمیز از دگراندیشان و سست باوران نیز برخورد نمایند، بعد از تجزیه و تحلیل و شناخت حقانیت آن، نباید از پذیرش آن خودداری ورزند. کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 " http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
✍ چرا انسان ها از مرگ می ترسند ؟ ترس از مرگ می تواند علل و عوامل مختلفی داشته باشد که در این فرصت به طور خلاصه به برخی از این عوامل اشاره می شود.   1. بسیارى از مردم مرگ را به معناى فنا و نیستى و نابودى تفسیر مى‌ کنند. بدیهى است که انسان از فنا و نیستى وحشت دارد. اگر انسان مرگ را به این معنا تفسیر کند، حتماً از آن گریزان خواهد بود؛ از این رو، حتى در بهترین حالات زندگى، فکر مرگ، شهد زندگى را در کام او زهر مى‌ کند و همیشه از این نظر نگران است.   2. انسان هایی هستند که مرگ را پایان زندگى نمى ‌دانند، و در عین اعتقاد به معاد به دلیل اعمال ناپسند و کارهاى خلاف خود، از مرگ مى ‌ترسند و از آن وحشت دارند؛ زیرا مرگ را آغاز رسیدن به نتایج شوم اعمال خود مى ‌بینند. بنابراین، براى فرار از محاسبه الاهى و کیفر اعمال میل دارند هر چه بیش تر مرگ را به تأخیر بیندازند.   شخصی از پیامبر اسلام (ص) پرسید: چرا مرگ را دوست ندارم؟ فرمود: آیا ثروت دارى؟ عرض کرد: آرى، فرمود: چیزى از آن را پیش از خود فرستاده اى؟ عرض کرد: نه، فرمود: به همین دلیل است که مرگ را دوست ندارى.[1]   ایـن هـمـان اسـت کـه امام على (ع) در یکى از سخنان حکمت آمیزش از آن، آه و ناله سر داده و هشدار می دهد: «آه، از کـمـى تـوشـه آخرت و طولانى بودن راه و دور بودن سفر و بزرگ بودن مقصد و محلّ ورود».[2]   3. امام صادق (ع) می فرماید: فردی از ابوذر پرسید: چرا از مرگ می ترسیم؟ پاسخ داد: براى این که دنیا را آباد کرده ‌اید، و آخرت تان را ویران. طبیعى است که دوست ندارید از نقطه آباد به مکان ویران منتقل شوید.[3]   چـنـان کـه از ایـن روایات استفاده مى ‌شود، علّت ترس از مرگ، تلاش نکردن براى آخرت، بلکه بى توجّه بودن به آن و روى کردن به دنیا است؛ و همین موجب ویرانى آخرت است.   انسان باید باور داشته باشد که مرگ پا نهادن به جهان آخرت و دیدن تلاش های این دنیا است. این باور اقتضا دارد که آدمی به وظایف شرعى و انسانی خود عمل کند و به رحمت واسعه خداوند امیدوار باشد. در این صورت است که انسان نه تنها از مرگ نمى ‌ترسد، بلکه آن را به جهت لقای الاهی دوست خواهد داشت و به آن عشق خواهد ورزید.   پیامبر اکرم (ص) فرمود: «مرگ هدیه مؤمن است».[4] امیرمؤمنان (ع) می فرماید: «به خدا سوگند! فرزند ابى طالب علاقه ‌اش به مرگ بیش تر است از کودک شیرخوار به پستان مادر».[5]   بنابر این، راه ترس نداشتن از مرگ، توجّه به آخرت است؛ چرا که اعتقاد نداشتن بـه خـدا و قـیـامـت، به فراموشی سپردن آخرت و فراهم نساختن ره توشه برای آن، از عـوامـل اسـاسـى تـرس از مـرگ اسـت. [1] . شیخ صدوق، خصال، ترجمه کمره ای، ج 1، ص 69، کتابچی، تهران، چاپ اول، 1377ش. [2] . «آه مِنْ قِلَّةِ الزّادِ وَ طُولِ الطَّریقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظیمِ الْمُورِدِ»؛ تمیمی آمدی، عبد الواحد، غرر الحکم و درر الکلم، ص 144، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1366ش. [3] . «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ جَاءَ رَجُلٌ إِلَى أَبِی ذَرٍّ فَقَالَ یَا أَبَا ذَرٍّ مَا لَنَا نَکْرَهُ الْمَوْتَ فَقَالَ لِأَنَّکُمْ عَمَرْتُمُ الدُّنْیَا وَ أَخْرَبْتُمُ الْآخِرَةَ فَتَکْرَهُونَ أَنْ تُنْقَلُوا مِنْ عُمْرَانٍ إِلَى خَرَابٍ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر؛ آخوندی، محمد، ج 2، ص 458، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق. [4] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 70، ص171، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1409ق. [5] . نهج البلاغة، ص 52، خ 5. " کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 " http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
✍ چه کنیم با شنیدن یا خواندن در مورد عذاب‌های آخرت، بترسیم تا این ترس مانع ارتکاب گناه از ما شود؟ ترس از آخرت و عذاب‌های آن، از جمله اموری است که در قرآن بر آن تاکید شده تا جایی که خردمندان و صاحبان عقل را به دلیل داشتن چنین ترسی مورد ستایش قرار داده است.[1] در سوره انسان که در مدح و ثنا و بیان مقام حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) و حسنین(ع) نازل شده نیز در مقام ستایش این بزرگواران، آنان را به ترسان‌بودن از عذاب‌های روز قیامت توصیف کرده است.[2] از این‌رو؛ داشتن حالت ترس از آخرت و عذاب‌های آن، به خصوص اگر مانع ارتکاب گناهان شود، مساوی با دست یافتن به مقام و منزلت والایی است که بالاترین مرتبه آن، منزلگاه اولیای خاص خداوند است. برای رسیدن به این جایگاه مهم، باید مقدماتی فراهم شود تا این امکان برای شخص به وجود بیاید: 1. ایمان به خدا: برای ترس از عذاب الهی، لازم است که شخص، به خدا و نیز اوصاف او همچون «قادر بودن»، «عالم بودن»، «شدید العقاب بودن» و ... ایمان داشته باشد. هر چند که ما مسلمانان، به این موارد اعتقاد داریم ولی چون این اعتقاد در اعماق وجودمان ریشه ندوانده است، نتیجه‌اش آن می‌شود که ما از خدا و عذاب‌های او ترس و هراسی نداشته و به راحتی از دستورات او سرپیچی می‌کنیم. پس اولین راه‌کار این است که ما ایمان خود را به خدا و وجود و اوصاف او را تقویت کنیم و حاضر و ناظر بودن او نسبت به اعمال خود را همواره آویزه گوش خود قرار دهیم.[3] 2. ایمان به آخرت: لازمه دیگر ترس از عذاب آخرت، ایمان داشتن به آن است؛ البته ایمانی واقعی و محکم. داشتن ایمانی سطحی، به گونه‌ای که مدت زمانی بگذرد و شخص اصلاً به فکر آخرت نیافتد، در این زمینه چندان مفید نخواهد بود. ایمان به آخرت باید به گونه‌ای قوی و محکم باشد که شخص آخرت خود را هیچگاه فراموش نکند و خود را همواره به آن نزدیک ببیند. این چنین ایمانی، قلب انسان را از مشغول‌شدن به امور دنیوی باز داشته و متوجه آخرت می‌کند و موجب می‌شود که در دلش حالت خوف از عقاب داشته باشد. این حالت نیز موجب می‌شود تا شخص از گناهان کناره گرفته و اعمالش را با دستورات خدا هماهنگ کند. موارد دیگری نیز وجود دارد که می‌تواند در این راه کمک‌کار باشد. همنشینی و انس با قرآن، یاد خدا، محبت به اهل بیت(ع) و... موجب جلای قلب و رقت آن شده و آماده خشوع و خضوع در مقابل خدا می‌کند و گناه را برای انسان ناپسند و زشت جلوه خواهد داد. [1]. رعد، 21. [2]. انسان، 7. [3]. «اِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ»؛ از میان بندگان خدا، تنها عالمان از او می‌ترسند. " کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 " http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
✍ آیاتی که در آنها امر آمده و لازم‌الاجرا می باشند کدام‌اند؟ قرآن کریم به عنوان کتاب آسمانی مسلمانان، شامل عقائد و دستورات زیادی از جانب خداوند است که برای هدایت همه مردم نازل شده است. کتاب‌های متعددی در تفسیر و شرح آیاتی که مربوط به بخش احکام می‌شوند، با نام «آیات الاحکام» نوشته شده است که در این بین می‌توان به آیات الاحکام استرآبادی اشاره کرد همچنین کتاب‌هایی با نام دیگر مانند کتاب «کنزالعرفان» در این زمینه تألیف شده است. در ادامه به عنوان نمونه، به برخی از این آیات اشاره می‌شود: 1. دستور به نماز و زکات: «وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُون»؛[1] «و نماز را برپا دارید، و زکات بدهید، از پیامبر اطاعت کنید تا مشمول رحمت او شوید». 2. دستور به توسل و جهاد: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ وَ جاهِدُوا فی سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»؛[2] اى کسانى که ایمان آورده‌اید! تقوای خدا پیشه کنید و وسیله‌اى براى تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید. 3. دستور به حجاب: «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُن...»؛[3] و به زنان با ایمان بگو چشم‌هاى خود را فروگیرند، و دامان خود را حفظ کنند و زینت خود را- جز آن مقدار که نمایان است- آشکار نکنند و (اطراف) روسرىهاى خود را بر سینه خود بیاندازند ، و زینت خود را آشکار نکنند... . 4. دستور به امر به معروف و نهی از منکر: «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون»؛[4] باید از میان شما، گروهی دعوت به نیکى، و امر به معروف و نهى از منکر کنند! و آنها همان رستگارانند. 5. نهی از کشتن مؤمن: «وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ یَقْتُلَ مُؤْمِناً إِلاَّ خَطَاً»؛[5] هیچ مؤمنی مجاز نیست که شخص مؤمنی را به قتل برساند، مگر این‌که این کار از روى خطا و اشتباه صورت بگیرد. و... [1]. نور، 56. [2]. مائده، 35. [3]. نور، 31. [4]. آل عمران، 104. [5]. نساء، 92. " کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 " http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
✍ در آیه 12 سوره تحریم، حضرت مریم(ع) به عنوان الگویی برای مؤمنان اعلام شده است. چه نکاتی در این آیه وجود دارد؟ خدای متعال در قرآن مجید، درباره حضرت مریم(س) که الگویى براى افراد باایمان محسوب می‌شود، می‌فرماید: «وَ مَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتی أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فیهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِکَلِماتِ رَبِّها وَ کُتُبِهِ وَ کانَتْ مِنَ الْقانِتین»؛[1] و همچنین مریم دختر عمران الگویی برای مؤمنان است که دامان خود را پاک نگه‌داشت، و ما از روح خود در او دمیدیم؛ او کلمات پروردگار و کتاب‌هایش را تصدیق کرد و از قانتان و مطیعان فرمان خدا بود. در این آیه، عبارت «الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَها ... »؛ بدان معنا است که حضرت مریم(س) دامنش را از پلیدى و آلودگى گناه و از حرام محفوظ داشت و عبارت «فَنَفَخْنا فیهِ مِنْ رُوحِنا» بدین نکته مهم اشاره می‌کند که همین عفّت، مایه پیشرفت و سعادتش تا آن اندازه شد که روح خدا در او دمیده شد و پیامبری بزرگ از دامن او پا به جهان گذاشت. خداوند در این آیه، حضرت مریم را به جهت عفت و پاک‌دامنی‌اش می‌ستاید، و همچنین در جای دیگری از قرآن می‌فرماید: «... اى مریم! خداوند تو را برگزیده و پاک ساخته و تو را بر زنان جهان برترى داده است».[2]شاید این همه تأکید بر پاک‌دامنی مریم(س) به جهت رفتار ناپسندى باشد که یهودیان نسبت به وی روا داشته، و تهمتى باشد که به وى زدند.[3] حضرت مریم(س) موحدی پاک‌دامن بود که هم به پیامبران گذشته ایمان داشت و هم رفتار و کردار خود را بر اساس توصیه‌های موجود در کتب آسمانی تنظیم می‌کرد و قرآن کریم نیز به این واقعیت با عبارت «صَدَّقَتْ بِکَلِماتِ رَبِّها وَ کُتُبِهِ» اشاره کرده است. «وَ کانَتْ مِنَ الْقانِتِینَ» پروردگار در آخر این آیه، آن بانوی آسمانی را در شمار قنوت‌کنندگان اعلام می‌کند. این‌که قنوت چیست؟ در پاسخ 23941 بدان پرداخته شده است، اما خلاصه آن‌که حضرت مریم(س) از زمره مردمى بود که همیشه مطیع خدا و خاضع در برابر اویند، اما در پاسخ به این‌که مریم(س) با این‌که یک زن است؛ چرا در زمره مردان قانت(قانتین) قرار داده شده و نه زنان قانت(قانتات)؟، باید گفت که در زبان عربی، جمع مذکر دارای دو معنا است. یکی جمع مردان و دیگری جمع انسان‌ها و «قانتین» در این آیه به معنای دوم استعمال شده است. البته در برخی تفاسیر ذکر شده است که دلیل آن‌که جمع مذکر آورده شده، بدین جهت است که در میان افراد قانت، مردان اکثریت دارند.[4] اما پذیرش چنین تفسیری بسیار دشوار به نظر می‌رسد، همان‌گونه که بر اساس آیه‌ای دیگر، فرشتگان، مریم را ندا داده می‌گویند: «یا مَرْیَمُ اقْنُتِی لِرَبِّکِ وَ اسْجُدِی وَ ارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِینَ»؛[5] «اى مریم! به شکرانه این نعمت براى پروردگار خود، خضوع کن و سجده بجا آور؛ و با رکوع کنندگان، رکوع کن». که مراد از «راکعان» که جمع مذکر است، تنها مردان رکوع کننده نیست، بلکه تمام انسان‌های رکوع کننده مراد است که مریم نیز باید با آنان به رکوع بپردازد. به هر حال، حضرت مریم(س) از نظر ایمان در بالاترین درجه‌ها قرار داشت، و به تمام کتب آسمانى و اوامر الهى مؤمن بوده، و از نظر عمل پیوسته مطیع اوامر الهى بود، و بنده‌اى بود جان و دل بر کف، و چشم بر امر و گوش بر فرمان داشت؛[6] از این‌رو قرآن وی را در این آیه شریفه از زنان مؤمن، پاک‌دامن و قانت معرفی کرده و حضرتشان را به عنوان الگویی برای جامعه ایمانی اعلام فرمود. [1]. تحریم، 12. [2]. آل عمران، 42. [3]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 19، ص 345، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق. [4]. همان. [5]. آل عمران، 43. [6]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 24، ص 305، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش. " کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 " http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
✍ اگر مرد متوجه شود که همسرش قبلا با کسی ازدواج کرده و طلاق گرفته و این موضوع را از وی مخفی نموده اند؛ آیا حق طلاق بدون پرداخت مهریه را دارد؟ آیت الله خامنه ای: اختیار طلاق با مرد است ولی باید مهریه زن را بپردازد. آیت الله مکارم: حق فسخ برای مرد در صورتی که بعد از ازدواج متوجه شود دختر قبلا هرچند به مدت کوتاه ازدواج موقت داشته ولو دوشیزه باشد (نزدیکی نکرده باشند) باقی است و در مورد مهریه، اگر دختر تدلیس کرده حق مهر ندارد و اگر دیگری تدلیس کرده است باید مهریه دختر را بپردازد و از کسانی که تدلیس کرده اند بگیرد. آیت الله سیستانی: اگر به او گفته است كه اين اولين ازدواج او است و اين توصيف در عقد منظور شده است مى تواند فسخ كند و مهر ندهد. آیت الله شبیری زنجانی: طلاق در هر صورت در اختیار مرد است و در هنگام طلاق در فرض دخول باید تمام مهریه را بپردازد بله اگر این زن در هنگام ازدواج با وی ثیبه بوده، می تواند به نسبت، تفاوت مهریه باکره و ثیبه را از مهریه کسر کند. آیت الله وحید: خیر؛ باید مهریه را بدهد. آیت الله فاضل: ازدواج قبلی زن و طلاق گرفتن و مخفی کردن آن از شوهر مجوز فسخ عقد نیست و اگر مرد بفهمد و بخواهد زن را طلاق بدهد باید مهریه اش را بدهد. منابع: [1]. استفتاء اینترنتی پایگاه اطلاع رسانی آیت الله خامنه ای، شماره استفتاء: 541313. [2]. استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيت الله مکارم، کد رهگیری: 9402300180. [3]. استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيت الله سیستانی، کد استفتاء: 330007. [4]. استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيت الله شبیری زنجانی، شماره سوال: 15560. [5]. استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيت الله وحید، شماره سوال: 6360. [6]. استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيت الله فاضل لنکرانی، کد رهگیری: 9400671. " کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 " http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
✍ آیا کفار و گناه‌‌کاران در قبر با مار و عقرب عذاب می‌شوند؟! در منابع روایی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: «هر کس با زنى مسلمان، یا یهودى، یا مسیحی، یا زردشتی، آزاد یا بنده زنا کند و توبه نکند و بر آن اصرار داشته باشد و بمیرد، خداوند سی‌صد درب در قبر او باز می‌کند که مار و عقرب‏ و اژدهاى دوزخى از آن در آیند؛ و او تا روز قیامت در قبر بسوزد و چون قیامت شود و او از قبرش بر خیزد، مردم از بوی گند او در آزار باشند و از بوی بد او را بشناسند و بدانند در دنیا چه کاره بوده است و در نهایت دستور دهند تا او را به دوزخ افکنند.[1]‏ در ارتباط با این حدیث و احادیث مشابه باید گفت: 1. منظور از عالم قبر، عالم برزخ است، و منظور از آن، قبر مادی و حفره‌ای که مرده را در آن می‌گذارند نیست، هر چند بی‌ارتباط با آن نیست و به نوعی با هم ارتباط دارند. 2. روح انسان هیچ‌گاه بدون بدن نیست؛ نهایت این‌که در هر موطن و مرتبه‌‌ای، بدن مناسب همان مرحله را دارد. در این دنیا از بدن مادی که مناسب با این دنیا است برخوردار است، و در عالم برزخ با بدن مناسب عالم برزخ؛ یعنی بدن مثالی محشور است. توضیح این‌که موجودات عالم برزخ، مادی نیستند، اما در عین حال از برخی ویژگی‌های مادیات بی‌بهره نیستند؛[2]مثلاً دارای شکل، صورت، زمان و مکان و ... هستند و حالات متفاوتی؛ مانند سختی، راحتی، شادی و نگرانی و ... را می‌توانند درک کنند.[3] 3. همان‌گونه که انسان با بدن برزخی و مثالی در عالم قبر و برزخ زندگی می‌کند، موجودات آن عالم - مار، اژدها و عقرب- نیز با وجود مثالی خود در آن عالم وجود دارند؛ نه با بدن مادی. بنابراین انسان در برزخ، نه روح بدون جسم است و نه جسم بدون روح، بلکه روح انسان با جسم برزخی، یا در نعمت‌های برزخی متنعم است و یا با عذاب‌های برزخی معذب است. [1] . ابن بابویه، محمد بن على، الأمالی (للصدوق)،مجلس 66، ص 427، تهران، کتابچى، چاپ ششم، 1376ش. [2]. طباطبائی، محمد حسین، انسان از آغاز تا انجام، ترجمه و تعلیقات، لاریجانی آملی، صادق، ص 77 – 78، انتشارات الزهرا. [3]. قاسمی،‌ علی محمد، برزخ؛ پژوهشی قرآنی و روایی، ص 16، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول. " کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 " http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
✍ چگونه می توان تحت تأثیر فکر و رفتار دیگران قرار نگرفت و به آرامش رسید؟ برخی از نشانه های بلوغ و ابتدای جوانی است. شخص در این سن بسیار تحت تأثیر کلام و حتی نگاه دیگران است. این خصیصه تا حدی طبیعی است؛ زیرا جوان نمی خواهد کمترین نقطه ضعفی از خود نشان دهد. می خواهد در دید همه، شخصیتی محبوب و ستوده باشد. تا این حد، امر خوب و مطلوبی است؛ زیرا انسان می تواند با در نظر گرفتن معیارهای نیک و نگاه به خود، از دید انسان های صالح، در صدد رسیدن به این ارزش های والا برآید. البته این می تواند برای جوان خطرناک هم باشد، وقتی که در میان عده ای از افراد و دوستان ناشایست قرار گیرد و برای نشان ندادن نقطه ضعف، معیار های آنان را برای خود بازسازی کند، در این صورت است که خیلی زود به انحراف کشیده می شود. در برخی از اشخاص، این حس آرمان گرایی به علل مختلفی از جمله، تربیت های خانوادگی و ... در حد افراط گونه ای رشد پیدا می کند. در این صورت است که آرامش انسان از بین می رود، هر لحظه احساس می کند که برای دیگران زندگی می کند، نظرات دیگران از نظر خودش مهم تر می شود، احساس تنگی و سنگینی می کند؛ زیرا می خواهد همه را از خود راضی نگاه دارد.   در هر صورت برای حل این مشکل به امور ذیل باید اهتمام ورزید:   1.اعتماد به نفس و آرامش:   اعتماد به نفس یعنی خود را باور داشتن؛ و به نیروی خویشتن تکیه و اعتماد کردن و باور به توانایی خود در عمل داشتن. [1]   اسلام با معارف غنی خود و معرفی الگوها و تأکید بر خودشناسی و کرامت نفس، بزرگ ترین درس خودباوری را برای انسان ها به ارمغان آورده است؛ مثلاً یکی از مصادیق اعتماد به نفس، در اسلام استقلال طلبی و بی نیازی از دیگران است، که از ژرفای احساسات بشری و تمایلات فطری سرچشمه می گیرد.   قرآن کریم سعادت هر انسانی را بسته به عمل و تلاش و مجاهدت خودش می داند و برای او جز حاصل کوشش و فعالیتش پاداشی در نظر نمی گیرد و چنین چیزی با خودباوری تحقق پیدا می کند: « هر انسانی در گرو عملی است که انجام داده است». [2]   2. خود ارزشمندی: یعنی احترام به خود و نگرش مثبت به خویشتن. اسلام در تمام برنامه های عبادی، اجتماعی، اخلاقی و اقتصادی خود، عزت نفس را لحاظ کرده و نادیده گرفتن آن را در هیچ شرایطی نمی پذیرد.   حضرت امام صادق (ع) می فرماید: « خداوند تمام کارهای مسلمان را به خودشان واگذار کرده، ولی به او اختیار نداده که خود را خوار کند ».[3]   «آبراهام مازلو» می گوید: « تمام افراد در جامعه میل یا نیازی به عزت نفس یا احترام به خود یا احترام به دیگران دارند. آنان نیازمند آن هستند که خویشتن را ارزشمند بیابند ». [4]   3. خودشناسی: خودباوری تا حد زیادی متوقف بر شناخت جنبه های مثبت شخصیتی و آگاهی از استعدادها، توانایی ها و قابلیت ها است. [5]نگرش منفی نسبت به خویش و کم انگاشتن توانایی های خود موجب سلب آرامش و عدم آزادی درونی می شود؛ و موجب می شود که انسان تعادل روحی نداشته باشد و از زندگی و مسئولیت های آن گریزان و فراری باشد. [6]   4- سعی کنید معیار تان در قبول و رد نظریات دیگرن، حق و حقیقت باشد. به این کلام گوهر بار امام معصوم دقت کنید: امام موسی بن جعفر (ع) به هشام می فرمایند:« ای هشام اگر در دست تو گردویی است و همه مردم می گویند گوهر است برای تو فایده ای ندارد (باور نکن) و اگر در دست تو گوهری بود و همه مردم گفتند گردو است برای تو ضرری ندارد( غمگین مباش).[7]   5- مطمئن باشید که دیگران نیز مانند شما ، نقص های مختلفی دارند. بدانید که جز انسان معصوم، کسی کامل و ایده آل نیست.   6- دیگران نیز ( به خصوص دوستان جوانتان) به نظر شما درباره خودشان بسیار اهمیت می دهند.   7- دل خود را به خداوند بسپارید تا آرام شوید. خداوند می فرماید:« آگاه باشید که با ذکر خداوند دلها آرامش پیدا می کند». [8] [1]   . معین، محمد، فرهنگ فارسی، ج 2، ص 2406؛ مصباح یزدی، محمدتقی، راهیان کوی دوست، ص 15، مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ سوم، 1376. [2]   . مدثر، 38. [3]   . کلینی، محمد بن یعقوب، فروع کافی، ج 5، ص 63، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1362. [4]   . آبراهام مازلو، روان شناس شخصیت سالم، با ترجمه: رویگردان، شیوا، ص 154، بی جا. [5]   . سبحانی نیا، محمد، جوان و اعتماد به نفس، ص 64، مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول، 1387. [6]   . منوچهریان، پرویز، عقده حقارت، ص 5، انتشارات گوتنبرگ، بی تا. [7]   . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 1، ص 136،  موسسه الوفاء، بیروت، 1404 هـ ق . [8] . رعد، 28. " کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 " http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
✍ آیا فرشتگان اختیار دارند، اگر دارند فرقشان با انسان چیست؟ مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ (۶ تحریم) فرشتگانى كه هرگز خدا را در آنچه دستورشان مى‌دهد نافرمانى ننموده بلكه هر چه مى‌گوید عمل مى‌كنند. دقت در آیه بالا دو نکته را روشن می کند: ۱- فرشتگان دارای اراده و اختیار هستند. چون اگر این گونه نبودند، معنا نداشت به آن ها امر شود. و امر به موجودی تعلق می گیرد که اختیار داشته باشد. همچنان که اگر اختیار نداشتند، سخن از معصیت درباره آن ها نیز بی معنا می شد. ۲- اراده آن ها بر خلاف نوع انسان، هرگز به گناه تعلق نمی گیرد. و همیشه مطابق دستور خدا عمل می کنند. شاید راز اینکه فرشتگان گناه نمی کنند، در این باشد که آن ها دعوتی به سوی گناه ندارند که آن را پاسخ بگویند: رُوِیَ عَنِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى رَكَّبَ الْعَقْلَ فِی الْمَلَائِكَةِ بِدُونِ الشَّهْوَةِ وَ رَكَّبَ الشَّهْوَةَ فِی الْبَهَائِمِ بِدُونِ الْعَقْلِ وَ رَكَّبَهُمَا جَمِیعاً فِی بَنِی آدَمَ غرر الأخبار ص ۲۵۱ امام صادق (ع) می فرمایند: خداوند متعال عقل بدون شهوت را در فرشتگان قرار داد، و شهوت بدون عقل را در حیوانات، و عقل و شهوت را در انسان. برای جواب مساله از نظر فلسفی نیز باید دقت کنیم که هر چقدر وجود به تجرد نزدیک تر باشد، از عقل و اراده بالاتری برخوردار است. و طبق فلسفه، فرشتگان مجرد محض هستند. در حالی که انسان اگر چه مجرد است اما در مقام فعل، وابسته به ماده شده و در نتیجه، اراده و اختیار فرشته با اولویت اثبات می شود. " کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 " http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c
✍  انگیزه ابوبکر از غصب فدک چه بود؟ غاصبان فدک انگیرهای مختلفی از غصب آن داشتند؛ در این جا به نمونه هایی از آن اشاره می کنیم: 1- امیرمؤمنان (علیه السَّلام) در نامه اى خطاب به عثمان بن حنیف می نویسد: غاصبان فدک انگیرهای مختلفی از غصب آن داشتند؛ در این جا به نمونه هایی از آن اشاره می کنیم: 1- امیرمؤمنان (علیه السَّلام) در نامه اى خطاب به عثمان بن حنیف می نویسد: «بَلى کانَتْ فى أیْدِینا فَدَک مِنْ کُلِّ ما أَظلّته السَّماءُ، فَشَحَّت عَلَیْها نُفُوسُ قوم وَ سَخَت عَنْها نُفُوسُ قَوم آخَرینَ وَ نِعمَ الحَکَمُ اللّهُ». (آرى از میان آنچه آسمان بر آن سایه افکنده بود، تنها فدک در اختیار ما بود، گروهى بر آن بخل و حسادت ورزیدند، و گروه دیگر سخاوتمندانه رها کردند، و بهترین حاکم خدا است). 2. دارایی و درآمد فدک می توانست پایه های قدرت اهل بیت راتقویت کند؛ به نحوی که با حمایت از اقشار آسیب پذیر و تألیف قلوب مردم جبهه قدرتمندی علیه حاکمیت غاصب شکل می گرفت، خلافت از ارزش این امتیاز مطلّع شده بود که در همان روزهاى نخست، فدک را از دست خاندان پیامبر خارج کرد. 3. از طرفی خلافت نوپای غصبی به خاطر تقویت مالى پایه هاى حکومت خود و با عنوان کردن این ادعا که پیامبران چیزى از خود به ارث نمى گذارند، «فدک» را مصادره کرد. آنان حدیثى را دستاویز قرار دادند که قرآن آن را تکذیب مى کند؛ می گویند پیامبر فرموده: « نحن معاشر الانبیاء لا نورث ما ترکناه صدقة»؛ (ما گروه پیامبران، چیزی به ارث نمی گذاریم، هر آنچه ترک می کنیم صدقه است) در پاسخ به ادعای آنها باید گفت: چگونه پیامبران از خود ارث برجا نمى گذارند، در حالى که خداوند می فرماید:  «وَ وَرِثَ سُلیمانُ داودَ». ؛ ( سلیمان وارث داود شد) و می فرماید: «فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا». (به من فرزند پاکیزه اى عطا کن تا از من و از خاندان یعقوب ارث برند او را مورد رضایت خود قرار ده). اگر واقعاً پیامبران ارث نمى گذارند، چرا پیامبر آن حکم الهى را به دخترش زهرا (س) که تنها وارث او بود نگفت و به فردى که اصلًا با موضوع ارتباطی نداشت گفت. نهج البلاغه، نامه 45. سوره نمل، آیه 16. سوره مریم، آیه 5 و 6. " کانـالـــ پـرسـمــــــانـــــ 313 " http://eitaa.com/joinchat/2853830665C232c32048c