بسم رب مھدی الزهرا 💚
#سلام_امام_زمانم♥️
ای تجلی آبی ترین آسمان امید؛
ای آرمان همه چشم انتظاران؛
دنیا نیازمند ظهور توست،
و قلب انسانها به شوق زیارت
روی دلربای تو میتپد
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج🌤
🆔 @safiran_isAr
•° |﷽|°•
دوست دارم در منتهای بی کسی باشم
در مــنتهای گمنامی....، دوســـــــت دارم
بدنم زیر آفــتاب سه شبانه روز بمــاند(:
دوست دارم بـــدنم از زخـــم های جــــای
پای دشـــمنان خــــدا و دین پر باشد🦋
#شهید_ابراهیم_هادی ✍
#صــــــبحتـــون_شــــهدایــی🥰
.
🆔 @safiran_isAr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
»»همه دارائیـــمُ به تو بدهـــکارم من««
جونِ جــوادت اقا
خیلی دوستـــت دارم من🙃❤️
ولادت امــام رضــا جــانمون، سلـــطانِ ایــرانمون پیشاپیش مبـــارک😍🕊
🆔 @safiran_isAr
خستگی ندارد کاری که هر روزش ، با دیدن روی تو آغاز شود...🍂
#دلنوشته
🆔 @safiran_isAr
قــشــنـگ تـریـن تـرافـیکی که دوســت دارم
توش گـیر کنم😢❤️
#اللهم_الزقنا_شهادت
🆔 @safiran_isAr
من در این خلوت خاموش سکوت
اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم ... ✌️
شهید #محمد_بلباسی ❤️
🆔 @safiran_isAr
چـشـمانت را بهـ من قـرض میدهـی؟
میخواهــم ببـیـنم چگونــه دنـیا را دیـدی که از چـشـمانت افتاد...
🌱🙂
#داداش مصطفی
🆔 @safiran_isAr
چه باران ببارد چه نبارد
چه بهار باشد چه نباشد..
چه به روی
خود بیاوریم
چه نیاوریم ...
جای تو
همیشه خالیست...🥀
#شهید_رسول_خلیلی
🆔 @safiran_isAr
°•[🌿⃟☁️]•°
ـ
ـ
شهیدشدناتفاقےنیسٺ
اینطۅࢪنیستڪہبگویے؛
گلولها؎خۅࢪدومُرد
شهیدࢪضایٺنامہداࢪد...
وࢪضایٺنامہاشࢪااۅلـ¹
حسینوعلمدارشـ
امضامیڪنند
وبعدمُهرزهرامیخوࢪد...!
#شهیدانه
🆔 @safiran_isAr
.
کتابپسرکفلافلفروش༆📕✦.
شهیدمحمدهادیذوالفقاری༆🌹✦.
#پـــــــارت_سیزدهم🌸/#تریاک🚭
ایام فتنه بود و هر روز اتفاقات عجیبی در این کشور رخ می داد. دستور رسیده بود که بسیجی ها برنامه ی ایست و بازرسی را فعال کنند. بچه های بسیج مسجد حوالی میدان شهید محلاتی برنامه ی ایست و بازرسی را آغاز کردند. هادی با یکی دیگر از بسیجی ها که مسلح بود با یک موتور به ابتدای خیابان شهید ارجمندی آمدند. این خیابان دویست متر قبل از محل ایست بازرسی بود. استدلال هادی این بود که اگر مورد مشکوکی متوجه ایست و بازرسی شود یقیناً از این مسیر می تواند فرار کند و اگر ما اینجا باشیم می توانیم با او برخورد کنیم. ساعات پایانی شب بود که کار ما آغاز شد. من هم کنار بقیه ی نیروها اطراف میدان محلاتی بودم هنوز ساعتی نگذشته بود که یک خودروی سواری قبل از رسیدن به ایست بازرسی توقف کرد! بعد هم یک دفعه دنده عقب گرفت و خواست از خیابان شهید ارجمندی قرار کند. به محض ورود به این خیابان یک باره هادی و دوستش با موتور مقابل او قرار گرفتند. دوست هادی مسلح بود. راننده و شخصی که در کنارش بود، هر دو درب خودرو را باز کردند و هر یک به سمتی فرار کردند. هادی و دوستش نیز هر یک به دنبال یکی از این دو نفر دویدند. راننده ازنرده های وسط اتوبان رد شد و خیلی سریع آن سوی اتوبان محو شد! اما شخص دوم وارد خیابان ارجمندی شد و هادی هم به دنبال او دوید. اولین کوچه در این خیابان بسیار پهن است اما بر خلاف ظاهرش بن بست می باشد. این شخص به خیال اینکه این کوچه راه دارد وارد آن شد. من و چند نفر از بچه های مسجد هم از دور شاهد این صحنه ها بودیم. به سرعت سوار موتور شدیم تا به کمک هادی و دوستش برویم. وقتی وارد کوچه شدیم با تعجب دیدیم که هادی دست و چشم این متهم را بسته و در حال حرکت به سمت سر کوچه است! نکته ی عجیب اینکه هیکل این شخص دو برابر هادی بود. از طرفی هادی مسلح نبود. اما اینکه چطور توانسته بود. این کار را بکند واقعا برای ما عجیب بود. بعدها هادی می گفت وقتی به انتهای کوچه رسیدیم، تقریباً همه جا تاریک بود. فریاد زدم بخواب و گرنه می زنمت. او هم خوابید روی زمین من هم رفتم بالای سرش و اول چشمانش را بستم که نبینه من هیچی ندارم و .....بچه های بسیج مردم را متفرق کردند. بعد هم مشغول شناسایی ماشین شدند. یک بسته ی بزرگ زیر پای راننده بود همان موقع مأموران کلانتری ۱۱۴ نیز از راه رسیدند. آنها که به این مسائل بیشتر آشنا بودند تا بسته را باز کردند گفتند: این ها همه اش تریاک است. ماشین و متهم و مواد مخدر به کلانتری منتقل شد. ظهر فردا وقتی می خواستیم وارد مسجد شویم یک پلاکارد تشکر از سوی مسئول کلانتری جلوی درب مسجد نصب شده بود. در آن پلاکارد از همه ی بسیجیان مسجد به خاطر این عملیات و دستگیری یکی از قاچاقچیان مواد مخدر تقدیر شده بود.
#ادامه_دارد🦋همراهمون باشید😉
🆔 @safiran_isAr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷دعای سلامتی امام زمان (عج) را با صدای دلنشین #شهید رسول خلیلی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_بحق_زینب_کبری_سلام_الله_علیها
اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً
#قرار_شبانه
🆔 @safiran_isAr
#مادرانه
میشناسد دل من
بوی دل سوخته را
الهی؛ این کاسههای گدایی مان را پر کن: اللهم ارزقنا توفیق #الشهاده فی سبیلک...
#شبتون_شهدایی
🆔 @safiran_isAr
بـسمـ ربِّ مھد؎ فـٰاطمہ♥️🌿
﴿اَلـسَلامُعَلَیـکیـٰابَـقیَةاللّٰه﴾🖐🏻🌱️
چـون تـو را دارم هـمـه دارم...❤️🌱
#اللهمعجللولیکالفرج
🆔 @safiran_isAr
کافیست صبــح که چشمانت را باز میکنی ،
به شهــدا سلام کنی...
صبــح که جای خودش را دارد ،
ظهر و عصر و شب هم بخیـر می شود . . .
السلام علیک یا انصار الله🕊
📎سلام ،صبـحتون شهـدایـی🌺
🆔 @safiran_isAr
.•°
و قَــــلبک فی قَــلبی یا شهید..
قشنگه ها نه؟
قلب یه شهید تو قلبت باشه..
باهاش یــکی بشی
باهاش رفیق بشی
اونقدر رفیق و اونقدر عاشق
و اونقدر شبیه ...
که تهش مثل خودش شهید بشی :)♥️
#شهید_مصطفے_صدرزاده 🌷
🆔 @safiran_isAr
دنیا محل گذر است ...
ابد در پیش دارید :)
_ شهید محمد بلباسی🌱
🆔 @safiran_isAr
|🕊🤍|
سال پنجاه و نه بود
برنامه ی بسیج تا نیمه شب ادامه یافت
دو ساعت مانده به اذان صبح
کار بچه ها تمام شد.
ابراهیم بچه ها را جمع کرد از خاطرات کردستان تعریف کرد.
خاطراتش هم جالب بود ، هم خنده دار .
بچه ها را تا اذان بیدار نگهــ داشت
بچه ها بعد از نماز جماعت صبح
به خانه هایشان رفتند.
ابراهیم به مسئول بسیــــج گفت:
اگر این بچهـ ها همان ساعت می رفتند
معلوم نبود برای نماز بیدار مــــی شدند یا نه
شما یا کار بسیج را زود تمام کنید یا بچه ها را تا صبـــــح نگهدارید که نمازشــان قضا نشود.🙂
🆔 @safiran_isAr
اگرکهمیخوایسربازامامزمان(عج)باشی،
بایدتواناییهایخودتوخیلیبالاببری!
شیعهبایدهمهفنحریفباشه
وازهمهچیسردربیاره :)...!
#شهیدمحمدرضادهقان
🆔 @safiran_isAr
🌷یڪ لحظہ چشم دیدن خودرا بہ من ببخـش
⚘آیینـــــہهاے روشـــــن خـودرا بہ من ببخـش
🕊پــــــرواز را تـــــو تجربـــــہ ڪــردے مبارڪت
🕊حالا پـــــرِ پریـــــدن خــــودرا بہ من ببخـش
#اللهم_ارزقنا_شهادت_فی_سبیلک
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#یادت_باشد
🆔 @safiran_isAr
اولیـــنمــرحلـــهٔشهــادت
اطلاعـتازولـایـتفقــیـهاســت..
🆔 @safiran_isAr
بهش گفتن:
+ چـرا پلاڪتو میڪندے؟!
گفـت:
- هرچی فڪر میڪنم
یاراے امامحسین تو ڪربلا
پلاڪ نداشتن :)
#شهدای گمنام
🆔 @safiran_isAr
دوستان لطفاً سهم هر نفر هشت صلوات هدیه به آقا امام رضا ع به نیت سلامتی آقای رئیسی و تیم همراهشون
.
کتابپسرکفلافلفروش༆📕✦.
شهیدمحمدهادیذوالفقاری༆🌹✦.
#پـــــــارت_چهاردهم🌸/#امربهمعروف🕊
هادی پسری بود که تک و تنها راه خودش را ادامه داد. او مسیر دین را از آنچه بر روی منبرها می شنید انتخاب میکرد و در این راه ثابت قدم بود. مدتی از حضور او در بسیج نگذشته بود که گفت: باید یکی از مسائل مهم دین را در محل خودمان عملی کنیم. می گفت: روایت از حضرت علی داریم که همه اعمال نیک و حتی جهاد در راه خدا در مقایسه با امر به معروف و نهی از منکر، مثل قطره در مقابل دریاست. برای همین در برخی موارد خودش به تنهایی وارد عمل میشد. یک سی دی فروشی اطراف مسجد باز شده بود. بچه های نوجوان که به مسجد رفت و آمد داشتند از این مغازه خرید می کردند. این فروشنده سی دی های بازی و فیلم کپی شده را به قیمت ارزان به بچه ها می فروخت. مشتری های زیادی برای خودش جمع کرد تا اینکه یک روز خبر رسید که این فروشنده فیلمهای خارجی سانسور نشده هم پخش می کند! چند نفر از بچه ها خبر را به هادی رساندند. او هم به سراغ فروشنده ی این مغازه رفت. خیلی مؤدب سلام کرد و از او پرسید بعضی از بچه ها می گویند شما سی دی های غیر مجاز پخش می کنید، درسته؟؟فروشنده تکذیب کرد و این بحث ادامه پیدا نکرد. بار دیگر بچه های نوجوان خبر آوردند که نه تنها سی دی های فیلم، بلکه سی دی های مستهجن نیز از مغازه ی او پخش می شود. هادی تحقیق کرد و مطمئن شد. لذا بار دیگر به سراغ فروشنده رفت. با او صحبت کرد و شرایط امر به معروف را انجام داد. بعد هم به او تذکر داد که اگر به این روند ادامه دهد با او با حکم ضابطان قضایی برخورد خواهد شد. اما این فروشنده به روند اشتباه خودش ادامه داد هادی نیز در کمین فرصتی بود تا با او برخورد کند. یک روز جوانی وارد مغازه شد. هادی خبر داشت که یک کیسه پر از سی دی های مستهجن برای این شخص آورده اند.
#ادامه_دارد🦋همراهمون باشید😉
🆔 @safiran_isAr
♨️تو در جنگلهای ورزقان، در نقطه صفر مرزی چه کار میکنی مرد؟
🔹صندلی نهاد ریاست جمهوری چه کم داشت که پشت آن ننشستی تا این شب عیدی، پیام تبریک برای این و آن ارسال کنی؟
🔹میخواستی بگویند مردمی هستی؟
خب مثل دیگران سوار تویوتا لندکروز ضدگلوله میشدی و چند نفر آدم را پیدا میکردی و از بینشان ردی میشدی و صدای شاتر دوربینها و تمام.
🔹به جهنم که پیرمرد روستای دیزج ملک از زمان رضاخان تا الان، یک فرماندار را از هم نزدیک ندیده.
🔹به جهنم که روستای کهنهلو به ورزقان یک جاده درست و حسابی ندارد.
🔹به جهنم که روستای کیغول یک درمانگاه ندارد و همین ماه پیش زن جوانی، قبل از رسیدن به زایشگاه شهرستان، بچهاش سقط شد.
🔹اقلا یک جای نزدیک با دسترسی هموار میرفتی سید جان!
رفتی سراغ نقطهای که کل مملکت بسیج شدهاند برای پیدا کردنت؟
انصافت را شکر.
میگویند آنجا باران گرفته.
زیر باران دعا مستجاب است.
دعا کن برای خودت
دعا کن برای ما؛
پیرمرد روستای کهنهلو را که یادت نرفته؟
همان که هنوز یک فرماندار را هم از نزدیک ندیده؟
دعا کن سید!
شب عید است...
🆔 @safiran_isAr