🌱شهید رسول خلیلی:
خدایا! می دانم که کم کاری از من است
خدایا! می دانم که من بی توجهم
خدایا! می دانم که من بی همتم
خدایا! می دانم که من قلب امام زمان (عج) را رنجانده ام، اما خود می گویی که به سمت من باز آیید..
آمده ام خدا!
کمکم کن تا از این جسم دنیوی و فکرهای مادی نجات یابم.
#شهیدانه 🕊
#امام_زمان ♥️
🆔 @safiran_isAr
🔹تقدیر بر ما چنین رقم خورد!
شما بروید #عاشقانه و #عارفانه
و ما بمانیم غریبانه و دردمندانه.....
🆔 @safiran_isAr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی ما خواب بودیم ابرقهرمان ایرانی در فلسطین قهرمان میساخت.
یحیی سنوار عزیز از #قاسم_سلیمانی میگه:❤️
🆔 @safiran_isAr
غــروب دلتــنگـی جمـعـه🥹
جمعه یعنےانتظار بیکران
یعنےطالب مهدےشدن
یعنےضدبدعهدےشدن
یعنےآرزوےفاطمه
یعنےعاشق زهرا شدن
یعنےبایتیمان خوب باش
یعنےآنچه اوفرموده باش
و دنیا غروب جمعه چه دل گیر میشود......
الهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها🤲🏻🤲🏻
🆔 @safiran_isAr
.
کتابپسرکفلافلفروش༆📕✦.
شهیدمحمدهادیذوالفقاری༆🌹✦.
#پـــــــارت_دوازدهم🌸/#شوخ_طبعی🕊
هادی با چهره ای مظلومانه شروع کرد با زبان لالی صحبت کردن. این بنده ی خدا هم تا دید این آقا قادر به صحبت نیست چیزی نگفت و رفت. شب وقتی به اتاق ما آمد یکباره چشمانش از تعجب گرد شد. هادی داشت مثل بلبل تو جمع ما حرف می زد در دو کوهه به عنوان خادم راهیان نور فعالیت می کردیم. در آن ایام هادی با شوخ طبعی ها خستگی کار را از تن ما خارج می کرد. یادم هست که یک پتوی بزرگ داشت که به آن می گفت پتوی اجکت یا پتوی پرتاب کاری که هادی با این پتو انجام میداد خیلی عجیب بود. یکی از بچه ها را روی آن می نشاند و بقیه دور تا دور پتو را می گرفتند و با حرکات دست آن شخص را بالا و پایین پرت می کردند. یک بار سراغ یکی از روحانیون رفت. این روحانی از دوستان ما بود. ایشان خودش اهل شوخی و مزاح بود. هادی به او گفت: حاج آقا دوست دارید روی این پتو بنشینید؟ بعد توضیح داد که این پتو باعث پرتاب انسان می شود. حاج آقا که از خنده های بچه ها موضوع را فهمیده بود، عبا و عمامه را برداشت و نشست روی پتو هادی و بچه ها چندین بار حاج آقا را بالا و پایین پرت کردند. خیلی سخت ولی جالب بود. بعد هم با یک پرتاب دقیق حاج آقا را انداختند داخل حوض معروف دو کوهه بعد از آن خیلی از خادمان دو کوهه طعم این پتو و حوض دو کوهه را چشیدند!شیطنت های هادی در نوع خودش عجیب بود. این کارها تا زمانی که پایاو به حوزه ی علمیه باز نشده بود ادامه داشت. یادم هست یک روز سوار موتور هادی از بهشت زهرا به سوی مسجد بر می گشتیم. در بین راه به یکی از رفقای مسجدی رسیدیم. او هم با موتور از بهشت زهرا با بر می گشت. همین طور که روی موتور بودیم با هم سلام و علیک کردیم. یادم افتاد این بنده ی خدا توی اردوها و برنامه ها چندین بار هادی را اذیت کرد. از نگاه های هادی فهمیدم که میخواهد تلافی کند! اما نمی دانستم چه قصدی دارد. هادی یک باره با سرعت عملی که داشت به موتور این شخص نزدیک شد و سوییچ موتور را در حالی که روشن بود چرخاند و برداشت. موتور این شخص یک باره خاموش شد. ما هم گاز موتور را گرفتیم و رفتیم! هر چه آن شخص داد می زد اهمیتی ندادیم. به هادی گفتم خوب نیست الآن هوا تاریک میشه این بنده ی خدا وسط این بیابون چی کار کنه؟ گفت: باید ادب بشه. یک کیلومتر جلوتر ایستادیم برگشتیم به سمت عقب این شخص همین طور با دست اشاره می کرد و التماس می کرد. هادی هم کلید را از راه دور نشانش داد و گذاشت کنار جاده، زیر تابلو بعد هم رفتیم.....
#ادامه_دارد🦋همراهمون باشید😉
🆔 @safiran_isAr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷دعای سلامتی امام زمان (عج) را با صدای دلنشین #شهید رسول خلیلی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_بحق_زینب_کبری_سلام_الله_علیها
اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً
#قرار_شبانه
🆔 @safiran_isAr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥این شخص 1000نفر از اهل تسنن را وهابی کرده؛
در ادامه فعالیتش می خواسته یک بچه #شیعه را #وهابی کنه... اما ماجرا برعکس میشه...
ببینید خیلی جالبه‼️
#نشر_حداکثری
(شما هم با پخش این کلیپ کمک کنید حق، گسترش پیدا کنه، نکنه اینقدر کم توفیق باشیم که در راستای پخش این کلیپ بخل داشته باشیم!
˹@safiran_isAr˼
بسم رب مھدی الزهرا 💚
#سلام_امام_زمانم♥️
ای تجلی آبی ترین آسمان امید؛
ای آرمان همه چشم انتظاران؛
دنیا نیازمند ظهور توست،
و قلب انسانها به شوق زیارت
روی دلربای تو میتپد
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج🌤
🆔 @safiran_isAr
•° |﷽|°•
دوست دارم در منتهای بی کسی باشم
در مــنتهای گمنامی....، دوســـــــت دارم
بدنم زیر آفــتاب سه شبانه روز بمــاند(:
دوست دارم بـــدنم از زخـــم های جــــای
پای دشـــمنان خــــدا و دین پر باشد🦋
#شهید_ابراهیم_هادی ✍
#صــــــبحتـــون_شــــهدایــی🥰
.
🆔 @safiran_isAr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
»»همه دارائیـــمُ به تو بدهـــکارم من««
جونِ جــوادت اقا
خیلی دوستـــت دارم من🙃❤️
ولادت امــام رضــا جــانمون، سلـــطانِ ایــرانمون پیشاپیش مبـــارک😍🕊
🆔 @safiran_isAr
خستگی ندارد کاری که هر روزش ، با دیدن روی تو آغاز شود...🍂
#دلنوشته
🆔 @safiran_isAr
قــشــنـگ تـریـن تـرافـیکی که دوســت دارم
توش گـیر کنم😢❤️
#اللهم_الزقنا_شهادت
🆔 @safiran_isAr
من در این خلوت خاموش سکوت
اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم ... ✌️
شهید #محمد_بلباسی ❤️
🆔 @safiran_isAr
چـشـمانت را بهـ من قـرض میدهـی؟
میخواهــم ببـیـنم چگونــه دنـیا را دیـدی که از چـشـمانت افتاد...
🌱🙂
#داداش مصطفی
🆔 @safiran_isAr
چه باران ببارد چه نبارد
چه بهار باشد چه نباشد..
چه به روی
خود بیاوریم
چه نیاوریم ...
جای تو
همیشه خالیست...🥀
#شهید_رسول_خلیلی
🆔 @safiran_isAr
°•[🌿⃟☁️]•°
ـ
ـ
شهیدشدناتفاقےنیسٺ
اینطۅࢪنیستڪہبگویے؛
گلولها؎خۅࢪدومُرد
شهیدࢪضایٺنامہداࢪد...
وࢪضایٺنامہاشࢪااۅلـ¹
حسینوعلمدارشـ
امضامیڪنند
وبعدمُهرزهرامیخوࢪد...!
#شهیدانه
🆔 @safiran_isAr
.
کتابپسرکفلافلفروش༆📕✦.
شهیدمحمدهادیذوالفقاری༆🌹✦.
#پـــــــارت_سیزدهم🌸/#تریاک🚭
ایام فتنه بود و هر روز اتفاقات عجیبی در این کشور رخ می داد. دستور رسیده بود که بسیجی ها برنامه ی ایست و بازرسی را فعال کنند. بچه های بسیج مسجد حوالی میدان شهید محلاتی برنامه ی ایست و بازرسی را آغاز کردند. هادی با یکی دیگر از بسیجی ها که مسلح بود با یک موتور به ابتدای خیابان شهید ارجمندی آمدند. این خیابان دویست متر قبل از محل ایست بازرسی بود. استدلال هادی این بود که اگر مورد مشکوکی متوجه ایست و بازرسی شود یقیناً از این مسیر می تواند فرار کند و اگر ما اینجا باشیم می توانیم با او برخورد کنیم. ساعات پایانی شب بود که کار ما آغاز شد. من هم کنار بقیه ی نیروها اطراف میدان محلاتی بودم هنوز ساعتی نگذشته بود که یک خودروی سواری قبل از رسیدن به ایست بازرسی توقف کرد! بعد هم یک دفعه دنده عقب گرفت و خواست از خیابان شهید ارجمندی قرار کند. به محض ورود به این خیابان یک باره هادی و دوستش با موتور مقابل او قرار گرفتند. دوست هادی مسلح بود. راننده و شخصی که در کنارش بود، هر دو درب خودرو را باز کردند و هر یک به سمتی فرار کردند. هادی و دوستش نیز هر یک به دنبال یکی از این دو نفر دویدند. راننده ازنرده های وسط اتوبان رد شد و خیلی سریع آن سوی اتوبان محو شد! اما شخص دوم وارد خیابان ارجمندی شد و هادی هم به دنبال او دوید. اولین کوچه در این خیابان بسیار پهن است اما بر خلاف ظاهرش بن بست می باشد. این شخص به خیال اینکه این کوچه راه دارد وارد آن شد. من و چند نفر از بچه های مسجد هم از دور شاهد این صحنه ها بودیم. به سرعت سوار موتور شدیم تا به کمک هادی و دوستش برویم. وقتی وارد کوچه شدیم با تعجب دیدیم که هادی دست و چشم این متهم را بسته و در حال حرکت به سمت سر کوچه است! نکته ی عجیب اینکه هیکل این شخص دو برابر هادی بود. از طرفی هادی مسلح نبود. اما اینکه چطور توانسته بود. این کار را بکند واقعا برای ما عجیب بود. بعدها هادی می گفت وقتی به انتهای کوچه رسیدیم، تقریباً همه جا تاریک بود. فریاد زدم بخواب و گرنه می زنمت. او هم خوابید روی زمین من هم رفتم بالای سرش و اول چشمانش را بستم که نبینه من هیچی ندارم و .....بچه های بسیج مردم را متفرق کردند. بعد هم مشغول شناسایی ماشین شدند. یک بسته ی بزرگ زیر پای راننده بود همان موقع مأموران کلانتری ۱۱۴ نیز از راه رسیدند. آنها که به این مسائل بیشتر آشنا بودند تا بسته را باز کردند گفتند: این ها همه اش تریاک است. ماشین و متهم و مواد مخدر به کلانتری منتقل شد. ظهر فردا وقتی می خواستیم وارد مسجد شویم یک پلاکارد تشکر از سوی مسئول کلانتری جلوی درب مسجد نصب شده بود. در آن پلاکارد از همه ی بسیجیان مسجد به خاطر این عملیات و دستگیری یکی از قاچاقچیان مواد مخدر تقدیر شده بود.
#ادامه_دارد🦋همراهمون باشید😉
🆔 @safiran_isAr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷دعای سلامتی امام زمان (عج) را با صدای دلنشین #شهید رسول خلیلی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_بحق_زینب_کبری_سلام_الله_علیها
اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً
#قرار_شبانه
🆔 @safiran_isAr
#مادرانه
میشناسد دل من
بوی دل سوخته را
الهی؛ این کاسههای گدایی مان را پر کن: اللهم ارزقنا توفیق #الشهاده فی سبیلک...
#شبتون_شهدایی
🆔 @safiran_isAr
بـسمـ ربِّ مھد؎ فـٰاطمہ♥️🌿
﴿اَلـسَلامُعَلَیـکیـٰابَـقیَةاللّٰه﴾🖐🏻🌱️
چـون تـو را دارم هـمـه دارم...❤️🌱
#اللهمعجللولیکالفرج
🆔 @safiran_isAr
کافیست صبــح که چشمانت را باز میکنی ،
به شهــدا سلام کنی...
صبــح که جای خودش را دارد ،
ظهر و عصر و شب هم بخیـر می شود . . .
السلام علیک یا انصار الله🕊
📎سلام ،صبـحتون شهـدایـی🌺
🆔 @safiran_isAr
.•°
و قَــــلبک فی قَــلبی یا شهید..
قشنگه ها نه؟
قلب یه شهید تو قلبت باشه..
باهاش یــکی بشی
باهاش رفیق بشی
اونقدر رفیق و اونقدر عاشق
و اونقدر شبیه ...
که تهش مثل خودش شهید بشی :)♥️
#شهید_مصطفے_صدرزاده 🌷
🆔 @safiran_isAr
دنیا محل گذر است ...
ابد در پیش دارید :)
_ شهید محمد بلباسی🌱
🆔 @safiran_isAr
|🕊🤍|
سال پنجاه و نه بود
برنامه ی بسیج تا نیمه شب ادامه یافت
دو ساعت مانده به اذان صبح
کار بچه ها تمام شد.
ابراهیم بچه ها را جمع کرد از خاطرات کردستان تعریف کرد.
خاطراتش هم جالب بود ، هم خنده دار .
بچه ها را تا اذان بیدار نگهــ داشت
بچه ها بعد از نماز جماعت صبح
به خانه هایشان رفتند.
ابراهیم به مسئول بسیــــج گفت:
اگر این بچهـ ها همان ساعت می رفتند
معلوم نبود برای نماز بیدار مــــی شدند یا نه
شما یا کار بسیج را زود تمام کنید یا بچه ها را تا صبـــــح نگهدارید که نمازشــان قضا نشود.🙂
🆔 @safiran_isAr