هر چه زمٰان میگذرد
مردم افسرده تر میشوند
این خاصیت دل بستن به زمانه است!
خوشابحال آن که به جای زمان به
صاحب الزمـان
دل میبندد...
#السلامعلیکیااباصالحمهدۍ🍂
🌸 دیگر چیزی به آخر داستان نمانده است. این ودیعهی الهی، چه ماجراهایی از سر گذرانده تا به شما رسیده و اینک شما آمدهاید تا امانت را به صاحبش برسانید. ارثیه تاریخ با دست شما تحویل وارثش میشود. نقطه اوج داستان، فرزند شماست، دست پروردهی شماست.
🌅 فصل بعد، فصل نتیجهگیری است؛ چه پایان خوشی دارد این داستان...
💠 ولادت #امام_حسن_عسکری را به فرزند بزرگوارشان و شما شیعیان تبریک عرض میکنیم.
#کرونا
#بسیج
یا اباالمهدی ...
ما دیده به راه دلبری مه روئیم
با بـاده ناب دیده را می شوئیم
در این شب پر شکوه با هر صلوات
تبریک به «صاحب الزمان» می گوئیم
میلاد #امام_حسن_عسکری علیه السلام مبارک باد.
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
سفیران فاطمیه
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۱۸۷ *═✧❁﷽❁✧═* هول برم داشت😲 سرم گیج رفت. خودم را باختم
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
#داستان_واقعی
#دختر_شینا
#قسمت_۱۸۸
*═✧❁﷽❁✧═*
یک هفته ای🗓 گذشته بود. شینا حالش خوش نبود. نمی توانست کمکم کند❌می نشست بالای سرم و هی خودش را نفرین می کرد که چرا کاری از دستش برنمی آید.
حاج آقایم این وضع را که دید، شینا را فرستاد قایش. خواهرها هم دو سه روز اول ماندند و رفتند سر خانه و زندگی شان👌
فقط خانم آقا شمس الله پیشم بود، که یکی از همسایه ها آمد و گفت: «حاج آقایتان پشت تلفن☎️ است. با شما کار دارد.»
معصومه، زن آقا شمس الله، کمکم کرد و لباس گرمی🧥 تنم پوشاند و چادرم را روی سرم انداخت. دستم را گرفت و رفتیم خانه🏠 همسایه.
گوشی تلفن☎️ را که برداشتم، نفسم بالا نمی آمد. صمد از آن طرف خط گفت: «قدم جان تویی⁉️»
گفتم: «سلام✋»
تا صدایم را شنید، مثل همیشه شروع کرد به احوال پرسی😍 می خواست بداند بچه به دنیا آمده یا نه؛ اما انگار کسی پیشش بود و خجالت می کشید🙊
به همین خاطر پشت سر هم می گفت: «تو خوبی، سالمی، حالت خوب است⁉️»
من هم از او بدتر چون زن همسایه و معصومه کنارم نشسته بودند، خجالت می کشیدم بگویم🙈
برایمان چای ☕️ریخت و شیرینی و میوه آورد. بچه ها که از دیدنم ذوق زده شده بودند توی بغلم🤗 نشستند. صمد بین من و مادرش نشست و در گوشم گفت: «می گویند زن بلاست. الهی هیچ خانه ای بی بلا نباشد👌»
زودتر از آن چیزی که فکرش را می کردم، کارهایش درست شد و به مکه🕋 مشرّف شد.
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
🌺🌱🌺🌱
#سوره مبارکه ی سبأ آیه ۳۶
🌻بسم الله الرحمن الرحیم🌻
👈قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَآءُ
وَيَقْدِرُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ .
👈بگو: پروردگار من [جهت مصالحی]
روزی را برای هر كس كه بخواهد وسعت
میدهد یا تنگ میگیرد [این ربطی به
قرب خدا ندارد] ولی بیشتر مردم
نمیدانند.
🌺🌱🌺🌱
.•°•.•°•. ⚜ ﷽ ⚜.•°•.•°•.
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمانم 💚
#مهدی_جانم
•|🌙🕊|•
هر صبح،
به شوق عهد دوباره با شما
چشمم را باز میکنم
عهد میکنم با شما،
هر روز که میگذرد،
عاشقانه تر از قبل
چشم به راهتان باشم...
السَّلاَمُ عليكَ يا وَعْدَ اللهِ الَّذِى ضَمِنَهُ
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
#میلاد_امام_حسن_عسکری
🌺🍀 میلاد با سعادت یازدهمین حجت الله و پدر گرامی بقیةالله الاعظم را به پیشگاه فرزند برومندشان -روحی و ارواح العالمین له الفداء- و نائب برحق و معتقدان و زمینه سازان انقلاب جهانی حضرتش تبریک عرض می کنیم.🍀🌺
🌹🌹🌹
به محضر امام عسکری، امام عصر علیهماالسلام و بانوی مکرم و فخر مسیحیت و اسلام، عروس حضرت زهرا و مریم، ملیکه دو سرا، حضرت ملیکا (نرجس خاتون) ۱۴ صلوات محمدی هدیه بفرمایید.
#امام_حسن_عسکری
#نهضت_انتظار ۱۰۸
بسم رب الحسین علیه السلام
شب عاشورا یکی از یاران حضرت
تا دم خیمه ی حضرت زینب کبری سیدالشهداء علیه السلام رو همراهی کرد
بعد حضرت بهش فرمود برگرد
می خوام با خواهرم صحبت کنم😍
داشت بر می گشت که یدفعه صدای بانو به گوشش رسید
حسینم!!! به یارانت اطمینان داری؟؟؟
زینب به قول امام زین العابدین علیه السلام
عالمه ی غیرمعلمه است👌
علم لدنی داره؛ یه خانوم عوام نیست
یه نگرانی ساده ی عاطفی رو بیان نمیکنه❌
فقط نگران برادرش نیست
بلکه نگران حماسه کربلا و رسالت عاشوراست😢
وقتی می پرسه حسینم به یارانت اطمینان داری؟
چون میدونه نقش اصحاب در انجام این رسالت نقش کلیدی است✅
درواقع سوال حضرت اینه که
حسین جان! اصحابت پایه انجام این رسالت هستن؟؟
یه وقت مثل اصحاب داداشم اینا هم خیانت نکنند😒
نکنه خدای نکرده فردا روزی پا پس بکشن!؟