سفیران فاطمیه
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۴۰ *═✧❁﷽❁✧═* سال📆 بعد، پس از تلخی هایی که آن سال بر
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۴۱
*═✧❁﷽❁✧═*
به محض اینکه بچه نوپا👣 می شد و راه می رفت دیگه نیازی به دایه نداشت.آن زمان کالسکه یک کالای مدرن بود که حالا وارد خانه ی🏡 ما شده بود; کالایی که برای ما در ردیف اسباب بازی ها قرار داشت.
یک روز تصمیم😇 گرفتیم حمید را توی کالسکه بگذاریم و با احمد و علی، چهار نفری میمهان آبجی فاطمه شویم. روپوش مدرسه را عوض کردیم و لباس👕 میهمانی پوشیدیم و کالسکه را راه انداختیم.
برای اینکه مدت بیشتری کالسکه دستمان باشد مسیرمان را عوض کردیم و از راه نخلستان🌴 رفتیم.
کالسکه را نوبتی می راندیم. بعضی وقت ها دنده چهار میزدیم.
و یادمان می رفت حمید داخل کالسکه است😱 ناگهان در حالی که احمد کالسکه را می راند; چند تا از بچه های نخلستان🌴 پا برهنه ، با چوب و چماق به ما حمله ور شدند😵 من و علی را از پشت گرفتند و سخت زدند. ما هم کتک 👋می خوردیم و هم کتک می زدیم اما زور آنها بیشتر از ما بود.
دویدم🏃♂ بیرون ببینم چه خبراست که بادیدن من با عصبانیت😡 گفتند: کی گفته پاتو اینجا بذاری؟ خواستم بگویم با زری آمده ام اما رحیم نگذاشت حرفم تمام شود و با غیظ 😣گفت:
صاحب زری کس دیگه ایه ولی زری هم بی خود کرده اومده اینجا. در آن لحظه فکر 😇کردم، عجب جایی آمده اییم . مگر اینجا کجاست که اینقدر زود خبرش پیچیده و برادرهایم را تا این حد عصبانی 😡کرده و پشت در خانه ی🏡 نغمه خانم کشانده.
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
🌺🌱🌺🌱
#سوره مبارکه ی بقره آیه ۳۴
👈وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَآئِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ
فَسَجَدُوٓا إِلَّآ إِبْلِيسَ أَبَىٰ وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ
مِنَ الْكَافِرِينَ .
👈و (یاد كن) هنگامی را كه به فرشتگان
گفتیم: «برای آدم سجده و خضوع
كنید!» همگی سجده كردند؛ جز ابلیس
كه سر باز زد، و تكبر ورزید، (و به خاطر
نافرمانی و تكبرش) از كافران شد.
👌عوامل سقوط انسان
👈 این که ما عبادات خودمونو بر اساس
دستور خدا انجام بدیم
نه این که بر اساس میل باطنی خودمون
چرا که بودن خیلی ها اهل نماز شب و دعا و استغفار
ولی در بزنگاه ها سقوط کردن😢
چرا؟
چون عملشون بر اساس مبنای الهی نبود
و بر اساس میل و تمایل خودشون بود
مثل ابلیس که حاضر بود قرن ها سجده بکنه😏
اما به آدم سجده نکنه
چرا؟؟
چون خدا دستور داده بود و با مبنای
ابلیس سازگاری نداشت
🌺🌱🌺🌱
#نهضت_انتظار ۱۷۱
بسم رب المهدی الذی وعدالله به الامم
وقتی یه مدیر رفیق همه ی مردم بشه
دیگه تو اصول رفاقت
👈 نامردی کردن معنی نداره
مثلا خودش سیر بخابه و دیگران گرسنه
و امثال این نامردی ها معنی نداره❌
از این طرف وقتی مردم ببینن که
مدیر این قدر باهاشون رفیقه😍
وقتی یکی گرسنه هس؛ اون مدیر هم غذا نمیخوره
مردم عاشق و محب این مدیر میشن👌