#شهید_عباس_دانشگر
🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷
شبی در خواب #جوان زیبا و خوشرویی را دیدم که لحظات گرمیِ نگاهش و طراوت و شادابیِ سیمایش من را #مجذوب خودش کرد .
من به او گفتم شما چه کسی هستی گفت :
اسمم #عباس_دانشگر است.
در فاصله ی چند متری دیدم که فرشی با گلهای رنگارنگ پهن است و #فضا آکنده از شمیم عطری دل انگیز است و تعدادی از #شهدا روی فرش ایستاده اند .
#عباس به من گفت : به #مادرم بگویید زیاد نگران من نباشد جای من بسیار خوب است ،من پروانه وار و #آزاد پر کشیده ام .
به نیت من به مدت دو سال #نماز قضای احتیاطی بخوانید ، من نیاز به نماز دارم .
از خاله ام خانم عبدوس که معلم
روخوانی و روانخوانی قرآن شماست تشکر کنید که به #نيت_من زیاد قرآن می خواند .
صبح از #خواب بیدار شدم وقتی به کلاس قرآن رفتم برای خانم عبدوس تعریف کردم .
اشک در چشمانش حلقه زد و گریست گفت #عباس را مثل #فرزندم دوست می داشتم .
وقتی خبر #شهادتش را شنیدم در تمام مجالسی که شرکت می کنم به #یاد او قرآن می خوانم و #صلوات می فرستم 👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#شبتون_شهدایی
شادی روح امام راحل🌷وشهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
#سلام_امام_زمانم 💚💛
✅دعایی که در زمان غیبت باید بسیار خوانده شود
🔅اللهُمَّ عَرِّفنیِ نَفْسَکَ،
🔅فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَمْ اَعرِفْ رَسُولَکَ،
🔅 اَللهُمَّ عَرِّفنی رَسُولَکَ،
🔅فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ،
🔅 اللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَْم
🔅تُعَرِّفنی حُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینیِ
💎 دعای غریق 💎
♡💟دعای تثبیت ایمان دراخرالزمان💟♡
🔅یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ🔅
🔺یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ 🔺
🔅 ثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک🔅
《🚩انهم یرونه بعیداونراه قریبا🚩》
🥀اللهُمَّ صَلِّ عَلی فاطمهَ و اَبیها و
بَعلِها و بَنیها و السِرِ المُستَودَعِ
فیها بعدَد ما اَحاطَ بهِ عِلمُک🥀
خدای مهربان🙏مارا بر اطاعت از امام زمانمان یاری فرما🤲
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
#رجب
#ماه_رجب
#دهه_ی_فجر
🌹سهم #روز صد_وهشتاد_دوم: خطبه ۳۰ تا ۲۸ #نهج_البلاغه
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه ۳۰ : ( پس از پخش شایعات دخالت امام علیه السلام در قتل عثمان در سال ۳۵ هجری این خطبه افشاگرانه را ایراد فرمود.)
🔹پاسخ به شايعات دشمن
♦️اگر به کشتن او (عثمان) فرمان داده بودم، قاتل بودم و اگر از آن باز می داشتم از ياوران او به شمار می آمدم، با اين همه کسی که او را ياری کرد، نمی تواند بگويد که از کسانی که دست از ياری اش برداشتند بهترم و کسانی که دست از ياری اش برداشتند نمی توانند بگويند ياورانش از ما بهترند. من جريان عثمان را برايتان خلاصه می کنم: عثمان استبداد و خودکامگی پيشه کرد و شما بی تابی کرديد و از حد گذرانديد و خدا در خودکامگی و ستمکاری و در بی تابی و تندروی حکمی دارد که تحقّق خواهد يافت.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه ۲۹ : (پس از آنکه ضحاک بن قیس از طرف معاویه در سال۳۸ هجری به کاروان حجاج بیت الله، حمله کرد و اموال آنان را به غارت برد، فرمود.)
🔹 علل شكست كوفيان
♦️ای مردم کوفه! بدن های شما در کنار هم، امّا افکار و خواسته های شما پراکنده است؛ سخنان ادّعايی شما سنگ های سخت را می شکند، ولی رفتار سُست شما دشمنان را اميدوار می سازد؛ در خانه هايتان که نشسته ايد، ادّعاها و شعارهای تند سر می دهيد، امّا در روز نبرد می گوييد: ای جنگ! از ما دور شو و فرار می کنيد. آن کس که از شما ياری خواهد، ذليل و خوار است و قلبِ رها کننده ی ما آسايش ندارد. بهانه های نابخردانه می آوريد، چون بدهکارانِ خواهانِ مهلت، از من مهلت می طلبيد و برای مبارزه سسُتی می کنيد. بدانيد که افراد ضعيف و ناتوان هرگز نمی توانند ظلم و ستم را دور کنند و حق جز با تلاش و کوشش به دست نمی آيد. شما که از خانه خود دفاع نمی کنيد چگونه از خانه ديگران دفاع می نماييد؟ و با کدام امام پس از من به مبارزه خواهيد رفت؟ به خدا سوگند! فريب خورده آن کس که به گفتار شما مغرور شود. کسی که به اميد شما به سوی پيروزی رود با کندترين پيکان به ميدان آمده است و کسی که بخواهد دشمن را به وسيله شما هدف قرار دهد با تيری شکسته تيراندازی کرده است. به خدا سوگند، صبح کردم در حالیکه گفتار شما را باور ندارم و به ياری شما اميدوار نيستم و دشمنان را به وسيله شما تهديد نمی کنم. راستی شما را چه می شود؟ دارويتان چيست؟ و روش درمان شما کدام است؟ مردم شام نيز همانند شمايند؟ آيا سزاوارست شعار دهيد و عمل نکنيد؟ و فراموش کاری بدون پرهيزکاری داشته، به غير خدا اميدوار باشيد؟
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه ۲۸ : (این خطبه را در یکی از روزهای عید فطر ایراد فرمود)
🔹دنياشناسی
♦️"پس از حمد و ستايش الهی؛ همانا دنيا روی گردانده و وداع خويش را اعلام داشته است و آخرت به ما روی آورده و پيشروان لشکرش نمايان شده. آگاه باشيد! امروز روز تمرين و آمادگی و فردا روز مسابقه است. پاداش برندگان، بهشت و کيفر عقب ماندگان آتش است. آيا کسی هست که پيش از مرگ از اشتباهات خود توبه کند؟ آيا کسی هست که قبل از فرا رسيدن روز دشوار قيامت، اعمال نيکی انجام دهد؟ آگاه باشيد! هم اکنون در روزگار آرزوهاييد که مرگ را در پی دارد؛ پس هر کس در ايّام آرزوها، پيش از فرا رسيدن مرگ، عمل نيکو انجام دهد بهره مند خواهد شد و مرگ او را زيانی نمی رساند و آن کس که در روزهای آرزوها، پيش از فرا رسيدن مرگ کوتاهی کند، زيانکار و مرگ او زيانبار است؛ همانگونه که به هنگام ترس و ناراحتی برای خدا عمل می کنيد، در روزگار خوشی و کاميابی نيز عمل کنيد. آگاه باشيد! هرگز چيزی مانند بهشت نديدم که خواستاران آن در خواب غفلت باشند و نه چيزی مانند آتش جهنّم که فراريان آن چنين در خواب فرو رفته باشند. آگاه باشيد! آن کس را که حق، منفعت نرساند، باطل به او زيان خواهد رساند و آن کس که هدايت راهنمای او نباشد، گمراهی او را به هلاکت خواهد افکند. آگاه باشيد! به کوچ کردن فرمان يافتيد و برای جمع آوری توشه آخرت راهنمايی شديد. همانا وحشتناک ترين چيزی که بر شما می ترسم، هواپرستی و آرزوهای دراز است. پس از اين دنيا توشه بر گيريد تا فردا خود را با آن حفظ نماييد.
(می گويم: اگر سخنی باشد که مردم را به سوی زهد بکشاند و به عمل آخرت وادار سازد همين سخن است، که می تواند علاقه انسان را از آرزوها قطع کند و نور بيداری و تنفّر از اعمال زشت را در قلب ايجاد کند و از شگفت آورترين جمله های مزبور اين جمله است که فرمود: «الا و انّ اليوم المضمار و غدآ السّباق والسبقئ الجنئ والغايئ النار». «آگاه باشيد امروز روز تمرين و آمادگی و فردا روز مسابقه است و جايزه برندگان بهشت و سرانجام عقب ماندگی آتش خواهد بود». زيرا با اينکه در اين کلام الفاظ بلند و معانی گرانقدر و تمثيل صحيح و تشبيه واقعی می باشد سرّی عجيب و معنايی لطيف در آن نهفته شده است و آن جمله «والسبقئ الجنئ والغايئ النار» است، امام(علیه السلام) بين اين دو لفظ «السبقئ» و «الغايئ» به خاطر اختلاف معنا جدايی افکنده است، نگفته «السّبقئ النار» چنانکه «السّبقئ الجنّئ» گفته است، زيرا سبقت جستن در مورد امری دوست داشتنی است، و اين از صفات بهشت است و اين معنا در آتش «که از آن به خدا پناه می بريم» وجود ندارد، امام جايز ندانسته که بگويد: «السبقئ النار» بلکه فرموده است: الغايئ النّار، زيرا مفهوم غايت پايان مفهوم وسيعی است که در موضوعات مسرّت بخش و غيرمسرّت بخش به کار می رود و در حقيقت مرادف «مصير» و «مآل» است که به معنی سرانجام می آيد، چنانکه خداوند می فرمايد: «قل تمتّعوا فانّ مصيرکم الی النّار» «به کافران بگو بهره بگيريد که سرانجام شما به سوی آتش است». در اين خطبه دقّت کنيد که باطنی شگفت آور و عُمقی زياد دارد. و چنين است ديگر سخنان امام(علیه السلام). و در بعضی نسخه های اين خطبه چنين آمده است «والسُّبقئ الجنئ» به ضم سين به جايزه ای گفته می شود که به پيشتازان و برندگان مسابقه داده می شود خواه وجه نقد باشد يا جنس ديگری و معنی هر دو کلمه به هم نزديک است؛ زيرا پاداش را برابر کار نيک می پردازند نه بد.")
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
سفیران فاطمیه
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۴۷۰ *═✧❁﷽❁✧═* فاطمه گفت : - معصومه سرت رو بلند کن
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۴۷۱
*═✧❁﷽❁✧═*
فضا و صحنه ها را آن قدر طبيعي و آرام جلوه مي دادند كه توجه هر بيننده اي را جلب😳 مي كرد و او را به اين توهم مي انداخت كه صدام در يك كاروانسرا از اسرا پذيرايي مي كند . بعضي از اسراي كم مايه و خود فروخته با بعثي ها براي تهيه اين گزارش🎤 ساختگي و دروغين همكاري مي كردند تا بتوانند بر جنايات عراق سرپوش بگذارند . آنها و بعثي ها مي خواستند دنيا 🌍بر خون به ناحق ريخته شده اسرايي كه زير شكنجه شهيد🌷 شده بودند ، چشم ببندد و از تلخي ها و رنج هاي اردوگاه غافل بماند . از دور آنها را مي ديدم 👀و مي گفتم :
- انصاف داشته باشيد ! بگذاريد لنز دوربين هاي فيلم برداران از حقيقت فيلم بگيرد و به دنيا 🌏و سازمان هاي بشر دوستانه ، هبوط انسانيت را گزارش كند نه نمايش ساختگي شما آدم فروش ها ! چرا سرهايتان را زير برف كرده ايد ؟ خجالت نكشيد ! به دوربين ها 📹نگاه كنيد تا دنيا شما را بشناسد و بفهمد كه حاضريد به بهاي يك پاكت سيگار 🚬عزت و شرافت خود را دود كنيد و به هوا بفرستيد .
مثل برادران ديگرتان كه پشت اين پنجره ها و ديوارها نشسته اند غيرت داشته باشيد😞 الان كه داريد با كفش👟 و لباس ورزشي نو بازي مي كنيد ، به ياد خسرو سعادت نوجوان پانزده ساله عمليات بيت المقدس هم باشيد كه وقتي توي همين حياط با دمپايي هاي پاره فوتبال⚽️ بازي مي كرد به خاطر اينكه به عراقي ها گل زد ، همين نگهبان حميد عراقي كه كنارتان ايستاده چنان سيلي محكمي به گوشش 👂زد كه پرده گوشش درجا پاره شد و استخوان فکش شکست .
اردوگاه نیاز به بیماری واگیر ندارد . اصلا مرگ بیماری واگیری است که به جان اردوگاه افتاده و هرچند وقت یک بار بعثی ها اسرایی را که انگشت مرگ شما به آنها نشانه می رود به اتاق شکنجه می برند و لحظاتی بعد می گویند : - پنج نفرتان بیایید با یک پتو جنازه اش را بکشید بیرون😒
چرا نمی خواهید دنیا 🌏بفهمد که بیمارستان 《تموز》 و 《صلاح الدین》قربانگاهی رسمی است که اسیران جنگی را با پای خودشان به آنجا می برند .
به خبرنگارها🎤 بگویید در این دو بیمارستان دکترها هر صبح به جای نسخه دارو ، قبل از اینکه مریض🤒 را ببینند ، گواهی فوت صادر می کنند .
آنها چنان غرق در بازی و تفریح و رقص و آواز در آن فضای دروغین🤥 و نمایشی بودند که گویی همه چیز و همه کس را از یاد برده اند . ما هم آن قدر محو تماشا بودیم که از برداشتن آب و کارهای دیگری که در آزاد باش باید انجام می دادیم غافل شدیم . هنوز فرصت آب برداشتن داشتیم که یک باره دوتا ماشین پاترول🚙 با تجهیزات فیلمبرداری وارد اردوگاه شدند .
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_بقره_آیه_۱۷۲
#استفاده_از_نعمتهای_پاکیزه_و_شکرگزاری از آنها
ای مومنین, از نعمتهای پاکیزه ای که خدا به شما روزی داده بخورید
و شکر خدا را به جا آورید اگر او را می پرستید
#سلام_امام_زمانم 💚
ای آفتاب روشن شب های سردم
محبوب من,آقا ترین آقا کجایی
تنهایی ات را یادها از یاد بردند
آقای من,تنها ترین تنها کجایی....
🌤اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#یـــازیـــنــب_کـــبری
❣یـــازهــرا سـلام الله عـلـیها❣
#مـــامــلت_شـــهادتــیـم🕊🌷🇮🇷
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
◾️◾️◾️◾️◾️
تنها امام سامره تنها چه میکنی؟
در کاروان سرای گداها چه میکنی؟
دارم برای رنگِ تنت گریه میکنم
پایِ نفس نفس زدنت گریه میکنم
باور کنیم حرمت تو مستدام بود؟
یا بردن تو بردنِ با احترام بود؟
باور کنیم شأن تو را رَد نکرده است؟
این بد دهانِ شهر به تو بد نکرده است؟
گرد و غبار، روی تو ای یار ریختند
روی سر ِتو از در و دیوار ریختند
مردِ خدا کجا و اینهمه تحقیر وایِ من
بزم شراب و آیه ی تطهیر وایِ من
هرچند بین ره بدنت را کشید و بُرد
دستِ کسی به رویِ زن و بچه ات نخورد
باران نیزه، نیزه نصیب تنت نشد
دست کسی مزاحم پیراهنت نشد
این سینه ات مکان نشست کسی نشد
دیگر سر تو دست به دست کسی نشد
🏴🏴🏴🏴🏴
🌹سهم #روز صد_وهشتاد_وسوم : خطبه ۲۷ تا ۲۶ #نهج_البلاغه
┄═❁✦❀•◦•◦•🌹•◦•◦•❀✦❁═┄
📜 #خطبه ۲۷ : (وقتی خبر تهاجم سربازان معاویه به شهر انبار در سال ۳۸ هجری و سستی مردم به امام علیه السلام ابلاغ شد، فرمود:)
1⃣ ارزش جهاد در راه خدا
♦️پس از ستايش پروردگار، همانا جهاد در راه خدا دَری از درهای بهشت است که خدا آن را به روی دوستان مخصوص خود گشوده است. جهاد لباس تقوا و زره محکم و سپر مطمئن خداوند است؛ کسی که جهاد را ناخوشايند دانسته و ترک کند، خدا لباس ذلّت و خواری بر او می پوشاند و دچار بلا و مصيبت می شود و کوچک و ذليل می گردد. دل او در پرده گمراهی مانده و حق از او روی می گرداند، به جهت ترک جهاد به خواری محکوم و از عدالت محروم است.
2⃣ دعوت به مبارزه و نكوهش از نافرمانی كوفيان
♦️ آگاه باشيد، من شب و روز، پنهان و آشکار، شما را به مبارزه با شاميان دعوت کردم و گفتم پيش از آنکه آنها با شما بجنگند با آنان نبرد کنيد. به خدا سوگند، هر ملّتی که درون خانه خود مورد هجوم قرار گيرد، ذليل خواهد شد. امّا شما سُستی به خرج داديد و خواری و ذلّت پذيرفتيد، تا آنجا که دشمن پی در پی به شما حمله کرد و سرزمين های شما را تصرّف کرد. و اينک فرمانده معاويه، مرد غامدی با لشکرش وارد شهر انبار شده و فرماندار من، حسّان بن حسّان بکری را کشته و سربازان شما را از مواضع مرزی بيرون رانده است. به من خبر رسيده که مردی از لشکر شام به خانه زنی مسلمان و زنی غير مسلمان که در پناه حکومت اسلام بوده وارد شده، و خلخال و دستبند و گردن بند و گوشواره های آنها را به غارت برده، در حالیکه هيچ وسيله ای برای دفاع، جز گريه و التماس کردن نداشته اند. لشکريان شام با غنيمت فراوان رفتند بدون اينکه حتّی يک نفر آنان زخمی بردارد و يا قطره خونی از او ريخته شود. اگر برای اين حادثه تلخ، مسلمانی از روی تأسّف بميرد ملامت نخواهد شد و از نظر من سزاوار است. شگفتا! شگفتا! به خدا سوگند، اين واقعيّت قلب انسان را می ميراند و دچار غم و اندوه می کند که شاميان در باطل خود وحدت دارند و شما در حقِّ خود متفرّقيد. زشت باد روی شما و از اندوه رهايی نيابيد که آماج تير بلا شديد، به شما حمله می کنند، شما حمله نمی کنيد؟! با شما می جنگند، شما نمی جنگيد؟! اين گونه معصيت خدا می شود و شما رضايت می دهيد؟ وقتی در تابستان فرمان حرکت به سوی دشمن می دهم، می گوييد هوا گرم است، مهلت ده تا سوز گرما بگذرد و آنگاه که در زمستان فرمان جنگ می دهم، می گوييد: هوا خيلی سرد است بگذار سرما برود. همه اين بهانه ها برای فرار از سرما و گرما بود. وقتی شما از گرما و سرما فرار می کنيد، به خدا سوگند که از شمشير بيشتر گريزانيد.
3⃣ مظلوميت امام (علیه السلام) و علل شكست كوفيان
♦️ ای مرد نمايان نامرد! ای کودک صفتان بی خرد که عقل های شما به عروسان پرده نشين شباهت دارد. چقدر دوست داشتم که شما را هرگز نمی ديدم و هرگز نمی شناختم، شناسايی شما - سوگند به خدا - که جز پشيمانی حاصلی نداشت و اندوهی غم بار سرانجام آن شد. خدا شما را بکشد که دل من از دست شما پر خون و سينه ام از خشم شما مالامال است. کاسه های غم و اندوه را جُرعه جُرعه به من نوشانديد و با نافرمانی و ذلّت پذيری رأی و تدبير مرا تباه کرديد، تا آنجا که قريش در حقِّ من گفت: بی ترديد پسر ابی طالب مردی دلير است، ولی دانش نظامی ندارد. خدا پدرشان را مزد دهد، آيا يکی از آنها تجربه های جنگی سخت و دشوار مرا دارد؟ يا در پيکار توانست از من پيشی بگيرد؟ هنوز بيست سال نداشتم، که در ميدان نبرد حاضر بودم، هم اکنون که از شصت سال گذشته ام. امّا دريغ، آن کس که فرمانش را اجرا نکنند رأيی نخواهد داشت.
┄═❁✦❀•◦•◦•🌹•◦•◦•❀✦❁═┄
┄═❁✦❀•◦•◦•🌹•◦•◦•❀✦❁═┄
📜 #خطبه ۲۶ : ( پس از کشته شدن محمدبن ابی بکر در مصر در سال ۳۸ هجری امام علیه السلام این سخنرانی را در کوفه ایراد فرمود که سیّد رضی قسمت هایی از آن را آورده است.)
1⃣ شناخت فرهنگ جاهليت
♦️خداوند، پيامبر اسلام حضرت محمّد(صلی الله علیه و آله) را هشداردهنده جهانيان مبعوث فرمود، تا امين و پاسدار وحی الهی باشد. آنگاه که شما ملّت عرب، بدترين دين را داشته و در بدترين خانه زندگی می کرديد؛ ميان غارها، سنگ های خشن و مارهای سمّیِ خطرناک، فاقد شنوايی، به سر می برديد؛ آب های آلوده می نوشيديد و غذاهای ناگوار می خورديد؛ خون يکديگر را به ناحق می ريختيد و پيوند خويشاوندی را می بريديد، بت ها ميان شما پرستش می شد و مفاسد و گناهان شما را فرا گرفته بود.
2⃣ مظلوميت و تنهايی علی (علیه السلام)
♦️"(قسمت ديگری از همين خطبه)
پس از وفات پيامبر(صلی الله علیه و آله) و بی وفايی ياران، به اطراف خود نگاه کرده ياوری جز اهل بيت خود نديدم؛ «که اگر مرا ياری کنند، کشته خواهند شد.» پس به مرگ آنان رضايت ندادم. چشم پر از خار و خاشاک را ناچار فرو بستم و با گلويی که استخوان شکسته در آن گير کرده بود جام تلخ حوادث را نوشيدم و خشم خويش فرو خوردم و بر نوشيدن جام تلخ تر از گياه حَنظَل، شکيبايی نمودم."
3⃣ معرفی عمروعاص و ضرورت آمادگی نظامی
♦️ "(قسمت ديگری از همين خطبه)
عمروعاص با معاويه بيعت نکرد مگر آنکه شرط کرد تا برای بيعت، بهايی (حکومت مصر) دريافت دارد، که در اين معامله شوم، دست فروشنده هرگز به پيروزی نرسد و سرمايه خريدار به رسوايی کشانده شود. ای مردم کوفه! آماده پيکار شويد و سازوبرگ جنگ فراهم آوريد؛ زيرا که آتش جنگ زبانه کشيده و شعله های آن بالا گرفته است، صبر و استقامت را شعار خويش سازيد که پيروزی می آورد."
┄═❁✦❀•◦•◦•🌹•◦•◦•❀✦❁═┄
🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷
حاج قاسم سلیمانی: معتقدم امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) كه ظهور بكنند،
حكومتی که ايجاد ميكنند، قلّهی آن حکومت، آن دورهای خواهد بود که در دفاع مقدس ما در بخشها و حالاتش اتفاق افتاد👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
شبتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
سفیران فاطمیه
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۴۷۱ *═✧❁﷽❁✧═* فضا و صحنه ها را آن قدر طبيعي و آرام
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۴۷۲
*═✧❁﷽❁✧═*
سرنشینان ماشین اول تعدادی لباس شخصی ها و نظامی های بعثی بودند اما سرنشینان ماشین بعدی تعدادی خارجی بودند طوری که اول فکر😇 کردیم شاید مجددا هیئتی از صلیب سرخ به اردوگاه آمده است .
با ورود آنها ، تازه متوجه 😇ما شدند و یادشان افتاد که ما را در قفسمان نینداخته اند . آن قدر عجولانه و شتابزده ما را داخل قفس کردند که مریم را که در آن لحظه در سرویس بهداشتی بود جا گذاشتند . به این خیال که کسی هرگز گمان نخواهد کرد در پس این آغل حصیری قفسی باشد که در آن چهار نفر اسیرند ، ما را ترک کردند .
این اولین باری بود که می دیدیم گروهی برای تهیه خبر و گزارش🎤 و فیلم وارد اردوگاه شده اند . دستشویی دقیقا وسط حیاط بود و حالا مریم داخل آن گیرافتاده و از لای سوراخهای بین بلوکهای دیوار دستشویی ، مثل یک دوربین تمام صحنهها را میدید👀
مریم با دیدن یک گروه فیلمبردار📹 و خبرنگار که به همراه سرگرد صبحی و یاسین و شاکر و علی درحال رفتن به سمت قاطع برادران و بسیج و سپاه بودند ، از دستشویی بیرون آمد ولی قبل از آنکه خبرنگاران متوجه او شوند ، نگهبانها متوجه حضورش شدند و سریع او را به قفس انداختند .
هنوز مریم داشت هیجان زده از صحنههای نمایشی که راه انداخته بودند حرف میزد که صدای الله اکبر ✊و صلوات در قاطع برادران سپاه و بسیج پیچید و به دنبال آن صدای بدو بدو و شکستن شیشه شنیدیم و لحظاتی بعد صدای تیراندازی 🔫بلند شد . بعدها از طریق برادران مطلع شدیم که در آن تیراندازی چشم برادر محمدرضا شفیعی مورد اصابت گلوله قرار میگیرد . به دنبال اعتراض به این اقدام منشانه یکی از برادران مجروح که از ناحیه پا قطع عضو بود ، همراه با دونفر دیگر از برادران به سمت ماشين لندكروز🚘 گروه فيلم برداري حمله كرده و شيشه ماشين را با عصا مي شكنند . اسرايي كه در نمايش ساختگي بعثي ها شركت داشتند ، آن قدر محو بازي و سرگرم ايفاي نقش شان بوده اند كه تازه با بلند شدن صداي تير اندازي متوجه اطراف خود مي شوند . همه چيز براي تهيه و تدارك يك گزارش واقعي و مستند مهیا بوده اما گروه خبرنگاران و فيلم برداران وحشت زده و سراسيمه به حياط افسران مي دوند . آنها بعد از مدتي كه بر اوضاع مسلط مي شوند ، فيلم برداري از اسيران اجير شده اي را آغاز مي كنند كه نمايش فوتبال ⚽️و شطرنج و ورق بازي و قدم زدن در يك فضاي آرام را بازي مي كردند . آن روز بعد از شنيدن صداي تيراندازي خيلي نگران برادرانمان شده بوديم . آن روز دلمان❤️ مي خواست تمام سختي ها و مصيبت هايي را كه بر ما و برادرانمان رفته بود به آنها بگوييم اما با وجود آن آغل حصيري هيچ راهي به بيرون نداشتيم❌
بنابراين يك صدا فرياد 🗣مي زديم :
- ما چهار دختر 🧕ايراني هستيم كه امسال چهارمين سال اسارتمان را مي گذرانيم ، با ما مصاحبه كنيد . از قفس ما فيلم برداري كنيد ، قفس ما ديدني است .
- ما پشت اين حصيرها زنداني هستيم
- الله اكبر ، الله اكبر✊
هر بار كه خبرنگاران را صدا مي زديم آنها به سمت صدا بر مي گشتند ، اما وقتي به آغل نگاه مي كردند ، چون چيزي از آن پشت نمايان نبود ، مسير نگاهشان را عوض مي كردند 😞
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️