eitaa logo
سفیران فاطمیه
1.7هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
81 فایل
حجاب و عفاف گلچین اشعار نوحه و روضه احادیث روشنگری سواد رسانه ای نهج البلاغه قران اخبار مهم و روز تبلیغات پربازده سفیــــر 313 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/573243688C45fe529fd3
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ نفرت عمومی در میان خلق 🔹 وجود مشکلات فراوان در آخرالزمان، باعث می‌شود مردم اوضاع خوبی نداشته باشند. اطمینان و آرامش خاطر در بین مردم کم می‌شود و برخوردهای مردم، خالی از مهر و محبت است. در میان خویشاوندان و همسایگان و همچنین امور اداری و دولتی، در معاملات و در کوچه و خیابان و بازار، مردم با صحنه های آزار دهنده مواجه می‌شوند. 🔸 از امام حسن مجتبی نقل است که فرمودند: «وضعیت مردم قبل از ظهور به گونه ای می‌شود که اغلب مردم از یکدیگر بیزاری می‌جویند. بعضی، بعضی دیگر را لعن می‌کنند و دشنام می‌دهند و برخی در صورت برخی دیگر آب دهان می‌اندازند و حتی برخی شهادت به کفر بعضی دیگر می دهند.» 🔺 شخصی پرسید: چه خیری در این هست؟ امام فرمودند: «همه خیر در این است؛ در این زمان است که قائم ما بر می‌خیزد و تمام این نفرت را از میان می برد.» 📚 بحارالانوار، جلد ۵٢، ص ٢١١ #آخرالزمان ٢٢ کانال سفیـــران زینبیــــون @safiranzenabiyoon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@ostad_aali110.mp3
3.6M
#تلنگر_آدینه👆 حتما #دانلود کنید👆 موضوع: همیشه خلوت داشته باشیم.... #حجت‌_الاسلام_والمسلمین_عالی کانال سفیـــران زینبیــــون @safiranzenabiyoon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💝🕊💝🕊💝🕊💝 ۲۲ *═✧❁﷽❁✧═* اولین دفعه که رفتیم مشهد🕌, نمی دانستیم باید شناسنامه همراهمان باشد. رفتیم هتل🏩 , گفتند باید از اماکن نامه بیاورید. نمی دانستیم اماکن کجاست🤔 وقتی دیدم پاسگاه نیرو انتظامی است. هول برم داشت😲 جدا جدا رفتیم در اتاق برای پرس وجو. بعضی جاها خندم☺️ می گرفت. طرف پرسید:(مدل یخچال خونتون چیه? چه رنگیه?) شماره ی موبایل پدر ومادرت?نامه💌 که گرفتم وآمدیم بیرون تازه فهمیدم همین سوال ها را از محمد حسین هم پرسیده بودند. اولین بار زیارت مشترکمان را از باب الجواد《علیه السلام》 شروع کردیم😍 این شعر را هم خواند: صحنتان را می زنم به هم جوابم را بده این گدا گاهی اگر دیوانه باشد بهتر است🌺 جان من آقا مراسرگرم کاشی ها نکن میهمان مشغول صاحب خانه باشدبهتر است🌺 گنبدت مال همه, باب الجوادت مال من جای من پشت درِ میخانه باشد بهتراست🌺 اذن دخول خواندیم ورودی صحن کفشش👞 را کند وسجده شکر به جا آورد. نگاهی👀 به من انداخت وبعد سمت حرم : (ای مهربون, این همونه که به خاطرش یه ماه🌙 اومدم پابوستون. ممنون که خیرش کردید🙏 بقیه شم دست خودتون? تاآخر آخرش)✅ عادتش بود سرمایه گذاری می کرد:چه مکه?چه کربلا.چه مشهد. زندگی واگذار می کرد که دست خودتون. جلوی ورودی صحن قدس هم شعر دیگری خواند: 《دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت جایی نوشته است گنهکار نیاید😢》 گاهی ناگهان تصمیم می گرفت انگار می زد به سرش. اگر از طرف محل کار مانعی نداشت , بی هوا می رفتیم مشهد. به خصوص اگر از همین بلیت های چارتر باز می شد. یادم هست ایام تعطیلی بود. بارو بنه بسته بودم برویم یزد. آن زمان هنوز خانواده ام نیامده🚫 بودند تهران. خانه خواهرش بودم. زنگ زد📞 :(الان بلیط گرفتم بریم مشهد😳) من هم از خدا خواسته:(کجا بهتر از مشهد?) ولی راستش تا قبل ازدواج 💞هیچ وقت مشهد این شکلی نرفته بودم: ناگهانی, بدون رزو هتل, ولی وقتی رفتم خوشم 😍آمد. انگار همه چیز دست خود امام رضا《علیه السلام》بود💯 خودش همه چیز را خیلی بهتر از ما مدیریت می کرد👌 داخل صحن , کفش هایش را در می آورد. توجهش این بود که ( وقتی حضرت موسی " علیه السلام" به وادی طور نزدیک می شد,) خداوند متعال بهش گفت:《فاَخلعَ نعلیکَ.》 صحن امام رضا"علیه السلام" را وادی طور می پنداشت✅ وارد صحن که می شد, بعد از سلام ✋و اذن دخول گوشه ای می ایستاد با امام رضا "علیه السلام" حرف می زد. جلوتر که می رفت وصل روضه و مداحی می شد. محفل روضه ای بود در گوشه ای از حرم, بین صحن گوهر شادو جمهوری. به گمانم داخل بست شیخ بهایی , معروف بود به《 اتاق اشک😭》 آن اتاق شاید به زور بادو سه قالی سه در چهار فرش شده بود. غلغله می شد😳 نمی دانم چطور این همه آدم آن داخل جا می شدند. فقط آقایان را راه می دادنند و می گفت: روضه خواص است.👌 عده ای محدود آن هم بچه هیئتی ها خبر داشتند که ظهرها اینجا روضه برپاست. اگر می خواستند به روضه برسند باید نماز شکسته ظهر وعصرشان را با نماز ظهر حرم می خواندند. این طوری شاید جا می شدند. از وقتی در🚪 باز می شد تا حاج محمود , خادم آنجا , در را می بست, شاید سه چهار دقیقه⏳ بیشترطول نمی کشید. خیلی ها پشت در می ماندند. کیپ کیپ می شد. وبنده ی خدا به زور در را می بست😐 چند دفعه کمی دورتر , اشتیاق این جماعت را نظاره می کردم که چطور دوان دوان🏃 خودشان را می رساندند. بهش گفتم; ( چرا فقط مردا رو راه می دن? منم می خوام بیام☹️) ••✾❀🍃✨🍃❀✾•• 👈 ادامه دارد... 🔜👉 کانال سفیـــران زینبیــــون @safiranzenabiyoon 💝🕊💝🕊💝🕊💝
هدیه محضرارواح پاک شهدا🌷امام شهدا🌷صلوات کانال سفیـــران زینبیــــون @safiranzenabiyoon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
او روزی خواهد آمد... 〰〰〰〰〰〰〰〰 منتظر باشید بت‌ها، یک نفر خواهد رسید از تبار بت شکن‌ها، با تبر خواهد رسید باز برپا کرده اید این روز‌ها بتخانه را چون نمی‌دانید ابراهیم سرخواهد رسید دیر آمد با نیامد فرق دارد، انتظار گرچه عمر نوح باشد باز سر خواهد رسید زیر پای کینه‌ی اهل ستم له می‌شوند پاسبانِ لاله‌هایِ خون جگر خواهد رسید این شب یلدای دوری از امام عاشقان گرچه طولانی ست، اما تا سحر خواهد رسید ابر‌ها آماده‌ی باریدن رحمت شوید از حضور حضرت باران خبر خواهد رسید در زمین سینه‌ها، بذر صبوری کاشتیم باغبان ها همتی، فصل ثمر خواهد رسید قصه‌های کودکی پایان خوبی داشتند عاقبت آن مرد روزی از سفر خواهد رسید 〰〰〰〰〰〰〰〰 اندکی صبر سپیده سر خواهد زد کانال سفیـــران زینبیــــون @safiranzenabiyoon
#سلام_امام_مهربان_زمانم 🌷 جز رحمت چشمان تو، دنیا چه می‌خواهد تشنه به غیر آب، از دریا چه می‌خواهد حالا که موسایم شدی راهی نشانم ده غیر از نجات، این قوم از موسی چه می‌خواهد شاید بپرسی از چه دنبال دَمَت هستم دل مرده نوعاً از دَم عیسی چه می‌خواهد؟ تا کیسه ما پر شود احسان تو کافی است مسکین به جز خیرات از آقا چه می‌خواهد چیز مهمی نیست این که ما چه می‌خواهیم باید ببینیم آن جناب از ما چه می خواهد #اللهم_عجّل_لولیڪ_الفرج کانال سفیـــران زینبیــــون @safiranzenabiyoon
⭕️ قتل نفس زكيه 🔹 كشته شدن «نفس زكيه» كه فردی بیگناه و پاک است، از ديگر نشانه هاى ظهور است كه در روايات اهل سنت و شيعه از آن نام برده اند. 🔸 ابن ابى شيبه از پيامبر نقل میكند: «مهدى ظهور نخواهد كرد، مگر آنكه نفس زكيه كشته شود؛ پس آن هنگام آسمانيان و اهل زمين بر آنان (قاتلها) غضب میكنند و به دنبال آن، مردم به حضور مهدی آيند... و او زمين را پر از عدل و داد میكند.» 📚 ابن ابى شيبه، المصنّف، ج ٨؛ «كتاب الفتن»، ص ۶٧٩؛ درسنامه مهدویت، جلد ١، ص ٩٣ #مهدویت_در_نگاه_اهل_سنت ٢٢ کانال سفیـــران زینبیــــون @safiranzenabiyoon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🔰تنها راه خلاصی از گرفتاری‌ها 📌آیت الله بهجت(ره): راه خلاص از گرفتاری‌ها منحصر است به دعا کردن در خلوات برای فرج ولی‌عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف. نه دعای همیشگی و لقلقه زبان و صِرف گفتن «عَجلْ فَرَجَهُ؛ در فرج او تعجیل فرما»، بلکه دعای با خلوص و صدق نیت و همراه با توبه. 🔻در محضر بهجت، ج۲، ص۳۴۷ ------------------------------------- کانال سفیـــران زینبیــــون @safiranzenabiyoon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 یه خبری هست! 🔻 شاید به همین سادگی اتفاق بیفتد .. #تصویری کانال سفیـــران زینبیــــون @safiranzenabiyoon
💝🕊💝🕊💝🕊💝 ۲۳ *═✧❁﷽❁✧═* ظاهراً با حاج محمود سروسّری داشت. رفت🚶 وبا او صحبت کرد. نمی دانم 🤔چطور راضی اش کرده بود. می گفتند تا آن موقع پای هیچ زنی به آنجا باز نشده❌ قرار شد زودتر از آقایان تا کسی متوجه نشده برویم داخل . فردا ظهر طبق قرار رفتیم و واردشدم. اتاق روح داشت. می خواستی همان وسط بشینی و زار زار گریه 😭کنی. برای چه, نمی دانم! معنویت موج می زد. می گفتند چندین سال🗓 , ظهر تاظهر در🚪 چوبی این اتاق باز می شود, تعدادی می آیند روضه می خوانند واشکی می ریزند و می روند✅ در قفل🔒 می شد تا فردا. حتی حاج محمود , مستمعان را زود بیرون می کرد که فرصتی برای شوخی و شاید غیبت و تهمت وگناه👹 پیش نیاید. انتهای اتاق دری باز می شد که آنجا را آشپزخانه کرده بود. به زور دونفر می ایستادند پای سماور وبعد از روضه چایی☕️ می دادند. به نظرم همه کاره ی اونجا همان حاج محمود بود👌 از من قول گرفت به هیچ کس نگویم که امده ام اینجا. درآن آشپزخانه پله هایی آهنی بود که می رفت روی سقف اتاق. شرط دیگری هم گذاشت : (نباید صدات بیرون بیاد🚫) خواستی گریه کنی یه چیزی بگیر جلوی دهنت!) بعد از روضه باید صبر می کردم همه بروند وخوب که آب ها از آسیاب افتاد, بیایم پایین. اوایل تا آخر روضه آنجا نشستم طبق قولی که داده بودم.✅ چادرم را گرفتم جلوی دهنم تاصدای گریه ام 😭بیرون نرود. آن پایین غوغا بود. یک نفر روضه را شروع کرد باء بسم الله را که گفت, صدای ناله بلند 🗣شد. همین طور این روضه دست به دست می چرخید. یکی گوشه ای از روضه ی قبلی را می گرفت و ادامه می داد. گاهی روضه در روضه می شد. تا آن موقع مجلسی به این شکل ندیده بودم😳 حتی حاج محمود در آشپزخانه همان طور که چای ☕️می ریخت با جمع هم ناله بود😭 نمی دانم به خاطر نفس روضه خوان هایش بودیا روح اتاق, هیچ کجا چنین حالی را تجربه نکرده بودم👌 توصیف نشدنی بود. فقط می دانم صدای گریه ی آقایان تا آخر قطع نشد❌ گریه ای شبیه مادر جوان از دست داده. چند دقیقه ⏳یک بار روضه به اوج خود رسید وصدای سیلی هایی که به صورتشان می زدند به گوشم👂 می خورد. پایین که آمدم به حاج محمود گفتم:( حالا که این قدر ساکت بودم اجازه بدین فردام بیام🙏) بنده خدا سرش پایین بود. مکثی کرد 😶و گفت: (من هنوز خانم خودم را نیاوردم اینجا! ولی چه کنم?) باورم نمی شد قبول کند. نمی رفت🚫 از خدام تقاضای تبرکی کند. می گفت:( آقا خودشون زوار رو می بینن. اگه لازم باشه خدام رو وسیله قرار میدن!) معتقد بود: (همون آب سقاخانه ها ونفسی که توی حرم می کشیم ,همه مال خود آقاست✅) روزی قبل از روضه ی داخل رواق, هوس چای ☕️کردم. گفتم:(الان اگه چای بود, چقدر می چسبید😍) هنوز صدای🗣 روضه می آمد که یکی از خدام دوتا چای برایمان آورد خیلی مزه داد😋 ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 کانال سفیـــران زینبیــــون @safiranzenabiyoon 💝🕊💝🕊💝🕊💝
هدیه محضرارواح پاک شهدا🌷امام شهدا🌷صلوات کانال سفیـــران زینبیــــون @safiranzenabiyoon
#سلام_امام_مهربان_زمانم 🌷 ای آخرین توسل خورشید بام ها ای نام تو ادامه ی نام امام ها می خواستم بخوانمت اما نمی شود لکنت گرفته اند زبان کلام ها ما آن سلام اول ادعیه ی توییم چشم انتظار صبحِ جواب سلام ها آقا! چگونه دست توسل نیاوریم وقتی گدا به لطف تو دارد مقام ها از جا نماز رو به خدای، بهشتی ات عطری بیاورید برای مشام ها #اللّٰھـُــم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجـ کانال سفیـــران زینبیــــون @safiranzenabiyoon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ از آدم تا خاتم 🔹 همه‌ پيامبران در عصر ظهور، رجعت می‌کنند تا پيروزى دين خدا و به پايان رسيدن مظلوميت‌ اهل ايمان، كه در طول تاريخ استمرار داشته است را مشاهده کنند. كنار هم قرار گرفتنِ همه فرستادگان معصوم خداوند، از آدم تا خاتم، که ادب و اخلاق الهى شان، هر یک از آنها را، به الگوى مردم زمان خود و آيندگان تبدیل کرده است، و آنگاه حركت‌هاى جهادى آنها در روى زمين، وصف ناپذير است. 🔸 امام باقر می‌فرمایند: «خداوند هيچ پيامبرى را از آدم تاكنون نفرستاد، مگر اينكه به دنيا باز می‌گردد و اميرالمؤمنين را يارى می‌دهد.» 📚 تفسیر القمی، ج ١، ص ١٠۶ ٢٣ کانال سفیـــران زینبیــــون @safiranzenabiyoon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💝🕊💝🕊💝🕊💝 ۲۴ *═✧❁﷽❁✧═* برنامه ریزی می کرد تا نمازها را در حرم🕌 باشیم. تا حالِ زیارت داشت درحرم می ماند. خسته که می شد یا می فهمید من دیگر کشش ندارم , می گفت:(نشستن بیخودیه!) خیلی اصرار نداشت دستش را به ضریح برساند. مراسم صحن گردی داشت. راه می افتاد در صحن دور حرم چرخید. درست شبیه طواف. از صحن جامع رضوی راه🚶 می افتادیم. می رفتیم صحن کوثر وبعد انقلاب وآزادی وجمهوری. تا می رسیدیم باز به صحن جامع رضوی, گاهی هم در صحن قدس یا روبه روی پنجره فولاد داخل غرفه ها می نشست ودعامی خواند ومناجات می کرد. ★ ★ ★ ★ چند بار زنگ 📞زدم اصفهان ,جواب نداد. خودش تماس گرفت. وقتی بهش گفتم: پدر شدی , بال در آورد😍 بر خلاف من که خیلی یخ برخورد کردم☹️ گیج بودم, نه خوشحال نه ناراحت. پنج شنبه جمعه مرخصی گرفت و زود خودش را رساند یزد. با جعبه ی کیک🍰 وارد شد. زنگ📞 زد به پدر ومادرش مژده داد. اهل بریز وبپاش بود. چند برابر هم شد. ازچیزهایی که خوشحالم می کرد دریغ نمی کرد❌ از خرید عطر وپاستیل و لواشک گرفته تا موتور سواری 🏍با موتور من را می بردهیئت. حتی در تهران با موتور عمومیش از مینی سیتی رفتیم بهشت زهراَ《سلام الله علیها》 هرکس می شنید, کُلی بد وبیراه بارمان می کرد که مگه دیوونه شدین😱 می خواین دستی دستی بچه تون رو به کشتن بدین? حتی نقشه کشیدیم بی سر وصدا🙊 برویم قم. پدرش بو برد ومخالفت کرد🚫 پشت موتور می خواند و سینه می زد. حال وهوای شیرینی بود😍 دوست داشتم, تمام جمله هایی را که در کتاب 📚ریحانه بهشتی آمده , پا به پای من انجام می داد. بهش می گفتم :(این دستورات برای مادر بچه اس😳) م ی گفت: (خب منم پدرشم. جای دوری نمی ره) که☺️ خیلی مواظب خوردنم بود. اینکه هر چیزی را دست هرکسی نخورم❌ اگرمی فهمید مال شهبه ناکی خورده ام , زود می رفت رد مظالم می داد👌 گفت: (بیا بریم لبنان😳) می خواست هم زیارتی بروم. هم آب وهوایی عوض کنم. آن موقع هنوز داعش واین ها نبود. بار اول بود می رفتم لبنان. او قبلاً رفته بود وهمه جا را می شناخت✅هرروز پیاده می رفتیم روضه الشهدین. آنجا سقف تزیین شده و خیلی با صفا 😍بود. بهش می گفتم : کاش بهشت زهرا هم اجازه می دادن مثه اینجا هرساعت از شبانه روز که می خواستی بری☺️) شهدای🌷 آنجا را برایم معرفی کرد و توضیح می داد که عماد مغینه وپسر سید حسین نصرالله چطور به شهادت🌷 رسیده اند✅ ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 کانال سفیـــران زینبیــــون @safiranzenabiyoon 💝🕊💝🕊💝🕊💝
هدیه محضرارواح پاک شهدا🌷امام شهدا🌷صلوات کانال سفیـــران زینبیــــون @safiranzenabiyoon