🕊👱🕊👱🕊👱🕊
#داستان_واقعی
#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت_۱۳۰
*═✧❁﷽❁✧═*
نیم ساعت ⏰بعد دوباره با دوستان صحبت کردیم و به مادرم خبر دادیم. روز🌞 بعد هم مقدمات سفر فراهم شد و راهی نجف شدیم🚶
هادی در سفر آخری که داشت، خیلی تلاش کرد💪 تا مادرمان را به نجف ببرد، از پدرمان رضایتنامه گرفت و گذرنامه را تهیه کرد، اما سفر به نجف فراهم نشد❌ حالا قسمت اینطور بود که شهادت🌷 هادی ما را به نجف برساند✅
ما در مراسم تشییع و تدفین هادی حضور داشتیم. همه می گفتند که این شهید همه چیزش خاص است👌از شهادت تا تشییع و تدفین و...
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
کانال سفیـــران زینبیــــون
@safiranzenabiyoon
🕊👱🕊👱🕊👱🕊