#سلام_امام_زمانم✋
اینجا که ما ایستادهایم،
نهایت استیصال است.
اوج بیکسی است.
غرقاب تنهایی است...
اینجا که ما ایستادهایم...
گرداب ناامیدی است،
طوفان بیقراری است،
سیلاب اضطراب است...
اینجا که ما ایستادهایم...
فقط آمدن شما نجاتمان میدهد،
زندهمان میدارد...
ما دیگر از همه دل بریدهایم...
فقط امیدمان به شماست...
چارهسازیکنید...برگردید پدر..
اللهم عجل لولیک الفرج🙏
💐💐💐💐💐
در میـــان کعـبه جـان ، پـرتـو حق جلــوه گر شــد
فاطمه بنت اســد هم ، صــاحب زیبـا پسر شــد
کعبه آن شب ، غـرقـه در نـور دل افـروز خـدا بـود
آسمان کعبه گویی ، مظــهر صــدها گهـــر شــد
عطــر جـانبخش بهشـتی در فضــای کعبه پیچید
تا کـه میـــلاد ســعید مـرتضی فخــر بشــر شــد
مـژده میـــلاد مـولا ، می کنــــد از غم رهـــــــایم
زین بشارت کام امّت ، مملو از شهد و شکر شـد
🌷💐🌷💐🌷💐
اسوه تقـوی علی و مظــهر ایمــان علی
عـزت آل پیمـــبر ، عاشــــق جانـان علی
منشــاء جـود و سخاوت ، موج دریای وفا
لعل رخشـــان ولایت ،گوهــر تـابـان علی
منبع مهــر و محبت ، صــاحب لطف و کرم
افتـــخار شیـعیان و آیت الـرحمــــان علی
میلاد نور بر شما مبارک👌
🌸🌼🌺🍃🍃🌹🌹🌹🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ «آخرین ذخیره الهی»
👤 استاد #رائفی_پور
⁉️ نفهمیدیم که یتیمیم، امام زمان نداریم...
🔅 همین الان یه علی حی و حاظر داریم ولی نمیفهمیم و قدرش رو نمیدونیم...
#شهید_عبدالحمید_دیالمه
🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷
چند خانم رفتند جلو سوالاتشان را بپرسند،در تمام مدت سرش بالا نیامد!
نگاهش هم به زمین دوخته بود..
خانم ها که رفتند، رفتم جلو گفتم: تو انقدر سرت پایینه نگاهم نمی ندازی به طرف که داره حرف میزنه باهات، اینا فکر نکنن تو خشک ومتعصبی و اثر حرفات کم شه..
گفت: من نگاه نمیکنم تا خدا مرا نگاه کند!
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#شبون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨✨✨✨✨
#داستان_واقعی
#عارفانه
قسمت۱
══ ೋ💠🌀💠ೋ═══
#احمدآقا
هرآنکه نیست دراین حلقه زنده ب عشق 💞به اونمرده به فتوای من نمازکنید
عادت کرده ایم,زندگی ماشده است یک ماشین خودکار که صبح🌄 هارابه شب می رساند و روز بعد دوباره ازنو!
دیرزمانی بودکه درایام زندگی, فرصتی برای خودمان می گذاشتیم.کمی فکر می کردیم🤔,به گذشته,به آینده,....قیامت و...
اماحالاتلوزیون 📺ودیگررسانه هاواشتغالات خودساخته,فرصت فکرکردن راهم ازماگرفته اند🚫
راستی چ می کنیم! به کجامی رویم?نکندعلم وتکنولوژی ودیگرابزارتمدن📱🖥,ما را در خور وخواب وخشم وشهوت محصور کرده باشد.
نکند که روزها راپشت هم طی می کنیم وتنهااندوخته ی ماازاین دنیافرصت های ازدست رفته باشد.
نکندکه آخرکاردست خالی ازاین ویرانه برویم وراهی سفرشویم,نکنداصلاًندانیم که برای چه آمده ایم.😶
آخراگرهمه ی هدف ماازحضوردراین سیاره ی خاکی🌕 همین باشدکه گفته شدپس چه تفاوتی میان ماو...
سیدشهیدان اهل قلم می گفت;(اگرمقصدپروازاست قفس ویران بهتر,پرستویی 🕊که مقصدرادرپروازمی بیند,ازویرانی لانه اش نمی هراسد.)
واگرنردبانی ازخاک به آسمان نباشد,جزکرم هایی فربه وتن پروربارنمی آید.
پس اگرقراراست ازاین ویرانه به سوی جایگاه ابدی خویش خروج کنیم آیانبایدبه فکرآبادی آن سراباشیم⁉️
چرامهارزندگی مابه دست شیطان👹 سپرده شده?چرابرای خودمان وقت نمی گذاریم?
چرانمازهاوعبادت ماذره ای درایمان ماموثرنیست?وصدهاچرای دیگرکه حتی فرصت فکرکردن به آن برای خودمان قائل نمی شویم❌
مادراین مجموعه می خواهیم به سراغ یکی ازخوبان این امت برویم یکی ازآنهاکه درکنارمابود,شبیه مازندگی کرد.
اماساده وبی آلایش,اوتمام زندگی اش باهدف بود و او خود را به دست روزمرگی نسپرد🚫اوزندگی راازمنظردیگری نگاه کرد.تمام لحظاتش رابه خوبی استفاده کرد.اوبه تمام معنا《عبد》بود.زندگی وزیبایی های ظاهری اش نتوانست اورافریب دهد💯
اوازهمه ی امکانات مادی که دراختیارش بودپلی ساخت برای کمال ,برای رسیدن به هدف خلقت برای رسیدن به معبود✅این جوان درهمین نزدیکی هابود.درمحله ای درجنوب شهر,درکنار بازار مولوی,البته من ازقرنهای گذشته سخن نمی گویم!اهل افسانه وارسطوره سازی هم نیستم.من ازکسی حرف می زنم که درهمین دوران زندگی کرد.درس خوانده کارکرد.اوبه سادگی زندگی کردوبه سادگی بارسفررابه سوی مقصدبست ورفت.آنقدرساده وبی آلایش که کسی اورانشناخت.حتی خانواده اش❗️ هیچکس اورانشناخت.اماتفاوت اوباامثال ما《یقین》اوبود.اوراه راشناخته بود.فهمیده بودکه دردنیابه دنبال چ چیزی باشد.برای دقایق ⏳عمرش برنامه داشت.زندگی اش باآنچه خداوندبرای انسان هاترسیم کرده منطبق بود.اوپله های کمال رایکی پس ازدیگری طی کردوفاصله اش رابااهالی دنیا بیشتر کرد. می گفت چرا این گونه اید؟! کمی بالا بیایید، بیایید تا ببینید آنچه دیدنی است! چرا به این ویرانه دل خوش کرده اید؟ چرا؟
او می گفت. وماخفتگان در دامان غفلت، فقط به اونظاره می کردیم! هرچه می گذشت نورانیت باطن اودرکلام ورفتارش تاثیربیشتری می گذاشت; زیرا او اسیر دام دنیانشد👌برای ماازبالا می گفت.ازاینکه اگربرای خداکارکنیدواخلاص داشته باشید,چشمه های حکمت الهی به سوی شماجاری می شود💯
ومامطمئن بودیم که خودش باتمام وجودازچشمه های حکمت الهی نوشیده است.اواهل آسمان شده بودوبااهل زمین کاری نداشت.امادلش به حال مامی سوخت. می گفت:روزی بایدازاین منزل برویم.پس چرامهیای سفرنشده ایم⁉️ وماقدرش رانداستیم.تااینکه اوهم مانندبقیه خوبان باکاروان شهدا🌷به آسمانها رفت.وقتی که پیکرش دربازارومسجد🕌تشیع شد,بازهم کسی اورانشاخت.ازبرخی علماشنیدم که می گفتند;فقط یک نفراوراشناخت.آن هم کسی بودکه این جوان رادردامان خودتربیت کرده;استادالعارفین,آیت الحق حضرت آیت الله حق شناس. مردم وقتی دیدند👀که ایشان درمراسم ختم حضوریافته ودرمنزل این شهید نیز حاضر شدند و ابعادی از شخصیت اورابرای مردم بیان گرداند,تازه فهمیدندکه چه گوهری ازدست رفته❗️حضرت آیت الله حق شناس کرامات وخاطرات عجیبی ازاین بنده مخلص پروردگاربیان کردند👌وگفتند:آه,آه,آقادراین تهران بگردیدببینیدکسی ماننداین احمدآقاپیدامی شودیانه?
آری احمدآقانوزده بهاردرکنارمابودتاراه درست زیستن ودرست سفر کردن ازاین عالم خاکی رابیاموزیم.یادش گرامی❗️
#تویی_که_نمی_شناختمت
این گل🌷 پرپرازکجاآمده
ازسفرکرب وبلاآمده
امروزسوم اسفندسال۱۳۶۴,است.جمعیت این شعاررامی دادوپیکرشهید🌷راازمقابل منزلش به سمت مسجد امین الدوله حرکت داد.بعدهم ازمسجد🕌به همراه جمعیت راهی بازارمولوی شدیم.جمعیت که بیشتر آنها از جوانان مسجد و شاگردان آیت الله حق شناس بودندشدیداً گریه 😭می کردندوطاقت ازکف داده بودند.
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 👉
✨✨✨✨✨
🔴 جوانی از آیت الله بهجت (ره) ذکری خواست ، ایشان فرمودند : «هیچ ذکری بالاتر و مهم تر از عزم پیوسته و همیشگی بر ترک گناه نیست» ، یعنی تصمیم داشته باشی اگر خداوند صد سال هم عمر به تو داد ، حتی یک گناه نکنی ؛ همچنان که اگر صد سال عمر کنی ، حاضر نخواهی شد یک بار به اندازه ی تَهِ استکانی زهر بنوشی . حقیقت و واقع گناه هم، زَهر و سَمّ است.
📚 نفس مطمئنّه, ص۲۴
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
#شهید_اسدالله_هاشمی
🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷
#شهیدانه
#یادمان_باشد
یـادمان باشد #شهیدان زنده اند
تاابد اِستـــاده وپاینـــده اند
یــادمان باشداگرکوبنــده ایم
بانفس های #شهیدان زنــده ایم
یادمان باشدکه ما دل شسته ایم
با #شهیدان دست پیمان بسته ایم👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#شبتون_شهدایی
شادی روح امام_راحل و شهدا🌷
#صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
سفیران فاطمیه
✨✨✨✨✨ #داستان_واقعی #عارفانه قسمت۱ ══ ೋ💠🌀💠ೋ═══ #احمدآقا هرآنکه نیست دراین حلقه زنده ب عشق 💞به
✨📿✨📿✨📿✨📿✨
#داستان_واقعی
#عارفانه
قسمت۲
••┈┈••✾❀🍃✨🍃❀✾••┈
من مدتی بودکه به خدمت حضرت آیت الحق,حاج آقاحق شناس این استاداخلاق وسلوک الی الله می رسیدم وازجلسات پرباراین استاداستفاده می کردم.سالهابودکه به دنبال یک استادمعنوی می گشتم وحالاباراهنمایی برخی علمای ربانی تهران توانسته بودم به محضراین عالم خودساخته راه پیداکنم👌شنیده بودم که حضرت استاداین شاگردخودرابسیاردوست داشته;برای همین تصمیم گرفتم که درمراسم تشیع این شهیدعزیزشرکت کنم.مراسم تشییع به پیان رسید.پیکرشهید🌷رابه سوی بهشت زهرا(سلام الله علیها)بردند,من هم به همراه آنهارفتم.درآنجابه دلیل اینکه شهیددرحین نبردبه شهادت رسیده بود,بدون غسل 🚿وکفن باهمان لباس نظامی آماده تدفین شد.چندردیف بالاترازمزارعارف مبارز,شهیدچمران,برای تدفین اوانتخاب شد.من جلورفتم تابتوانم چهره ی شهیدراببینم.درب تابوت بازشد,چهره ی معصوم ودوست داشتنی شهیدرادیدم,شاداب وزیبا بود.گویی به خواب عمیقی فرورفته❗️اصلاچهره ی یک انسانی که ازدنیارفته رانداشت🚫تازه دوستان اومی گفتند:ازشهادت اوشش روزمی گذرد! دست این شهیدبه نشانه ی ادب روی سینه اش قرارداشت! یکی ازهمرزمانش می گفت: درلحظه ی شهادت ترکشی به پهلویش اصابت کرد.وقتی به زمین افتادازماخواست که اورابلندکنیم.وقتی روی پایش👣 ایستادروبه سمت کربلادستش رابه سینه نهادوآخرین کلام رابرزبان جاری کرد《السلام علیک یااباعبدالله.》 بعدهم به همان حالت به دیدارارباب بی کفن رفت✅برای همین دستاش هنوزبه نشانه ادب برسینه اش قراردارد!
برای من عجیب بود.چراطلاب علوم دینی وشاگردان استاد,که معمولاانسانهای صوری هستنددرفراق این دوست,طاقت ازکف داده اند⁉️
پیکرشهیدراداخل قبرگذاشتندولحدراچیدند.شخصی که آخرین لحدراگذاشت, وبیرون اومده رنگش پریده بود😰 پرسیدم چیزی شده?گفت:وقتی آخرین سنگ راعوض کردم,ناگهان بوی عطرفضای قبرراپرکرد.باورکنیدباهمه ی عطرهادنیایی فرق داشت‼️
امروزمراسم ختم این شهیداست.رفقاگفته اند:خوداستادحق شناس درمراسم حضورمی یایند! فراق این جوان برای استادبسیارسخت بود😔من دراطراف درب مسجد🕌امین الدوله ایستادم .می خواستم به همراه استادواردمسجدشوم.دقایقی بعداین مردخداازپیچ کوچه عبورکردوبه همراه چندتن ازشاگردان به مسجدنزدیک شد.این پیراهل دل💖 درجلوی درب مسجدسرشان رابلا آوردندونگاهی👀 به اطرافیان کردند.بعدباحالی نالان وافسرده گفتند:آه.آه,آقاجان.دوباره آهی ازسرحسرت کشیدندوفرمودند;《برویددرتهران بگردیدوببینیدکسی ماننداین احمدآقاپیدامی کنید⁉️》شب موقع نمازفرارسید.درشبهای دوشنبه وغروب🌅 جمعه ایشان مجلس موعظه داشتند.یک صندلی
برایشان می گذاشتندواین مردواراسته مشغول صبحت می شد.آن شب بین دونمازسخنرانی نداشتند,اماازجابلندشدندوروی صندلی 💺
کردبه صحبت کردند.موقع صحبت ایشان به همین شهیدمربوط می شد.دراواخرسخنان خوددوباره آهی ازسرحسرت درفراق این شهیدکشیدند.بعددرعظمت این شهیدفرمودند:《این شهیدرادیشب درعالم رویادیدم. ازاحمدپرسیدم چ خبر⁉️به من فرمود:تمام مطالبی که (ازبرزخ و....)می گویندحق است.ازشب اول قبروسوال و....امامن رابی حساب وکتاب بردند.》
بعدمکثی کردند😐وفرمودند:《رفقاآیت الله العظمی بروجردی حساب وکتاب داشتند.امامن نمیدانم این جوان 👱چه کرده بود,چه کردکه به اینجارسید!》من باتعجب😳 به سخنان حضرت استادگوش می کردم.به راستی این جوان چه کرده بودکه استادبزرگ اخلاق وعرفان این گونه دروصف اوسخن می گوید⁉️ بعدازمراسم ختم به یکی ازدوستان شهیدگفتم:این شهیدچندساله بوده?گفت:نوزده سال! دوباره پرسیدم دراین مسجدچه کاری می کرد?طلبه بود?اوجواب داد:نه,طلبه رسمی نبود.اماازشاگردان اخلاق وعرفان حضرت استادبود.دراین مسجدهم کارفرهنگی وپذیرش بسیج انجام می داد.تعجب من بیشترشد😱یعنی یک جوان نوزده ساله چگونه به این مقام رسیده که استاداین گونه ازاوتعریف میکند?آن شب به همراه چندنفر👥👥ازدوستان وبه همراه آیت الله حق شناس به منزل همان شهیددرضلع شمالی مسجدرفتیم.حاج آقاوقتی واردخانه شدنددرهمان ورودی منزل روبه برادرشهیدکردندوبا حالتی افسرده😥 خاطره ای نقل کردندوفرمودند:به جزبنده وخادم مسجداین شهیدبزرگوارهم کلیدمسجدراداشتند.بعدنفسی تازه کردندوفرمودند:من یک نیمه شب🌃 زودترازساعت نمازراهی مسجدشدم به محض اینکه دررابازکردم دیدم 👀شخصی درمسجدمشغول نمازاست.حضرت آقای حق شناس مکثی کردندوادامه دادند:من دیدم یک جوان درحال سجده است.امانه روی زمین😳بلکه بین زمین وآسمان مشغول تسبیح 📿حق است!
حاج آقاحق شناس درحالی که اشک درچشمانشان حلقه زده بود😢,ادامه دادند:من جلورفتم ودیدم همین احمدآقامشغول نمازاست.بعدکه نمازش تمام شدپیش من آمدوگفت:تازنده ام به کسی حرفی نزنید❌
••┈┈••✾❀🍃✨🍃❀✾••┈
👈 ادامه دارد....👉
✨📿✨📿✨📿✨📿✨