#داستان_واقعی
#نسل_سوخته
#نویسنده_شهید_سید_طاها_ایمانی
#قسمت_۲۲
*═✧❁﷽❁✧═*
همه جا خوردن ... دایی برگشت به شوخی گفت ...
- مادر من ... خودکشی حرامه ... مخصوصا اینطوری ... ما می خوایم حالا حالاها سایه ات روی سرمون باشه😊 ...
بی بی پرید وسط حرفش ...
- دست دائم الوضوی پسرم بهش خورده ... چه غذایی بهتر از این ... منم که عاشق😍 خورشت کدو ...
و مادرم با تردید برای مادربزرگ غذا کشید ... زن دایی ابراهیم... دومین نفری بود که بعد از من ... دستش رفت سمت خورشت ...
- به به ... آسیه خانم ... ماشاء الله پسرت عجب دست پختی داره ... اصلا بهش نمی اومد اینقدر کاری باشه😋 ...
دلم ❤️قرص شده بود ... اون فکر و حس ... خطوات شیطان نبود ... من خوشحال از این اتفاق ... و مادرم با حالت معناداری بهم نگاه 👀می کرد ... موقع جمع کردن سفره، من رو کشید کنار ...
- مهران ... پسرم ... نگهداری از آدمی توی شرایط بی بی ... فقط درست کردن غذا نیست ... این یه مریضی🤒 ساده نیست... بزرگ تر از تو زیر این کار، کمر خم می کنن ...
- منم تنها نیستم ... یه نفر باید دائم کنار بی بی باشه که تنها نباشه ... و اگر کاری داشت واسش انجام بده ... و الا خاله معصومه و دایی محسن هستن ... فقط یه مراقب 24 ساعته می خوان ...
و توی دلم ❤️گفتم ...
- مهمتر از همه ... خدا هست ...
- این کار اصلا به این راحتی نیست ... تو هنوز متوجه عمق ماجرا نیستی ... گذشته از اینها تو مدرسه🏦 داری ...
این رو گفت و رفت ... اما من یه قدم 👣به هدفم نزدیک تر شده بودم ... هر چند ... هنوز راه سختی در پیش بود ...
- خدایا ... اگر رضای تو و صلاح من ... به موندن منه ... من همه تلاشم💪 رو می کنم ... اما خودت نگهم دار ... من دلم نمی خواد این ماه های آخر ... از بی بی جدا شم ...
نیمه های مرداد نزدیک بود ... و هر چی جلوتر می رفتیم ... استیصال جمع بیشتر می شد ... هر کی سعی می کرد یه طوری وقتش رو خالی یا تنظیم کنه ... شرایطش یه طوری تغییر می کرد و گره توی کارش می افتاد ...
استیصال به حدی شده بود ... که بدون حرف زدن مجدد من... مادرم، خودش به پیشنهادم فکر🤔 کرد ... رفت حرم ... و وقتی برگشت موضوع رو با پدرم و بقیه مطرح کرد ... همه مخالفت کردن ...
- یه بچه 👦پسر ... که امسال میره کلاس اول دبیرستان ... تنها ... توی یه شهر دیگه ... دور از پدر و مادرش🧕 و سرپرست... تازه مراقب یه بیمار رو به موت ... با اون وضعیت باشه؟ ...
از چشم های مادرم مشخص بود ... تمام اون حرف ها رو قبول داره ... اما بین زمین🌖 و آسمون ... دلش به جواب استخاره خوش بود ...
و پدرم ... نمی دونم این بار ... دشمنی همیشگیش بود ومی خواست از شرم خلاص شه ... یا ...
محکم ایستاد ...
- مهران بچه نیست ... دویست نفر آدم رو هم بسپاری بهش... مدیریت شون می کنه ... خیال تون از اینهاش راحت باشه ...
و در نهایت ... در بین شک و مخالفت ها ... خودش باهام برگشت ... فقط من و پدرم 👨🦰...
برگشتم و ساکم 💼رو جمع کردیم ... و هر چیز دیگه ای که فکر می کردم توی این مدت ...ممکنه به دردم بخوره ... پرونده ام رو هم به هزار مکافات از مدرسه گرفتیم ...
دایی محسن هم توی اون فاصله ... با مدیر دبیرستانی که پسرهای خاله معصومه حرف زده بود ... اول کار، مدیر حاضر به ثبت نام من نبود ... با وجود اینکه معدل کارنامه ام 19/5 شده بود ... یه بچه بی سرپرست ...
ده دقیقه ای⏰ که با هم حرف زدیم ... با لبخند از جاش بلند شد و موقع خداحافظی باهام دست داد ...
- پسرم ... فقط مراقب باش از درس عقب نیوفتی ...
شهریور از راه رسید ... دو روز به تولد 📆15 سالگی من ... پسر دایی محسن ... دو هفته ای زودتر به دنیا🌍 اومد ... و مادربزرگ، آخرین نوه اش رو دید ...
مادرم با اشک رفت ... اشک هاش دلم رو می لرزوند ... اما ایمان داشتم کاری که می کنم درسته ... و رضا و تایید خدا روشه ... و همین، برای من کافی بود👌 ...
♻️ادامه دارد...
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
چرا #حبوباتت رو مستقیم از کشاورز نمی خری ؟؟
هم ارزون تر میشه هم به او کمک کردی👌
❌بالاترین کیفیت👌 پایین ترین قیمت❌
مستقیم بدون واسطه ازکشاورز خریدکن 🚜
👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3621650707C064a9460ed
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_توبه_آیه_۱۰۳
#دعای_پیامبر_برای_زکات_
دهندگان
ای پیامبر صلی الله علیه وآله,هنگام پرداخت زکات از سوی آنها برای آنها دعا کن وبه آنها درود فرست
زیرا این دعای تو در حق آنها مایه آرامش خاطر آنها می شود و خداوند شنوا است.
🌹ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز صد و هفتاد و یکم
┄┄┅┅✿❀🌿🌺🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه153: (در سال ۳۶ هجری در مدینه، وقتی مردم را برای شورشیان بصره آماده می کرد، ایراد فرمود.)
1⃣ وصف گمراهان و غفلت زدگان
♦️چند روز از طرف خدا به گمراه، مهلت داده شد و او با غافلان و بی خبران در راه هلاکت قدم می نهد و تمام روزها را با گناهکاران سپری می کند، بی آن که از راهی برود تا به حق رسد و يا پيشوايی برگزيند که راهنمای او باشد. و تا آن زمان که خداوند کيفر گناهان را می نمايد و آنان را از پرده غفلت بيرون می آورد، به استقبال چيزی می روند که بدان پشت کرده بودند (يعنی آخرت) و پشت می کنند بدانچه روی آورده بودند (يعنی دنيا). پس نه از آنچه آرزو می کردند و بدان رسيدند سودی بردند و نه از آنچه حاجت خويش بدان روا کردند بهره ای به دست آوردند، من، شما و خود را از اين گونه غفلت زدگی می ترسانم.
2⃣ درمان غفلت زدگيها
♦️هر کس بايد از کار خويش بهره گيرد و انسان بينا کسی است که به درستی شنيد و انديشه کرد، پس به درستی نگريست و آگاه شد و از عبرت ها پند گرفت، سپس راه روشنی را پيمود و از افتادن در پرتگاه ها و گُم شدن در کوره راه ها دوری کرد و کوشيد تا عدالت را پاس دارد و برای گمراهان جای اعتراض باقی نگذارد، که در حق سخت گيری کند، يا در سخن حق تحريف روا دارد، يا در گفتن سخن راست بترسد. پس به هوش باش ای شنونده! و از خواب غفلت بيدار شو و از شتاب خود کم کن و در آنچه از زبان پيامبر(صلی الله علیه و آله) بر تو رسيده انديشه کن، که ناچار به انجام آن می باشی و راه فراری وجود ندارد. و با کسی که رهنمودهای پيامبر(صلی الله علیه و آله) را به کار نمی بندد و به جانب ديگری تمايل دارد مخالفت کن و او را با آنچه برای خود پسنديده رها کن. فخرفروشی را واگذار و از مرکب تکبّر فرود آی. به ياد قبر باش که گذرگاه تو به سوی عالم آخرت است، که همانگونه به ديگران پاداش دادی به تو پاداش می دهند، و آن گونه که کاشتی، درو می کنی؛ آنچه امروز، پيش می فرستی، فردا بر آن وارد می شوی، پس برای خود در سرای آخرت جايی آماده کن و چيزی پيش فرست. ای شنونده! هشدار، هشدار، ای غفلت زده! بکوش، بکوش! «هيچ کس جز خدای آگاه تو را با خبر نمی سازد.»
3⃣ صفات ناپسند
♦️ از واجبات قطعی خدا در قرآن حکيم که بر آن پاداش و کيفر می دهد و به خاطر آن خشنود شده يا خشم می گيرد، اين است که اگر انسان يکی از صفات ناپسند را داشته و بدون توبه خدا را ملاقات کند، هر چند خود را به زحمت اندازد، يا عملش را خالص گرداند فايده ای نخواهد داشت. و آن صفات ناپسند اين است که شريکی برای خداوند در عبادات واجب برگزيند، يا خشم خويش را با کُشتن بی گناهی فرونشاند، يا بر بی گناهی به خاطر کاری که ديگری انجام داده عيب جويی کند، يا به خاطر حاجتی که به مردم دارد، بدعتی در دين خدا بگذارد، يا با مردم به دو چهره ملاقات کند و يا در ميان آنان با دو زبان سخن بگويد. در آنچه گفتم نيک بينديش، که هر مثال را همانند فراوان است.
4⃣ روانشناسی
♦️ همانا تمام حيوانات در تلاش برای پُر کردن شکمند و درندگان در پی تجاوز کردن به ديگران و زنان بی ايمان، تمام همّتشان آرايش زندگی و فسادانگيزی در آن است، امّا مؤمنان فروتنند. همانا مؤمنان مهربانند، همانا مؤمنان از آينده ترسانند.
┄┄┅┅✿❀🌿🌺🌿❀✿┅┅┄┄
❣#سلام_امام_زمانم ❣
📖 السَّلاَمُ عَلَى خَلَفِ السَّلَفِ وَ صَاحِبِ الشَّرَفِ...✋
🌱سلام بر آن مولایی که عصاره همه انبیا و اولیاست و معدن تمام شرافت ها و بزرگواری ها.
سلام بر او و بر روزی که گوهر شرافتش چشم تمام خلق را خیره کند.
📚 مفاتیح الجنان، زیارت امام زمان سلام الله علیه به نقل از سید بن طاووس.
مداحی آنلاین - اضطرار به حجت - حجت الاسلام عالی.mp3
2.39M
☄ اضطرار به حضرت حجت
«حجت الاسلام عالی»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📷 گروهی از زنان و دختران در نیویورک با آغاز فصل گرما تصمیم گرفتند برای رهایی از نگاههای خیره و جنسی مردان به خود در مترو به جای لباسهای تابستانی، بلیز گشاد و بلند بپوشند.
یکی از آنها میگویند نگاه خیره مردان یک احساس فیزیکی عذابآور است. حتی اگر نبینم کسی به من خیره شده، آن را حس میکنم. هر بار که این پیراهن را نمیپوشم، پشیمان میشوم و به این فکر میکنم که سریع برگردم.
این لباس ما را از نگاههای خیره در تابستان حفظ میکند.
#حجاب
#هشدار
#جمعه
https://eitaa.com/girl_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 راز داستان یوسف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فکر میکنید قوانین کدام دانشگاه است ؟!؟!
🕊🌷🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷
🌷
تلاوت امروز آیه های نور
سوره ی مبارکه ی 👇
#شهید_سید_علی_اکبر_شجاعیان
🌷🌷🌷🌷🌷
#مـــعـرفــی_شـهــدا
سـردارشهیـدسیـدعلیاڪبرشجـاعیان
تاریخ_تولد:۱۳۳۹/۱۱/۱۰
محل_تولد:امیرکلا_بابل
تاریخ_شهادت: ۱۳۶۶/۰۱/۳۰
محل_شهادت: #ماووت_عملیاتکربلای۱۰
محل_مزارشهید:
گلزارشهدایزادگاه شــهـــیــد
شهیددانشجوی رشته پزشکی بوده و درمدت خدمتش مسئولیتهای زیادی رابرعهده داشت.وی درزمان شهادت
فرمانده گردان یارسولالله(صلی الله علیه و آله)لشکر۲۵کربلا بوده است
#فـرازےازوصیتـنامهشهیـد
..میدان جنگ محل آزمایش مؤمنین است جنگ به ما عزت داد و میان ملت های دنیا سرافرازمان نمود و نشان داد اسلام تسلیم پذیر نیست،جنگ جوهر وجودی انسان را نشان داد جنگ ما را از خمودی بی حالی و اسارت نجات داد و به تلاش و پیگیری واداشت که نتیجه آن رشد و حرکت به طرف استقلال از سلطه شرق و غرب نمود..
🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْن
🌷 وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
🌷 وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#شبتون_شهدایی
شادی روح مطهر امام راحل وشهدا 🌷 صلوات
🕊🌷🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷
🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞|نماهنگ|همخوانی استدیویی
🤲دعای سلامتی حضرت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف (دعای فرج)
⭕️جدید ترین اثر:
💠گروه تواشیح بین المللی تسنیم💠
📺مشاهده و دریافت نسخه باکیفیت:
🌐 aparat.com/v/DFxyH
#امام_زمان (عج)
https://eitaa.com/safiranzenabiyoon
#داستان_واقعی
#نسل_سوخته
#نویسنده_شهید_سید_طاها_ایمانی
#قسمت_۲۳
*═✧❁﷽❁✧═*
وقت هامون رو با هم هماهنگ کرده بودیم ... صبح ها که من مدرسه🏦 بودم ... اگر خاله شیفت بود ... خانم همسایه مون🏘 مراقب مادربزرگ می شد ...
خدا خیرش بده ... واقعا خانم دلسوز و مهربانی بود ... حتی گاهی بعد از ظهرها بهمون سر می زد ... یکی دو ساعت می موند ... تا من به درسم 📚برسم ... یا کمی استراحت کنم...
اما بیشتر مواقع ... من بودم و بی بی ... دست هاش حس نداشت ... و روز به روز ضعفش بیشتر می شد ... یه مدت که گذشت ... جز سوپ🍵 هم نمی تونست چیز دیگه ای بخوره ...
میز چوبی کوچیک قدیمی رو گذاشتم کنار تختش ... می نشستم روی زمین، پشت میز ... نصف حواسم به درس بود ... نصفش به مادربزرگ ... تا تکان می خورد زیر چشمی نگاه👀 می کردم ... چیزی لازم داره یا نه ...
شب ها هم حال و روزم همین بود ... اونقدر خوابم سبک شده بود ... که با تغییر حالت نفس کشیدنش توی خواب😴 ... از جا بلند می شدم و چکش می کردم ...
نمی دونم چند بار از خواب می پریدم ... بعد از ماه اول ... شمارشش از دستم در رفته بود ... ده بار ... بیست بار ...
فقط زمانی خوابم عمیق می شد که صدای دونه های درشت تسبیح📿 بی بی می اومد ... مطمئن بودم توی اون حالت، حالش خوبه ... و درد نداره ...
خوابم عمیق تر می شد ... اما در حدی که با قطع شدن صدای دونه ها ... سیخ از جا می پریدم و می نشستم ... همه می خندیدن😂 ... مخصوصا آقا جلال ...
- خوبه ... دیگه کم کم داری واسه سربازی آماده میشی ... اون طوری که تو از خواب می پری ... سربازها توی سربازخونه با صدای بیدار باش ... از جا نمی پرن ...
و بی بی هر بار ... بعد از این شوخی ها ... مظلومانه بهم نگاه 👀می کرد ... سعی می کرد آروم تر از قبل باشه ... که من اذیت نشم ... من گوش هام 👂رو بیشتر تیز می کردم ... که مراقبش باشم ...
بعد از یک ماه و نیم حضورم در مشهد ... کارم به جایی رسیده بود که از شدت خستگی ... ایستاده هم خوابم می برد ...
چند سال منتظر رمضان بودم ... اولین رمضانی که مکلف بشم ... و دیگه به اجازه کسی برای روزه گرفتن نیاز نداشته باشم ...
اولین رمضانی که همه حواسشون به بچه هاشون هست ... من خودم گوش به زنگ⏰ اذان و سحر بودم ... خدا رو شکر، بیدار شدن برای نماز شب جزئی از زندگیم شده بود ... فقط باید کمی زودتر از جا بلند می شدم ...
گاهی خاله برام سحری و افطار می آورد ... گاهی دایی محسن ... گاهی هم خانم همسایه ... و گاهی هر کدوم به هوای اون یکی دیگه ... و کلا از من یادشون می رفت ... و من خدا رو شکر می کردم 🙏... بابت تمام رمضان هایی که تمرین نخوردن کرده بودم ...
هر چند شرایط شون رو درک می کردم ... که هر کدوم درگیری ها و مسائل زندگی خودشون رو دارن ... و دلم نمی خواست باری روی دوش شون باشم ... اما واقعا سخت بود... با درس 📚خوندن ... و اون شرایط سخت رسیدگی به مادربزرگ ... بخوام برای خودم غذا درست کنم ...
روزها کوتاه بود ... و لطف خدا بهم نیرو و قدرت می داد و تا افطار بی وقفه و استراحت مشغول بودم ... هر وقت خبری از غذا نبود ... مواد صاف شده سوپ مادربزرگ 👵رو که از سوپ جدا می کردیم ... نمک می زدم و با نون می خوردم ... اون روزها خسته تر از این بودم که برای خودم ... حس شکستن 2 تا تخم مرغ 🥚رو داشته باشم ...
مادربزرگ دیگه نمی تونست تنها حرکت کنه ... دایی محسن صندلی پلاستیکی خریده بود ... با کوچک ترین اشاره از جا می پریدم ... صندلی رو می گذاشتم توی دستشویی ... زیر بغلش رو می گرفتم ...
پشت در ... گوش 👂به زنگ می ایستادم ... دیگه صداش هم به زحمت و بی رمق در می اومد ... زیر بغلش رو می گرفتم و برش می گردوندم ... و با سرعت برمی گشتم دستشویی 🚽... همه جا و صندلی رو می شستم ... خشک می کردم و سریع می گذاشتم کنار ...
♻️ادامه دارد...
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نماهنگ دختر خوب تو
🔸️کاری از گروه سرود ساقی کوثر
🔹️تهیه کننده:سیدبهنام خدامی
🔹️کارگردان:رضا دهقان
🔹️سرپرست گروه:جواد البرزی
🔹️شاعر:علی عابدی
🔹️آهنگساز :مهدی جهانبخش
🔹️تهیه شده در گروه هنری طاها
باکیفیت : 1080p
https://www.aparat.com/v/BA4q7
#حجاب
#جمعه
#روز_دختر
https://eitaa.com/girl_313
✅پاداش اطعام مومن
✍️امام صادق علیه السلام: مَنْ أَطْعَمَ مُؤْمِناً حَتّى یُشْبِعَهُ لَمْ یَدْرِ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِ اللّهِ ما لَهُ مِنَ الْأَجْرِ فِی الْآخِرَةِ لا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ، وَ لا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ، إِلاَّ اللّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ؛
امام صادق علیه السلام فرمودند: کسى که مؤمنى را اطعام کند تا سیر شود، احدى از خلق خدا نمىداند چقدر در آخرت پاداش دارد، نه فرشتگان مقرب الهى، و نه پیامبران مرسل، جز خداوند که پروردگار عالمیان است.
📚اصول کافی، ج۲، ص۲۰۱، ح۶
✅میدانید وَیل چیست؟
✍پیامبر اسلام صلی الله علیه: وَیل، پرتگاهى در جهنّم است که کافر در آن سقوط میکند و چهل سال طول میکشد تا به تهِ آن برسد. حالا عاقبت کسی که نماز را ترک میکند
پیامبر اسلام صلی الله علیه: «نماز، ستون دین است، پس هرکس نماز خود را عمداً ترک کند، به تحقیق دین خود را خراب کرده است و هر کس وقتهاى آنرا ترک کند، او را در ویل میاندازند و "ویل" یک وادی است در جهنم،
چنانچه خداوند فرمود:
فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُون
📚المستدرك علي الصحيحين ج٢ص٥٥١📚جامع الاخبار ص٧٣
امام علی علیه السلام:
نتیجه دوستی با اشرار جذب بدی و شر است، مانند باد که وقتی از گذرگاه متعفن می گذرد با خود بوی تعفن می آورد و نتیجه دوستی با نیکان، جذب خیر و نیکی است، همچون باد که از محل خوشبو که می گذرد با خود بوی خوش می آورد.
📚 مستدرک الوسائل/ج2/ص64.
48.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مادرم زهرا یادگاری تو سرم کردم
اینجا ایرانه اینجا مردمش نمیبازن!
اینجا ایرانه دخترا ستاره میسازند...
اینجا ایرانه توسپاه حضرت مهدی!
مادرا دخترا هم همه سربازن اینجا ایرانه...
کسی که چپ نگاه کنه به کشورم نمیگذرم!
بیفته پاش میشم فداش واسه خودم یه لشکرم...
بیفته پاش میشم فداش خب آخه من یه دخترم...
خدا باهامه اونی که روشنه آینده است!
خدا باهامه دشمن ازدستای من خسته است...
من یه اعجوبه ام اگه نه سالمه اما خب!
کلی تکلیف به روی شونه ی من هست...
کسی که چپ نگاه کنه به کشورم نمیگذرم!
بیفته پاش میشم فداش خب آخه من یه دخترم...
مادرم زهرا یادگاری توسرم کردم...
مادرم زهرا واسه من چی بهترازاینکه...
ببینم روزی که دور مهدی می گردم!
کسی که چپ نگاه کنه به کشورم نمیگذرم...
بیفته پاش میشم فداش واسه خودم یه لشکرم!
بیفته پاش میشم فداش خب آخه من یه دخترم...
💢امام صادق(ع):
پسران نعمتند ودختران خوبی،خداوندازنعمت ها سؤال می کند وبه خوبی ها پاداش می دهد.
📚کافی،ج۶،ص۷،ح۱۲
📌تقدیم به همه ی دختران وخواهران سرزمینم ایران
#حجاب
#هشدار
#روز_دختر
https://eitaa.com/girl_313