#نقش_اختیارآدمی_درعواقب ۱۴ تصورات اشتباه؛ انتخاب های اشتباه بسم الله القاصم الجبارین🌷 یکی از دلایلی که باعث میشه خیلی ها اشتباه انتخاب کنند و فاطمی انتخاب نکنند 👈 تصورات اشتباهی هست که دچارش هستند باتصور و فکر اشتباه نمیشه فاطمی انتخاب کرد حالا چکار کنیم که این مشکل حل بشه؟ یه روایت می خونم خیلی خوب دقت کنیم✔️ اگه به همین روایت قشنگ عمل کنیم بسیـــــــاری از گره ها و مشکلات حل خواهد شد ان شاءالله خداوند متعال به موسی پیغمبر فرمود من شش چیز را در شش جا گذاشته ام منتهی مردم اشتباهی جای دیگه می رن☹️ مثلا اگه به شما بگن که یه گنج در این زمین هست اگه شما اشتباهی دو متر اون طرف رو بکنی به گنج میرسی؟؟؟ اگه بهتون بگن که آقاجان! این جا آب هست دومتر اون طرف رو بکنی؛ آب پیدا نمی کنی☹️ ۱. ای موسی مردم دنبال راحتی هستند و حال آنکه من راحتی را در بهشت قرار داده ام منتهی مردم در دنیا دنبالش می گردن❌ دنیا که خونه ی راحتی نیست؛ همین که به فکر جوونی ات می افتی موهات سفید مسشه تا می خواهی از سلامتی بهره ببری مریض میشی😢 آدم بی درد تو این دنیا پیدا نمیشه اگه طرف پولدار هستش وقتی باهاش میشینی میگه حاج آقا انقدر مریضی اومده سرم که دیگه خسته شدم☹️ اگه آدم سالمی هست میگه حاج آقا چرا خدا به ما هیچ چی نمیده که لااقل دست پیش کسی دراز نکنیم؟ درم داران عالم را کرم نیست کرم داران عالم را درم نیست اگه همه چیز داره؛ اولاد نداره اگه اولاد داره؛ مشکل دار هستش بالاخره یجای زندگی اش مشکل داره دیگه لذا فرمود دنیا جای راحتی نیست❌ صلی الله علیک یافاطمه الزهراسلام الله علیها اللهم صل علی محمد و آل محمدوعجل فرجهم التماس دعای فرج و شهادت👌🌷✋ ان شاءالله

🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷 #داستان_واقعی #سرزمین_زیبای_من🇮🇷 #قسمت_۳۴ *═✧❁﷽❁✧═* این بار، چهره و بدن کتک 👋خورده ام هم بهش اضافه شده بود ، کم کم افراد می ایستادن🕴 و از دور بهم نگاه می کردن👀،داشتم برای گسترش حرکت و ایجاد تعامل با بقیه برنامه ریزی می کردم که سر و کله چند تا ماشین پلیس🚔 ظاهر شد چنان با سرعت ظاهر شدن که انگار برای گرفتن یه قاتل سریالی اومدن ...😱 در ماشین رو باز کردن با سرعت🏃 اومدن طرفم ، تا اومدم به خودم بیام😲، یکی شون با سرعت یقه ام رو گرفت و با شدت از روی زمین به سمت خودش کشید ،دومی از کنار به سمتم حمله کرد📛 یه دستش رو دور گردنم حلقه کرد،نمی تونستم به راحتی نفس بکشم 😰، اومدم دستم رو بالا بیارم گردنم رو آزاد کنم که نفر بعدی دستم رو گرفت و خلاف جهت تابوند و همزمان با هم، من رو محکم به کف پیاده رو کوبیدن ...😵 همه چیز در زمان کوتاهی اتفاق افتاد؛ از شدت درد، نفسم بند اومده بود هم گلوم به شدت تحت فشار بود هم دستم✋ از شدت درد می سوخت و آتش گرفته بود♨️، دیگه هیچ چیز رو متوجه نمی شدم، درد دستم شدیدتر از این بود😨 که به مغزم اجازه بده به چیز دیگه ای فکر کنه ...🚫 ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 کانال سفیـــران زینبیــــون @safiranzenabiyoon 🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷

🕊🌷🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷 🌷 #دنیای شهـــدا . . . دلم آرامش میخواهد ؛ آرامشۍ از جنس آرامشِ شب‌های منطقه..‌. آرامشی در دل‌هیاهو وجنگ، درکنجِ‌سنگر،وقتِ‌خلوت‌باخدا، شبیه‌آن‌شب‌هایی که قلب بچه ها آرام‌میشد با‌ #ذکر و #دعا و #قرآن ... دلم #روضه میخواهد ؛ شبیه روضه‌های شبِ‌عملیات ! خلاصه‌کنم،دلم‌ دنیایۍ میخواهد #شبیه‌دنیاۍشهدا ... +‌بایدمثل‌شهدازندگۍکنی تامثل‌شهــدا بــرۍ! #روزتون_شهدایی هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷

╮━═━━⊰🌻﷽🌻⊱━━═━╭💐السلام علیکِ ایتهاالصّدیقة الطّاهره💐 *#قیام بی شمشیر* ◆ قیام حضرت‌ زهرا (س) تنها قیام‌ بی‌ شمشیر بود، یک زن ثابت کرد در هر شرایطی باید پیرو امام خود بود و حق خود را گرفت. ✧ *درسی‌ که مادر سادات به‌ ما داد ولایتمداری بود.* ◆با خطبه های سوزناک خود قلب دشمن را هدف قرار داد و به دشمن اثبات کرد دفاع از ولایت در هر شرایطی امکان پذیر است. ✧ *امام زمان علیه السلام وقتی می خواهند الگویی معرفی کنند مادر سادات را الگو معرفی می کنند.* ◆ الگویی که در احکام اسلام هیچ سستی نکرد و تا آخرین لحظه برای هدف خود جنگید. 💐آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان💐 ╯━═━━⊰🍂🌻🍂⊱━━═━╰

نبودنت را دارم با ساعت شنی اندازه می‌گیرم ... یک صحـــرا گذشته است ... #کجایی_آقــــا؟؟؟ 【اَلْسَّلامُ عَلیكَ یا وَعْدَاللّهِ الذَّی ضَمِنَهُ】 『سلام بـر تـو ای وعـده خدا که آن را ضمانتــ نمود

🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷 #داستان_واقعی #سرزمین_زیبای_من🇮🇷 #قسمت_۳۵ *═✧❁﷽❁✧═* یکی شون، زانوش رو گذاشت پشت گردنم و تمام وزنش رو انداخت روی اون😣،هنوز به خودم نیومده بودم که درد🤕 زجر آور دیگه ای تمام وجودم رو پر کرد،اونها به اون دست✋ نابود شده من توی همون حالت از پشت دستبند زدن و بلندم کردن ... 😰 از شدت درد 🤕و ضربه ای که به سرم خورده بود دیگه هیچی نمی فهمیدم ، تصاویر و حرکت دیگران، تاریک و روشن می شد، صداها🗣 گنگ و مبهم، کم کم به سمت خاموشی می رفت،من رو پرت کردن توی ماشین🚔 و این آخرین تصویر من بود از شدت درد، از حال رفتم ...😰 چشم که باز کردم 👀با همون شرایط توی بازداشتگاه بودم ، حتی دستبند رو از دستم باز نکرده بودن خون ابرو و پیشونیم، روی پلک و چشمم 👁رو گرفته بود، قدرتی برای حرکت کردن نداشتم❌،دستم از شدت درد می سوخت و تیر می کشید حتی نمی تونستم انگشت های 🖖دستم رو تکان بدم به زحمت اونها رو حس می کردم با هر تکانی تا مغز استخوانم تیر می کشید و مغزم از کار می افتاد ...😰 ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 👉 کانال سفیـــران زینبیــــون @safiranzenabiyoon 🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷