سفیران فاطمیه
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۱۴ *═✧❁﷽❁✧═* بعداز اینکه خیالم کمی راحت شد، زیر چشمی نگ
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
#داستان_واقعی
#دختر_شینا
#قسمت_۱۵
*═✧❁﷽❁✧═*
چیزی برای گفتن نداشتم☹️ چادرم را سفت از زیر گلو گرفته بودم و زل زده 👀بودم به اتاق روبه رو. وقتی دید تلاشش برای به حرف درآوردنم بی فایده است🚫 خودش شروع کرد به سؤال کردن. پرسید: «دوست داری کجا زندگی کنی⁉️»
جواب ندادم🤐دست بردار نبود. پرسید: «دوست داری پیش مادرم زندگی کنی⁉️»
بالاخره به حرف آمدم؛ اما فقط یک کلمه: «نه😕» بعد هم سکوت.
وقتی دید به این راحتی نمی تواند من را به حرف درآورد، او هم دیگر حرفی نزد🤐از فرصت استفاده کردم و به بهانه کمک به خدیجه رفتم و سفره را انداختم. غذا🥗 را هم من کشیدم. خدیجه اصرار می کرد: «تو برو پیش صمد بنشین با هم حرف بزنید تا من کارها را انجام بدهم»، اما من زیر بار نرفتم، ایستادم و کارهای آشپزخانه را انجام دادم👌صمد تنها مانده بود. سر سفره هم پیش خدیجه نشستم.
بعد از شام، ظرف ها 🍽را جمع کردم و به بهانه چای☕️ آوردن و تمیز کردن آشپزخانه، از دستش فرار کردم🙊
صمد به خدیجه گفته بود: «فکر کنم قدم از من خوشش نمی آید😢 اگر اوضاع این طوری پیش برود، ما نمی توانیم با هم زندگی کنیم.»✅
خدیجه دلداری اش داده بود و گفته بود: «ناراحت نباش. این مسائل طبیعی ست. کمی که بگذرد، به تو علاقه مند💞 می شود. باید صبر داشته باشی و تحمل کنی.»👌
صمد بعد از اینکه چایش را خورد😋 رفت. به خدیجه گفتم: «از او خوشم نمی آید☹️ کچل است.»😔
خدیجه خندید ☺️و گفت: «فقط مشکلت همین است. دیوانه؟! مثل اینکه سرباز است. چند ماه 🌙دیگر که سربازی اش تمام شود، کاکلش درمی آید.»😍
بعد پرسید: «مشکل دوم⁉️»
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
💫🌹💫🌹
#سوره مبارکه ی عبس آیه ۲۴
🌻بسم الله الرحمن الرحیم🌻
👈فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلَىٰ طَعَامِهِٓ .
👈پس آدمی باید طعام خویش را بنگرد.
👌یاران امام زمان دنبال غذای حلال اند.
💫🌹💫🌹
#مهـــــدیجان❤️
مـا همـانیـم که از عشـق تـو غفلـت ڪردیـم
بـا همه آدمیـان غیـر تـو خلـوت ڪردیـم...
سـال هـا مے گـذرد، #منتظـری بـرگـردیـم
و مشخص شده ماییم که #غیبت ڪردیم
🌿 #اللهـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج🌿
✨یا صاحب الزمان مولای مهـ❤️ـربانم✨
🌷🌷🌷🌷🌷
👈با ضد انقلاب داخلے به شدت مبارزه ڪنید و نگذارید ڪه هدفهای شوم خودشان را به ثمر برسانند.
در راه اسلام از جان و مال خود بگذرید و برای رضای خداوند بزرگ قدم بردارید👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
❤️ #سلام_امام_زمانم
💚 #سلام_آقای_من
💝 #سلام_پدر_مهربانم
کاش میشد یکبار از ته دل بگوییم
↫برای بدبختی و بیچارگی ما، نه
↫برای درمان دردهای ما، نه!!!
↫برای خوب شدن حال واوضاع ما، نه!
فقط برای دل تنگی ما بیا ...
دلمان برایت تنگ شده مهدی جان!
اما اوضاع دلهایمان
خرابتر از این حرف هاست ...
🌹تعجیل درفرج پنج صلوات
سفیران فاطمیه
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۱۵ *═✧❁﷽❁✧═* چیزی برای گفتن نداشتم☹️ چادرم را سفت از
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
#داستان_واقعی
#دختر_شینا
#قسمت_۱۶
*═✧❁﷽❁✧═*
گفتم: «خیلی حرف می زند.»😖
خدیجه باز خندید 😅و گفت: «این هم چاره دارد. صبر کن تو که از لاکت درآیی و رودربایستی را کنار بگذاری، بیچاره اش می کنی☺️ دیگر اجازه حرف زدن ندارد.»
از حرف خدیجه خنده ام گرفت و این خنده سر حرف و شوخی را باز کرد و تا دیروقت بیدار ماندیم و گفتیم و خندیدیم😁
چند روز بعد، مادر صمد خبر داد می خواهد به خانه🏠 ما بیاید.
عصر بود که آمد؛ خودش تنها، با یک بقچه لباس👚 مادرم تشکر کرد. بقچه را گرفت و گذاشت وسط اتاق و به من اشاره کرد بروم و بقچه را باز کنم.
با اکراه😕 رفتم نشستم وسط اتاق و گره بقچه را باز کردم. چندتایی بلوز و دامن و پارچه لباسی بود، که از هیچ کدامشان خوشم نیامد😖بدون اینکه تشکر کنم، همان طور که بقچه را باز کرده بودم، لباس ها را تا کردم و توی بقچه گذاشتم و آن را گره زدم.
مادر صمد فهمید😇 اما به روی خودش نیاورد. مادرم هی لب گزید و ابرو بالا انداخت و اشاره کرد تشکر کنم، بخندم و بگویم که قشنگ است و خوشم آمده، اما من چیزی نگفتم🤐بُق کردم و گوشه اتاق نشستم.
مادر صمد رفته بود و همه چیز را برای او تعریف کرده بود. چند روز بعد، صمد آمد🚶♂
کلاه🧢 سرش گذاشته بود تا بی موی اش پیدا نباشد. یک ساک 💼هم دستش بود. تا من را دید، مثل همیشه لبخند زد😊 و ساک را داد دستم و گفت: «قابلی ندارد.
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
💫🐠💫🐠
#سوره مبارکه ی انشقاق آیه ۶
🥀بسم الله الرحمن الرحیم🥀
👈يَآ أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّكَ
كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ .
👈ای انسان! مسلما تو با تلاش و رنجی
فراوان به سوی پروردگارت میروی،
پس دیدارش خواهی كرد.
👌یاران امام زمان ارواحناله الفداء در
حالی پروردگار رادیدار میکنن که از آنهاراضی است.
#یا_صاحب_الزمان_عج 💚
وقتی میان نَفْس و هوس جنگ می شود
شیطان دوباره دست به نیرنگ می شود
نقشه کشیده است، مرا دشمنت کند
با لشگر گناه هماهنگ می شود
دارد حنای توبه و شرمی که داشتم
پیشت عزیز فاطمه بی رنگ میشود
با هر گناه فاصله می گیرم از شما
کمکم وجبوجب، دو سه فرسنگ میشود
اشکم چه شد؟! به جان تو باور نداشتم
روزی دلم ز فرط حسد سنگ می شود
آقا ببخش، بس که سَرَم گرم زندگیست
کمتر دلم برای شما تنگ می شود 😔
تعجیل ظهور مهدی فاطمه(عج) صلوات
سلام✋یابن الحسن یا #امام_زمان
❣️هم روی زمین و هم در آن بالایی
💔مردیم از این بی کسی و تنهایی
❣️این #جمعه گذشت و جمعه دیگر نیز...
💔آقا دلمان گرفت، کی میآیی؟😔
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
#نهضت_انتظار ۵۰
#مشارکت_مومنان
🌷به نام خدای مهربان مهربان
مومنین باید باهم جمع بشن و یه تعاونی راه بندازن✔️
اونم تعاونی تولیدی
نه اینکه کار بانک ها را انجام بدن❌
همش که نباید مصرف کننده باشیم
بابا بیاییم و تولید کننده باشیم👌
بله نیروی انقلابی باید پولدار باشه💶💴
اونم از راه درست و با زحمت و کار کردن
نه بدون هیچ رنج و تلاشی
چجوری؟
با جمع شدن دور هم👌👌
با روی هم گذاشتن افکار و استعدادهای خودمون
اگه اهل بیت علیهم السلام این کار ها رو نمی کردن
از کجا بذل و بخشش می کردن؟؟
با پول خیرین و ......
خب اینکه هنر نیست❌
چهارتا خیر پول بدن و تو هم به دیگران بدی
هنر نکردی که😒
متاسفانه این یه نقص در زندگی جمعی ما هست
در بین بچه های هیئتی و مسجدی هست
همه ی ما مُحرم میشه دسته عزاداری راه می ندازیم✔️
این خیلی خوبه
ولی دسته تولیدی چی؟
راه می ندازیم؟؟
حضرت آقا هم در یکی از صحبت هاشون فرمودن
این افرادی که برا کارآفرینی میرن
👈 کار جهادی می کنند
کسی هم که کارآفرینی کنه
طبیعتا تولید ثروت ایجاد میشه👌👌
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
اللهم صل علی محمد و آل محمدوعجل فرجهم
التماس دعای فرج و شهادت👌🌷✋
ان شاءالله
#حاج_عبدالله_رودکی
🌷🌷🌷🌷🌷
سالروز شهادت مربی و پایهگذار عملیاتهای استشهادی در لبنان
شهید حاج عبدالله رودکی در دوران دفاع مقدس بارها به مقام جانبازی (تا 70 درصد) نائل گردید و پس از دوران دفاع مقدس نیز، منشاء خدمات فراوانی در نیروی دریایی سپاه شد.
سرانجام این پاسدار شیرازی، در خرداد ماه سال 1379 در یکی از روستاهای جنوبی کشور، بدست مزدوران استکبار، ترور شده و به درجه ی رفیع شهادت نائل گشت 👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷 وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
🦋✍🏼 امام صادق (علیه السلام) :
🌿 کسی که مایل است ؛ جزء یاران حضرت مهدی(عج) قرار گیرد ، باید منتظر باشد و در حالی که منتظر است، با تقوا و اخلاق نیکو عمل کند..
📚 بحارالانوار ج۵۲ ص۱۴۰
#اللهـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج❤️
سفیران فاطمیه
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۱۶ *═✧❁﷽❁✧═* گفتم: «خیلی حرف می زند.»😖 خدیجه باز خندی
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
#داستان_واقعی
#دختر_شینا
#قسمت_۱۷
*═✧❁﷽❁✧═*
بدون اینکه حرفی بزنم، ساک را گرفتم و دویدم طرف یکی از اتاق های زیرزمین. دنبالم آمد و صدایم کرد🗣 ایستادم. دم در اتاق کاغذی💌 از جیبش درآورد و گفت:
«قدم! تو را به خدا از من فرار نکن. ببین این برگه مرخصی ام🗒 است. به خاطر تو از پایگاه مرخصی گرفتم. آمده ام فقط تو را ببینم.»😍
به کاغذ🗒 نگاه کردم؛ اما چون سواد خواندن و نوشتن نداشتم❌ چیزی از آن سر درنیاوردم. انگار صمد هم فهمیده بود، گفت: «مرخصی ام است👌
می ترسیدم در این فاصله کسی بیاید و ببیند👀 ما داریم با هم حرف می زنیم. چیزی نگفتم و رفتم توی اتاق.
نمی دانم چرا نیامد تو. از همان جلوی در🚪 گفت: «پس لااقل تکلیف مرا مشخص کن. اگر دوستم نداری💔 بگو یک فکری به حال خودم بکنم.»😔
باز هم جوابی برای گفتن نداشتم🤐 آن اتاق دری داشت که به اتاقی دیگر باز می شد. رفتم آن یکی اتاق. صمد هم بدون خداحافظی رفت🚶♂ ساک دستم بود
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
🌙☀️🌙☀️
#سوره مبارکه ی انفطار آیه ۶
🦋بسم الله الرحمن الرحیم🦋
👈يَآ أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ .
👈ای انسان! چیست كه تو را در برابر
پروردگار كریمت مغرور ساخته؟
👌یاران امام زمان ارواحناله الفداء
دربرابر پروردگار مغرور نیستند.
☀️🌙☀️🌙