eitaa logo
سفیران فاطمیه
1.7هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
81 فایل
حجاب و عفاف گلچین اشعار نوحه و روضه احادیث روشنگری سواد رسانه ای نهج البلاغه قران اخبار مهم و روز تبلیغات پربازده سفیــــر 313 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/573243688C45fe529fd3
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰مفصل بن عمر گوید: ⚜امام صادق علیه السلام فرمود: خدای تعالی چهار ده هزار سال پیش از آن که خلقش را بیافریند،چهارده نور آفرید که ارواح ما بود.⚜ گفته شد: یا ابن رسول الله! آن چهارده تن چه کسانی هستند؟ ✨ فرمود: محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین و ائمه از فرزندان حسین وآخرین آنها قائمی است که پس از غیبتش قیام کند و دجال را بکشد و زمین را از هر جور و ظلمی پاک سازد✨ 🖋 (کمال الدین ج۲، ب۳۳، ح۷).📚
سفارشش نماز اول وقت بود بعد از نماز کار همیشگی‌اش خواندن زیارتِ عاشورا بود حتی اگر مهمانی بود یا کار داشت یا وقت غذا بود تا زیارت عاشورا نمیخواند نمےآمد... !👌 🌷شهید حاج یدالله‌ کلهر السلام علی الحسین🏴وعلی علی بن الحسین🏴وعلی اولادالحسین🏴وعلی اصحاب الحسین هدیه محضر ارواح مطهر شهدا 🌷امام شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 اگر خدا می‌خواست، من یارِ امام می‌شدم! ▫️ گاهی افراد از توجیهاتی مانند جبر یا قضا و قدر استفاده می‌کنند تا از خود، سلبِ مسئولیت کنند و بر رویِ کار یا گناهِ خود سرپوش بگذارند‌. برای همین اگر به یک جبرگرا بگویید، با گناه به امام زمان نمی‌رسی، پس چرا گناه می‌کنی؟ احتمالا در جواب خواهد گفت: سرنوشتِ من اینطور نوشته شده است. خدا خواسته که من آدمِ بدی باشم. تقدیرم این بوده که در خانواده‌ای غیر مذهبی بزرگ شوم و... ▪️ اینکه همه چیز را گردنِ خدا و قضا و قدر بیندازیم، کارِ راحتی است؛ اما ما حق انتخاب داریم. ما می‌توانیم انتخاب کنیم که همراهِ امام باشیم یا مقابلِ او. ▫️ شاید اگر حُر معتقد به جبرگرایی بود، گناه خود را اینگونه توجیه می‌کرد: «تقدیرِ من این بوده که در مقابل حسین باشم». اما او به همرزم خود اینگونه گفت: «به خدا سوگند، من خودم را میان بهشت و جهنّم، مُخَیَّر می‌بینم و به خدا سوگند، بهشت را با هیچ چیزی عوض نمی‌کنم، هرچند تکه تکه و سوزانده شوم.» ▪️ ما نیز اگر بخواهیم، می‌توانیم انتخاب و سرنوشت‌مان را عوض کنیم، زیرا «خدا سرنوشتِ هیچ ملتی را (به سوی بلا و نکبت و شقاوت) تغییر نمی‌دهد، مگر آنکه آنان آنچه (از صفات خوب و رفتار شایسته) در وجودشان هست را، به زشتی و گناه تغییر دهند.» (آیه ۱۱ سوره رعد) ۳۵ ☑️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سفیران فاطمیه
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۱۲۹ *═✧❁﷽❁✧═* روز پنجم صمد گفت: «وسایلت را جمع کن بروی
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 ۱۳۰ *═✧❁﷽❁✧═* من آمده بودم یکی، دو روزه برگردم. فقط به خاطر این خانه🏡 ماندم. الحمدلله خیالم از طرف خانه هم راحت شد. اگر برنگشتم، سقفی بالای سرتان هست👌» خواستم حرف را عوض کنم، گفتم: «کی برمی گردی⁉️» سرش را رو به آسمان گرفت و گفت: «کی اش را خدا می داند. اگر خدا خواست، برمی گردم. اگر هم برنگشتم، جان تو و جان بچه ها✅》 داشت بند پوتین هایش را می بست. مثل همیشه بالای سرش ایستاده بودم. زن برادرش را صدا 🗣کرد و گفت: «خانم😍 شما هم حلال کنید. این چندروزه خیلی زحمت ما را کشیدید.» تا سر کوچه با او رفتم. شب 🌃شده بود. کوچه تاریک و سوت و کور بود. کمی که رفت، دیگر توی تاریکی ندیدمش❌ یک ماهی🌙 می شد رفته بود. من با خانه جدید و مهدی سرگرم بودم. خانه های توی کوچه یکی یکی از دست کارگر و بنا در می آمد و همسایه ها ی جدیدتری پیدا می کردیم. آن روز رفته بودم خانه همسایه ای که تازه خانه شان را تحویل گرفته بودند، برای منزل مبارکی😍 که خدیجه آمد سراغم و گفت: «مامان بیا عمو تلفن☎️ زده کارت دارد.» ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 👉 🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
💫🦋💫🦋 مبارکه ی مریم آیه ۹۳ 🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 👈إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّآ آتِي الرَّحْمَٰنِ عَبْدًا . 👌‌در آسمان‌ها و زمین هیچ كسی نیست مگر آن كه بنده‌وار نزد خدای رحمان می‌آید. 💫🦋💫🦋
❤️ ❤️ 💚 💚 💝 💝 خوشا صبحی ڪہ خیرَش را تو باشی ردیفِ نابِ شعرش را تو باشی خوشا روزے ڪہ تا وقٺِ غروبش دعایے خوب و ذڪرش را تو باشی 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
سلام علیکم صبحتون بخیر✋ ۸تا صلوات بفرستید✔️ علیه السلام امام تحول ۳۶ بسم رب الحسین علیه السلام یکی از مورخین درتحلیل روحیات مردم کوفه مینویسه 👈 اصولا مردم عراق روحیه خود را در برخورد با حکام در طول صد سال پیش نشان دادند غروری که این مردم در طی سال های فتح ایران به دست آورده بودند😖 سبب شده بود تا بر مدینه پیامبر مسلط شده باشند و هر گاه عزل حاکمی را می خواستند😒 حتی اون غاصبان خلافت را بر آن می داشتند تا حاکم مورد نظر را خلع کند❌ از این رو چهره هایی که اهل حیله و نیرنگ نبودند؛ مغلوب به نظر می آمدند😢 عماربن یاسر به عنوان یک انسان پاک و سعدبن ابی وقاص به عنوان یک شخصیت غیرسیاسی نتونستند در کوفه دوام بیارن💢 اما مغیره بن شعبه؛ به عنوان یک فاجر قدرتمند توانست تا مدت ها بر کوفه حکم براند❌ لذا رفقای بزرگوار خواهش میکنیم که به هیـــــــچ خوبی خودتان گیر ندید📛 گیر هیـــــچ خوبی خودتان نیفتید گاهی تمجید و تعریف دیگران آدم را به تله توقف بر خوبی ها می اندازد😢 از این نظر الکی هم از کسی تعریف نکنید شاید خیـــــــلی از این افرلدی که خوب بودن و منحرف شدن بخاطر همین تعریف و تمجیدها بوده☹️ لذا حضرت در اوصاف متقین می فرماید 👈اعمال خوب و کم آن ها را راضی نمیکنه و اعمال خوب خودش را زیاد حساب نمیکنه و اگر از او تعریف کنند👈 می ترسد و می گوید خدایا!!! بهتر از این چیزی که او می گوید قرار بده✔️ صلی الله علیک یا اباعبدالله اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم التماس دعای فرج و شهادت✅🌷✋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهادت امام حسن مجتبی علیه‌السلام تسلیت باد🏴 ◾️همه گفتند حسین و جگرم گفت حسن ◾️سینه و دست و سر و چشم ترم گفت حسن ◾️گوشم از بدو تولد به شما عادت کرد ◾️مادرم گفت حسین و پدرم گفت حسن... ◾️زائرى در وسط صحن غریب الغربا ◾️دید تا گنبد زیبای حرم، گفت حسن... ◾️قاسمت راهی میدان شد و دیدند همه ◾️خواهری موی پریشان ز حرم گفت حسن
❤️ 🟡 عاقبت این شبِ تاریک سحر خواهد شد ⚪️ به رُخِ حضرتِ خورشید نظر خواهد شد 🟡 دلِ غمدیده‌ی ما گـر به وصـالت برسد ⚪️ سینه‌ی سنگی ما ، دُر و گُهر خواهد شد 💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
▪️ با لخته خونی در تشت و صورتی كه به كبودی ميزد، جعده‌ی نمک‌نشناس را نفرین کرد كه آن همه حُسن را نديد و قاتل آقايش حسن شد! ▫️ امان از این همه غربت که امام حتی در خانه‌ی خود هم غریب بود؛ در خانه‌ی خود...! البته خدا را شکر ایشان خانه‌ای داشتند و آواره‌ی بیابان‌ها نبودند. ▪️ نمی‌دانم این روزها امام زمان از دست ما چه می‌کشند؟! 🏴 شهادت مجتبی، کریم اهل بیت، را محضر امام زمان و شما شیعیان تسلیت عرض می‌کنیم ☑️
صدا ۰۰۶_sd.m4a
4.7M
◾️روضه امام حسن مجتبی علیه السلام◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 کانال مُنتَظِران ظُهور 💚 - @yamahdi_fateme313.mp3
2.97M
🔸چرا درد امام زمان نیست در جامعه؟ 🎤استاد عالی
🌗🌗🌗🌗🌗 پيغمبر قسم ياد کرد : اگر ميان پيروان ما طالب حاجتی باشد،خدابه واسطه خواندن حديث کساء در اولين جمعه ماه صفر؛برآورده ميكند؛اين پيام رو به کسانی که دوستشون داريد ارسال کنيد.التماس دعا،(همین جمعه)
⚫️ (۳۷و۳۸) « عبدالله بن عروه » و « عبدالرحمن بن عروه غفاری » 🥀این دو برادر از بزرگان و شجاعان کوفه بودند و نسبت به اهل بیت علیهم السلام ارادت می ورزیدند. جدشان « حراق » از اصحاب امیرالمؤمنین علیه السلام است که در جنگهای جمل و صفین و نهروان در کنار امام مبارزه می کرد. 🎋این دو برادر با هم از کوفه به کربلا آمده بودندصبح عاشورا نزد امام‌ حسین علیه السلام آمده و اظهار نمودند: دشمن‌ نزدیک‌ شده‌ است‌، اجازه‌ دهید پیش‌ روی‌ شما بجنگیم‌ تا کشته‌ شویم‌. امام‌ حسین علیه السلام فرمود: ”مَرحباً بِکم اُدنوا مِنّی‌“  . جمله امام حسین علیه السلام نشان می‌دهد که آنها مقام و منزلت و قربی نزد ایشان داشته اند. ✍نقل شده عبدالله با گریه‌ نزد آن‌ حضرت‌ آمد. امام‌ حسین (ع) فرمود: برای‌ چه‌ می‌گریی؟ تا ساعتی‌ دیگر چشمانت روشن‌ خواهد شد. گفت: من برای‌ خود گریه‌ نمی‌کنم‌. برای‌ شما می‌گریم‌ که‌ دشمن،‌ این‌گونه‌ شما را در محاصره‌ گرفته‌ است‌. امام‌ حسین علیه السلام فرمودند: ”فَجَزاکُمَا اللهُ یا بَنی اَخی بِوَجدِکُما مِن ذالِکَ وَ مُواساتِکُما اِیای بِاَنفُسِکُما اَحسَنَ جَزاءَ المُتَّقینَ“ای فرزند برادرم! خدا تو را به‌ خاطر این‌ همه ‌یاری‌، بهترین‌ پاداشی‌ که‌ به‌ متقین‌ می‌دهد، عطا کند🤲 💥 امام حسین علیه السلام او را اهل مواسات معرفی کرد و دعای محشور شدن با متقین را بدرقه راهش ساخت. پس‌ از حکایت‌ گریه‌ کردن‌ و پاسخ‌ امام‌ حسین (ع)، عبدالله طبق‌ رسم‌ عرب‌ سلام‌ خداحافظی‌ داد: ”السلام‌ علیک‌ یابن‌ رسول‌ الله“ امام‌ حسین (ع) پاسخ‌ داد: ”و علیکما السلام‌ و رحمة‌ الله“ 👈. در میدان نبرددوبرادر این اشعار را می‌خواندند،(ترجمه اشعار): «بنی‌ غفار خوب می‌دانند و اهل خندف و بنی‌ نزار هم آگاهند که با شمشیرهای جان‌شکاف و دشمن‌شکار با تبه‌کاران و ستم‌پیشه‌گان می‌جنگم. ای قوم از پاک‌سیرتان و نکوکارزیستگان دفاع کنید و با شمشیرها و نیزه‌های بیدادسوز، حریم ابرار و اخیار را پاس بدارید.» 🍀در روز عاشورازمانی که به محضر امام علیه السلام رسیدند ، پس از سلام، گفتند دشمن به شما نزدیک شده ، دوست داریم که در برابرت مبارزه کنیم و از حریم شما دفاع کنیم. امام علیه السلام به آنها فرمود: آفرین بر شما. و این دو برادر در دررفتن به میدان نبرد،ازهم سبقت می جستند،وبعدازمبارزه ای شجاعانه عاشقانه وخالصانه به شهادت رسیدند.😭
📌 اسمِ ترسَت را، مدیریت نذار! ▪️ در سال ۶۱ هجری، بعضی افراد به خاطرِ توجیهاتِ اقتصادی، با امام زمانِ خود همراه نشدند. هر کدام از ما نیز ممکن است در شرایطی، از توجیهات اقتصادی استفاده کنیم. یعنی به خاطرِ پول به خودمان دروغ بگوییم و سپس با وجدانی راحت به اشتباهِ خود ادامه دهیم و نام آن را مدیریت بگذاریم. ▫️ توجیهات اقتصادی فراوانند. مثلاً عده‌ای نامِ هدیه، بَر رشوه می‌گذارند یا پولِ رِبا می‌گیرند و به آن، خرید و فروش می‌گویند یا در معاملات خود، دروغ می‌گویند و آن را، دروغِ مصلحتی می‌نامند. ▪️ گاهی هنگامِ صرف هزینه‌ی مالی برای امام زمان هم، توجیه اقتصادی می‌آوریم. مثلاً می‌گوییم اگر درآمد کافی داشتم، حتما بخشی از آن را صرفِ امور مهدوی می‌کردم. در صورتی‌ که آنچه مهم است، نیّت ماست، نه مبلغی که هزینه می‌کنیم. ▫️ پس حواسمان باشد که به نامِ مدیریت و به بهانه‌ی فقر، خود را از نعمتِ کار برای امام زمان محروم نکنیم؛ آن‌هم در زمانی که دشمنان، با تمام توان واردِ میدان شده‌اند و از هیچ کار یا هزینه‌ای برای عقب انداختنِ ظهور، دریغ نمی‌کنند. 📎 ۳۶
مے گفت: 👌من دوست دارم هرکارے مےتوانم براے مردم انجام دهم حتے بعد از شهادت چون حضرت امام گفت: مردم ولے نعمت ما هستند.🌸🍃 السلام علی الحسین🏴وعلی علی بن الحسین🏴وعلی اولادالحسین🏴وعلی اصحاب الحسین هدیه محضر ارواح مطهر شهدا 🌷امام شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سفیران فاطمیه
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۱۳۰ *═✧❁﷽❁✧═* من آمده بودم یکی، دو روزه برگردم. فقط
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 ۱۳۱ *═✧❁﷽❁✧═* مهدی را بغل 🤗گرفتم و نفهمیدم چطور خداحافظی🖐 کردم و رفتم خانة همسایة دیوار به دیوارمان. آن ها تنها کسانی بودند که در آن کوچه تلفن داشتند👌 برادرشوهرم پشت تلفن☎️ بود. گفت: «من و صمد داریم عصر می آییم همدان. می خواستم خبر داده باشم.» خیلی عجیب😳 بود. هیچ وقت صمد قبل از آمدنش به ما خبر نمی داد. دل ❣شورة بدی گرفته بودم. آمدم خانه. دست و دلم❤️ به کار نمی رفت. یک لحظه خودم را دلداری می دادم و می گفتم: « اگر صمد طوری شده بود، ستار به من می گفت.» لحظة دیگر می گفتم: «نه، حتماً طوری شده. آقا ستار می خواسته مرا آماده کند.» تا عصر🌅 از دل شوره مردم و زنده شدم. به زور بلند شدم و غذایی🍲 بار گذاشتم و خانه را مرتب کردم. کم کم داشت هوا تاریک می شد🏙 دم به دقیقه بچه ها را می فرستادم سر کوچه تا ببینند 👀بابایشان آمده یا نه. خودم هم پشت در نشسته بودم و گاه گاهی توی کوچه سرک می کشیدم وقتی دیدم این طور نمی شود، بچه ها را برداشتم و رفتم نشستم جلوی در. صدای 📣زلال اذان مغرب توی شهر می پیچید. اشک😭 از چشمانم سرازیر شده بود. به خدا التماس🙏 کردم: «خدایا به این وقت عزیز قسم، بچه هایم را یتیم نکن. مهدی هنوز درست و حسابی پدرش را نمی شناسد. خدیجه و معصومه بدجوری بابایی شده اند. ببین چطور بی قرار و منتظرند بابایشان از راه برسد😭 خدایا! شوهرم را صحیح و سالم از تو می خواهم🤲» ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 👉 🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷