eitaa logo
سفیران فاطمیه
1.7هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
81 فایل
حجاب و عفاف گلچین اشعار نوحه و روضه احادیث روشنگری سواد رسانه ای نهج البلاغه قران اخبار مهم و روز تبلیغات پربازده سفیــــر 313 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/573243688C45fe529fd3
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️ (۵۷و۵۸) «عبدالله بن عمیرکلبی»و«ام وهب النمریه» 🎋عبدالله بن عُمَیر کَلبی به همراه همسرش ام وهب، شبانه خود را از کوفه به سپاه امام حسین(ع) رساند. بنا بر گزارش طبری، عبدالله بن عمیر، دومین شهید کربلا روز عاشورا بود. همسرش ام‌وهب نیز نخستین زنی بود که در واقعه کربلا به شهادت رسید. ✍به گزارش ابومخنف هنگامی‌که سپاه کوفه در نخیله آماده جنگ با امام حسین(ع) می‌شد. عبدالله با آنها برخورد کرد و از آن‌ها ماجرا را پرسید. آنها گفتند: به جنگ حسین بن علی می‌رویم. او گفت: به خدا سوگند من مشتاق جنگ با مشرکان بودم، و امیدوارم ثواب پیکار با اینان که قصد جنگ با پسر دختر پیامبرشان را دارند، از ثواب جنگ با مشرکان کمتر نباشد. 👈وی نزد همسرش رفت و او را از قصد خویش آگاه کرد. ام وهب گفت: خداوند تو را به راهی نیکو هدایت کرده، چنین کن و مرا نیز با خود ببر. پس شبانه همراه همسرش بیرون رفت و به امام حسین(ع) پیوست. 💥در روز عاشورا که عمر سعد با پرتاب تیری به سوی اردوگاه امام حسین(ع) جنگ را آغاز کرد؛ «یسار» غلام آزاد شده زیاد بن ابی‌سفیان و «سالم» غلام آزاد شده عبیدالله بن زیاد به میدان آمدند و هماورد طلبیدند. حبیب بن مظاهر و بریر بن خضیر از جا برخاستند؛ اما امام حسین(ع) به آن دو اجازه میدان نداد. عبدالله بن عمیر با اجازه امام به میدان رفت، از او پرسیدند: کیستی. او خود را معرفی کرد. گفتند: ما تو را نمی‌شناسیم. زهیر یا حبیب یا بریر به مبارزه ما بیایند. او به یسار که جلوتر ایستاده بود گفت: هیچ یک از اینان به جنگ تو نمی‌آید مگر اینکه از تو بهتر است. سپس به او حمله کرد و او را از پا درآورد. 👈در همین حال، «سالم» به سوی او حمله کرد. یاران امام حسین(ع) فریاد زدند تا عبدالله از حمله او آگاه شود ولی عبدالله متوجه نشد، سالم به او ضربه‌ای زد. عبدالله با دست چپ جلو ضربه را گرفت و انگشتانش قطع شد. سپس عبدالله بر او حمله برد و با ضربه‌ای او را به قتل رساند. 🥀همسرش ام‌وهب عمودی برداشت و به سوی او رفت. عبدالله می‌خواست او را به سوی خیمه برگرداند ولی او لباس شوهرش را گرفته بود و می‌گفت: تو را رها نمی‌کنم تا همراه تو به شهادت برسم. 👈 در این هنگام امام حسین(ع) او را صدا زده و فرمودند: «خدا از جانب اهل بیت به شما جزای خیر دهد. برگرد (خدا تو را رحمت کند) و نزد زنان بنشین که جنگیدن بر زنان واجب نیست.» پس او نزد زنان بازگشت. ♨️پیش از ظهر عاشورا، شمر بن ذی‌الجوشن که فرمانده جناح چپ سپاه کوفه بود، با افراد تحت فرمان خود به سپاه امام هجوم بردند. در این حمله هانی بن ثبیت و بکیر بن حی تیمی عبدالله بن عمیر را به شهادت رساندند. بنا بر گفته طبری، او دومین شهید کربلا بود.😭 👈پس از شهادت عبدالله، همسرش ام وهب خود را به بالین او رساند و در حالی‌که سر و صورت عبدالله را پاک می‌کرد رستم غلام شمر بن ذی الجوشن به دستور شمر او را به شهادت رساند. گفته‌اند او نخستین زن شهید در واقعه کربلا بود.😰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
-مهدوی ✨ به راه بیاییم تا؛ ✨ از راه بیاید.... 🍃اللهم-عجل-لولیک-الفرج🍃
🔻 روحمان را با انتظارِ تو سرشتند. بی انتظارت مردگانی هستیم که تنها نفس می‌کشند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👈چه جمله زیبایی گفتند فرمانده: در زمان غیبت به کسی منتظر می گویند که منتظر شهادت🕊🌷 باشد...👌 السلام علی الحسین🏴وعلی علی بن الحسین🏴وعلی اولادالحسین🏴وعلی اصحاب الحسین🏴 هدیه محضر ارواح مطهر شهدا 🌷وامام شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷
⚫️ (۵۷و۵۸) «عبدالله بن عمیرکلبی»و«ام وهب النمریه» 🎋عبدالله بن عُمَیر کَلبی به همراه همسرش ام وهب، شبانه خود را از کوفه به سپاه امام حسین(ع) رساند. بنا بر گزارش طبری، عبدالله بن عمیر، دومین شهید کربلا روز عاشورا بود. همسرش ام‌وهب نیز نخستین زنی بود که در واقعه کربلا به شهادت رسید. ✍به گزارش ابومخنف هنگامی‌که سپاه کوفه در نخیله آماده جنگ با امام حسین(ع) می‌شد. عبدالله با آنها برخورد کرد و از آن‌ها ماجرا را پرسید. آنها گفتند: به جنگ حسین بن علی می‌رویم. او گفت: به خدا سوگند من مشتاق جنگ با مشرکان بودم، و امیدوارم ثواب پیکار با اینان که قصد جنگ با پسر دختر پیامبرشان را دارند، از ثواب جنگ با مشرکان کمتر نباشد. 👈وی نزد همسرش رفت و او را از قصد خویش آگاه کرد. ام وهب گفت: خداوند تو را به راهی نیکو هدایت کرده، چنین کن و مرا نیز با خود ببر. پس شبانه همراه همسرش بیرون رفت و به امام حسین(ع) پیوست. 💥در روز عاشورا که عمر سعد با پرتاب تیری به سوی اردوگاه امام حسین(ع) جنگ را آغاز کرد؛ «یسار» غلام آزاد شده زیاد بن ابی‌سفیان و «سالم» غلام آزاد شده عبیدالله بن زیاد به میدان آمدند و هماورد طلبیدند. حبیب بن مظاهر و بریر بن خضیر از جا برخاستند؛ اما امام حسین(ع) به آن دو اجازه میدان نداد. عبدالله بن عمیر با اجازه امام به میدان رفت، از او پرسیدند: کیستی. او خود را معرفی کرد. گفتند: ما تو را نمی‌شناسیم. زهیر یا حبیب یا بریر به مبارزه ما بیایند. او به یسار که جلوتر ایستاده بود گفت: هیچ یک از اینان به جنگ تو نمی‌آید مگر اینکه از تو بهتر است. سپس به او حمله کرد و او را از پا درآورد. 👈در همین حال، «سالم» به سوی او حمله کرد. یاران امام حسین(ع) فریاد زدند تا عبدالله از حمله او آگاه شود ولی عبدالله متوجه نشد، سالم به او ضربه‌ای زد. عبدالله با دست چپ جلو ضربه را گرفت و انگشتانش قطع شد. سپس عبدالله بر او حمله برد و با ضربه‌ای او را به قتل رساند. 🥀همسرش ام‌وهب عمودی برداشت و به سوی او رفت. عبدالله می‌خواست او را به سوی خیمه برگرداند ولی او لباس شوهرش را گرفته بود و می‌گفت: تو را رها نمی‌کنم تا همراه تو به شهادت برسم. 👈 در این هنگام امام حسین(ع) او را صدا زده و فرمودند: «خدا از جانب اهل بیت به شما جزای خیر دهد. برگرد (خدا تو را رحمت کند) و نزد زنان بنشین که جنگیدن بر زنان واجب نیست.» پس او نزد زنان بازگشت. ♨️پیش از ظهر عاشورا، شمر بن ذی‌الجوشن که فرمانده جناح چپ سپاه کوفه بود، با افراد تحت فرمان خود به سپاه امام هجوم بردند. در این حمله هانی بن ثبیت و بکیر بن حی تیمی عبدالله بن عمیر را به شهادت رساندند. بنا بر گفته طبری، او دومین شهید کربلا بود.😭 👈پس از شهادت عبدالله، همسرش ام وهب خود را به بالین او رساند و در حالی‌که سر و صورت عبدالله را پاک می‌کرد رستم غلام شمر بن ذی الجوشن به دستور شمر او را به شهادت رساند. گفته‌اند او نخستین زن شهید در واقعه کربلا بود.😰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سفیران فاطمیه
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۱۴۴ *═✧❁﷽❁✧═* کمی که گذشت، دیدم کار سنگینی😥 است، اما
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 ۱۴۵ *═✧❁﷽❁✧═* دیگر نفهمیدم چطور پارو را روی برف ها انداختم و از نردبان پایین آمدم. خیلی ترسیده بودم. حس می کردم بند ناف بچه👼 پاره شده و الان است که اتفاقی برایم بیفتد. بچه ها هنوز خواب بودند. کمرم به شدت درد می کرد. زیر لب گفتم: «یا حضرت عباس🙏 خودت کمک کن.» رفتم توی رختخواب و با همان لباس ها خوابیدم😴 و لحاف را تا زیر گلویم بالا کشیدم. در آن لحظات نمی دانستم چه کار کنم. بلند شوم و بروم بیمارستان🏨 یا بروم سراغ همسایه ها. صبح به آن زودی زنگ کدام خانه را می زدم. درد کمر بیشتر شد و تمام شکمم را گرفت. ای کاش خدیجه ام بزرگ بود. ای کاش معصومه می توانست کمکم 💪کند. بی حسی از پاهایم👣 شروع شد؛ انگشت های شست، ساق پا، پاها، دست ها و تمام. دیگر چیزی نفهمیدم. لحظه آخر زیر لب گفتم: «یا حضرت عباس...» و یادم نیست که توانستم جمله ام را تمام کنم، یا نه. صمد ایستاده بود روبه رویم، با سر و روی خاکی و موهای ژولیده. سلام✋ داد. نتوانستم جوابش را بدهم. نه اینکه نخواهم، نایِ حرف زدن نداشتم😢 ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد👉 🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺💫🌺💫 مبارکه ی حج آیه ۷۳ 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 👈يَآ أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُٓ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ . 👈ای مردم مثلی زده شده است‌، پس بدان گوش فرا دهید: كسانی را كه جز خدا می‌خوانید، هرگز مگسی را خلق نتوانند كرد هر چند برای آفریدن آن گرد آیند، و اگر آن مگس چیزی از آن‌ها برباید نمی‌توانند آن را پس بگیرند. طالب و مطلوب هر دو ناتوانند. 👌غیرخدا را پرستیدن فایده ای نداره 💫🌺💫🌺
﷽💚 💚﷽ ✨ای حضرت حاضری که ناپیدایی ✨غایب شده از زشتی و نازیبایی ✨شرمنده که جای آمدن،میگوییم ✨آقا،تو چه وقت پیش ما می آیی ☀️تعجیل در فرج صلوات 🌱الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فرجهم اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆 🔸امام صادق می فرمایند" محل حکومت حضرت مهدی شهر کوفه خواهد بود و محل قضاوت او مسجد کوفه . 📌روایاتی که مدت حکومت حضرت مهدی را بیان می کنند گوناگونند بعضی ها ۷ و ۸ و ۹ و ۱۰ و ۴۰ و ۳۰۹سال برشمرده اند 🔹امیرالمومنین می فرمایند" امام مهدی با خود عهد می بندد که اگر چه حاکم جامعه بشری است ,اما همانند رعیت خود راه رود و مانند ان ها بپوشد و بر مرکبی همچون مرکب ان ها سوار شود و ....به کم قناعت کند . 🔸پیامبر درباره مهدی عج میفرمایند." امتش به او پناه میبرند انگونه که زنبور ها به ملکه خود پناهنده می شوند . 🔹امام صادق فرمودند " ایام الله ۳ روز است روز قیام قائم و روز رجعت و روز قیامت .
👈شب عروسی عبدالعلی بود. اصلاً نگذاشت به دست و پایش حنا بگذارند، می گفت: «در این زمان که هر روز شهیدی با خون خود حنا می گذارد، حنا گذاشتن در عروسی ضرورتی ندارد.» وقتی مراسم تمام شد، ایستاد به نماز. نمازش که تمام شد صدای در خانه بلند شد. در را باز کردم مردی بود که با نگرانی می گفت، خانمش مشکل ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﺷﺪﻳﺪ پیدا کرده، گفتم: «آقا امشب شب عروسی عبدالعلیِ، بعید است بیایند!» جریان رابه عبدالعلی گفتم، فوراً لباس پوشید و گفت: «اینجا که جای تعلل نیست!» رفت مشکل آن بنده خدا را حل کرد و برگشت. یکی از اتاق های خانه بود که هیچ وقت در آن نمی خوابید، اتفاقاً حجله عروسی را هم در همان اتاق بسته بودند. می گفت: « وقتی در این اتاق می خوابم صدای در را نمی شنوم. ممکن است بیماری در خانه را بزند و من صدای در را نشنوم!» السلام علی الحسین🏴وعلی علی بن الحسین🏴وعلی اولادالحسین🏴وعلی اصحاب الحسین🏴 هدیه محضر ارواح مطهر شهدا 🌷وامام شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جـمعـه فـرده یـــا زوج!؟🤔 🔢 یک معادله ریاضی زیبا:) شاید تا بحال این سؤال براتون زیاد پیش اومده كه جمعہ روز زوجہ یا فردھ؟ جواب حقیقی این پرسش اینه: جمعه نه فرده و نه زوجه😯 بلكه تركیب فرد و زوجه یعنی روز "فرجه" 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 تعداد جمعہ های یک سال 52 تاست🤨 تعداد روزهای یک سال 365 روز .. بنابراین تعداد روزهای غیر جمعه 365-52=3⃣1⃣3⃣ چه پیام زیبایی دارد😍 یعنی ای شیعه و ای منتظر ظـهور!! در روزهای کاری هفته باید کاری کنی که جزء این 3⃣1⃣3⃣ نفر باشی و آنگاه در روز جمعه منتظر ظهور باشی😍 امروز شنبه است 🧐 بجنب رفیق 😇 باید خودتو آماده کنی🤗💯 ┅═ೋ❅♥️❅ೋ═┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سفیران فاطمیه
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۱۴۵ *═✧❁﷽❁✧═* دیگر نفهمیدم چطور پارو را روی برف ها ان
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 ۱۴۶ *═✧❁﷽❁✧═* گفت: «بچه به دنیا آمده⁉️» باز هم هر کاری کردم، نتوانستم جواب بدهم. نشست کنارم و گفت: «باز دیر رسیدم؟! چیزی شده؟! چرا جواب نمی دهی؟! مریضی🤒، حالت خوش نیست؟!» می دیدمش👀؛ اما نمی توانستم یک کلمه حرف بزنم. زل زد توی صورتم و چند بار آرام به صورتم زد. بعد فریاد زد: «یا حضرت زهرا😱 قدم، قدم😍منم صمد!» یک دفعه انگار از خواب پریده باشم. چند بار چشم هایم را باز و بسته کردم و گفتم: «تویی صمد؟! آمدی⁉️» می گفت: «یا حضرت زهرا! خودت به دادم برس. یا حضرت زهرا! زنم را از تو می خواهم. یا امام حسین! خودت کمک کن🤲» گفتم: «نترس، طوری نیست. هر بلایی می خواست سرم بیاید، آمده بود👌 چیزی نشده. حالا هم وقت به دنیا آمدن بچه نیست❌» گفت: «قدم! خدا به من رحم کند، خدا از سر تقصیراتم بگذرد🙏 تقصیر من است؛ چه به روز تو آوردم.» دوباره همان حالت سراغم آمد؛ بی حسی دست ها و پاها و بعد خواب 😴آلودگی. آمد دستم✋ را گرفت و تکانم داد. «قدم! قدم! قدم جان😍چشم هایت را باز کن. حرف بزن. من را کشتی. چه بلایی سر خودت آوردی. دردت به جانم قدم! قدم! قدم جان💞» ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
⚫️ (۵۹و۶۰) «نعمان بن عمروازدی»و«حلاس بن عمرو» 🥀نعمان‌ بن‌ عمرو ازدی راسبی، منسوب به تیره راسب بن مالک تیره‌ای از قبیله ازد که اگرچه یمنی‌الاصل و از اعراب قحطانی جنوب بودند، اما در کوفه ساکن شدند. 🌿نعمان از یاران و اصحاب امام علی علیه السلام بود و در جنگ صفین در رکاب آن حضرت جنگید. او مردی شجاع و دلیر و سوارکاری رزم‌دیده و شیعه‌ای مخلص و پاک‌باخته بود. ✍قابل ذکرست حُلاس بن عمرو راسبی و برادرش، نعمان بن عمرو، از اهالی کوفه و از اصحاب حضرت علی (علیه السلام بودند. گفته‌اند در زمان حضرت علی علیه السلام در کوفه رئیس شهربانی این شهر بود. سپس او و برادرش نعمان، همراه عمر سعد بودند. اما سرانجام متحول شده و به اردوگاه امام حسین علیه السلام پیوستند. حُلاس زمانی در کوفه فرمانده نیروهای امیرالمومنین علیه السلام بود، با سپاه عمر بن سعد به کربلا آمد ولی قبل از آغاز جنگ همراه برادرش درشب هشتم ماه محرم به سپاه امام حسین (ع) پیوسته و در حمله اول سپاه یزید درصبح روزعاشورابه شهادت رسیدند😭