#نهضت_انتظار ۱۶۶
بسم الله الرحمن الرحیم
وقتی میبینیم که ابی عبدالله علیه السلام
برای عقلانیت قیام کرده👌
لذا نتیجه می گیریم که اگه ما هم می خواییم
کارفرهنگی اثرگذار داشته باشیم✔️
باید برای این امر باشه
به عنوان نمونه مساجدمون باید
عقلانیت مردم رو رشد بدن✅
صرف کارکردن مهم نیست
بلکه هدفمند و جهت گیری شده باشن
مثلا در کارآفرینی باید حرف اول رو بزنن
در این که بچه مسجدی ها هنر پول درآوردن رو بلد باشن
باید حرف اول رو بزنن💪
بی کاری مساوی با ذلیل شدنه
سرکار نرفتن مساوی با ذلیل شدنه❌
اسلام این رو از ما نمی خواد
استقلال اقتصادی؛ مساوی با عزت نفسِ
و بعد این عزت نفس آغاز رشد و
شکوفایی یک فرد و یک ملتِ💪
یا این که اگه مسجدی نتونست مبارزان
صهیونیست تربیت کنه و خروجی اش این نباشه😖
باید یه فکری به حال خودش بکنه
چرا که این مسجد از اصل غافل شده
شده یکی از مسجدهای زمان صدر اول اسلام☹️
دین این ها رو از ما می خواد
لذا کارفرهنگی و تربیتی تو مساجد
باید بر این اساس شکل بگیره👌
صلی الله علیک یا فاطمه الزهراء
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
التماس دعای فرج و شهادت✅🌷✋
🌷🌷🌷🌷🌷
وی یکی از شاگردان خاص #ایت_الله_حق_شناس بودند.
تاریخ تولد : ۲۹ تیر ۱۳۴۵
تاریخ شهادت : ۲۷ بهمن ۱۳۶۴. اروند رود، عملیات والفجر۸
👈 قرآن , قرآن را فراموش نکنید, بدانید که بهترین وسیله برای نظارت بر اعمالمان قرآن است.
اسلام را در تمام شئوناتش حفظ کنید.
رهبری ولایت فقهی که در این زمان از اهم واجبات است یاری کنید👌
ان شاءالله خداوند عزوجل جزای خیر به شما عنایت فرماید والسلام علیکم علی عبادالله الصالحین
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#شبتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
سفیران فاطمیه
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۳۵ *═✧❁﷽❁✧═* آن سال کریم و رحیم و آبجی فاطمه خیلی س
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۳۶
*═✧❁﷽❁✧═*
رحمان هم شب ها خسته و درمانده از نانوایی می آمد و می خوابید 😢و صبح زود دوباره سر کار می رفت و تقویم زمان را گم کرده بود.
در غیاب پدر، رحمان مانده بود با مسئولیت خانه. از نظر عاطفی💖 رحمان به پدر خیلی وابسته بود و ندیدن پدر برایش سخت😢
کریم هم می گفت: به روش نیارین تا ببینم کی از رو می ره و سراغ درس و کتاب 📚رو می گیره.
ما می خواهیم آقا ناراحت نشه❌ همه چیز خوب پیش می رفت تا آخر که امتحان جغرافیا بود.
کریم می گفت: در جلسه روی صندلی نشسته بودم و منتظر توزیع برگه های📄 امتحان بودم که یه هو دیدم 👀رحمان از دور می آد. دم در ورودی اسم و فامیلش رو پرسیدن و اونو به سمت صندلی خودش هدایت کردن.
آقای 👱♂رحمتی که مدیر بود و من روز گرفتن کارنامه، یه چک و اردنگی ازش خورده بودم، مثل اینکه با قیافه ی من آشناتر بود. با رحمان اومد بالای سرم، دید 👀من روی صندلی نشستم . از رحمان پرسید پسر اسمت چیه❓ جواب نداد🤐 دوباره پرسید .
مات و مبهوت به من نگاه کرد 😳و بازم جواب نداد. از من پرسید اسمت چیه❓ گفتم : عبدالرحمان آباد. یک باره گوش رحمان رو گرفت و به بیرون پرت کرد.
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#سوره مبارکه ی كافرون آیه ۵
🦋بسم الله الرحمن الرحیم🦋
👈وَلَآ أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَآ أَعْبُدُ .
👌و نه شما آنچه را كه من میپرستم
پرستش میكنید؛
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمانم
#مهدی_جانم
تشنه هستیم و به دریا کم محلی میکنیم
درد هست و به مداوا کم محلی میکنیم
او گرفتارِ همین "من" بودنِ "ماها"شده
پس نمیآید دگر، تا کم محلی میکنیم
اللهم عجل لولیک الفرج
🖼 #طرح_مهدوی ؛ #از_زبان_پدر
📌 حاجت مردم را برآور
🔆 امام مهدی: خودت را برای مردم ارزان کن، حاجت مردم را برآور، ما یاریَت میکنیم.
📚 کلمه الامام المهدی؛ ج۱
🔖 #روزشمار_نیمه_شعبان ؛ ۳۹ روز تا سالروز میلاد منجی عالم
🌷اولین شب جمعه ماه رجب
(شب آرزوها)
🌷ان شاءالله که در این شب نورانی آرزوهاتون با حکمت خدا یکی باشه.😊
التماس دعای فرج🌹
#لیله_الرغائب
#ماه_رجب
#این_الرجبیون
🌙 ماه خصوصیها
🌱 ماه رجب ماه خصوصیهاست. ماه رمضان ماه عمومیهاست. کسی که ماه رمضان درِ خداوند متعال برود زیاد هنر نکرده. اما اگر کسی ماه رجب بلند شد و عبادات ماه رمضانش را آغاز کرد، او به صورت ویژه تحویل گرفته میشود.
#ماه_رجب
اگر بنا بود؛
آمریکا را سجده کنیم،انقلاب نمی کردیم،
ما بنده خدا هستیم
و فقط برای او سجده میکنیم،
سر حرفمان هم ایستاده ایم!
اگر همهی دنیا ما را
محاصره نظامی و تسلیحاتی کنند،
باکی نیست؛
سلاحِ ما ایمانِ ماست..!
شهید علی چیتسازیان
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
سفیران فاطمیه
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۳۶ *═✧❁﷽❁✧═* رحمان هم شب ها خسته و درمانده از نانو
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۳۷
*═✧❁﷽❁✧═*
دست و پاش👣 رو به میله ی وسط حیاط بستن. با ترکه ی نخل🌴 به دست و پاش می زدن و آقای رحمتی با صدای🗣 بلند می گفت: ای متقلب! می خواستی به جای عبدالرحمان آباد وارد جلسه ی امتحان بشی❓
تا اونجا که کتفش باز می شد ترکه رو بلند می کرد و رو تن و بدن رحمان پایین می آورد. بعد از کلی کتک کاری رحمان را به اداره ی آموزش و پرورش تحویل دادند😞
یکی از بستگان نزدیک ما آقای گنجه ای که از مسئولین😎 آموزش و پرورش بود و خانواده ، کریم و رحمان را به خوبی می شناخت، وقتی موضوع را فهمید😇 چون می دانست کریم شاگرد زرنگ و درس خوان و رحمان بازیگوش و اهل کار 💪و معاش است،
💢برای رحمان به جرم اینکه می خواسته به جای کس دیگری وارد جلسه ی امتحان شود با یک فامیل جعلی و ساختگی پرونده سازی می کند و بعد هم پرونده به فراموشی سپرده می شود✅
رحمان آن سال با تلاش های💪 کریم با معدل بالا قبول شد اما سال بعد درجا زد. با آمدن پاییز🍁🍂آقا از بیمارستان مرخص شد و مدتی در منزل تحت مراقبت بود و حال و هوای خانه دوباره رونق گرفت😍
تا مدت ها ما می گفتیم و او می شنید👂بعضی وقت ها ساکت می شد و در خودش فرو می رفت و بعضی وقت ها می خندید😊 به همین راضی بودیم. همین که آقا بود و او را می دیدم برایم کافی بود👌
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_نصر_آیه_۳
پس پروردگارت را به پاکی یاد کن در حالی که سپاس گذار باشی
وآمرزش بخواه که حتما پروردگارت توبه پذیر است