سفیران فاطمیه
🌹 سهم #روز چهل_وچهارم: از حکمت ۴۱۷ تا حکمت ۴۲۵ #نهج_البلاغه ┄┅═══┈•✼🦋✼•┈═══┅┄ 📒 #حکمت۴۱۷ : (شخصی
🌹سهم #روز چهل_وپنجم : از حکمت ۴۲۶ تا حکمت ۴۳۵ #نهج_البلاغه
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📒 #حکمت۴۲۶ : سزاوار نيست كه بنده خدا به دو خصلت اعتماد كند ؛ تندرستی و توانگری ، زيرا در تندرستی ناگاه او را بيمار بينی و در توانگری ناگاه او را تهيدست.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📒 #حکمت۴۲۷ : كسی كه از نياز خود نزد مومنی شكايت برد، گویی به پيشگاه خدا شكايت برده است و كسی كه از نيازمندی خود نزد كافری شكوه نمايد، گویی از خدا شكوه كرده است.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📒 #حکمت۴۲۸ : (در يكی از روزهای عيد فرمود:) اين عيد كسی است كه خدا روزه اش را پذيرفته و نماز او را ستوده است و هر روز كه خدا را نافرمانی نكنند، آن روز عيد است.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📒 #حکمت۴۲۹ : بزرگترين حسرتها در روز قيامت، حسرت خوردن مردی است كه مالی را به گناه گرد آورده و آن را شخصی به ارث برده كه در اطاعت خدای سبحان بخشش نمود و با آن وارد بهشت شد و گردآورنده اولی وارد جهنم گرديد.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📒 #حکمت۴۳۰ : همانا زيانکارترين مردم در معاملات و نا اميدترين مردم در تلاش، مردی است كه تن در گردآوری مال خسته دارد، اما تقديرها با خواست او هماهنگ نباشد، پس با حسرت از دنيا برود و با بار گناه به آخرت روی آورد.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📒 #حکمت۴۳۱ : روزی بر دو قسم است، آنكه تو را می خواهد و آنكه تو او را می جویی، پس كسی كه دنيا را خواهد مرگ نيز او را می طلبد تا از دنيا بيرونش كند و كسی كه آخرت خواهد، دنيا او را می طلبد تا روزی او را به تمام پردازد.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📒 #حکمت۴۳۲ : دوستان خدا آنانند كه به درون دنيا نگريستند آنگاه كه مردم به ظاهر آن چشم دوختند و سرگرم آينده دنيا شدند آنگاه كه مردم به امور زودگذر دنيا پرداختند، پس هواهای نفسانی كه آنان را از پای درمی آورد، كشتند و آنچه كه آنان را به زودی ترك می كرد، ترك گفتند و بهره مندی دنياپرستان را از دنيا، خوار شمردند و دست يابی آنان را به دنيا زودگذر دانستند با آنچه مردم آشتی كردند، دشمنی ورزيدند و با آنچه دنياپرستان دشمن شدند آشتی كردند، قرآن به وسيله آنان شناخته می شود و آنان به كتاب خدا آگاهند، قرآن به وسيله آنان پا برجاست و آنان به كتاب خدا استوارند، به بالاتر از آنچه اميدوارند چشم نمی دوزند و بيش از آنچه را كه می ترسند هراس ندارند.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📒 #حکمت۴۳۳ : پايان لذّتها و بر جای ماندن تلخی ها را به ياد آوريد.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📒 #حکمت۴۳۴ : مردم را بيازمای تا دشمن گردی. (بعضی این حکمت را از رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم ) نقل كردند و نقل ثعلب از ابن اعرابی را تاييد می كند كه اين كلام از علی (علیه السلام ) است، اعرابی از مامون نقل كرد. اگر علی (علیه السلام ) نگفته بود (بيازمای تا دشمن گردی) من می گفتم كه (دشمن دار تا بيازمایی.)
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📒 #حکمت۴۳۵ : خدا در شكرگزاری را بر بنده ای نمی گشايد كه در فزونی نعمتها را بر او ببندد، و در دعا را بر روی او باز نمی كند كه در اجابت كردن را نگشايد، و در توبه كردن را باز نگذاشته كه در آمرزش را بسته نگه دارد.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
سلام مولای ما
🏝دوباره صبح و
دوباره سلام ...
دوباره پرکشیدن روحم
تا بیکران یاد شما ...
دوباره دل سپردن به دریای مهر شما ...
دوباره راز گفتن با خیال سبز شما ...
دوباره نم نم اشک در آرزوی دیدار شما ...
دوباره راز گفتنهای مکرر با آستان محبت شما...
دوباره صبح و دوباره حسِ خوبِ داشتنتان...🏝
⚘اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى وَلِيِّكَ الْمُحْيِي سُنَّتَكَ، الْقَائِمِ بِأَمْرِكَ، الدَّاعِي إِلَيْكَ، الدَّلِيلِ عَلَيْكَ
خدايا! درود فرست بر وليت كه زنده کننده سنّت تو، و به پادارنده فرمانت، و دعوت كننده به سويت، و رهنماي به تو است.⚘
📚مفاتیح الجنان،صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
تسلیم!
❤️ تسلیم! قلبم را میخواهی؟ پیشکش.
اصلاً این قلب هیچوقت مال من نبود؛فقط برای تو میتپید و با هر تپشش فریاد میزد: «وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ. (و یاریام برای شما آماده است.)
#اربعین
#واکسن
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
◾️◾️◾️◾️◾️
در نجف تصمیم گرفت که سه روز آب و غذا کمتر بخوره یا اصلاً نخوره تا حال آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام رو در روز عاشورا درک کنه ...
روز سوم وقتی خواست از خونه بیرون بیاد که چشماش سیاهی رفت....
می گفت: "مثل ارباب همه جا رو مثل دود می دیدم اینقدر حال من بد شد که نمی تونستم روی پای خودم بایستم...."
از اون روز بیشتر از قبل مفهوم کربلا و تشنگی و امام حسین علیه السلام رو فهمید👌
▪️اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
▪️ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
▪️ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
▪️وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🏴
🏳🏴
🏴🏳🏴
🏳🏴🏳🏴
#نماز_اول_وقت💖📿
✍️پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله):
هنگامی که انسان برای نماز می ایستد، اگر همه توجه اش و قلبش به سوی خداباشد، در حالی نمازش تمام می شود، که مثل روزی است که پاک به دنیا آمده.
📚 محجة البيضاء، ج 1، ص 382
#پای_درس_ولایت
♨️باید خود را آماده کنیم...
🔸هیچ کس نمی تواند بگوید که ظهور حضرت مهدی (علیه الصلاه و السلام) در آینده ی نزدیکی نیست؛ ما نمی دانیم، شاید در آینده ی نزدیکی بود؛ شاید در زمان حیات ما بود؛ شاید این توفیق برای مردم این نسل وجود داشت.
🔸 مگر می شود با آلودگی، با ضعف نفس، با عدم اصلاح نفس در دوران دولت حق و حکومت الهی او، با آن بزرگوار رابطه برقرار کرد؟
باید خود را آماده کنیم؛ هر کسی باید احساس کند که وظیفه دارد خود را آماده بکند؛ این آمادگی معنوی است، روحی است، آمادگی ایمانی است.
هر کسی باید از امید و ایمان و نورانیت، سرمایه ی عظیمی در خود ایجاد بکند تا شایسته ی این بشود که از نزدیکان آن حضرت، از خواص آن حضرت، از یاران آن بزرگوار، از همکاران او در حرکت عظیم جهانی اش قرار بگیرد.
باید خودمان را آماده بکنیم. اگر از نزدیکان او نشدیم، اگر از پیروان او نشدیم، آن وقت شقاوتی بالاتر از این نیست...
🖋بیانات امام خامنه ای مدظله العالی
🖼 #طرح_مهدوی
▪️ من و هزار هزار منتظر
🔅 من و جبرائیل، من و میکائیل
من و فرشتههای روز بدر، من و بادهای سهمگین، من و رجعتکنندگان روز ظهور
من و هزارهزار منتظرِ دیدار، یک حرف مشترک داریم: «وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ. (و یاریام برای شما آماده است.)»
🏴 ۷ روز تا #اربعین
سفیران فاطمیه
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۲۳۷ *═✧❁﷽❁✧═* آلن چولن دریچه را باز کرد و گفت : - صا
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۲۳۸
*═✧❁﷽❁✧═*
ماه 🌙رمضان آن سال از راه رسیده بود . مقدار غذایی که دریافت می کردیم به اندازه ای بود که بتوانیم در فاصله افطار و سحر آن را تقسیم کنیم و روزه بگیریم ☹️عموما غذای ظهر را برای سحر و غذای شام را برای افطار می گذاشتیم و طبق برنامه یک ساعت⌚️ قبل از افطار دور کاسه آب گوجه 🍎فرنگی می نشستیم و هرکس به فراخور حالی که داشت دعا می خواند .
دعا🤲 خواندنمان گاهی یک ساعت طول میکشید.آن روز نوبت حلیمه بود که دعا بخواند.توحال خودمان رفته بودیم و سر ودستمان روبه آسمان بود وبی توجه به ناله های معده از ته دل دعا کرده وحاجت میخواستیم🙏یک لحظه سرم را پایین انداختم .
دیدم جانوری به اندازه ی دوبند انگشت ازمیان کاسه ی خورش🍵 بیرون پرید.دلم نیامد فضای روحانی خواهران را به هم بزنم .آنها چیزی ندیده بودند. موقع افطار هرچه اصرار کردند گفتم من الان میل ندارم کمی از ته اش را برای من بگذارید یکی دوساعت دیگه میخورم.اگرچه سر وته ای نداشت😒
باخودم گفتم خورش که به ته برسد ردپای موش🐭 پیدا میشود به تنها چیزی که فکر نمیکردند این بود که ته ظرفشان فضله موش پیدا شود هرطور بود از خوردن افطاری طفره رفتم و به تکه نانی🥓 که داشتم اکتفا کردم .بعد از افطار به خواهرانم گفتم :ما ازتنهایی درآمده ایم و چند مهمان به ما اضافه شده است .
-یعنی چی؟خواب نما شدی؟
-عراقی یا ایرانی ؟
-عراقی
-مرد یا زن ؟
-هم مرد هم زن
خلاصه شده بود سوژه ی بیست سوالی. وقتی قضیه را گفتم هرکدام چیزی گفتند:توبا چشمای خودت دیدی ❓
آخه موش تو تاریکی وجاهای ساکت عرض اندام می کنه ،نه اینجا😏
شب شد و ما برای دیدن 👀موش ها به کمین نشتیم. دیدیم به به ،نه یکی و نه دوتا ونه ده تا !پس اینجا خانه ی موش هاست🙄موش ها به حضور ما اهمیتی نمیدادند.همه یک اندازه و ریز بودند.بعضی گوشه ی پتو را می جویدند و بعضی خمیرهای نان داخل سطل را می خورند😋
بعضی هم گوشه ی کفش هایمان👟 را به دندان گرفته بودند. بی وجدان ها طنابمان را هم جویده بودند. اینکه چطوری یکی از آنهادر کاسه ی خورش افتاده بود برایمان زنگ خطر جدی بود .روز بعد در را کوبیدیم و گفتیم اینجا موش🐭 داره .
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️