سلام مولای ما
🏝به امید سپیدهی سبزی که
در پرتو ظهورتان
چشم بگشاییم
و زمین را آیینه بارانِ لبخند ببینیم
و صدای خندهی کودکان و
آواز مرغان شادی و هلهلهی فرشتگان ،
زمین را پر کرده باشد
و ما اندوه را برای همیشه
فراموش کنیم...
بههمینزودی...بههمیننزدیکی....🏝
⚘اللَّهُمَّ فَكَمَا هَدَيْتَنِي لِوِلاَيَةِ مَنْ فَرَضْتَ عَلَيَّ طَاعَتَهُ مِنْ وِلاَيَةِ وُلاَةِ أَمْرِكَ بَعْدَ رَسُولِكَ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
پروردگارا چنانكه مرا به ولايت و دوستى آن كسانى كه طاعتشان را بر من فرض و لازم كردى هدايتم فرمودى يعنى آنان كه از جانب تو بعد از رسولت كه درود خدا بر او و آلش باد صاحب فرمان خلافتند⚘
📚مفاتیح الجنان، دعای عصر غیبت
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#امام_زمان
سفیران فاطمیه
سهم #روز هشتادم : نامه ۳۱ #نهج_البلاغه بند ۶ تا بند ۷ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 #نامه۳۱: نامه به امام حسن
🌹 سهم #روز هشتاد_ویکم : نامه ۳۱ #نهج_البلاغه ، بند ۸ تا بند ۱۰
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه۳۱ : نامه به امام حسن مجتبی (علیه السلام )
8⃣ معيارهای روابط اجتماعی
🔻ای پسرم نفس خود را ميزان ميان خود و ديگران قرار ده، پس آنچه را كه برای خود دوست داری برای ديگران نيز دوست بدار و آنچه را كه برای خود نمی پسندی، برای ديگران مپسند، ستم روا مدار آنگونه كه دوست نداری به تو ستم شود. نيكوكار باش آنگونه كه دوست داری به تو نيكی كنند و آنچه را كه برای ديگران زشت ميداری برای خود نيز زشت بشمار و چيزی را برای مردم رضايت بده كه برای خود می پسندی، آنچه نميدانی نگو گر چه آنچه را ميدانی اندك است، آنچه را دوست نداری به تو نسبت دهند درباره ديگران مگو، بدان كه خود بزرگ بينی و غرور مخالف راستی و آفت عقل است، نهايت كوشش را در زندگی داشته باش، و در فكر ذخيره سازی برای ديگران مباش، آنگاه كه به راه راست هدايت شدی در برابر پروردگارت از هر فروتنی خاضع تر باش.
9⃣ تلاش در جمع آوری زاد و توشه
🔻بدان راهی پر مشقّت و بس طولانی در پيش روی داری و در اين راه بدون كوشش بايسته و تلاش فراوان و اندازه گيری زاد و توشه و سبك كردن بار گناه موفّق نخواهی بود، بيش از تحمّل خود بار مسؤوليّتها را بر دوش منه كه سنگينی آن برای تو عذاب آور است. اگر مستمندی را ديدی كه توشه ات را تا قيامت می برد و فردا كه به آن نياز داری به تو باز می گرداند، كمك او را غنيمت بشمار و زاد و توشه را بر دوش او بگذار و اگر قدرت مالی داری بيشتر انفاق كن، و همراه او بفرست، زيرا ممكن است روزی در رستاخيز در جستجوی چنين فردی باشی و او را نيابی. به هنگام بی نيازی اگر كسی از تو وام خواهد غنيمت بشمار، تا در روز سختی و تنگدستی به تو باز گرداند، بدان كه در پيش روی تو، گردنه های صعب العبوری وجود دارد كه حال سبكباران به مراتب بهتر از سنگين باران است و آن كه كند رود حالش بدتر از شتاب گيرنده می باشد و سرانجام حركت بهشت و يا دوزخ خواهد بود پس برای خويش قبل از رسيدن به آخرت وسایلی مهيّا ساز و جايگاه خود را پيش از آمدنت آماده كن زيرا پس از مرگ، عذری پذيرفته نمی شود و راه باز گشتی وجود ندارد.
0⃣1⃣ نشانه های رحمت الهی
🔻بدان خدایی كه گنج های آسمان و زمين در دست اوست به تو اجازه درخواست داده و اجابت آن را به عهده گرفته است. تو را فرمان داده كه از او بخواهی تا عطا كند، درخواست رحمت كنی تا ببخشايد و خداوند بين تو و خودش كسی را قرار نداده تا حجاب و فاصله ايجاد كند و تو را مجبور نساخته كه به شفيع و واسطه ای پناه ببری و در صورت ارتكاب گناه در توبه را مسدود نكرده است، در كيفر تو شتاب نداشته و در توبه و بازگشت بر تو عيب نگرفته است، در آنجا كه رسوایی سزاوار توست رسوا نساخته و برای بازگشت به خويش شرائط سنگينی مطرح نكرده است، در گناهان تو را به محاكمه نكشيده و از رحمت خويش نا اميدت نكرده بلكه بازگشت تو را از گناهان نيكی شمرده است. هر گناه تو را يكی و هر نيكی تو را ده به حساب آورده و راه بازگشت و توبه را به روی تو گشوده است. هر گاه او را بخوانی ندايت را می شنود و چون با او راز دل گویی راز تو را می داند، پس حاجت خود را با او بگوی و آنچه در دل داری نزد او باز گوی غم و اندوه خود را در پيشگاه او مطرح كن، تا غمهای تو را بر طرف كند و در مشكلات تو را ياری رساند.
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
#شهید_مهدی_خندان
🌷🌷🌷🌷🌷
#شهیدی که #امام_خمینی_ره جایش نگهبانی داد
#مهدی در تابستان 1359 در پادگان امام حسین(علیه السلام) دوره آموزشی عمومی نظامی را گذراند و پس از آن برای مقابله با ضد انقلاب آماده اعزام به کردستان می شود که با شروع جنگ تحمیلی در شهریور 59 داوطلبانه به سمت جبهه های غرب عازم می شود.
وی پس از اینکه به مدت شش ماه داوطلبانه در جبهه های غرب کشور به مقابله با دشمن بعثی مشغول بود پس از چندی به عضویت سپاه پاسداران درآمد و مدت چهار ماه به عنوان محافظ بیت حضرت #امام_خمینی_ره به خدمت مشغول شد.
مادر #شهید خندان در این باره می گوید: #مهدی یک شب با خوشحالی به منزل آمد و گفت:
دیشب یکی از بچه ها در بیت #امام مشغول نگهبانی بود که #امام سلاحش را گرفت و عبایش را به او داد و دو ساعت تمام در حیاط به نگهبانی پرداخت.
پس از نگهبانی اسلحه را به آن #پاسدار داد و به نماز شب مشغول شد.
آن بنده خدا در حالی که اشک شوق در چشمانش حلقه زده بود به نماز ایستاد.
بعدها فهمیدم که آن پاسدار خود #مهدی بوده است👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
🔴 بزرگتــــــــرین فرج...
🌕 آقا امام سجاد علیهالسلام:
«اِنْتِظَارُ اَلْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ اَلْفَرَجِ»
انتظار فرج، خود بزرگتــــرین فرج است!
🌕 رسول خدا صلی الله علیه و آله:
«أفضَلُ العِبادَةِ إنتِظارُ الفَرَجِ»
بهترین عبادت، انتظار فـــــرج است!!
«أفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»
بهترین اعمال امت من، انتظار فــــرج از جانب خدای عزوجل است.
📗بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲
📗کمال الدين، ج ۱، ص ۲۸۷
📗تفسير نورالثقلين، ج ۱، ص ۴۷۴
📗عوالم العلوم، ج ۱۵، ص ۲۵۸
📗نوادر الأخبار، ج ۱، ص ۲۵۰
📗إثبات الهداة، ج ۲، ص ۸۹
📗الاحتجاج، ج ۲، ص ۳۱۷
سفیران فاطمیه
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۲۷۳ *═✧❁﷽❁✧═* پایان هر دو وضعیت را ارزیابی کردیم؛یا
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۲۷۴
*═✧❁﷽❁✧═*
روز🗓 هفتم عراقی ها برای اطمینان از اینکه ما از قبل غذایی با نانی ذخیره نکرده باشیم وارد سلول شدند.یادشان رفته بود آن سلول آنقدر موش 🐭دارد که فرصت ذخیره ی یک تکه نان 🥓را به هیچ کس نمی دهند سلول را تفتیش کردند ولی چیزی پیدا نکردند و رفتند🚶♂
روز دهم از راه رسیده بود.قوای جسمانی مان آنقدر تحلیل رفته بود که به سختی به دیوار ضربه می زدیم و خبر سلامتی خودمان را به همسایه ها می دادیم.سرمان سنگین شده بود و دیگر نمی توانستیم نماز را ایستاده بخوانیم ❌نمازمان را نسشته می خواندیم .به سجده که می رفتیم وقتی سر از سجده بر می داشتیم ،سلول دور سرمان می چرخید.تصمیم گرفتیم😇 برای اینکه انرژی کمتری مصرف کنیم،کمتر با یکدیگر حرف بزنیم یا
کمتر ضربه بزنیم .ما که همه ی حرف ها را زده بودیم و با هم اتمام حجت کرده بودیم 👌اما از اینکه حالمان روز به روز بدتر می شد و عراقی ها هیچ واکنشی به وضعیت ما نشان نمی دادند احساس بدی داشتیم 😞هرچند از این قوم انتظاری جز این نمی رفت.
روز یازدهم تصمیم گرفتیم نمایش یک تراژدی را بازی کنیم و هر کدام عهده دار نقشی شدیم تا شرایط را وخیم تر از آنچه هست جلوه دهیم و از این طریق واکنش را بسنجیم🤔
مریم در نقش یک بیهوش به زمین افتاد و ما دورش را گرفتیم و با نفس هایی که تا آن زمان در قفسه ی سینه ذخیره کرده بودیم شروع به جیغ و فریاد🗣 کردیم:وای یا حسین ،یا ابوالفضل ،مریم موت ،مریم موت .)مریم مرد،مریم مرد)حلیمه به سرو صورت خودش می زد .
و فاطمه چنان فریاد می زد🗣 که خود من هم یادم رفت داریم فیلم بازی می کنیم.احساس کردم واقعا مریم مرده و هرچه می توانستم جیغ 😫و داد کردم.
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️