سلام مولای ما
کاش این روزهای سردِ دلتنگ،
تمام میشد...
کاش ناگهان بوم زندگی،
پر از معجزهی رنگها میشد...
کاش فضای جهان را
عبور صورتی پروانهها پر میکرد
و روی نبض ثانیهها
از عطر اقاقی و نسترن
لبريز میگردید...
کاش باران میآمد؛
زلال،
پاک،
بیدریغ
و جان خستهی دشتها
سیراب میشد...
... کاش شما میآمدید
و زندگی جاری میشد
و ما در پناه گرم و سبز دیدارتان
تازه میشدیم...
کاش میآمدید...
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#امام_زمان
سفیران فاطمیه
🌹 سهم #روز هشتاد_وهشتم : نامه ۲۷ #نهج_البلاغه ┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄ 📜 #نامه ۲۷ : نامه به فرماندار مصر،
🌹سهم #روز هشتاد_ونهم : از نامه ۲۶ تا نامه ۲۵ #نهج_البلاغه
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه ۲۶ : نامه به برخی از مأموران مالیات که در سال٣٦ هجری برای فرمانداری اصفهان مخنف بن سلیم فرستاده شد.
1⃣ اخلاق كارگزاران مالياتی
🔻او را به ترس از خدا در اسرار پنهانی و اعمال مخفی سفارش می كنم، آنجا كه هيچ گواهی غير از او و نماينده ای جز خدا نيست و سفارش می كنم كه مبادا در ظاهر خدا را اطاعت و در خلوت نافرمانی كند و اينكه آشكار و پنهانش و گفتار و كردارش در تضاد نباشد، امانت الهی را اداء و عبادت را خالصانه انجام دهد و به او سفارش می كنم با مردم تندخو نباشد و به آنها دروغ نگويد و با مردم به جهت اينكه بر آنها حكومت دارد بی اعتنایی نكند، چه اينكه مردم برادران دينی و ياری دهندگان در استخراج حقوق الهی اند. بدان برای تو در اين زكاتی كه جمع می كنی سهمی معيّن و حقی روشن است و شريكانی از مستمندان و ضعيفان داری همانگونه كه ما حق تو را می دهيم تو هم بايد نسبت به حقوق آنان وفادار باشی، اگر چنين نكنی در روز رستاخيز بيش از همه دشمن داری و وای بر كسی كه در پيشگاه خدا فقرا و مساكين و درخواست كنندگان و آنان كه از حقشان محرومند و بدهكاران و ورشكستگان و در راه ماندگان دشمن او باشند و از او شكايت كنند.
2⃣ امانتداری
🔻كسی كه امانت الهی را خوار شمارد و دست به خيانت آلوده كند و خود و دين خود را پاك نسازد، درهای خواری را در دنيا به روی خود گشوده و در قيامت خوارتر و رسواتر خواهد بود و همانا بزرگترين خيانت، خيانت به ملت و رسواترين دغلكاری، دغلبازی با امامان است، با درود.
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه ۲۵ : نامه به مأمور جمع آوری ماليات در سال٣٦ هجری
1⃣ اخلاق اجتماعی كارگزاران اقتصادی
🔻با ترس از خدایی كه يكتاست و همتایی ندارد حركت كن، در سر راه هيچ مسلمانی را نترسان يا با زور از زمين او نگذر و افزون تر از حقوق الهی از او مگير، هرگاه به آبادی رسيدی در كنار آب فرود آی و وارد خانه كسی مشو، سپس با آرامش و وقار به سوی آنان حركت كن، تا در ميانشان قرارگيری به آنها سلام كن و در سلام و تعارف و مهربانی كوتاهی نكن. سپس می گویی: «ای بندگان خدا مرا ولی خدا و جانشين او به سوی شما فرستاده تا حقّ خدا را كه در اموال شماست تحويل گيرم، آيا در اموال شما حقی است كه به نماينده او بپردازيد؟» اگر كسی گفت: نه ديگر به او مراجعه نكن و اگر كسی پاسخ داد: آری همراهش برو، بدون آنكه او را بترسانی يا تهديد كنی يا به كار مشكلی وادار سازی، هر چه از طلا و نقره به تو رساند بردار و اگر دارای گوسفند يا شتر بود، بدون اجازه اش داخل مشو كه اكثر اموال از آن اوست. آنگاه كه داخل شدی مانند اشخاص سلطه گر و سختگير رفتار نكن، حيوانی را رم مده و هراسان مكن و دامدار را مرنجان، حيوانات را به دو دسته تقسيم كن و صاحبش را اجازه ده كه خود انتخاب كند، پس از انتخاب اعتراض نكن، سپس باقيمانده را به دو دسته تقسيم كن و صاحبش را اجازه ده كه خود انتخاب كند و بر انتخاب او خرده مگير، به همين گونه رفتار كن تا باقيمانده، حق خداوند باشد. اگر دامدار از اين تقسيم و انتخاب پشيمان است و از تو درخواست گزينش دوباره دارد همراهی كن، پس حيوانات را درهم كن و به دو دسته تقسيم نما همانند آغاز كار، تا حقّ خدا را از آن برگيری و در تحويل گرفتن حيوانات، حيوان پير و دست و پا شكسته بيمار و معيوب را به عنوان زكات نپذير و به فردی كه اطمينان نداری و نسبت به اموال مسلمين دلسوز نيست مسپار. تا آن را به پيشوای مسلمين رسانده در ميان آنها تقسيم گردد.
2⃣ حمايت از حقوق حيوانات
♦️در رساندن حيوانات آن را به دست چوپانی كه خيرخواه و مهربان، امين و حافظ، كه نه سختگير باشد و نه ستمكار، نه تند براند و نه حيوانات را خسته كند، بسپار. سپس آنچه از بيت المال جمع آوری شد برای ما بفرست تا در نيازهایی كه خدا اجازه فرمود مصرف كنيم، هرگاه حيوانات را به دست فردی امين سپردی، به او سفارش كن تا (بين شتر و نوزادش جدایی نيفكند و شير آن را ندوشد تا به بچه اش زيانی وارد نشود، در سوار شدن بر شتران عدالت را رعايت كند و مراعات حال شتر خسته يا زخمی را كه سواری دادن برای او سخت است بنمايد، آنها را در سر راه به درون آب ببريد و از جاده هایی كه دو طرف آن علفزار است به جاده بی علف نكشاند و هر چندگاه شتران را مهلت دهد تا استراحت كنند و هرگاه به آب و علفزار رسيد، فرصت دهد تا علف بخورند و آب بنوشند) تا آنگاه كه به اذن خدا بر ما وارد شوند، فربه و سرحال، نه خسته و كوفته، كه آنها را بر اساس رهنمود قرآن و سنت پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) تقسيم نماييم، عمل به دستورات ياد شده مايه بزرگی پاداش و هدايت تو خواهد شد، ان شاءالله.
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
#سلام_امام_زمانم 💚💛
✅دعایی که در زمان غیبت باید بسیار خوانده شود
🔅اللهُمَّ عَرِّفنیِ نَفْسَکَ،
🔅فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَمْ اَعرِفْ رَسُولَکَ،
🔅 اَللهُمَّ عَرِّفنی رَسُولَکَ،
🔅فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ،
🔅 اللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَْم
🔅تُعَرِّفنی حُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینیِ
💎 دعای غریق 💎
♡💟دعای تثبیت ایمان دراخرالزمان💟♡
🔅یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ🔅
🔺یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ 🔺
🔅 ثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک🔅
《🚩انهم یرونه بعیداونراه قریبا🚩》
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
✍امام خمینی(ره):
شما الان تحت نظر خدا و تحت نظر امام زمان (علیه السلان
م) هستید، ملائكه ، شما را مراقبت می كنند، نامه اعمال شما را به امام زمان (علیه السلام) عرضه می دارند.(به حسب روایت) هفته ای دو دفعه، ؛ من می ترسم ما كه ادعای این را داریم كه تبع این بزرگوار هستیم، شیعه این بزرگوار هستیم، اگر نامه اعمال را ببیند نعوذ بالله شرمنده بشود.
شما اگر یك فرزندتان خلاف بكند شما شرمنده می شوید، اگر این نوكر شما خلاف بكند شما شرمنده اید. ... من خوف دارم كه كاری بكنیم كه امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پیش خدا شرمنده بشود. ... مراقبت كنید از خودتان، پاسداری كنید از خودتان... مبادا یك وقتی نامه عمل شما برود پیش امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و آنجا گفته بشود به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) كه این پاسدارهای شما، و ایشان سرشكسته بشوند ، آقا مساله مهم است.
📚صحیفه #امام_خمینی
#شهید_طیب_حاج_رضایی
🌷🌷🌷🌷🌷
حُرِ #تواب انقلاب ایران
کسیکه یه زورگیر و عشق شاهی بود که حتی عکس #شاه رو روی بدنش خالکوبی داشت .
بعدها #توبه نصوحی کرد تا حدی که حاضر نشد به سیدِ اولاد #پیامبر صلی الله علیه و آله ( #امام_خمینی_ره) دروغ ببندد👌
👈《اگه یه روزی خمینی رو دیدی سلام منو بهش برسون بگو خیلی ها شما رو دیدند و خریدند, ما ندیده شما رو خریدیم》
#ولادت:تهران, ۱۲۹۰
#شهادت:۱۱ آبان۱۳۴۲
#مزار:ری صحن حضرت شاه عبدالعظیم حسنی علیه السلام
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
📌 امید
👤 #رهبر_انقلاب :
🔅 ما به ظهور ولی عصر امید زیادی داریم و امیدواریم که خدای متعال آن روز را هرچه زودتر برای بشر برساند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 چرا گاهےمواقع باتوسلبهامامزمان (عج) حاجت روانمے شویم ؟
🎙 #استادعالے
سفیران فاطمیه
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۲۸۱ *═✧❁﷽❁✧═* نیمه های شب صدای دلنشین سلیمه در گوشم
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۲۸۲
*═✧❁﷽❁✧═*
تنها شانسی که ما داریم
این است که ممکن است ما را در مرزها رها
کنند تا بتوانیم خود را به ایران🇮🇷
برسانیم که این هم محال است چون مردان ما اعدام شده اند. پرسیدم: پس با این وضع چرااینها اینقدر خوشند و میخوانند و می رقصند 😏
گفت: برای فراموشی، برای فرار از واقعیت.
واقعیت زندان تلخ است و همه ی عمر در زندان بودن تلخ تر😖، اما این رفتار یک نوع فراموشی است.
بعد از دو سال📆 با شنیدن این اخبار ناگوار غمی بزرگ به غم های دیگرم اضافه شد. در فکر 🤔فرو رفتم و با خودم گفتم انهایی که نیمه شان ایرانی و نیمه شان عراقی است و فقط تاوان آن نیمه ی ایرانی 🇮🇷بودن خود را می دهند، اینها آدمهای بی گناه و از همه جا بیخبرکه حتی یک کلمه فارسی نمی توانند حرف بزنند، اما از نیمه ی اجدادی انها چه دشمن📛 سرسختی ساخته اند.
ایرانی بودن کفش👟 و کلاه نیست که بتوانند آن را عوض کنند یا پس بدهند آنها نمی دانستند چه کسی آنها را ایرانی کرده و کی ایرانی شده اند. همسایگی بین ما و عراق جز رنج😰 و مصیبت و محنت هیج معنایی نداشت. جایی که بین ما و آنها شباهتی نیست همسایگی معنا ندارد❌
این همسایگی مکانی بسیار دور دور دور است. سفارشهای پدرم🧔 در حرمت و کرامت همسایه مثل زنگ در گوشم👂 صدا می داد.
بعد از چند روز من و مریم را از میان همهمه ی زنان زندانی بیرون کشیدند. عده ای از آنها زیر لب صلوات و تکبیر فرستادند؛ عده ای متلک میگفتند و عده ای هم با پوزخند😏 ما را بدرقه کردند. اگر چه چند روز بیشتر در جمع انها نبودیم اما اوضاع و احوال جسمی مان به شدت افت کرده بود.
راهرو زندان مثل تونل بی انتهایی بود که دستهایم✋ را می کشید و دوباره به جای اول پرتابم می کرد.
ترجیح میدادم در گوشه ای از راهرو خودم را روی زمین بکشانم تا اینکه روی زانو بایستم یا راه بروم، خوشحال😌 بودم که جانم آرام آرام از بدنم خارج می شود.
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_صافات_آیه_۱۷۳
#پیروزی_برای_جبهه_حق_خواهد_بود
و همانا لشکر ما در تمام صحنه ها پیروزند.
‹💙🧢›
-
-
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمان
#مهدی_جانم
امامزمان"عج"جایینرفتهکهالآن
بخوادبرگردهاینماییمکهبایدبهمحضر
ایشونبرسیمما؛ازاودورشدیموباید
برگردیمکعبهنمیرهسمتحاجیان
حجاجبایدبرنبسویکعبه :)🖐🏻
-
-
🦋⃟ 📘¦⇢ #گرفتیچیشدرفیق
🦋⃟ 📘¦⇢ #برودنبالامام
-
#اللهم_عجل_لولیک_فرج
سفیران فاطمیه
🌹سهم #روز هشتاد_ونهم : از نامه ۲۶ تا نامه ۲۵ #نهج_البلاغه ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 #نامه ۲۶ : نامه به بر
سهم #روز نودم مطالعه نهج البلاغه نامه ۲۴ تا نامه ۲۰
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه ۲۴ : پس از بازگشت از جنگ صفین این وصيت نامه اقتصادی را در ٢٠ جمادی الاول سال ٣٧ هجری نوشت.
1⃣ وصيت اقتصادی نسبت به اموال شخصی
🔻 اين دستوری است كه بنده خدا علی بن ابيطالب، اميرمؤمنان نسبت به اموال شخصی خود برای خشنودی خدا داده است، تا خداوند با آن به بهشتش درآورد و آسوده اش گرداند.(قسمتی از اين نامه است)
همانا سرپرستی اين اموال بر عهده فرزندم حسن بن علی است، آنگونه كه رواست از آن مصرف نمايد و از آن انفاق كند، اگر برای حسن حادثه ای رخ داد و حسين زنده بود، سرپرستی آن را پس از برادرش به عهده گيرد و كار او را تداوم بخشد. پسران فاطمه از اين اموال به همان مقدار سهم دارند كه ديگر پسران علی خواهند داشت، من سرپرستی اموالم را به پسران فاطمه واگذاردم تا خشنودی خدا و نزديك شدن به رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) و بزرگ داشت حرمت او و احترام پيوند خويشاوندی پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) را فراهم آورم.
2⃣ ضرورت حفظ اموال
🔻و با كسی كه اين اموال در دست اوست شرط می كنم كه اصل مال را حفظ نموده تنها از ميوه و درآمدش بخورند و انفاق كنند و هرگز نهالهای درخت خرما را نفروشند تا همه اين سرزمين يكپارچه زير درختان خرما بگونه ای قرار گيرد كه راه يافتن در آن دشوار باشد. و زنان غير عقدی من كه با آنها بودم و صاحب فرزند يا حامله می باشند پس از تولد فرزند، فرزند خود را گيرد كه بهره او باشد و اگر فرزندانش بميرد مادر آزاد است، كنيز بودن از او برداشته و آزادی خويش را باز يابد.
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه ۲۳ : وصیت امام علیه السلام در لحظه های شهادت در رمضان ٤٠ هجری
🔹پندهای جاودانه
🔻سفارش من برای شما آنكه به خدا شرك نورزيد و سنّت محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) را تباه نكنيد، اين دو ستون دين را برپا داريد و اين دو چراغ را روشن نگهداريد، آنگاه سزاوار هيچ سرزنشی نخواهید بود. من ديروز همراهتان بودم و امروز مايه عبرت شما می باشم و فردا از شما جدا می گردم، اگر ماندم خود اختيار خون خويش را دارم و اگر بميرم، مرگ وعده گاه من است، اگر عفو كنم برای من نزديك شدن به خدا و برای شما نيكی و حسنه است، پس عفو كنيد. (آيا دوست نداريد خدا شما را بيامرزد؟) به خدا سوگند، مرگ ناگهان به من روی نياورده كه از آن خشنود نباشم و نشانه های آن را زشت بدانم، بلكه من چونان جوينده آب در شب كه ناگهان آن را بيابد، يا كسی كه گمشده خود را پيدا كند، از مرگ خرسندم كه: (و آنچه نزد خداست برای نيكان بهتر است.) (شبيه اين كلمات در خطبه ها گذشت كه جهت برخی مطالب تازه آن را آورديم.)
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه ۲۲ : به ابن عباس فرماندار بصره در سال ٣٦ هجری که گفت پس از سخنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) هیچ سخنی را همانند این نامه نیافتم.
🔹سفارش به آخرت گرایی
🔻پس از ياد خدا و درود، همانا انسان گاهی خشنود می شود به چيزی كه هرگز از دستش نمی رود و ناراحت می شود برای از دست دادن چيزی كه هرگز به آن نخواهد رسید. ابن عباس! خوشحالی تو از چيزی باشد كه در آخرت برای تو مفيد است و اندوه تو برای از دست دادن چيزی از آخرت باشد، آنچه از دنيا به دست می آوری تو را خشنود نسازد و آنچه در دنيا از دست می دهی زاری كنان تأسف مخور، همت خويش را به دنيای پس از مرگ واگذار.
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه ۲۱ : دیگری به زياد بن ابيه در سال ٣٦ هجری
🔹سفارش به ميانه روی
🔻ای زياد! از اسراف بپرهيز و ميانه روی را برگزين، از امروز به فكر فردا باش و از اموال دنيا به اندازه كفاف خويش نگهدار و زيادی را برای روز نيازمنديت در آخرت پيش فرست. آيا اميد داری خداوند پاداش فروتنان را به تو بدهد در حالی كه از متكبران باشی؟ و آيا طمع داری ثواب انفاق كنندگان را دريابی در حالی كه در ناز و نعمت قرار داری؟ و تهيدستان و بيوه زنان را از آن نعمتها محروم می كنی؟ همانا انسان به آنچه پيش فرستاده و نزد خدا ذخيره ساخته، پاداش داده خواهد شد با درود.
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه ۲۰ : نامه به زياد بن ابيه
🔹هشدار از خيانت به بيت المال
🔻همانا من براستی به خدا سوگند می خورم، اگر به من گزارش كنند كه در بيت المال خيانت كردی، كم يا زياد چنان بر تو سخت گيرم كه كم بهره شده و در هزينه عيال درمانی و خوار و سرگردان شوی! با درود.
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
🏝ما در پیچ و تاپ دلواپسیها
اسیر تنهایی و بیکسی شدهایم
و دستان اضطرارمان
در طوفان هراسناک آخرالزمان
به سوی هر تخته پارهای
دراز است
تا از هلاکت برهیم...
ای کاش یادمان بیاید که
کشتی نجات و ساحل امن
و پناهگاه آرامی
جز ساحت بهشتی شما
در جهان نیست...
ای کاش یادمان بیاید
که برای آمدنتان کاری کنیم،
دعایی...قدمی...
ای کاش...🏝
فرا رسیدن #سیزده_آبان روز بزرگ #استکبارستیزی گرامیباد👌
#شهید_محمد_حسین_فهمیده
🌷🌷🌷🌷🌷
فرزند: محمدتقی
#طلوع :
🗓 1346/02/16 🗓
وضعیت تاهل : مجرد
شغل : دانش آموز
#عروج :
🗓 1359/08/08 🗓
محل #شهادت : خرمشهر
مزار #شهید :
#بهشت_زهرای_تهران
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
سفیران فاطمیه
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۲۸۲ *═✧❁﷽❁✧═* تنها شانسی که ما داریم این است که ممک
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۲۸۳
*═✧❁﷽❁✧═*
دستهای من و مریم چنان در هم گره خورده بود🤝 که بقین داشتم اخرین عضو من که جان را تقدیم کند دستهایی است که به دست مریم گره خورده است.
من آماده ی رفتن بودم اما دلتنگ💔 مریم می شدم، مرگ انتخاب من نبود این میل ہه آزادگی و زندگی ہود کہ راہ مرگ را پیش پای من می گذاشت .
برای رها شدن از این رنج نبود ❌که میخواستم بمیرم، اگر این چنین بود کار ما خودکشی نام داشت و اصلاً ارزشمند نبود❌
در تمام راهرو بوی غذا پیچیده بود اما بوی غذا به جای آنکه اشتهایم را باز کند برایم حالتی تهوع🤮 اور داشت. برای فرار از این حال، دلم❤️ می خواست بدوم۔ مریم هم حالی بہتر از من نداشت، اوهم گاھی می نشست و پایش👣 را دراز می کرد و سرش را به دیوار تکیه می داد. سرم رابر شانه ی رنجور او پناه می دادم و تنها لگدهای بی رحم نکبت بود که مارا تکان می داد و به راه می انداخت🚶♀
اما این بار ما را کجا می بردند. دلم هوای فاطمه و حلیمه را کرده بود. گاهی چشم👀 می چرخاندم تا شاید آنها را در گوشه ای از زندان ببینم. آیا آنها تحمل کرده و زنده مانده اند؟ آیا تن ظریف و جان نحیف حلیمه این همه گرسنگی و تشنگی را تاب آورده❓
کاش می توانستم مثل همیشه بلند حرف بزنم و جمله ای را تکرار کنم، شاید پشت این سلول ها فاطمه یا حلیمه یا آشنای دیگری جوابم دهد😒بالاخره به هر جان کندنی بود این راهروها و طبقات پر پیح و خم را گذراندیم تا دوباره مقابل یک صندوقچه قرار گرفتیم و در🚪 باز شد.
وقتی وارد سلول شدیم، کوهی از تاریکی و ظلمت بر چشمانم تلنبار شد. چشمم جایی را نمی دید😐 تازه فهمیدم چرا هر روز ما را زیر نور شمارش می کردند و آمار می گرفتند و می پرسیدند آن یکی کجاست❓
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️