سفیران فاطمیه
بسم الله الرحمن الرحیم سهم#روز_ بیست_هفتم #صحیفه_سجادیه #دعا_هشتم_در_پناه_جویی_از_ ناملایمات ══
بسم الله الرحمن الرحیم
سهم#روز_ بیست_و_هشتم
#صحیفه_سجادیه
#دعا_نهم_در_اشتیاق_به_مغفرت_
══ ೋღ🌀ღೋ══
﴿1﴾ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ صَيِّرْنَا إِلَى مَحْبُوبِكَ مِنَ التَّوْبَةِ ، و أَزِلْنَا عَنْ مَكْرُوهِكَ مِنَ الْإِصْرَارِ
(1) خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و راه ما را به سوی توبه که محبوب توست تغییر ده و وجودمان را از زیادهروی بر گناه که مورد نفرت توست، دور ساز.
﴿2﴾ اللَّهُمَّ وَ مَتَى وَقَفْنَا بَيْنَ نَقْصَيْنِ فِي دِينٍ أَوْ دُنْيَا ، فَأَوْقِعِ النَّقْصَ بِأَسْرَعِهِمَا فَنَاءً ، وَ اجْعَلِ التَّوْبَةَ فِي أَطْوَلِهِمَا بَقَاءً
(2) خدایا! هرگاه در ارتباط با دین یا دنیا، میان دو کاهش قرار گرفتیم؛ کاهش را بر دنیایمان که زودتر از دست میرود، وارد کن و توبه و انابه را در دینمان که بادوامتر است، قرار ده.
﴿3﴾ وَ إِذَا هَمَمْنَا بِهَمَّيْنِ يُرْضِيكَ أَحَدُهُمَا عَنَّا ، وَ يُسْخِطُكَ الآْخَرُ عَلَيْنَا ، فَمِلْ بِنَا إِلَى مَا يُرْضِيكَ عَنَّا ، وَ أَوْهِنْ قُوَّتَنَا عَمَّا يُسْخِطُكَ عَلَيْنَا
(3) و زمانی که دو برنامه را قصد کردیم که یکی از آنها تو را از ما خشنود میکند و آن دیگری تو را بر ما خشمگین میسازد، ما را به سوی آن کاری که تو را از ما خشنود میکند، رغبت ده و قدرت و توانمان را از عملی که تو را بر ما خشمگین میکند، سست کن.
﴿4﴾ وَ لَا تُخَلِّ فِي ذَلِكَ بَيْنَ نُفُوسِنَا وَ اخْتِيَارِهَا ، فَإِنَّهَا مُخْتَارَةٌ لِلْبَاطِلِ إِلَّا مَا وَفَّقْتَ ، أَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمْتَ
(4) و در این امور ما را میان نفوسمان و انتخابشان رها مکن؛ که نَفْس انتخابکنندۀ باطل است، مگر آنکه تو در انتخاب حق توفیقش دهی و بسیار دستوردهنده به زشتی و بدی است، مگر آنکه رحمتش آری.
﴿5﴾ اللَّهُمَّ وَ إِنَّكَ مِنَ الضُّعْفِ خَلَقْتَنَا ، وَ عَلَى الْوَهْنِ بَنَيْتَنَا ، وَ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ ابْتَدَأْتَنَا ، فَلَا حَوْلَ لَنَا إِلَّا بِقُوَّتِكَ ، وَ لَا قُوَّةَ لَنَا إِلَّا بِعَوْنِكَ
(5) خدایا! همانا تو ما را از ناتوانی آفریدی و بر سستی بنا کردی و از آب ناچیز و بیمقدار به وجود آوردی؛ پس ما را جز به نیروی تو چاره و تدبیر نیست و جز به یاریات قوّت و قدرت نمیباشد.
❖═▩ஜ••💠💠💠💠••ஜ▩═❖
سفیران فاطمیه
✨📿✨📿✨📿✨📿✨ #داستان_واقعی #عارفانه قسمت۳۰ *═✧❁﷽❁✧═* #صبحانه_فانوسی بعدازمدتی حضوردردوکوهه اعل
✨📿✨📿✨📿✨📿✨
#داستان_واقعی
#عارفانه
قسمت۳۱
*═✧❁﷽❁✧═*
به ماگفتندکه مرحله دوم عملیات درراه است.این مرحله بسیارسخت ترازحمله اول است👌چون دشمن درهوشیاری کامل است.شب🌌۲۷بهمن بود.برادرنیری وصیت نامه📃 خودرانوشت.موقع غذایک بسته حلواشکری رابازکردوگفت:بچّه هاباییدحلوای خودمان راتاقبل ازشهادت بخوریم😋نمازمغرب وغذاکه تمام شد,آماده حرکت شدیم.فرمانده گردان ومسئول محوربرای ماصحبت کردند.گفتند:شماازپشت منطقه عملیاتی بایدحرکت خودراآغازکنید.شمامسیرجاده حُورعبدالله راجلومی رویدازکنارباتلاقهاعبورمی کنیدوازمواضع گردان حمزه هم ردمی شوید.کمی جلوتربه یک پل مهم می رسیداین پل بایدمنهدم شود🚫چون درادامه عملیات احتمال داردکه نیروهای زرهی دشمن باعبورازاین پل نیرهای مارامحاصره کنند.صحبت های فرمانده به پایان رسید.امّاباتوجه به هوشیاری دشمن وشدت آتش🔥,احتمال موقعیت ماکم بود.برای همین گردان دیگری برای پشتیبانی گردان ماآماده شدند.شرایط بدی درخودم احساس می کردم. مسئول دسته روبه من کردوگفت:دوست داری شهیدبشی?گفتم:هرچه خداوندمتعال بخواهد.من اومده ام که وظیفه ام راانجام بدم.گفت:پس هیچی☹️,مطمئن باش شهیدنمی شی❌برای شهادت بایدالتماس کرد.کسی همینطوری شهیدنمی شود✅حرکت گردان آغازشد.هیچکس نمی دانست تاساعاتی⏳ دیگرچه اتفاقی می افتد.
#شهادت
گردان ماباعبورازنخلستان🌴 هاخودش رابه جاده مهم حُورعبدالله رساند.حرکت نیروهاپشت سرهم دریک ستون آغازشد.برادرمیرکیانی جانبازبودونمی توانست پابه پای بچّه هاحرکت کند.برای همین برادرمظفری گردان راهدایت می کرد.رسیدیم به مواضع بچّه های گردان حمزه.بارش خمپاره💣 دراطراف ماشدت یافته بود.اکثرخمپاره هاداخل منطقه باتلاقی می خوردومنفجرنمی شد!آن شب 🌌دسته سی نفره مادرسرستون گردان حرکت می کرد.برادرنیری هم که جانشین مسئول دسته بودجلوترازبقیه قرارداشت.مابه سلامت ازاین مرحله گذشتیم.ساعتی بعدباسکوت کامل خودمان رابه مواضع دشمن نزدیک کردیم.صدای🗣صحبت عراقی هارامی شنیدم.درزیرنورمنورهاسنگرهای تیرباردشمن رادردوطرف جاده می دیدم👀.نَفس درسینه من حبس شده بود.بچّه هاهمین طورازراه می رسیدندوپشت سرهم می نشستند.یادساعتی قبل افتادم که همه بچّه هاازهم حلالیت می خواستند.یعنی کدام
یک ازبچّه هاامشب به دیدارمولایشان نائل می شوند⁉️درهمین افکاربودم که یک منوربالای سرماروشن شد!تیربارچی عراقی فریادزد:(قِف قِف ایست)همه بچّه هاروی زمین خیزرفتند.یکباره همه چیزبه هم ریخت.هردوتیرباردشمن ستون بچّه های مارابه رگباربستند.شدت آتش🔥 بسیارزیادبود.صدای آه وناله بچّه هاهرلحظه بیشترمی شد😨درهمین گیرودارسرم رابلندکردم.دیدم 👀برادرنیری روی زانونشست وبااسلحه کلاش به سمت تیربارچی سمت چپ نشانه گرفته.چندگلوله شلیک کرد.یکدفعه دیدم تیرباردشمن خاموش شد!برادرمظفری خودش رابه جلوی ستون رساندوفریادزد🗣:بچّه هاامام حسین(علیه السلام)منتظرشماست.الله اکبر...💯خودش به سمت دشمن شلیک کردوشروع به دویدن🏃 نمود.همه روحیه گرفتند😍یکباره ازجابلندشدیم وبه دنبال اودویدیم.خط دشمن شکسته شد.بچّه هاسریع به سمت پل حرکت کردند.امّاموانع دشمن بسیارزیادبود😵درگیری شدت یافت.بارانی ازگلوله وخمپاره ونارنجک روی سرماباریدن گرفت.مابه نزدیک پل مهم منطقه رسیدیم.هنوزهواروشن نشده بودکه به مادستوردادندبرگردید.گردان دیگری برای ادامه کارجایگزین ماشد.وقتی که شدت آتش 🔥دشمن کم شد,آن هاکه سالم بودندازسنگرهابیرون آمدند.
درمسیربرگشت,نگاهی به جمع بچّه هاکردم,آن هاکه بازمی گشتندکمترازشصت نفربودند!یعنی نفرات گردان سیصدنفره مادرکمترازچندساعت به یک پنجم رسید😱همین طورکه به عقب برمی گشتیم,به سنگرهای تیرباردشمن رسیدیم,جایی که ازهمان جاکارراشروع کردیم.جنازه تیربارچی عراقی روی زمین افتاده بود.ازآن جاعبورکردیم.هنوزچندقدمی دورنشده بودم که درکنارجاده پیکریک شهیدجلب توجه کرد😳جلورفتم,قدم هایم سُست شد😰کنارپیکرش نشستم.هنوزعینک برچهره داشت.درزیرنورماه خیلی نورانی ترشده بود.خودش بود😭برادرنیری همان که ازهمه مادرمعنویات جلوتربود✅همان که هرگزاورانشناختیم. کمی عقب ترآمدم پیکرمهدی خداجورادیدم.بعدطباطبایی (مسئولدسته)بعدمیرزایی.خدای من چه شده⁉️همه بچّه های دسته مارفته اند.گویی فقط من مانده ام!نمی دانیدچه لحظات سختی بودوقتی به اردوگاه برگشتیم سراغ بچّه های دسته راگرفتم..ازجمع سی نفره ماکه سه ماه 🌙شب وروزباهم بودیم فقط هشت نفربرگشته بودند!نمی دانیدچه حال وروزی داشتم.یادصحبت های مسئول دسته افتادم که می گفت:《شهادت رابه هرکسی نمی دهندوبایدالتماس کنی👌》بعدهاشنیدم که یکی ازبچّه هاگفت:برادررنیری وقتی گلوله خوردروی زمین افتاد.بعدبلندشد ودستش✋ راروی سینه نهادوگفت:《السلام علیک یااباعبدالله....》بعدروی زمین افتادورفت🌷
➖🌷➖🌷➖🌷➖🌷➖🌷➖
👈 ادامه دارد...
✨📿✨📿✨📿✨📿✨
سلام مولای ما
🏝هزار سال همین بوده و
همین بودیم؛
گذشت نیمه شعبان و
باز رفت از یاد...
مولای من ...
چه بگویم از غربتت؟
تو کجای آرزوهای ما هستی؟
تو چقدر تنهایی....
تو هر روز برای ما دعا میکنی....
هر شب برای آرزوهای ما
آمین میگویی...
هر صبح دل نگران ما بیدار میشوی
...و غریب،
تنها،
طرید...
در گوشه زندان غیبت،
اسیری...
آه...چه بگویم پدر؟
چه بگویم از فرزندانی که
به برکت تو نفس می.کشند،
با نفس.های تو نان میخورند
و به عطر تو زندهاند....
اما تو را از یاد بردهاند...
...افسوس...🏝
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_مائده_آیه_۱۶
#راههای_سلامت_وصلح_و امنیت برای جویندگان رضای خداوند
خداوند به وسیله قرآن و پیامبر صلی الله علیه وآله, کسانی را که در پی کسب خشنودی او باشندبه راههای سلامت هدایت می کند
و آنها را از انواع ظلمتها و تاریکی ها به سوی نور ( علم, توحید و اتحاد) رهبری میکند
و آنها را به جاده مستقیم که در آن هیچگونه کجی و انحرافی از نظر اعتقادی و برنامه عملی نیست هدایت می نماید.
#شهید_اسماعیل_خانزاده
🌷🌷🌷🌷🌷
📝 دست خط شهید مدافع حرم اسماعیل خانزاده
این شهید در وصیتنامه خود به توفیق ملاقات با حضرت ولیعصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اشاره کرده و نوشته است: 《خدایا شبی که توفیق ملاقات با صاحب عصر را نصیبم کردی، بر من یقین شد که شهادت را هم نصیبم میکنی》.
👈 پدر شهید خانزاده در دیدار ۱۳۹۷/۱۲/۲۱ جمعی از خانوادههای شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب، این دستنوشتهی شهید را برای حضرت آیتالله خامنهای قرائت کرد.
🔹️ شهید اسماعیل خانزاده در سال ۱۳۶۳ در روستای زنگی کلا دابو شهرستان محمودآباد متولد شد و در سن ۳۱ سالگی در ۲۹ آذر ماه ۱۳۹۴ همزمان با شب شهادت امام حسن عسگری در منطقه حلب سوریه در درگیری با اشرار داعش به شهادت رسید👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#شبتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_مائده_آیه_۴۷
و اهل انجیل باید بر آنچه خدا در آن کتاب فرستاد و هر کس به خلاف آنچه خدا فرستاده حکم کند چنین کسی از فاسقان خواهد بود.
#اَلسَّلامُعَلَیڪَیاحُجَّةَاللّٰھِفۍاَرضِھ💚!'
قدم هایت بوسهگاهچشمهایمان
اۍگل نرگس
جشن میلادت ڪاش به
ضیافت ظھور مۍپیوست ..✨🌱|
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 چه حرفی رو دقیقا در چه زمانی باید زد؟!
اولین فضیلت یک مومن....
استاد پناهیان
#شهید_مجید_انتشاری
🌷🌷🌷🌷🌷
ای مردم شهیدپرور ، از شما عاجزانه می خواهم که دستورات امام عزیزمان را اطاعت کنید
و امام را تنها نگذارید که خدای ناکرده قلب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از دست ما ناراحت نشود 👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#شبتون_شهدایی
شادی روح مطهر امام راحل و شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
سفیران فاطمیه
بسم الله الرحمن الرحیم سهم#روز_ بیست_و_هشتم #صحیفه_سجادیه #دعا_نهم_در_اشتیاق_به_مغفرت_ ══ ೋღ🌀ღೋ═
بسم الله الرحمن الرحیم
سهم#روز_ بیست_و_نهم
#صحیفه_سجادیه
#دعا_نهم_در_اشتیاق_به_مغفرت_
══ ೋღ🌀ღೋ══
﴿6﴾ فَأَيِّدْنَا بِتَوْفِيقِكَ ، وَ سَدِّدْنَا بِتَسْدِيدِكَ ، وَ أَعْمِ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا عَمَّا خَالَفَ مَحَبَّتَكَ ، وَ لَا تَجْعَلْ لِشَيْءٍ مِنْ جَوَارِحِنَا نُفُوذاً فِي مَعْصِيَتِكَ
(6) پس ما را به توفیقت نیرو بخش و به هدایتت استوار دار و دیدۀ قلوبمان را از آنچه مخالف عشق توست کور کن و برای هیچیک از اعضای ما راه نفوذی به سوی نافرمانی و گناه قرار مده.
﴿7﴾ اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اجْعَلْ هَمَسَاتِ قُلُوبِنَا ، وَ حَرَكَاتِ أَعْضَائِنَا وَ لَمحَاتِ أَعْيُنِنَا ، وَ لَهَجَاتِ أَلْسِنَتِنَا فِي مُوجِبَاتِ ثَوَابِكَ حَتَّى لَا تَفُوتَنَا حَسَنَةٌ نَسْتَحِقُّ بِهَا جَزَاءَكَ ، وَ لَا تَبْقَى لَنَا سَيِّئةٌ نَسْتَوْجِبُ بِهَا عِقَابَكَ .
(7) خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و رازهای دلمان و حرکات اعضایمان و نگاههای چشمهایمان و گفتارهای زبانمان را در موجبات ثوابت قرار ده تا جایی که کار نیکی که به خاطر آن مستحق پاداش تو میشویم، از دست ما نرود؛ و کار بدی که به سبب آن سزاوار مجازاتت میشویم، برای ما نماند.
#دعای_ دهم_در_التجا_به_سوی_خدا
﴿1﴾ اللَّهُمَّ إِنْ تَشَأْ تَعْفُ عَنَّا فَبِفَضْلِكَ ، وَ إِنْ تَشَأْ تُعَذِّبْنَا فَبِعَدْلِكَ
(1) خدایا! اگر بخواهی ما را ببخشی، از فضل و احسانت توست و اگر بخواهی عذابمان کنی، از عدالت توست.
﴿2﴾ فَسَهِّلْ لَنَا عَفْوَكَ بِمَنِّكَ ، وَ أَجِرْنَا مِنْ عَذَابِكَ بِتَجَاوُزِكَ ، فَإِنَّهُ لَا طَاقَةَ لَنَا بِعَدْلِكَ ، وَ لَا نَجَاةَ لِأَحَدٍ مِنَّا دُونَ عَفْوِكَ
(2) بخششت را از سر منّتت بر ما آسان کن و ما را به چشمپوشی و گذشتت، از عذابت پناه ده. مسلّماً ما را نسبت به عدالتت تاب و توان نیست و برای احدی از ما بدون بخششت، نجاتی میسّر نمیباشد.
﴿3﴾ يَا غَنِيَّ الْأَغْنِيَاءِ ، هَا ، نَحْنُ عِبَادُكَ بَيْنَ يَدَيْكَ ، وَ أَنَا أَفْقَرُ الْفُقَرَاءِ إِلَيْكَ ، فَاجْبُرْ فَاقَتَنَا بِوُسْعِكَ ، وَ لَا تَقْطَعْ رَجَاءَنَا بِمَنْعِكَ ، فَتَكُونَ قَدْ أَشْقَيْتَ مَنِ اسْتَسْعَدَ بِكَ ، وَ حَرَمْتَ مَنِ اسْتَرْفَدَ فَضْلَكَ
(3) ای بینیازترین بینیازان! اینک ما بندگانت پیش روی توایم و من تهیدستترین تهیدستان در پیشگاه توام؛ تهیدستی و نداری ما را به تواناییات جبران کن و امید ما را به بازدارندگیات قطع مفرما! که اگر چنین کنی، به تحقیق کسی که خود را به تو خوشبخت خواسته، بدبخت کردهای؛ و آنکه فضل و احسانت را طلبیده، محروم ساختهای.
❖═▩ஜ••💠💠💠💠••ஜ▩═❖
سفیران فاطمیه
✨📿✨📿✨📿✨📿✨ #داستان_واقعی #عارفانه قسمت۳۱ *═✧❁﷽❁✧═* به ماگفتندکه مرحله دوم عملیات درراه است.این م
✨📿✨📿✨📿✨📿✨
#داستان_واقعی
#عارفانه
قسمت۳۲
*═✧❁﷽❁✧═*
#دوران_جهاد
کل دوران حضوراحمدآقادرجبهه سه ماه🌙 بیشترنشد.درست زمانی که دوره ی سه ماهه ایشان تمام شدوقراربودکل گردان برگردند,عملیات والفجر۸آغازشد☹️ازحال وهوای احمدآقادرآن دوران اطلاع زیادی دردست نیست🚫هرچه بچّه هاتلاش کردیم تاببینیم کسی درجبهه باایشان دوست بوده,امّاکسی راپیدانکردیم😕مابه دنبال خاطراتی ازجبهه ی ایشان بودیم.امّاچیزی به دست نیاوردیم😶زیرااحمدآقابرخلاف بقیه ی دوستان به گردانی رفت که هیچ آشنایی دراطرافش نبود❌درمدت حضوردرجبهه کسی اورانمی شناخت.لذاازاین لحاظ راحت بود!اومی توانست به راحتی مشغول فعالیت های معنوی💞 خودباشدواین نشانه ی اهل معرفت است که تنهایی وگمنامی رابه شهرت وحضوردرکناردوستان ترجیح می دهند💯فقط بعدازشهادت ایشان یکی ازرزمندگان به مسجد🕌آمدوماجرای شهادت🌷 ایشان رابرای ماتعریف کرد.
بسیاری ازدوستان به دنبال درک روحیات احمدآقادرجبهه بودند.آن هامی گفتند:انسان های عادی وقتی درشرایط دوران جهادقرارمی گیرندبسیارتغییرمی کند.حالااحمدآقاکه درداخل شهرمشغول سلوک الی الله بودچه حالاتی درجبهه داشته است⁉️دریکی ازنامه هایی💌 که احمدآقابرای دوستش فرستاده بودآمده:جبهه آدم می سازد.جبهه بسیارجای خوبی است برای اهلش✅یعنی کسی که ازاین موقعیت استفاده کندوجای خوبی نیست برای نااهلش. دفترچه خاطراتی که ازاحمدآقابه جامانده وبعدازسال هامطالعه شدکمی ازحالات معنوی اودردوران جهادرابازگومی کند.احمدآقادرجایی ازدفتر📕خودنوشته است:روزیکشنبه مورخ۲۹/۱۰/۱۳۶۴درسنگرنزدیک سحردرعالم خواب😴 دیدم که آقای حق شناس بادعاهایی نمی گذاشت ماشهیدشویم.خیلی به آقاتضرع وزاری 😫کردم .آقا خیلی صورت پرنورومهربانی داشت وبه من خیلی احترام خاصی گذاشت.یادرجایی دیگرآورده است:درشب🌃۱۴/۱۱/۱۳۶۴درخواب😴 دیدم که امام خمینی(رحمه الله علیه)باحالت خیلی عزاداربرای آیت الله قاضی ناراحت😔 است.و درهنگام سخنرانی هستندوحتی....(مفهومی نیست)درهمان شب برای آیت الله قاضی نمازخواندم وفیض عظیمی خداوندمتعال درسحربه مادادالحمد الله🙏
احمدآقادرادامه ی خاطرات می نویسد:
روزچهارشنبه می خواستم وضوبگیرم برای نماز که یک لحظه چشمم👀 به حضرت(عجل الله تعالی فرجه الشریف)افتاد....تاریخ۱۶/۱۱/۱۳۶۴پادگان دوکوهه🏢.درجای دیگرازاین دفترآورده:درروزجمعه درحسینه حاج همت پادگان دوکوهه درمجلس آقاامام زمان(علیه السلام)گریه😭 زیادی کردم.بعدازتوسلات وقتی به خودم آمدم دیدم که ازهمه ی اشکی که ریختم یک قطره اش به زمین نریخته.گویاملائکه همه راباخودبرده بودند✅
#خبر_شهادت
سه ماه🌙 بودکه احمدبه جبهه رفته بود.به جزیکی دونامه📧,دیگرازاوخبری نداشتیم.نگران احمدبودم.به بچّه هاگفتم:خبری ازاحمدندارید?من خیلی نگرانم.یک روزدیدم رادیو📻مارش عملیات پخش می کند.نگرانی من بیشترشدضربان قلب ❤️من شدیدترشده بود.مردم ازخبرشروع عملیات خوشحال😌 بودند.امّاواقعاًهیچ کس نمی تواندحال وهوای مادری که ازفرزندش بی خبراست رادرک کند👌همه می دانستنداحمدبهترین وکم آزارترین فرزندمن بود.خیلی اورادوست😍 داشتم.حالااین بی خبری خیلی من رانگران 😔کرده بود.مرتب دعامی خواندم وبه یاد احمدبودم.تااینکه یک شب🌃 درعالم خواب دیدم کبوتری🕊 سفیدروی شانه ی من نشست.بعد کبوتردیگری درکناراوقرارگرفت وهردوبه سوی آسمان پرکشیدند.حیرت زده😨 ازخواب پریدم.نکندکه این دومین پرنده نشان ازدومین شهید🌷خانواده ی ماست!امانه,ان شاءالله احمدسالم برمی گردد.
دوباره خوابیدم😴این بارچیزعجیب تری دیدم.این بارمطمئن شدم که دیگرپسرم رانخواهم دید.درعالم رویامشاهده کردم 👀که ملائکه ی خدای متعال به زمین آمده بودند!هودج یااتافکی زیباکه درروزگارقدیم توسط پادشاهان ازآن استفاده می شد,درمیان دستان ملائکه است😱آن هانزدیک ماآمدندوپسرم احمدعلی رادرآن سوارکردندبعدهم همه ی ملائک به همراه احمدبه آسمان هارفتند.روزبعدچندنفرازهمسایه هابه خانه ی🏚 ماآمدندوسراغ حسین آقارامی گرفتند!گویاشنیده بودندکه شهیدمحلاتی شهیدشده🌷 وفکرمی کردندحسین آقاهمراه ایشان بوده.من می گفتم حسین آقادرخانه است.من ناراحت😔 احمدعلی هستم.آن روزمادرشهیدجمال محمدشاهی رادیدم 👀این مادرگرامی راازسال هاقبل درهمین محل می شناختم.ایشان سراغ احمدعلی راگرفت,گفتم:بی خبرم نمی دانم کجاست😢سیده خانم, مادرشهیدجمال هم رویای عجیبی دیده بودکه بعدهابرایم تعریف کرد.ایشان گفت:درعالم خواب 😴به نمازجمعه تهران رفته بودیم,آن قدرجمیعت آمده بودکه سابقه نداشت.بلنداعلام کردند🗣که امام زمان (عجل الله تعالی فرج الشریف)تشریف آورده اندومی خواهندبه پیکریکی ازشهدانمازبخواند😳من باسختی جلومی رفتم وقتی خواستندنام شهیدرابگویندخوب دقت کردم,ازبلندگو📣اعلام کردند:شهیداحمدعلی نیری😱
┅─═ঊঈ💝🌷💝ঊঈ═─┅
👈 ادامه دارد... 🔜👉
✨📿✨📿✨📿✨📿✨
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_مائده_آیه_۵۸
#مسخره_کردن_نماز_مسلمانان_به_وسیله_بعضی_از_اهل_کتاب
( دوستی با منافقان و جمعی از اهل کتاب, جایز نیست چون احکام اسلام را مسخره می کنند,برای نمونه:)
هنگامی که شما, مسلمانان را به سوی نماز دعوت می کنید آن را به باد استهزاء و بازی می گیرند,
این بخاطر آن است که آنها جعمیت نادانی هستند(و از درک حقایق به دورند)
#سلام_امام_زمانم🍃💙
برپا شدهست در دل عالم چه محشری
دیگر بتاب ماه خدا! یابن عسکری...
من تشنهی نگاه توأم أیّها العزیز!
دلتنگ روی ماه توأم أیّها العزیز:)
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سلام_امام_زمانم