فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔑شاه کلید عاقبت بخیری و گشایش در زندگی
🎤استاد عالی
#کلیپ
#شهید_محمود_رضا_بیضایی
🌷🌷🌷🌷🌷
من به این نتیجه رسیده ام
که شهادت دست خودمان است.
انتخاب شهادت را
خداوند به عهده
#خودمان گذاشته است.
این ما هستیم که میتوانیم
شرایط آن را فراهم کنیم.
ما هستیم که تعیین کننده این مسئله هستیم.
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْن
🌷 وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
🌷 وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#شبتون_شهدایی
شادی روح مطهر امام راحل وشهدا 🌷 صلوات
🕊🌷🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷
🌷
#داستان_واقعی
#نسل_سوخته
#نویسنده_شهید_سید_طاها_ایمانی
#قسمت_۴۷
*═✧❁﷽❁✧═*
مبهوت ... نشسته ... توی رختخواب خشکم زده بود ... یهو به خودم اومدم ...
- نمازم ...
و مثل فنر از جا پریدم ... آفتاب🌞 طلوع کرده بود و زمان زیادی نبود ... حتی برای وضو گرفتن ... تیمم کردم و ... الله اکبر ...
همون طور رو به قبله ... دونه های درشت اشک😭 ... تمام صورتم رو خیس کرده بود ... هر چه قدر که زمان می گذشت... تازه بهتر می فهمیدم واقعا چه اتفاقی برام افتاده بود ...
ـ کی میگه تو وجود نداری؟ ... کی میگه این رابطه دروغه؟ ... تو هستی ... هست تر از هر هستی دیگه ای ... و تو ... از من ... به من مشتاق تری ... من دیشب شکست خوردم و بریدم ... اما تو از من نبریدی ... من چشمم رو بستم ... اما تو بازش کردی ... من ...
گریه می کردم😭 و تک تک کلمات و جملات رو می گفتم ... به خودم که اومدم ... تازه حواسم جمع شد ... این اولین شب زندگی من بود ... که از خودم ... فضایی برای خلوت کردن با خدا داشتم ... جایی که آزادانه بشینم ... و با خدا حرف بزنم ... فقط من بودم و خدا ...
خدا از قبل می دونست ... و همه چیز رو ترتیب داده بود ...
دل توی دلم نبود💔 ... دلم می خواست برم حرم و این شادی رو با آقا تقسیم کنم ... شاد بودم و شرمنده ... شرمنده از ناتوانی و شکست دیشبم ... و غرق شادی ...
دیگه هیچ چیز و هیچ کس نمی تونست ... من رو متقاعد کنه که این راه درست نیست ... هیچ منطق و فلسفه ای ... هر چقدر قوی تر از عقل ناقص و اندک خودم ...
هر چند دلم می خواست بدونم ... اون جوان کی بود ... اما فقط خدایی برام مهم بود ... که اون جوان رو فرستاد ... اشک شادی ... بی اختیار از چشمم پایین می اومد ...
دل توی دلم نبود ... و منتظر که مادرم 🧕بیدار بشه ... اجازه بگیرم و اطلاع بدم که می خوام برم حرم ...
چند بار می خواستم برم صداش کنم ... اما نتونستم ... به حدی شیرینی وجود خدا برام شیرین😍 بود ... که دلم نمی خواست سر سوزنی از چیزی که داشتم کم بشه ... بیدار کردن مادرم به خاطر دل خودم ... گناه نبود ... اما از معرفت و احسان به دور بود ...
ساعت 🕰حدود 8 شده بود ...با فاصله ... ایستاده بودم و بهش نگاه می کردم ... مادرم خیلی دیر خوابیده بود ... ولی دیگه دلم طاقت نمی آورد ...
- خدایا ... اگر صلاح می دونی؟ ... میشه خودت صداش کنی؟ ...
جمله ام تموم نشده ... مادرم چرخی زد و از خواب بیدار شد ... چشمم که به چشمش افتاد ... سریع برگشتم توی اتاق... نمی تونستم اشکم رو کنترل کنم ... دیگه چی از این واقعی تر؟ ... دیگه خدا چطور باید جوابم رو می داد؟ ...
برای اولین بار ... حسی فراتر از محبت💞 وجودم رو پر کرده بود... من ... عاشق شده بودم ...
- خدایا ... هرگز ازت دست نمی کشم ... هر اتفاقی که بیوفته ... هر بلایی سرم بیاد ... تو فقط رهام نکن ... جز خودت ... دیگه هیچی ازت نمی خوام ... هیچی ...
دنیای🌏من فرق کرده بود ... از هیچ چیز و هیچ کس نمی ترسیدم ... اما کوچک ترین گمان ... به اینکه ممکنه این کارم خدا رو برنجونه ... یا حق الناسی به گردنم بشه ... من رو از خود بی خود می کرد ...
و می بخشیدم ... راحت تر از هر چیزی ... هر بار که پدرم لهم می کرد ... یا سعید همه وجودم رو به 🔥 می کشید... چند دقیقه بعد آرام می شدم ... و بدون اینکه ذره ای پشیمان باشن ...
ـ خدایا ... بندگانت رو به خودت بخشیدم ... تو، هم من رو ببخش ...
و آرامش وجودم رو فرا می گرفت ... تازه می فهمیدم معنای اون سخن عزیز رو ...
- به بندگانم بگو ... اگر یک قدم 👣به سمت من بردارید ... من ده قدم به سمت شما میام ...
و من این قدم ها و نزدیک تر شدن ها رو به چشم می دیدم... رحمت ... برکت ... و لطف خدا ... به بنده ای که کوچک تر از بیکران بخشش خدا بود ✅...
حالا که دیگه حق سر کار رفتن هم نداشتم ... تمام وقتم رو گذاشتم روی مطالعه ... حرف هایی که از آقا محمدمهدی شنیده بودم ... و اینکه دلم می خواست خدا را با همه وجود ... و همون طور که دیده بودم به همه نشون بدم ... دلم می خواست همه مثل من ... این عشق و محبت رو درک کنن... و این همه زیبایی رو ببینن ...
کمد من پر شده بود از کتاب📚 ... در جستجوی سوال های مختلفی که ذهنم رو مشغول کرده بود ... چرا خدا از زندگی ها حذف شده؟ ... چه عواملی فاصله انداخته؟ ... چرا؟ ... چرا؟ ...
من می خوندم و فکر می کردم ... و خدا هم راه رو برام باز می کرد ... درست و غلط رو بهم نشون می داد ... پدری 👨🦰که به همه چیز من گیر می داد ... حالا دیگه فقط در برابر کتاب خریدن هام غر 😖می زد ... و دایی محمد ... هر بار که می اومد دست پر بود ... هر بار یا چند جلد کتاب می آورد ... یا پولش رو بهم می داد ... یا همراهم می اومد تا من کتاب بخرم ...
♻️ادامه دارد...
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
📷 درد اینجاست پدر این خانواده بعد از ۲۴سال خدمت در نظام هنوز با موتور سیکلت به سرکار میرفت اما یه عده سلبریتی مفت خور با ماشینهای میلیاردی وخونه های آنچنانی تو آتش این فتنه دمیدن آخر سر هم با یک میلیون پونصد تومن جریمه بی حجابی به ریش ما خندیدن!
#شهید_محمد_قنبری
#حجاب
#شهید_قنبری
@girl_313
📷 امشب شب #دحوالارض و فردا روز #دحو_الارض است.
از امشب و فردا غفلت نکنید که خیلی با ارزش و اهمیت است.
@girl_313
9.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•┈┈••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••┈┈•
✨چشم زخم، واقعیت یا خرافه⁉️
💠 آیا این خلاف عدالت خدا نیست که ما چشم بخوریم و دچار بلا و گرفتاری بشیم؟
🚭🚭 با تَرک اِعتیاد به زندگی سَلام دوباره کُن .✋کلینیک تخصصی تَرک اِعتیاد سَلامتی،احیاء سَلامتی شُماست●ـ۸ﮩـ٨ـﮩـ۸ـﮩ
💢 عَزیزانی که فَرد مُعتاد دَر خانه و خانواده دارن🔹 ݪینڪ عُضویت زیر را لَمس کُنید●●●ـ۸ﮩـ٨ـﮩـ۸ـﮩ👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2414346619C94e836b9d3
👩⚕ ارائه مُشاوره و راهکار های مُختلف بَرای رهایی و درمان بَلای خانمان سوز #اِعتیاد به ما #اِعتماد کُنید ●●●🔸ـ۸ﮩـ٨ـﮩـ۸ـﮩ
🌿@Salamat_mehvar_online🌿
⭕️ اعمال شب و روز «دَحوُ الأرض»
🔹اعمال شب دَحوُ الأرض:
_ ذکر، قیام و شبزندهداری (معادل عبادت صد سال)
🔹اعمال روز دَحوُ الأرض:
_ روزه (معادل 60 سال روزه و کفّاره گناهان هفتاد ساله)
_ غسل
_ زیارت امام رضا علیهالسّلام
_ دو رکعت نماز در وقت چاشت (از زمان بالا آمدن آفتاب تا پیش از وقت ظهر، در هر رکعت پس از حمد، 5 مرتبه سوره شمس را بخوان و پس از سلام نماز بگو: «لَا حَولَ وَ لَا قُوَّةَ إلَّا بِاللَّهِ العَلِیِّ العَظِیمِ»؛ آنگاه دعا کن و این دعا را بخوان: «یَا مُقِیلَ العَثَرَاتِ أَقِلنِی عَثرَتِی یَا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ أجِب دَعوَتِی یَا سَامِعَ الأَصوَاتِ إسمَع صَوتِی وَ ارحَمنِی وَ تَجَاوَز عَن سَیِّئَاتِ وَ مَا عِندِی یَا ذَالجَلَالِ وَ الإکرَامِ»)
_ خواندن دعای مخصوص این روز (اللَّهُمَّ دَاحِیَ الکَعبَةِ وَ فَالِقَ الحَبَّةِ وَ صَارِفَ اللَّزبَةِ وَ كَاشِفَ كُلِّ كُرْبَةٍ أَسْأَلُكَ فِي هَذَا الْيَوْمِ مِنْ أَيَّامِكَ الَّتِي أَعْظَمْتَ حَقَّهَا... اَللَّهُمَّ أَدْرِكْ بِنَا قِيَامَهُ وَ أَشْهِدْنَا أَيَّامَهُ وَ صَلِّ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ اُرْدُدْ إِلَيْنَا سَلاَمَهُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ.
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_ابراهیم_آیه_8
《وقالَ موسی اِن تَکفروا و اَنتُم و مَن فی الارضِ جمیعاََ فاِن اللهَ لَعَنیُُّ حمید》
#خدا_نیازی_به_ایمان_مردم_
ندارد
و موسی علیه السلام به بنی اسرائیل یاد آور شد که اگر شما و تمام مردم روی زمین کافر شوید
هیچ زیانی به خدا نمی رسانید یقیناََ اوبی نیاز و ستوده است.
#سلام_ایها_العزیز ❤️
گل نرگس نظری کن که جھان بیتاب است!
روز و شب چشم همه منتظر ارباب است...
مھدی فاطمه پس کی به جھان می تابی؟
نور زیبای تو یک جلوه ای از محراب است
🔸اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَج🔸