eitaa logo
محمود کاوه ستاره طلایی
520 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
57 فایل
پایگاه فرهنگی شهیدمحمودکاوه سفیرآستان ملکوتی امام رضاع و ناجی بلامنازع کردستان، که برفرازقله۲۵۱۹شهیدشد اوفرمانده لشکرویژه شهدا بود. (این کانال تحت نظر یاران نزدیک شهید کاوه اداره می‌شود) @abomoslem ارتباط با آدمین
مشاهده در ایتا
دانلود
*[💥۹دی روز بصیرت وتجدیدمیثاق امت با ولایت]* ✨بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم✨ إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ آمَنوا ۗ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ خَوّانٍ كَفورٍ/حج_۳۸ *خداوند از کسانی که ایمان آورده‌اند دفاع می‌کند؛ خداوند هیچ خیانتکار ناسپاسی را دوست ندارد!* ☀️سلام‌ برشما که صبورو مقاومید،صبحتان‌بخیر🌷 🌸دل‌وجان‌معطر‌کنیدبذکرصلوات *🌤اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ* ذکرروزشنبه :یا رَبِّ‌العالَمین : *♨️فتنه‌ی ۸۸ تنها آن چیزی نبود که توی خیابان به وسیله‌ی تعدادی آدم دیده شد؛ این یک چیز ریشه‌داری بود، یک بیماری عمیقی درست کرده بودند، اهدافی داشتند، زمینه‌ها و مقدمات فراوانی برایش چیده شده بود، کارهای بزرگی شده بود و هدفهای بسیار خطرناکی دنبال این کار بود، که با این برخوردهای گوناگون سیاسی و امنیتی و اینها حل نمیشد؛ یک حرکت عظیم مردمی لازم داشت؛ که این حرکت، حرکت ۹ دی بود؛ آمدند بساط فتنه و فتنه‌گران را در هم پیچیدند.*                                               علی صلاحی ۹ دی ۱۴۰۲
تقدیم به فرشته های زمینی مادر یعنی: ناز هستی در وجود مادر یعنی:یک فرشته در سجود مادر یعنی: یک بغل آسودگی مادر یعنی: پاکی از آلودگی مادر یعنی: هدیه ی مرد از خدا مادر یعنی:همدم و یک هم صدا مادر یعنی: عشق و هستی؛ زندگی مادر یعنی: یک جهان پایندگی مادر یعنی:لطیف؛ فصل بهار مادر یعنی:زندگی در لاله زار مادر یعنی: عاشقی؛ دلدادگی مادر یعنی: راستی و سادگی مادر یعنی: عاطفه؛ مهر و وفا مادر یعنی: معدن نور و صفا مادر یعنی: راز؛ محرم؛ یک رفیق مادر یعنی: یار یکدل؛ یک شفیق مادر یعنی: مادر مردان مرد مادر یعنی: همدم دوران درد مادر یعنی:حس خوش؛ حس عجیب مادر یعنی: بوستانی پر نصیب مادر یعنی: باغهای آرزو مادر یعنی:نعمتی در پیش رو مادر یعنی: بنده ی خوب خدا مادر یعنی: نیمی از مردان جدا مادر یعنی: همسری خوب و شفیق مادر یعنی: بهترین یار و رفیق مادر یعنی: انفجار نورها مادر یعنی: نغمه ی روح و روان مادر یعنی: ساز موسیقی جان مادر یعنی: مرهم هر خستگی مادر یعنی: بهترین وابستگى… پیشاپیش روز مادر و روز زن برهمه عزیزان مبارک باد
طراحی تصویرغرور آفرین سرداربلند آوازه جهان اسلام شهید محمود کاوه بر روی تیشرت برای جوانان کشور در جایی که قهرمانان پاک نهادملی داریم چه جای اجانب و قهرمانان پوشالی آنهاست ⭐️محمود کاوه ستاره طلایی⭐ @safiremamreza
بسم الله 💐💐💐💐💐💐 رعایت حق الناس از سوی شهید کاوه 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 سال ۱۳۶۲ حدود ۱۵ کیلومتری پسوه لشکر ویژه شهدا در این منطقه عملیاتی انجام داد و چندین روستا آزاد شد. روستایی به نام قوری چای محل استراحت در نظر گرفته شده بود که در مرکزیت منطقه عملیاتی بود بنده به اتفاق یک گروهان بعنوان پشتیبان در پادگان پسوه در حال استراحت بودیم و ساعت حول حوش ۱ شب بود که از چادر مخابرات فردی مراجعه کرد و اعلام داشت برادر کاوه با شما کار دارد «در اون عملیات فرمانده گردان امام حسین (ع) شهید محراب بود و من جانشین ایشان بود»به چادر مخابرات مراجعه کرده و ارتباط با سردار کاوه برقرار شد و ایشان فرمودند مبلغ پنج هزار تومان بردار و سریعا بیا روستای غوری چای. من عرض کردم الان، فرمود بله همین الان، رفتم مسئول تدارکات را که ایشان هم خواب بودند بیدار کردم و گفتم پنج هزار تومان بده میخواهم بروم منطقه،دستور از برادر کاوه هست. با یک حالت نگرانی و ناراحتی از اینکه این موقع شب است و این منطقه تازه عملیات شده آلوده هست و پرخطر، ولی پول را داد و بنده سوار موتور شدم خواستم از پادگان خارج شوم، یکی ازنیروهای پیشمرگه کرد بنام سلیمان پرسید کجا میری گفتم، میرم منطقه، با تعجب پرسید الان گفتم بله گفت: منم میام، من هم ازخدا خواسته خوشحال شدم قسمتی از مسیر را با موتور چراغ خاموش با مشکلات فراوان طی کردیم و پایین کوه موتور را استتار کردیم و بقیه راه را پیاده رفتیم وقتی به فرماندهی مراجعه کردیم بنده را با یکنفر همراه کردند، رفتیم خانه یکی از اهالی روستا و پول را دادیم و ۲ نفر از خانه بیرون آمدند بعد من از اون همراهان شرح ما وقع را سوال کردم، توضیح داد که برای شام نیروها ۲ تا گوسفند از مردی روستایی گرفتند و روستایی اعلام داشته پولش؟ که گفتند فردا می آورد که روستایی شاکی میشه وشهید کاوه اعلام میکنه ۲ نفر بگید داخل خانه باشند تا پول بیاد از اینطرف هم دستور داده بود من پول ببرم این خاطره حقیر بود و این که چرا شهید کاوه دستور داده ۲ نفر در آن منزل بمانند من بی اطلاعم تدبیر ایشون بوده، ولی روستا پاکسازی شده بود و ظاهرا منزل مرد امن بوده و نیروها هم آنجا بودند و بخاطر اینکه او نترسد و تا صبح گمان نکند پولش را خورده اند ودلشوره داشته باشد و حق الناسی گردن نیروهابیفتند لذا این تصمیم گرفته شد. بعضا شهید کاوه کارهایی انجام میداد که شاید از دید و نظر بنده ثقیل بود اینکه همیشه جلوی ستون چه سواره و چه پیاده در درگیریها پیشروی میکرد و یا همیشه به قامت راست می ایستاد و در مقابل رگبار دشمن دنبال جان پناه نبود حتی در سخت ترین شرایط و ایستاده دستورات را میداد و فرماندهی میکرد. نویسنده و راوی خاطره آقای خدمتی از یاران معتمد شهید محمود کاوه ◀️پی نوشت:این خاطره در اصلاح روایتی مجهول از سایتی ذکر شد که ایراداتی داشته و لذا اصل خاطره از قول شخص راوی نوشته شده است ⭐️محمود کاوه ستاره طلایی ⭐️ @safiremamreza
هدایت شده از Masoud
15.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥سینا آبگون رو بخاطر ساختِ این آهنگ تهدید جانی کردن! درد و دلای چندین ساله‌ ما رو توی چهار دقیقه به بهترین شکلِ ممکن گفتی.. 👌 نشر بدید تا جبهه کثیفه فساد طلبان برمَلا بشه! 🇮🇷https://eitaa.com/joinchat/4021092555Cc3e990f00a
بسم الله 💐💐💐💐💐 شهید محراب شمشیر فاتح لشکر ویژه شهدا 🌼🌼🌼🌼🌼 علی اصغر حسینی محراب در پانزدهم مردادماه سال 1340 در مشهد به دنیا آمد. پدرش مغازه‌‏ خوار بار فروشی داشت و از این راه امرار معاش می‌‏نمود و آن‏ها از نظر مالی وضعیّت مناسبی داشتند. در خانه‌‏ی محراب تلویزیون وجود نداشت و فرزندان از همان کودکی، اوقات فراغت خود را در خانه با کتاب و کتاب خوانی می‏‌گذراندند. پدر خانواده فرزندانش را از زمانی که می‏‌توانستند خوب و بد را تشخیص دهند با مسجد و نماز و زیارت امام هشتم (علیه السلام) آشنا کرده بود. علی اصغر علاقه‌ بسیاری به فعّالیّت‏‌های ورزشی داشت. او کشتی حرفه ‏ای را از چهارده سالگی زیر نظر بهترین مربیّان کشتی کشور - زرّینی و هادی عامل - آغاز کرده بود. در دوران تحصیل عضو تیم کشتی و فوتبال مدرسه بود و در زمینه‏ کشتی به مقام قهرمانی دست یافت و چندین بار هم در وزن خود به مقام قهرمانی در سطح نواحی مشهد و استان خراسان رسیده بود. شوخ طبعی و همچنین قدرت بدنی‌‏اش، جایگاه ویژه‏ ای را در بین همبازی‏ ها و همکلاسی ها برای وی باز کرده بود و او یکی از پیشگامان حرکت‏‌های دانش آموزی در سطح دبیرستان‏‌های مشهد به شمار می‌‏رفت و اوّلین کسی بود که در دبیرستان، عکس‏‌های شاه و خاندانش را از دیوارها به زیر کشید. حضور او در اکثر راهپیمایی‌‏های شبانه بدون توجّه به حکومت نظامی، بیانگر شجاعت و روحیه‏ ظلم ستیزی او بود و در اوج همین مبارزات بود که به خاطر فعّالیّت‌‏های بی وقفه‏‌اش توسط عمّال حکومت دستگیر شد؛ امّا پس از آزادی نیز همچنان به مبارزات خود ادامه داد. در کنار فعالیت های انقلابی در آن زمان محراب در تیم فوتبال تاج - که بعد نام‏های دیگری را پذیرفت - به عنوان دروازه‌‏بان فعّالیّت می‏‌کرد و در همین تیم نیز به کارهای انقلابی و سیاسی می‏‌پرداخت. مسجد رضوی، مسجدی که محراب و دوستانش در آنجا فعّالیّت‏‌های انقلابی می‏‌کردند واقع در کوی طلاب، شاخص‏‌ترین مسجد مشهد در آن زمان بود. «پایان قسمت اول» ⭐️محمود کاوه ستاره طلایی⭐️ @safiremamreza
بسم الله 🌼🌼🌼🌼🌼🌼 شهید محراب شمشیر لشکر ویژه شهدا (قسمت دوم) 🌼🌼🌼🌼🌼🌼 با وجود علاقه‏‌اش به تحصیل، وقتی که دید پدر پیرش تنها نان‏‌آور خانواده‏ پرخرج و پر اولاد آن‏هاست و به زودی نیز در مقابل مسئولیّت خطیر خرج ادامه تحصیل فرزندان قرار خواهد گرفت، درس را رها کرد تا شاید بتواند بخشی از این بار سنگین را بر دوش بکشد. بدین ترتیب برادران و خواهران محراب توانستند در فرصتی که کار و تلاش او به وجود آورده بود، به تحصیل ادامه دهند امّا با تمام این‏ها عطش محراب برای دانستن، هرگز کم نشد و همان‏‌طور که از کودکی با هیأت‏‌های مذهبی، حسینیّه ‏ها، مساجد و با روحانیون در تماس بود، در زمان انقلاب و اوج‏‌گیری آن نیز با روحانیون انقلابی بیشتری آشنا شد و در مجالس آن‏ها حضوری فعّال داشت. هجده ساله بود که با پیروزی انقلاب اسلامی و فرمان امام(ره) مبنی بر تشکیل بسیج، به صف پولادین بسیج پیوست و از آن پس تمام نیرویش را صرف رشد روحانی و معنوی خویش نمود. او در طول دوران خدمت خود در بسیج، تحرّک و تلاش بسیاری در جهت مبارزه با ضدّ انقلابیون و گروه‌های قاچاق موادّ مخدّر از خود نشان داد. در سال 1360 - با توجّه به احساس مسئولیّتی که داشت و با این فکر که امروز کمک به دین و احکام قرآن از اولویّتی خاصّ برخوردار است - همراه با سیل خروشان مردم حزب اللّه عازم جبهه‌‏های نبرد شد و بدین ترتیب مقدّمات آشنایی محراب با شهید محمود کاوه فراهم گردید. نقش شهید کاوه در سازندگی محراب انکارناپذیر است. کاوه در ماموریت هایی که به همراه دیگر یارانش داشت، همواره نیروهایی را با ویژگی‏‌های مورد نظرش انتخاب و به همراهی دعوت می‏‌کرد. در یکی از همین مأموریت‌ها بود که کاوه، محراب را دید و بعد از کمی صحبت با او، او را توانا برای خدمت در تیپ تازه تأسیس شهدا دانست. بنیان‌گذاران تیپ ۱۵۵ ویژه شهدا که در ابتدا ظاهر محراب، طرز لباس پوشیدن، راه رفتن و طریقه‏ سخن گفتن او را نپسندیده بودند، مخالفت کردند. امّا مدّتی بعد با تغییر قابل توجّهی که در پی تذکّرات و صحبت‏‌های به جای کاوه در محراب به وجود آمده بود، کم‏‌کم او را در جمع خود پذیرفتند. محراب همان کسی بود که کاوه به دنبالش می‏‌گشت. فردی شجاع و صادق که همیشه در جلو نیروها حرکت می‏‌کرد. صحبت های حسن رزاقی از همرزمان شهید حسینی مهراب محراب مراتب کارآمدی خود در عملیات‌های رزمی در سردستان را به محمود اثبات کرده بود؛ در همان روزهای نخست اعزام، محراب به اتّفاق کاوه به سقّز رفت و مسئولیت گروه اسکورت را عهده‌دار شد و سپس به تیپ ویژه شهدا پیوست و پس از چندی عضو رسمی سپاه شد. او پس از بروز قابلیّت‏‌ها و توانایی‏‌هایش به عنوان یک رزمنده، از سوی کاوه به سِمَت جانشینی سرگروه و بعد از سیر مراحل مسئولیتی در گردان‌های رزمی سرانجام به جانشینی معاونت اطّلاعات تیپ ویژه‏ شهدا برگزیده شد. ادامه دارد...... ⭐️محمود کاوه ستاره طلایی⭐️ @safiremamreza
سندی با ارزش و یادگاری از تاریخ دفاع مقدس دست خط و امضای شهید محمود کاوه بر روی جلد قرآنی که هدیه شده به سردار صلاحی و در آن نوشته آقای صلاحی فرمانده عالیقدر لشکر ویژه شهدا ⭐️محمود کاوه ستاره طلایی⭐️ @safiremamreza
بسم الله 🌼🌼🌼🌼 شهید محراب شمشیر لشکر ویژه شهدا (قسمت سوم) عملیات شاخص دیگری که محراب در آن نقش موثر و قابل ملاحظه ای داشت، سلسله عملیاتی بود که در سال شصت و یک، در محور سردشت، پیرانشهر انجام گرفت که بسیار حایز اهمیّت بود؛ چرا که در طی آن مناطق بسیاری از کشورمان از جمله روستای اکواتان، زندان دولتو، و از همه مهم‏تر جنگل آلواتان - که توسط حزب دموکرات تسخیر شده بود - از وجود آن‏ها پاکسازی و آزاد شد. اسراء و مردم بیگناه، زنان، دختران و دیگر کسانی که به اسارت در آمده بودند توسّط این حزب آزاد شدند و به آغوش خانواده‏‌های خود بازگشتند. جنگ‏‌های مناطق کردستان منظّم و کلاسیک نبود و آموزشِ صرف در تربیت رزمنده‌‏ها نقش بسیار کمی داشت و استعداد و ذکاوت خدادادی می‏خواست، و این همان چیزی بود که محراب در وجود خود داشت. در همین دوران بود که او اوج هنرش را نشان داد و در شرایطی سخت و با امکاناتی کم و مسیر دشوار به همراه یارانش عملیّات را پیروزمندانه انجام دادند. در این عملیّات‌‏ها، محراب همیشه جلوتر از گروه پیش می‏رفت و به شناسایی منطقه می‌‏پرداخت. مهم‏ترین بخش این سلسله عملیّات‏‌ها، فتح منطقه‌‏ای در دلِ جنگل آلواتان بود که محراب ایثارگرانه به همراه خواهرزاده‏‌اش - احمد صفر زاده - «الله اکبر» گویان پیش رفت و با نیروهای اندکی - که همراهشان بود - در عرض چند دقیقه هدف را فتح کردند. در طی یکی از همین عملیّات‏ها در جنگل آلواتان، محراب در اثر انفجار نارنجک مجروح و بی هوش شد و ترکش حاصل از آن انفجار تا آخر عمر در گردن او باقی بود. محراب در پاکسازی شهر مهاباد نیز نقش مؤثّر و منحصر به فردی داشت. جسارت، قدرت و شجاعت او موجب درخشش او در بین همه‏ی نیروها بود. پاکسازی اطراف باختران، موقعیّت دیگری برای شکوفایی استعدادهای نظامی شهید محراب و زمینه‏ مناسبی برای بروز فداکاری‏‌هایش بود. وقتی که ضدّ انقلاب منطقه‏ «بست» در غرب کردستان را منطقه‏ امنی برای خود می‌‏دانست، محراب تنها با یک گروهان که همگی مانند خودش بودند و بیمی از شهادت نداشتند به آن جا یورش برد و ارتفاعات را از چنگ آن‏ها خارج ساختند. او بسیاری از سرکردگان گروه‏‌های ضدّ انقلاب را می‏‌شناخت و هرگاه حضور یکی از آن‏ها را در جایی احساس می‏‌کرد، سریعاً به آن‏جا می‏‌شتافت و در پی دستگیری یا نابودی آن‏ها بر می‌‏آمد. در عملیّات آزادسازی سدّ بوکان، محراب حضور داشت و در صحنه حساس و سخت خنثی سازی توطئه انفجار سد بوکان بوسیله ضدانقلاب درخشید. محراب از افرادی بود که قابلیّت‏‌هایش در جنگ‏ها و سختی‏‌ها بارها برای فرماندهان رده بالا ثابت شده بود؛ از این رو به او مسئولیّت‏های مختلفی سپرده می‏شد که البتّه از پس همه‏ آن‏ها به خوبی برمی‏‌آمد. در اسفندماه 1362 ازدواج کرد. همسرش صداقت، صفا و محّبتی را که در وجود محراب دیده بود، دلیل اصلی موافقت خود برای ازدواج با ایشان می‏‌داند. بعد از مراسم خواستگاری، محراب به جبهه رفت و بعد از پیروزی در یک عملیّات، سفری تشویقی به سوریّه نصیبش شد و از آن‏جا نیز به مبارزان جنوب لبنان سر زد. فضا و معنویّت حاکم بر جبهه‏ حزب اللّه لبنان او را شیفته‏ خود ساخته بود. امّا با توجّه به ازدواجش ترجیح داد به ایران بازگردد و مبارزه را این‏جا ادامه دهد. تحمّل شرایطی که محراب داشت، برای همسر جوانش آسان نبود. امّا همراهی و کمک محراب و دلداری‏هایش این دختر جوان را مصمّم می‏ساخت که در کنارش بایستد و یار او در سفر جهاد و مبارزه باشد. آن‏ها زندگی مشترک خود را طی مراسمی ساده و در عین حال باشکوه آغاز و سپس به اتفاق یکدیگر به ارومیّه عزیمت کردند و در یکی از آپارتمان‏هایی که در اختیار آن‏ها قرار گرفت، ساکن شدند. محراب بیشتر وقتش را در مناطق عملیاتی کردستان می‌‏گذراند و تنها هفته‌‏ای یک‏بار برای دیدن همسرش به ارومیّه باز می‏‌گشت. زیارت امام رضا (علیه السلام)، مطالعه‏ آثار بزرگانی چون مطهّری، دستغیب و بهشتی و همچنین گردش‏های خانوادگی از جمله برنامهای دوران مرخصی و اوقات فراغتش بود. به امام حسین (علیه السلام) و حضرت زینب (سلام ا... علیها) عشق می‏ورزید؛ طوری که طبق گفتی خواهرزاده و همرزمش - محسن کرمانی: "کافی بود نام حضرت زینب (سلام ا... علیها) برده شود تا اشک او جاری شود." اوّلین فرزند آن‏ها در سال 1364 بعد از سفر حج شهید به دنیا آمد و محراب او را زینب نامید. در همان سال، در پی پیروزی در یک عملیّات، بار دیگر سهمیه‏ هایی برای پاسداران نمونه جهت اعزام به حجّ در نظر گرفته شد که علی اصغر محراب نیز یکی از آن‏ها بود. امّا به دلیل داشتن مشکلات مالی با کمک مالی پدرش - که البتّه به شرط باز پس گرفتن، آن وام را قبول کرده بود - عازم سفر پر برکت حجّ شد. ⭐️محمود کاوه ستاره طلایی⭐️ @safiremamreza
بسم الله 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 قرآن دست خط شهید کاوه 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 راوی حاج آقای صلاحی 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 پس از انتشار تصویری با ارزش از کلام الله مجید و خطی منصوب به شهید کاوه که در آن یادگاری برای حاج آقای صلاحی نوشته بودند خدمت ایشان رسیده و جویای شرح ماوقع شده که ماحصلش خدمتتان ارسال میشود: پس از پایان عملیات والفجر نه با توجه به اینکه پای بنده تیر خورده بود مدتی در ارومیه بستری بودم و شهید کاوه چند روز پس از ما برگشت البته پیش از آن قرار گذاشتیم نیروها در پایان عملیات به مرخصی بروند ولی ایشان همچنان در منطقه ماندند که البته یک روز به همراه یکی از دوستان و یاران نزدیکش به نام شهید خالو به شناسایی میروند، که این شهید خالو رفیق و همدوره زمان آموزش نظامی شهید کاوه در مشهد بود که به لشکر ویژه شهدا آمده بود و در این شناسایی مورد حمله هلی کوپتر عراقی قرار گرفته و خالو همانجا شهید میشود و یک ترکش هم بگونه آقا محمود اصابت میکند که کاملا در تصاویر مشهود است. الحال پای ما هم تیر خورده بود و کمی که بهتر شد توان راه رفتن پیدا کردیم و راهی لشکر و دیدار و عیادت از فرمانده و رفیقان محمود کاوه شدیم. وقتی وارد اتاق فرماندهی شدم آنجا بود که شهید کاوه قرآنی را برداشته و با دست خط خود جملاتی را در صفحه اول مرقوم داشتند و سپس آن را به بنده هدیه کردند، واقع امر من آنجا قرآن را باز نکردم اما وقتی که به ساختمان خودم که طرح و عملیات بودو کنار دست فرماندهی مستقر بودیم رفتم آنجا نوشتار شهید کاوه را ملاحظه کردم در حالیکه خود را لایق این وصف نمی‌دانسته و شرمنده شدم. و این محبت شهید کاوه را به بنده میرساند که ما همیشه شرمنده این دوست عزیز و این فرمانده با اقتدار هستیم ⭐️محمود کاوه ستاره طلایی⭐️ @safiremamreza
18.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روی ماه و نورانی و آسمانی شهید محمود کاوه نه تنها فرمانده لشکر ویژه شهدا بلکه فرمانده قلبها ⭐️محمود کاوه ستاره طلایی⭐️ @safiremamreza
ارتش رژیم صهیونیستی اعلام کرد، از ابتدای حمله زمینی به غزه، ۲۹ نظامی به اشتباه و توسط نیروهای خودی کشته شدند. @safiremamreza