♦️ چرخش عجیب یک "سوپر انقلابی"
چه شد که هشتادوهشتی هایی که دشمن حسین بودند عاشقش شدند؟
🔺سرنوشت تکان دهنده "سربازی" که این روزها به قطار و هم قطارانش سنگ میزند.../بخش دوم
#شبنامه
#حسین_قدیانی
۱۴۰۱/۱۰/۲۷
🔺 یک ماه است میخواهم این متن را بنویسم. هر بار سکوت کردم. من نه آنجایی که به مصباح حمله کرد و نه آنجا که درباره ی سلیمانی با لحنی شرم آور "زشت گویی" کرد، ناراحت نشدم. من آنجایی که دیدم او دارد شخصیتِ فرزند شهید اکبر قدیانی را در هم میشکند در آتش سوختم.
خدایا تو شاهد باش که یک ماه صبر کردم، اما لازم بود که این متن نوشته شود....
پس بسم الله الرحمن الرحیم...
🔹 شب گذشته توضیح دادیم که چطور در اوج کم توجهی ها به حسین قدیانی و در اوجِ مورد توجه قرار گرفتنِ کسانی که در سال 88 در برابر او عددی نبودند، او سرخورده شد و به حاشیه رفت.
با در اولویت قرار گرفتن شبکه های اجتماعی اینستاگرام (عکس محور) و توئیتر (خلاصه محور) و بسترهای مشابه، مخاطب به دنبال چیزهایی میرفت که در یک عکس یا یک خط تمام داستان را بیان کند.
همین باعث شد تمام کسانی که نتوانسته بودند خودشان را با این فضاهای جدید هماهنگ کنند از سوی مخاطب مورد بی مهری قرار بگیرند.
جامعه ی ایران با ظهور این بسترهای جدید از خواندن مقاله هایی که ریشه ای مسئله ای را باز کرده و کتاب هایی که اساسی ماجرایی را مرور میکنند؛ عبور کرده و رسماً ذائقه اش فست فودی شده بود.
حسین چندین بار در گزارش ها و یادداشتهایی که مینوشت به نکاتی اشاره کرد که نشان میداد "فست فودی شدنِ ذائقه یِ رسانه ای ایرانیان" دارد شکنجه اش میکند.
🔹 این اما همه ی ماجرا نبود. چیزی که بیشتر حسین را کلافه میکرد جماعتی بودند که در سال 88 و در اوج دیده شدن های او، عددی به حساب نمی آمدند و اما امروز هر کدامشان با بودجههای سازمانها و ارگانها و نهادهای انقلابی، عماری شده بودند برای خودشان، "کیف کِش"هایی داشتند، تولید محتوا میکردند و بودجه اش را میگرفتند.
درون حسین جنگی به پا بود...
او بخشی از ماجرا را (به هزار و یک دلیل) از چشم آنهایی میدید که روزنامه هایشان را وقف حسین کردند و در بسترشان رشد کرده بود.
بخشی را از چشم حزب اللهی هایی میدید که بر تلاش هایش در 88 چشم بسته و همزمانی که دولت حسن روحانی از او شکایت کرده بود، بی رحمانه حتی او را هم زیر تیغ انتقاد برده بودند.
و این وسط تا جایی جلو رفته بود که نگاهش به برخی شخصیتهای سیاسی که رسماً این سالها در مسیر خیانت به وطن بازی کرده بودند نیز دست خوش تغییر شده بود.
🔹 اهمیت صحبت های 120 ثانیه ای بهنود در 25 تیرماه 1398 اینجا خودش را نشان میدهد.
دقیقا مانند تمام پروژه های ام آی سیکس که میکوشد از کسی که دچار تردید شده، در هم شکسته، طرد شده، تکفیر شده و کلافه است یک شخصیت جدید بسازد؛ آن ویدئو هم همین کار را کرد!
حسین قدیانی حتی همین حالا که این متن را مینویسم تحت تاثیر آن برنامه ی مسعود بهنود است. تصور میکند او دارد متن هایش را میخواند و نمیتواند به اوج هوشمندی "جرثومه ی ام آی سیکس" در برنامه 25 تیر 1398 بی بی سی پی ببرد...
اما این روند او را حالا در نقطه ای قرار داده که باعث شده افکار عمومی با یک حسین قدیانی پر تناقض رو به رو شود.
حسین قدیانی که برخی میگویند اختلال روانی دارد.
برخی دیگر با استناد به متنی که برای امام موسی صدر نوشت و در آن به مصرف "سیگار و چیزهای دیگر" اشاره کرد؛ او را در یک حال و هوای دیگر میبینند و برخی هم بر این باورند که فارغ از تمام اینها به جریانی که با آن شناخته شد پشت پایی اساسی زده است.
🔹 روزی حسین قدیانی در اوج نقد به احمدینژاد به پیشنهاد رئیس جمهور برای حضور در سفرِ سازمان ملل لبیک گفته و با وجود انتقاد تمام مخاطبینش به سفر نیویورک میرفت، اما حالا همان حسین قدیانی مسخره میکند که چرا برخی فعالان رسانه ای ارزشی به قطر رفتهاند!
روزی حسین قدیانی تاجزاده را میشست و پهن میکرد روی بند؛ حالا اما پیج اینستاگرام تاجزاده با مطلب حسین به روز میشود و اتفاقا خود حسین هم لایک میزند و به آن افتخار میکند!!
روزی حسین متنی مینوشت که فردایش همه میگفتند او در آشوبهای 88 ترک موتور نشسته و باتوم به دست گرفته، اما حالا همان آدم برخورد پلیس با توحشگرانی که رگ سربازش را زدند را طور دیگری تحلیل میکند!!!
حسین قدیانی روزی بر هاشمی رفسنجانی بیرحمانه می تاخت و امروز او را قهرمانی روایت میکند که حکومت به آن نیاز دارد!
بله؛
قدیانی این روزها مانند بعضی های دیگر چون نوری زاد که روزی در کیهان مینوشتند و غوغا میکردند و رهبر را سید و مولا خطاب میکردند، دست خوشِ تناقض شده است.
حسین قدیانی ماجرای فردی ست که باید ساعتها به این روزهایش فکر کرد.
داستان فرزند شهیدی که از ما گرفتند.../
(پایان قسمت دوم)
#آقای_تحلیلگر
#شبنامه
#پروژه_مسعود_بهنود
@safirenghelab
♦️ پاسخ به یادداشت حسین قدیانی درباره ی "آقای تحلیلگر"
سوال خوبی پرسیدی: چه کسی چپ کرده؟
شاید همسر تاجزاده پاسخی برای این سوال داشته باشد...
نوشته بودی باید از مظلومیت آشوبگران کشته شده هم گفت!
من از شما میپرسم این تیتر یادداشت چه کسی است:
"شما پدر یک مجرم هستید نه یک شهید"
بخش سوم
#شبنامه
#حسین_قدیانی
۱۴۰۱/۱۰/۲۸
🔹 امشب متنی توسط حسین قدیانی خطاب به بنده نوشته شد، بخشی از متن را امشب پاسخ خواهم داد.
حسین قدیانی چند شب پیش نوشته بود: حکومت به یک هاشمی نیاز دارد!
حسین آقا!
واقعا به این اعتقاد داری؟
امیدوارم "ح ق" بفهمد که به یک "آقای تحلیلگر" نیاز دارد ...
پس؛ «بسم الله الرحمن الرحیم»
🔺 در پاسخ به متن بنده با این تیتر شروع کرده بودی: "کی چپ کرده؟ من یا شما" ؟
راستش برادر پاسخ به این سوال خیلی پیچیده نیست. امروز پدر شما و خیل عظیم شهدای این سرزمین اگر زنده بودند مغضوب چه کسانی میشدند؟
جز این است که "منافقین انقلاب" که انصافاً در این سالها حسابی علیه #مدافعان_وطن و در دفاع از داعش نوشتند، اگر میتوانستند بر پدر شما و امثال او می تاختند؟
آنها امروز برای چه کسی هورا میکشند؟
اگر میخواهی پاسخ را بدانی به پیج اینستاگرام مصطفی تاجزاده سری بزن!
خانم فخرالسادات این روزها متنهای شما را پر مغز تر و بُرَنده تر از متنهای هر اصلاحطلب و غربگرا و ضدِ انقلابی می بیند.
به طوری که جای مطالب آنها، نوشته های شما را بازنشر میکند
🔺 حسین آقا! کی چپ کرده ؟ من یا شما؟
نگاه کن ببین برای چه کسی هورا میکشند...
نوشته بودی: چه شد که از بهشتی رسیدیم به علم الهدی و احمد خاتمی !
مفروضاتت درباره ی علم الهدی و احمد خاتمی را ضرب در ده کن؛ حالا بیا برگردیم به دهه شصت.
در همان هوایی که بهشتی و مطهری در دهه شصت نفس میکشیدند، خلخالی هم در همان فضا نفس میکشیده است...
دعوای اصلی ما با سلطنت طلبها همین است؛ که در ذهن خود بهشتیای از دوران پهلوی ساختید، و با #منوتو همین را به دروغ در ذهن مخاطب گسترش دادید در صورتی که مبتنی بر حقیقت نبوده است.
حالا آیا ما اجازه داریم بهشتی و مطهری دهه شصت را ببینیم و خلخالیِ گل درشتِ آن سالها را نه؟!
🔺 حسین آقا! نوشته بودی "حسین قدیانی حرف حق میزند و از مظلومیت اسعدزادهها و آدینهزادهها هم دم میزند"
یادم هست در سال ۸۹ درست یک سال بعد از آنکه جناب روح الامینی پدرِ محسن روح الامینی (یکی از کشته شدهها) حسابی حال کروبی و دیگران را با راه ندادنشان به مراسم ختم پسرش گرفت، حرفی زد !
بعد از آن، تو نگفتی که این پدرِ داغ دیده با کروبی و دیگر عوامل آشوب چنین و چنان کرده! بلکه تیتر زدی: جناب روح الامینی!
شما پدر یک مجرم هستید نه یک شهید!!
من متنِ آن یادداشت را برایت بازخوانی نمیکنم، ولی پیشنهاد میکنم خودت بازخوانی کنی و بعد به این سوال که خطاب به من نوشتی فکر کنی:
کی چپ کرده؟ من یا شما؟
گفته بودی: شما از این ناراحتید که چرا از مظلومیت #روحالله_عجمیان ها و #آرمان_علیوردی ها نمیگویم، اما در عوض از مظلومیت کشتههای آشوبهای اخیر میگویم.
این متن را به خاطر داری:
" تمام فتنه ۸۸ ، قفل فرمان ماشینم، همان کار باتوم را میکرد. این قفل، شب درگیری ۲۵ خرداد بعد از اصابت سنگ به سرم، از دستم افتاد و گم شد. بلوار کاوه یا به عبارتی جنبش سبز، یک قفل فرمان به من بدهکار است. از حلقوم مهندس، روزی این قفل فرمان را بیرون خواهم کشید. "
🔺 حسین قدیانی در ۸۸ نه تنها از کشتههای آشوب نمیگفت، بلکه به قفل فرمانی که در معرکه از دستش افتاد و برایش کار #باتوم را میکرد، افتخار هم میکرد.
حسین قدیانی، سربازِ ۸۸ اصلا با ح سین ق دیانی 1401 قابل مقایسه نیست.
این را من نمیگویم. این را بازنشرمطالبت در صفحه ی مصطفی_تاجزاده توسط فخرالسادات محتشمی پور که روزی دوست داشت سر به تنت نباشد، میگوید.
برادر عزیز! نوشته بودی: درد اصلی دوستان این است که چرا این صد روز به روزی مانند ۹ دی ختم نشد.
حسین آقا! ما نهم دیِ ۱۴۰۱ را در مهر ماه برگزار کردیم! فیلم ها و تصاویرش به شما نرسید؟ همان مراسمی را میگویم که دختران کمحجاب در آن حاضر بودند و چند ساعت بعد از بی بی سی تا "عمارهای گردنِ کلفتِ شکم سیرِ بودجه بگیر" تصاویرشان را پخش کرده و حضورشان را قضاوت کرده و تهش هم تیتر زدند: "اگر در روز عادی با این سر و وضع میآمدید گشت ارشادِ همین مملکت شما را میگرفت"
"فرزندِ قهرمانِ وطن" یادت باشد، ۹ دی ۸۸ حدود ۸ ماه بعد از "#این_عمار گفتنِ جناب علمدار" برگزار شد.
دمِ ایرانِ ۱۴۰۱ گرم که ۹ دی خود را یک هفته بعد از آشوب برگزار کرد و نگذاشت رهبرِ ایران لنگِ عمارها بماند ..........
خیلی حرف ها دارم، شاید فرداشب
درباره "سرباز"ی که #مسعود _بهنود از ما گرفت...
#آقای_تحلیلگر
#شبنامه
☫ 🇮🇷 «««صفیر انقلاب»»» 🇮🇷 ☫
👇ایتا
https://eitaa.com/Safirenghelab
روبیکا👇
ht