گوشه ای از زندگانی جناب ام البنین
ازدواج با امیر مؤمنان "علیه السلام"
بعد از شهادت حضرت زهرا "علیهاالسلام"، فرزندان آن بزرگوار به مادری نیاز داشتند که در عین حالی که همسری حضرت را عهده دار می شود، برای آن عزیزان نیز مادری مهربان باشد. به همین سبب، امیرالمومنین"علیه السلام" از برادرش عقیل که دانشمندی تبارشناس در جهان عرب بود، درخواست کرد:
«اُنْظُرْ لِی اِمْرَأَةً قَدْ وَلَدَتْها الْفُحُولَةُ مِنَ الْعَرَبِ لاَِتَزَوَّجَها فَتَلِدَ لِی غُلاما فارِسا؛ برای همسری ام؛ بانویی از میان اعراب انتخاب کن که از نسل دلیرمردان عرب باشد و پسری جوانمرد و شجاع برایم به دنیا آورد.» عقیل نیز بعد از فکر و اندیشه به امام پیشنهاد کرد که با امّ البنین کلابیه ازدواج کند؛ چرا که در میان اعراب، شجاع تر از نیاکان او یافت نمی شود. مولای متقیان نیز رأی برادرش را پسندید و عقیل را به خواستگاری فرستاد.
ازدواج فرخنده؛
عقیل وقتی به خواستگاری ام البنین رفت، خانواده حزام خیلی خوشحال شدند و با افتخار تمام از وی استقبال کردند؛ امّا با این حال، پدر ام البنین با کمال ادب از عقیل مهلت خواست تا در این زمینه از مادر دختر، شمامه بنت سهیل، و خود دختر سؤال کند.
رؤیای مسرت بخش؛
وقتی پدر امّ البنین، نزد همسر و دخترش برگشت تا از نظر آنان آگاه شود، متوجه شد دخترش خوابی را که شب گذشته دیده بود، برای مادرش، چنین تعریف می کند:
مادر! خواب دیدم که در باغ سرسبز و پردرختی نشسته ام، نهرهای روان و میوه های بسیار در آنجا وجود داشت، ماه و ستارگان می درخشیدند و من به آنها چشم دوخته بودم و درباره عظمت آفرینش و مخلوقات خدا فکر می کردم و نیز درباره آسمان که بدون ستون، بالا قرار گرفته است و همچنین روشنی ماه و ستارگان و...، در این افکار غرق بودم که ماه از آسمان فرود آمد و در دامن من قرار گرفت و نوری از آن ساطع می شد که چشمها را خیره می کرد. در حال تعجب و تحیر بودم که چهار ستاره نورانی دیگر هم در دامنم فرود آمدند.
حزام بن خالد با شنیدن این رؤیای صادقه دخترش خوشحال شد و به او مژده داد: «لَقَدْ حَقَّقَ اللّهُ رُؤْیاکِ یا بُنَیَّتِی فَاَبْشِرِی بِسَعادَةِ الدُّنِیا وَالاْآخِرَةِ؛ دخترم مطمئنا خدای [تبارک و تعالی]، رؤیای تو را به حقیقت مبدل ساخت و سعادت دنیا و آخرت بر تو بشارت باد!» سپس به همسرش شمامه گفت: «آیا دخترمان فاطمه را شایسته همسری امیر مؤمنان "علیه السلام" می دانی؟ بدان که خانه او خانه وحی، نبوت، علم، حکمت، ادب و اخلاق است. اگر دخترت را، لایق این خانه می دانی، این وصلت مبارک را بپذیریم!»
همسرش گفت: «ای حزام! به خدا سوگند! من او را خوب تربیت کرده ام و از خدای متعال خواستارم که او واقعا سعادتمند شود. پس او را به مولایم علی بن ابیطالب "علیه السلام" تزویج کن.»
در نتیجه، آنان با سربلندی و افتخار به عقیل پاسخ مثبت دادند و پیوندی همیشگی بین وی و مولای متقیان، علی بن ابی طالب "علیه السلام" برقرار شد.
ورود ام البنين به خانه علي؛
فاطمه کلابيه سراسر نجابت و پاکي و خلوص بود. هنگامي که مي خواست پا به خانه علي عليه السلام بگذارد گفت كه : " تا دختر بزرگ فاطمه"سلام الله علیها" اجازه نفرمايند وارد خانه نمي شوم".
اين نهايت ادب او را به خاندان امامت مي رساند .
اولين روزي که جناب ام البنين پا به خانه علي "عليه السلام" گذاشت، حسن و حسين "عليهماالسلام" مريض بوده و در بستر بيماري بودند. عروس تازه ابوطالب، به محض آنکه وارد خانه شد، خود را به بالين آن دو عزيز عالم وجود و "سرور جوانان اهل بهشت" رسانيد و همچون مادري مهربان به دلجويي و پرستاري آنان پرداخت و همواره مي گفت "من کنيز فرزندان فاطمه هستم". (۱)_(۲)
خبر شهادت امام حسین و فرزندان ام البنین؛
امّ البنین "علیهاالسلام" هنگام برگشت کاروان کربلا به سوی مدینه به بشیر گفت: «ای بشیر! از اباعبدالله الحسین"علیه السلام"برایم بگو.» بشیر، خبر شهادت چهار فرزندش را به او داد. وی گفت: «قَطَّعْتَ نِیاطَ قَلْبِی، اَخْبِرْنِی عَنْ اَبِی عَبْدِ الله"علیه السلام" اَوْلادِی وَ مَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِالله الْحُسَیْن علیه السلام" ...؛ [ای بشیر! با این خبر ناگوار] بندهای دلم را پاره کردی. از حسین برایم خبر بده. فرزندانم و هر آنچه در زیر آسمان کبود است، فدای اباعبدالله الحسین "علیه السلام" باد.» بشیر گفت: «خداوند به سبب مصیبت مولایمان امام حسین "علیه السلام" به شما پاداش بزرگ عنایت کند.»
امّ البنین و اشعار عاشورایی؛
سید محسن امین درباره امّ البنین "علیهاالسلام" می گوید: «او شاعری خوش بیان و از خانواده ای اصیل و شجاع بود.»
هنگامی که زن ها او را با عنوان امّ البنین خطاب می کردند و به وی تسلیت می دادند، این ابیات را سرود:
لا تَدْعُوِنِّی وَیْکِ اُمُّ الْبَنِین
تُذَکِّرنِی بِلُیُوثِ الْعَرِینِ
یعنی ای زنان مدینه! دیگر مرا امّ البنین نخوانید و مادر شیران شکاری ندانید.
کانَتْ بَنُونَ لِی اُدْعی بِهِمْ
وَالْیَوْمَ اَصْبَحْتُ وَلا مِنْ بَنِینِ
مرا فرزندانی بود که به سبب آنها امّ البنینم می گفتند، ولی اکنون دیگر برای من فرزندی نمانده است و همه را از دست داده ام.
اَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبی
قَدْ واصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِینِ
آری، من چهار باز شکاری داشتم که آنها را هدف تیر قرار دادند و رگ گردن آنها را قطع کردند.
تَنازَعَ الْخِرْصانُ اَشْلائَهُمْ
فَکُلُّهُمْ اَمْسَوا صَرِیعا طَعِینْ
دشمنان با نیزه های خود ابدان طیبه آنها را از هم متلاشی کردند و در حالی روز را به پایان بردند که همه آنها با جسد چاک چاک بر روی زمین افتاده بودند.
یا لَیْتَ شِعْرِی اَکَما اَخْبَرُوا
بِاَنَّ عَبّاسا قَطِیعُ الْیَمِینِ
ای کاش می دانستم آیا این خبر درست است که دستهای فرزندم عباس را از تن جدا کردند؟!
و در اشعار دیگری می گوید:
یا مَنْ رَاءَی الْعَبّاسَ کَرَّ عَلی جَماهِیرِ النَّقَدِ
وَوَراهُ مِنْ اَبْناءِ حَیْدَرَ کُلُّ لَیْثٍ ذِی لِبَدٍ
ای کسی که [فرزند عزیزم]، عباس را دیده ای که با دشمنان بزدل در قتال است [و آن فرزند حیدر کرار، پدروار، حمله می کند] و فرزندان دیگر علی مرتضی ـ که هر یک نظیر شیر شکاری هستند، در پیرامون وی مبارزه می کنند.
نُبِّئْتُ اَنَّ ابْنِی اُصِیبَ بِرَأسِهِ مَقْطُوعُ یَدٍ
وَیْلِی عَلی شِبْلِی اَمالَ بِرَأسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ
به من خبر داده اند که بر سر فرزندم عباس، عمود آهن زدند؛ در حالی که دست در بدن نداشته است. ای وای بر شیر بچه من که عمود آهنین بر فرق سرش زدند!
لَوْ کانَ سَیْفُکَ فِی یَدَیْکَ لَما دَنی مِنْکَ اَحَدٌ
پسرم عباس! اگر [دست در تن داشتی و] شمشیرت در دستت بود، کدام کس جرأت داشت که به تو نزدیک شود.
پانویس:
(۱). در همین راستا برخی از منابع معاصر گزارش کردهاند، زمانی که امالبنین به عنوان همسر وارد منزل امام علی"علیه السلام" شد، حسنین "علیهماالسلام" مریض بودند؛ لذا امالبنین"علیه السلام" شبها بیدار میماند و به مراقبت از آنان میپرداخت.
(۲). گفتنی است با جستوجویی که داشتیم این گزارش را در منابع روایی و تاریخی معتبر نیافتیم، اما با فرض پذیرش گزارش، این اشکال وارد نیست که آنحضرات دیگر کودک نبودند که نیاز به مراقبت داشته باشند؛ زیرا انسانها در سن بالا نیز هنگام برخی بیماریها نیاز به مراقب دارند.
(۱). شبّر، جواد، ادب الطف أو شعراء الحسین (ع)، ج 1، ص 73، بیروت، دار المرتضی، چاپ اول، 1409ق.
(۲). «رسم و عادت و بتول بودن فاطمه»، 8140؛ «مدت بیماری امام سجاد(ع)»، 49096؛ «هدف سرپرستی فرزندان ابوطالب توسط پیامبر(ص)»، 99803
🔰معاونت پژوهش مدرسه علمیه امام حسین "علیه السّلام"
#بخش_گتاب
#شهرستان_بابل
https://eitaa.com/safirn_gatab
🏴
12.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 شاگردان ائمه
"علیهم السلام"🔹 در دیار ما مرحوم #آیت_الله_کوهستانی را می دانید، یا شنیدید یا اگر ندیدید، از دیگران شنیدید که ایشان کار یک #امامزاده را می کرد، ما چرا نباشیم؟! در دیار ما این بزرگوار کار یک #امامزاده را می کرد؛ یعنی مردم معتقد بودند و فرمایش او در آنها اثر می گذاشت، این همان ﴿وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یمْشی بِهِ فِی النَّاسِ﴾ بود، چرا ما نباشیم؟ چرا ما بپوسیم؟ چرا مرگ را نمی رانیم و زیر پایمان لِه نکنیم؟ 🔹این بیان نورانی #سید_الشهدا است، فرمود: «فَمَا الْمَوْتُ إِلَّا قَنْطَرَةٌ»، این را که مخصوص #عاشورا نبود، فرمود مرگ پلی است زیر پای شما، شما از این پل رد می شوید، آن طرف دیگر خبری نیست. شما هستید و مرگ نیست، ما در برزخ هستیم و مرگ نیست، در ساهره معاد هستیم و مرگ نیست، در بهشت هستیم و مرگ نیست، مرگ مُرد! 🔹چون این طوری هستیم، هیچ وقت #بی_وضو نباشیم! هیچ وقت #نماز_شب فراموشمان نشود! هیچ وقت حرفی که #رضای_خدا در او نیست نگوییم! هیچ وقت از #ارشاد_مردم، هدایت مردم، تبلیغ مردم، صرف نظر نکنیم، ما هم بشویم: ﴿وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یمْشی بِهِ فِی النَّاسِ﴾. مگر امامت شرط است؟ مگر نبوت شرط است؟ اینها برای #شاگرادن_ائمه است. #آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی #تبلیغ #نماز_شب #طهارت #باز_نشر ↙️ آپارات: https://aparat.com/v/eAcKl 📚 سخنرانی در جمع طلاب تاریخ: 1395/11/07 🔰معاونت تهذیب و تربیت مدرسه علمیه امام حسین "علیه السّلام" #بخش_گتاب #شهرستان_بابل https://eitaa.com/safirn_gatab 🏳
📸 #نشست_علمی؛
📝 باموضوع: علوم متداول حوزه های علمیه شیعه و معرفی چند کتاب مرتبط با نشست؛
استاد محترم حجةالاسلام والمسلمین اکبرپور روشن "زیدعزّه"
🔰معاونت پژوهش مدرسه علمیه امام حسین "علیه السّلام"
#بخش_گتاب
#شهرستان_بابل
https://eitaa.com/safirn_gatab
🏳
📸 #کانون_علمی_پژوهشی
باموضوع: #فلسفه؛
استاد محترم حجةالاسلام و المسلمین اکبرپور روشن "زیدعزّه"
#سه_شنبه ۱۴۰۲/١٠/٠٥
🔰معاونت پژوهش مدرسه علمیه امام حسین "علیه السّلام"
#بخش_گتاب
#شهرستان_بابل
https://eitaa.com/safirn_gatab
📸 #کانون_علمی_پژوهشی
باموضوع: #تفسير؛
استاد محترم حجةالاسلام و المسلمین رحیمی "زیدعزّه"
#سه_شنبه ۱۴۰۲/١٠/٠٥
🔰معاونت پژوهش مدرسه علمیه امام حسین "علیه السّلام"
#بخش_گتاب
#شهرستان_بابل
https://eitaa.com/safirn_gatab
📸 #کرسی_آزاد_اندیشی؛
📝 حوزه و چالشهای پیش رو
#سه_شنبه ۱۴۰۲/۱۰/۰۵
🔰مدرسه علمیه امام حسین "علیه السّلام"
#بخش_گتاب
#شهرستان_بابل
https://eitaa.com/safirn_gatab
چکیده مقاله نگاهی به متون آموزشی نحوی در حوزه و سرفصل آن.pdf
27.6K
#قسمت_دوم
🖌استاد محترم حجةالاسلام و المسلمین آسه "زیدعزّه"
🔰معاونت پژوهش مدرسه علمیه امام حسین "علیه السّلام"
#بخش_گتاب
#شهرستان_بابل
https://eitaa.com/safirn_gatab
🏳
📸 📚بازدید کتابخانه مدرسه علمیه فیضیه مازندران؛
📚 اطلاع از تاریخچه ساخت و تاسیس این کتابخانه و روند زحمات مرحوم حضرت آیةالله فاضل "رضوان الله علیه" در جمع آوری این کتب و همچنین استاد محترم حجةالاسلام و المسلمین ابوالحسینی "دام عزّه" برای تنظیم و نظم کتب؛
📚 آشنایی با کتاب ها، مؤلفين و شاخه ها و عناوین علمی و موضوعات پژوهشی و نوشتاری
#سه_شنبه ۱۴۰۲/۱۰/۰۵
🔰معاونت پژوهش مدرسه علمیه امام حسین "علیه السّلام"
#بخش_گتاب
#شهرستان_بابل
https://eitaa.com/safirn_gatab
🏴
📸 دیدار با مسئول محترم مدرسه فیضیه مازندران؛
خلف صالح مرحوم آیةالله فاضل" تغمده الله برحمته و رضوانه"
جناب حجةالاسلام و المسلمین حاج شیخ محمدرضا فاضل"دام مجده"
#سه_شنبه ۱۴۰۲/۱۰/۰۵
🔰معاونت تهذیب و تربیت مدرسه علمیه امام حسین "علیه السّلام"
#بخش_گتاب
#شهرستان_بابل
https://eitaa.com/safirn_gatab
🏴
ثبت نام رشته تخصصی مشاوره اسلامی👇
https://eitaa.com/joinchat/3817210515C03d98e537b
علاقه مندان رشته تخصصی مشاوره اسلامی برای اطلاع بیشتر از روند جذب و منابع آزمون و مصاحبه میتوانند وارد این کانال شوند.
🔰مدرسه علمیه امام حسین "علیه السّلام"
#بخش_گتاب
#شهرستان_بابل
https://eitaa.com/safirn_gatab