👈 شهید_احمد_کاظمی میگوید:
#شهید_حسین_خرازی پیشم آمد و گفت: من در این عملیات شهید میشوم.
🌸گفتم: از کجا میدانی؟ مگر علم غیب داری؟
گفت: نه، ولی مطمئنم. چند عملیات قبل، یک خمپاره کنار من خورد.
به آسمان رفتم. فرشته ای دیدم که اسم های شهدا را مینویسد.
تمام اسم ها را میخواند و میگفت وارد شوید.
🌸 به من رسید گفت حاضری شهید بشی و بهشت بری؟
یه لحظه زمین رو دیدم گفتم: " یک بار دیگر برگردم بچه و همسرم را ببینم، خوب میشود.
🌸 تا این در ذهنم آمد زمین خوردم. چشم باز کردم دیدم دستم قطع شده و در بیمارستانم.
اما دیگر وابستگی ندارم.
اگر بالا بروم به زمین نگاه نمیکنم"
🔺گاهی ما بخاطر وابستگی هایمان، از دین کوتاه می آییم.
✨ @Sagheb598 🇮🇷
بنی صدر وارد گیلان شد اما در یک خودرو به تنهایی نشست و شهید انصاری در خودروی دیگر، او را همراهی کرد در حین رسیدن به استانداری یکی از خودروهای محافظین بنی صدر با یک خانم روستایی که زنبیل چای بر سر داشت، تصادف کرد ولی خودرو محافظین او را روی جاده رها کرد و رفت...
#شهیدانصاری که متوجه صحنه شد، توقف کرد و زن را سوار خودروی خود کرد و به بیمارستان برد پس از بستری کردن او در بیمارستان خود را به استانداری رساند تا رسیدن آقای انصاری به استانداری، بنی صدر به انتظار نشسته بود با دیدن آقای استاندار با عصبانیت می گوید: جناب استاندار! شما در استان نقش رییس جمهور را دارید، کافی است دستور بدهید نه اینکه خودتان دنبال کاری بروید...
شهید انصاری در جواب می گوید: جناب آقای رئیس جمهور! این مردم شاه را بیرون کردندچه برسد به رئیس جمهور!
منبع: استاندار آسمانی
✨ @Sagheb598 🇮🇷