eitaa logo
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
1.6هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
5.8هزار ویدیو
173 فایل
🏵️ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭ ﺑﻪ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻲ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﻰﺷﻮﺩ، ﭼﻴﺴت؟ النَّجْمُ الثَّاقِبُ🌠 ﻫﻤﺎﻥ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺩﺭﺧﺸﺎنیﻛﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﻇﻠمت را می شکافد ناشناس: https://gkite.ir/es/nashenas1401 @Sarbaze_Fadaei_Seyed_Ali ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
☑️ چند نکته مهم پیرامون انتشار کارنامه تحصیلی استاد رائفی پور توسط رسانه های معاند و افراد مسئله دار در داخل 🔹‌‏انتشار کارنامه آقای رائفی پور توسط اشخاص مسئله دار در داخل و بازنشر آن توسط برخی جریانات و افراد فارغ از جعلی یا واقعی بودنش و استفاده از شیوه های غیراخلاقی برای تخریب رقیب، کار نامناسب و بی اخلاقی محض هست و محکوم است. 🔹آیا منتشر کنندگان آن، موافق هستند کارنامه تحصیلی و مسائل شخصی خودشان را همینگونه دیگران در فضای مجازی منتشر کنند؟! امیرالمومنین علیه السلام دراینباره فرمودند: چه سخن حكيمانه جامعى است اين سخن كه آنچه بر خود مى پسندى براى مردم نيز بپسند و آنچه براى خود نمیپسندى براى آنها نيز نپسند! (ميزان الحكمه ری شهری جلد۳ ص۱۷۹) 🔹اینکار همسو رفتار کردن با دشمن و کمک به تکمیل پازل دشمن برای تخریب افراد مومن و انقلابی است. افرادی که اینکار غیراخلاقی را انجام می‌دهند با اینکارشان اثبات کردند یا مزدور و مهره ی دشمن هستند، یا تقوای حداقلی و کافی ندارند و گرفتار حسادت و... هستند. 🔹یقینا رفتارهایی که آبروی افراد را هدف میگیرد و اطلاعات شخصی آنها را عمومی میکند و صرفا برای تخریب افراد بازنشر پیدا میکند و متاسفانه آفت این روزهای فضای مجازی در مملکت ما شده برخلاف سیره ائمه معصومین و امامین انقلاب است و شرعا گناه کبیره حساب می‌شود و حق الناس دارد. 🔹استاد رائفی پور در جبهه انقلاب بوده و اقدامات وی در روشنگری جامعه و جهادتبیین به ویژه درحوادث دو سال اخیر بسیار ارزشمند و قابل تقدیر بوده است. همچنین موسسه مصاف ایشان در زمینه های مختلف، اقدامات فرهنگی و جهادی گسترده و زیادی انجام داده است که کمتر کسی پیدا میشود که تا این حد برای جامعه مفید بوده باشد. 🔹صرف داشتن مدرک دانشگاهی ملاکی برای تشخیص سواد و تخصص افراد نیست و نداشتن آن لزوما نمی‌تواند ملاکی برای بیسواد قلمداد کردن افراد باشد. زیاد دیده شده افرادی که مدرک تحصیلی دانشگاهی در یک موضوع خاص داشتند ولی سواد و تجربه و تخصص‌شان در آن موضوع کافی و صحیح نبوده مانند افرادی مثل زیباکلام که دکترای علوم سیاسی دارند ولی سواد و تخصص کافی و تحلیل های صحیحی نسبت به مسائل سیاسی ندارند. 🔹همچنین مصادیق بسیار زیادی از این دست درتاریخ چه در ایران وسایر کشورها وجود دارد که فرد یا افرادی بدون داشتن مدرک دانشگاهی درحوزه ای به سبب توان و تجربه عملی گاها از متخصصان تحصیل کرده در آن حوزه توانمندتر و موثرتر در فرآیند تحولات بودند. پس استفاده از شیوه ناشیانه ی تمسک به مدرک تحصیلی برای تخریب نه اخلاقی هست و نه شرعی و نه عقلی. 🔹سوالی که پیش می‌آید اینست که چرا انتشار مدرک تحصیلی در زمان نزدیک شدن به دور دوم انتخابات مجلس انجام شده است؟! آیا با اینکار غیراخلاقی میخواهند مانع از رای آوردن لیست انتخاباتی موسسه مصاف استاد رائفی پور شوند؟! @SAGHEBIN
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
🍃❤️🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️ ❤️ #داستان_شهدا #خداحافظ_سالار قسمت پنجاه و دوم رگ غیرت عمه از این وضعیت، جنبید
🍃❤️🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️ ❤️ قسمت پنجاه و سوم بنی صدر تا نزدیکی سپاه رفت و چون مُخبرانش خبر داده بودند که شرایط برای ورود او به سپاه فراهم نیست، برگشت. چند ماه بعد، مجلس رأی به عدم کفایت سیاسی بنی صدر به عنوان رئیس جمهور داد. او از کشور گریخت و جریان نفاق که تا آن روزها، زیر نقاب بود، آشکار شد. منافقین دست به اسلحه بردند و دور ترورهای کور مردم آغاز شد. مردمی که فقط جرمشان اعتقاد به نظام و رهبری امام بود. حسین با موتور به سپاه می‌رفت و می‌آمد و حاج آقا سماوات، هشدار می‌داد که منافقین، مسیر رفت و برگشت تو را شناسایی و زهرشان را خالی می‌کنند. حسین از ترور و تروریست، پروایی نداشت. یک پایش شهر بود و یک پایش جبهه، و ما نمیدانستیم که او و محمود شهبازی در تدارک عملیاتی سنگین برای دور کردن دشمن از ارتفاعات قراویز در سرپل ذهاب هستند. چند روز مانده به عملیات، حاج آقا سماوات برای بسیج امکانات از سرپل ذهاب آورد. وقت رفتن گفت:«محمود شهبازی تقریباً سپاه استان همدان رو برای حضور در عملیات، تعطیل کرده، و حسین آقا رو گذاشته به عنوان فرمانده این عملیات، از بس به حسین آقا اعتقاد داره. حتی خودشم فرمانده محور شده، تحت فرماندهی حسین آقا.» از روز دوازدهم شهریور، هر روز چندین شهید به شهر می آوردند، شهدای عملیات شهیدان رجایی و باهنر در سرپل ذهاب را، کم کم همه جای شهر سیاه پوش شد. مثل همۀ خانوادۀ رزمنده ها هر لحظه انتظار داشتم، یکی زنگ خانه را بزند و خبری از شهادت یا مجروحیت بدهد، که حسین پس از یک هفته، به همدان آمد. خسته بود و بی‌قرار، مثل مرغ سرکنده بال بال می‌زد و می‌گفت:«بیشتر بچه های سپاه استان همدان در این عملیات شهید و مجروح شدن. عملیات رو یکی از عاملین نفوذی منافقین، لو داد و پیکر شهدا زیر برق آفتاب، موندن روی كوه قراويز.» از شهدا که گفت، چشمانش میان اشک نشست و با حسرت و آه خطابم کرد:« من آخرین کسی بودم که برگشتم. پیکر دوستان شهیدم رو روی زمین می‌دیدم و می‌سوختم. ناله مجروحین رو می‌شنیدم و فقط تونستم یکی از اونا به اسم محمد شکری صفا رو عقب بیارم. غروب یازدهم شهریور برای من مثل عصر عاشورا بود. قراویز قتلگاه بچه ها شده بود. با ذره ذره وجودم، غربت و دلتنگی حضرت زینب رو احساس کردم وقتی که برگشتم. محمود شهبازی:«گفت حسین چطور به شهر برگردیم و پیش خونواده شهدا سرمون رو بلند کنیم؟ اون روز من و محمود، سر روی شونه هم گذاشتیم و گریه کردیم.» پرسید:«محمود شهبازی زنده س؟ گفت:«آره، در تدارک یک عملیات دیگه‌س.» تابستان سال ۱۳۶۰، حاج محمد سماوات برای بار دوم با من صحبت کرد که:«شما توی چاله قام دین، امکانات ندارین. خونه به سپاه، دوره و حسین آقا، این مسیر رو با موتور میره و می‌آد. یه سپاهی موتورسوار برای منافقین که به صغیر و کبیر رحم نمی‌کنن، هدف ایده آلیه.» گفتم:«من و حسین به شما و همسر محترمتون خیلی ارادت داریم. من حرفی ندارم اما حسین راضی نمیشه. مگه اینکه مادر شوهرم ازش بخواد.» عمه که اسم موتور و ترور را شنید، از حسین خواست که به خانه حاج آقا سماوات برویم. حسین نرم شد ولی گفت:«از منطقه که برگشتم، اسباب کشی می‌کنیم.» برای عملیات رفت و پس از یک ماه برگشت و نگفت که بر او و دوستانش چه گذشته است. از حاج آقا سماوات پرسیدم:«مگه حسین برنگشته سر مسئولیتش توی تدارکات سپاه، پس چرا این قدر برای عملیات میره؟» حاج آقا سماوات گفت:«اینو دیگه باید از محمود شهبازی، فرمانده سپاه همدان پرسید که عاشق حسین آقا شده و اسمشو گذاشته آرام دل، اون قدر قبولش داره که گاهی می‌ذارتش جای خودش مثل همین عملیات اخیر تو ارتفاعات تنگ کورک گیلان غرب که ماجراش مفصله. وهب می‌توانست روی پای خودش بایستد. اما همچنان ناآرام بود یک نفر می‌خواست که ۲۴ ساعته مراقبش باشد. و حسین همیشه می‌خواست مرا برای روزهای سخت آماده کند هر روز به منزل یکی از همرزمان شهیدش می برد. دستم را خوانده بود. می‌دانست که خسته و دلتنگ شده ام و دنبال فرصتی هستم که از او بخواهم تا مدتی در شهر بماند و پیش ما باشد. وقتی از منزل خانواده شهدا برمی‌گشتیم می‌گفت:« این شهید، زن و چند تا بچه داشت، بسیجی بود و با اختیار این راه رو انتخاب کرد و بعد از شهادتش، بار مسئولیت امثال من رو سنگین تر کرد.» وقتی حسین از غربت و مظلومیت شهدا و تنهایی خانواده شان حرف می‌زد، به فکر فرومی رفتم به خودم نهیب می‌زدم که اعتراض نکن، اما سختی زندگی وسوسه ام می‌کرد که خیلی‌ها مثل حسین، سپاهی هستند و مسئولیت دارند اما این قدر درگیر جبهه نیستند. بالاخره لب باز کردم و گفتم:«باردار شدم، یه بچه دیگه شاید مثل وهب.» با شنیدن این خبر، برق شادی توی چشمانش درخشید. گونه هایش گرد شد و با مهربانی گفت:«زهرا باشه یا مهدی فرقی نمی‌کنه. بچه ،سالار، مثل خودش سالاره.» ❤️ 🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️🍃❤️
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
🍃❤️🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️ ❤️ #داستان_شهدا #خداحافظ_سالار قسمت پنجاه و سوم بنی صدر تا نزدیکی سپاه رفت و چو
🍃❤️🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️ ❤️ قسمت پنجاه و چهارم من زورکی خندیدم و او ادامه داد:« محمود شهبازی سپاه همدان رو ول کرد و رفت.» با تعجب پرسیدم:«کجا؟!» گفت:«پیش فرمانده سپاه مریوان، احمد متوسلیان و فرمانده سپاه پاوه، ابراهیم همت.» گیج و سردرگم پرسیدم:« یعنی کسی که اون همه ازش تعریف می‌کردی، سپاه همدان رو رها کرده و رفته مریوان و پاوه؟!» گفت:«نه، سه نفری رفتن دوکوهه.» داشتم قاطی می‌کردم که حسین آرامم کرد:«این سه نفر توی حج امسال کنار حرم پیامبر هم قسم شدن که یه تیپ درست کنن به اسم تیپ محمد رسول الله (ص).» و صلوات فرستاد. پرسیدم:« اونا هم قسم شدند که تیپ درست کنن، شما... نگذاشت ادامه بدهم گفت:«شهبازی رو قسم دادم که اگه منو به دوکوهه نبری، فردای قیامت، سرپل صراط یقه ت رو می‌گیرم.» بغض کردم:« پس من، وهب، و این بچه، چی می‌شیم؟!» با طمأنینه جواب داد:«خدا وعده کرده که وقتی رزمنده ای به سمت جبهه حرکت می‌کنه، همراهشه. وقتی شهید میشه، وعده کرده که جای خالی شهید رو توی خونه پر میکنه.» به حرف هایش ایمان داشتم اما دلم میخواست بعد از به دنیا آمدن فرزندمان برود. نمی‌توانستم در مقابل صحبت هایش که وعده خداست، صحبتی کنم. سرم را پایین انداختم تا محبتی که نسبت به او داشتم، سکوتم را نشکند. دست زیر چانه ام برد و آرام سرم را بالا آورد، نگاهش را به نگاهم گره زد و گفت: «بعثی ها، زن و بچه مردم رو تو خرمشهر، بستان، هویزه و سوسنگرد به اسارت بردن دار و ندارشونو تو این شهرها غارت کردن، با یه خیز دیگه به دزفول و اهواز می‌رسن. پس غیرت من و امثال من کجا رفته و چرا ضجه مادران بارداری رو که آواره بیابان شدند، نمی‌شنویم؟!» سرم را پایین انداختم. بوسه ای از روی سرم زد و گفت:«به خدا می‌دونم که زجر می‌کشی، شرمنده توام، اما باید برم. محمود شهبازی پیغام داده که نیروهای زبده سپاه همدان رو فردا ببرم دوکوهه.» حرفی نزدم و با وهب که گریه می‌کرد، خودم را مشغول کردم. حسین رفت و از من خواست در مورد حرفهایی که شنیده ام حتی با نزدیکترین دوستان و خویشانم، درددل نکنم. زمستان سرد و سختی بود. برف تمام پشت بام ها، کوچه ها و حتی خیابان‌ها را پوشانده بود. چند روزی از رفتن حسین به دوکوهه می‌گذشت که یکی از دوستانش با خانواده از بندرعباس به همدان آمدند و میهمان ما شدند. مردشان گفت:« هوای بیرون سرده، حسین آقا هم که نیست، خیلی به زحمت نیفتید، یه غذای ساده درست کنید.» عمه هم آمده بود خانه ما. آش بار گذاشت. و با میهمان‌ها سرگرم شد یادم آمد که کشک نداریم. وهب را پیش عمه گذاشتم و جوری که میهمان‌ها متوجه نشوند از خانه بیرون زدم. تمام دکان‌های نزدیک به چاله قام دین، از سرما بسته بودند. برف تا زانوها بالا آمده بود. و ناچار بودم تا میدان اصلی شهر بروم. ماشین‌ها به سختی از بلندی چاله قام دین، بالا می آمدند. بالاخره یکی پیدا شد و سوارم کرد. رفتم و از سبزه میدان کشک خریدم. اما برای برگشتن به مشکل خوردم. بارش برف شدت گرفته بود و ماشین‌ها با زنجیر جابه جا می شدند. حتی بین لاستیک تا گلگیر ماشین‌ها یخ زده بود. نزدیک یک ساعت، برای تاکسی معطل شدم. باد سرد هوره میکشید و به پیشانیام شلاق میزد سرم شده بود مثل قالبِ یخ. تا یک تاکسی خالی می رسید، هنوز نایستاده، مردم هجوم می‌آورند و پنج، شش نفر، دوان دوان، پشت سرش می دویدند و با زور و گاهی دعوا خودشان را توی ماشین، جا می‌کردند. چرخ ماشین ها، لیز می خوردند و به یخ ها چنگ می‌زند، و یک باره حرکت می‌کردند. بقیۀ مردم با حسرت به تاکسی هایی که دور می‌شدند، نگاه می‌کردند و انتظار می‌کشیدند تا تاکسی بعدی برسد و باز تکرار آن صحنه قبل. کفش هایم خیس بود و جوراب‌هایم از آن خیس تر. انگشت پاهایم از سرما گزگز می‌کرد. پوست صورتم می‌سوخت. احساس می‌کردم، خون توی رگ‌هایم، یخ زده که یک باره، گره پلاستیک کشک از دستم شل شد و افتاد. به سختی انگشتانم را به هم رساندم و کشک را برداشتم نه یارای راه رفتن داشتم و نه ماشینی می‌ایستاد. یک آن دلم برای خودم و بچه ای که توی شکم داشتم، سوخت، گریه ام گرفت و یک راننده تاکسی، جلویم ترمز کرد. شاید او هم برای یک زن یکه و تنها توی این يخبندان، دلش سوخت. از سرما دندان‌هایم به هم می‌زد. با اشاره دست پرسید:«کجا؟» گفتم:«چاله قام دین» شیشه بالا بود. راننده نشنید. به اندازه یک بند انگشت شیشه را پایین آورد و کلافه از اینکه هوای گرم داخل تاکسی دارد خارج می شود، با اخم دوباره پرسید:«کجا؟» کلمات به زور از لابه لای دندانهای به هم چفت شده ام، بیرون آمد:«چا..له قا..م دی» انگشتانم نا نداشت، در را باز کنم. راننده خم شد و در را باز کرد. یک کپسول گاز کوچک جلوی پایش، روشن کرده بود. وقتی پلاستیک کشک را دستم دید گفت:« خانم چه دل خوشی داری. توی این سرما که ریش و سبیل مردا قندیل میبنده. ❤️ 🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️🍃❤️
حضور جناب سرهنگ عباس روحی، جانشین سازمان بسیج سازندگی استان قم در برنامه زنده (بی تعارف) ایشان در این برنامه به تشریح عملکرد سازمان بسیج سازندگی پرداخته و عرصه های متفاوت و متنوع خدمت‌رسانی توسط بسیج سازندگی را تبیین نمودند. شایان ذکر است که این برنامه از یکشنبه ۱۶ اردیبهشت لغایت ۱۹ اردیبهشت ماه، از ساعت ۹ صبح بصورت زنده اختصاص به عرصه های مختلف بسیج سازندگی خواهد داشت و به روی آنتن می‌رود. 🇮🇷فرهنگی و رسانه بسیج سازندگی قم🇮🇷 🆔@sazandegi_qom http://rubika.ir/qomsazandegi
🌷امیرالمؤمنین علیه‌السلام: اگر دينت را تابع دنيايت كنى، دين و دنيايت، هر دو را از بين برده‌اى و در آخرت از زيانكاران خواهى بود، اما اگر دنياى خود را تابع دينت كنى دين و دنيايت، هر دو را به دست آورده‌اى و در آخرت از رستگاران خواهى بود. 📗غرر الحكم: ۳۷‌۵۰ ـ ۳۷‌۵۱ @SAGHEBIN
9.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❓چکار کنم بچه‌ام نماز بخونه؟ ❓برای تربیت فرزند چه چیزی از همه مهم تره؟ 👤استاد شجاعی @SAGHEBIN
5.28M
سلام آی مردم لطفا صوت و گوش کنید خیلی مهمه راه رو نشون میده استاد علی تقوی
5.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ صورتی بازی تحریف دین است. انیمیشن بسیار زیبا درباره طرح عفاف و حجاب مجلس😒 @SAGHEBIN
◽️فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیا: رژیم صهیونیستی جرئت نکرد تصاویر آثار حملۀ ایران را به دنیا نشان دهد وعدۀ صادق و طوفان‌الأقصی نشان‌دهندۀ آسیب‌پذیری رژیم صهیونیستی است. ◽️وزیر اطلاع‌رسانیِ یمن: آمادهٔ عملیات علیه صهیونیست‌ها در مدیترانه هستیم «عملیات در دریای مدیترانه آغاز خواهد شد و منطقه برای عملیات به‌دقت تحت‌رصد است. هر طرفی در جهان که با رژیم اشغالگر اسرائیلی ارتباط دارد، تحت‌تأثیر این موضوع قرار خواهد گرفت و هدف نیروهای مسلح یمن خواهد بود. ◽️رئیسی: برای استان‌هایی که بیشترین آمار بیکاری را دارند کارگروه‌ ویژه و سریع تشکیل شود پرداخت تسهیلات برای واحدهای تولیدی، پرداخت تسهیلات ازدواج، مسکن و اشتغال از موضوعاتی است که دولت همواره نسبت به آن دغدغه داشته است. ◽️سخنگوی شورای نگهبان: لایحه عفاف و حجاب در شورای نگهبان در حال بررسی است و هنوز تمام نشده است ولی برخی ایرادات شورا به این لایحه همچنان به قوت خود باقی است.