eitaa logo
هوالشهید🇵🇸🇮🇷
7.7هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
1.3هزار ویدیو
16 فایل
ضیافت‌قلم‌ودست‌نوشته های #سحر_شهریاری ارشد ادبیات،دانشجوی دکترای مدیریت، معلم،نویسنده،فعال اجتماعی و فرهنگی،سخنران و مجری کشوری،مبلّغ و کارشناس محافل بانوان و دختران،شاگردی درحال آموختن. حذف لینک و نام نویسنده به‌رسم امانتداری جایزنیست تبادل @FatemehSat
مشاهده در ایتا
دانلود
اگه جنگ بشه خامنه‌ای کجا فرار میکنه؟ خامنه‌ای:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️🔶 کی میتونه یار امام زمان باشه؟ استاد پناهیان ماها چقدر یار امام زمانیم؟ چقدر در شغل‌مون به خاطر امام زمان تلاش میکنیم؟ چقدر در طول هفته کارای خوب پنهانی میکنیم؟ بدون اینکه کسی بالای سرمون باشه کارمون رو درست انجام میدیم یا نه؟ به همون اندازه یار آقاییم... 🌹 http://eitaa.com/joinchat/2498166786C7d2f4c5d56 👆👆🌱
• ای‌غائب‌ ازنظربه‌فدای امامتت♡ •
امروز بعد از برنامه ، با حاج آقای حسینی قمی رفتیم دیدن حاج آقای قرائتی وقتی رسیدیم مسئول دفترشون گفت که حاج آقا گفتند که تا من بیایم پایین ، به مهمانها بگویید به این تابلویی که اینجا هست دقت کنند ازشون پرسیدیم کدام تابلو؟ تابلویی که تصویر عکس نماز جماعت رهبری در جشن تکلیف پسران بود را به ما نشان دادند (عکس دوم) عکس را دیدیم اما منظور حاج آقای قرائتی را نفهمیدیم! دقایقی بعد حاج آقا آمدند و بعد از حال و احوالپرسی گفتند عکس را دیدید؟ گفتیم بله حاج آقای قرائتی در حالیکه عکس نماز جماعت دانش آموزان را در دست داشتند با قدری بغض گفتند من چند روزیست که فکرم مشغول این است که ما برای این نوجوانهایی که تعدادیشون در این تصویر هستند کاری نکردیم! دشمن دندانش را تیز کرده که نوجوانهای ما را به چنگ خود اسیر کند و ما روحانیون و مبلغین کار به درد بخوری برای جذب نوجوانها به دین نکرده ایم http://eitaa.com/joinchat/2498166786C7d2f4c5d56 👆👆🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چه ازدواج زیبایی ...♥️ 👇
یک خواستگاری استثنایی در تاریخ .. ! دختری که جلسه را یک تنه بهم ریخت برای آن کسی که دلش را برده بود .. ! تنها .. خواستگاری تاریخ برای کسی که محمد(ص) را شناخته بود و چه زندگی پر از مبارزه‌ی شیرینی را باهم رقم زدند..
مجلس خواستگاری با جمع ۴۰ نفره ای از عمو ها و فامیل ها از قریش جمع شده بودند و تو آن قدر جذبه داشتی که بزرگ فامیل عموی من به لکنت افتاده بود و این دلِ من ، طاقت‌ش را از دست داده بود ، این آتشی بود عمیق و آگاهانه که تمام من را به گرمای تو محتاج کرده بود من پرده را کنار زدم و به عمو گفتم :