🔷 این انقلاب موفق بوده. شرح مبسوطی دارد. ما خودمان را یکی از موفقترینها میدانیم...
این بهمعنایِ این نیست که به تمام هدفهایمان رسیدیم. انتظار این را هم نداشتیم. ما هدفمان این است که تمام شئون جامعه، اسلامی اداره بشود.
ما امروز آنطور نیستیم، این را متواضعانه قبول میکنیم و اعتراف میکنیم. ما به این سمت داریم حرکت میکنیم. افتخار میکنیم که بهسمت اسلامیشدنِ صددرصد، حرکتمان را ادامه دادیم و ادامه خواهیم داد. اما تا به آنجا برسیم، فاصلۀ زیادی است.
🔸 هدف ما ریشهکنکردن فقر است. ما به این هدف دست نیافتیم، اما به این سمت داریم حرکت میکنیم.
🔸 هدف ما کمکردن فاصلۀ بین قشرهاست، قشرهای اجتماعی، فقر و غِنا.
این فاصله در دوران گذشته، یک درۀ عمیق بود. ثروتهای افسانهای در این کشور وجود داشت، در کنار فقر عظیم مردم و در همهجای کشور محسوس بود.
من خودم در دوران پیش از انقلاب، در یکی از سختترین و محرومترین مناطق این کشور، مدتها تبعید بودم و زندگی آنها را از نزدیک دیدم و در غیر آن، در همۀ مناطق کشور از فقر همواره خبری بود.
ما برای روستاها خیلی کار کردیم بعد از انقلاب. در همان منطقۀ محرومی که گفتم، ما فعالیتهای بسیار زیادی کردیم. حجم بعضی از فعالیتهای جمهوری اسلامی، بعد از انقلاب، در برخی از بخشها چند برابر حجم تلاش مشابه آن رژیم است در طول پنجاه سال. این کارها را کردیم ما، اما هنوز به هدفها نرسیدیم.
🔸 هدف ما ریشهکنکردن جهل است.
🔸 هدف ما استقرار نظام عدالت اجتماعی است.
🔸 هدف ما زدودن اخلاقیات فاسد از مردم است، برادرکردن انسانهاست. داریم تلاش میکنیم.
✅ افتخار ما و ادعای ما این است که ما داریم در این راه تلاش میکنیم.
نمیگوییم رسیدیم، اما در این تلاش هرگز متوقف نشدیم و در این راه پیش رفتیم و توفیق انقلاب این است...۱۳۶۷/۱۱/۱۲
📚 گفتار عصر انقلاب اسلامی
📆 به مناسبت آغاز هفتۀ دفاع مقدس
@sahba_nashr
🔸 من وقتی از میان شما رفتم، دو چیز گرانبها در میان شما میگذارم «کِتابُ اللهِ وَ عِترَتی» قرآن را و عترتم را.
بعد دو انگشت سبابهشان را پهلوی هم قرار دادند و فرمودند: آن دو مثل این دو هستند؛ که دو انگشت سبابه هیچ تفاوتی با همدیگر ندارند. بعد انگشت سبابه و وُسطای یک دستشان را بلند کردند، گفتند من عترت و کتاب را مثل این دو نمیدانم، که انگشت سبابه و وُسطا، یکی از یکی بلندتر است، بلکه مثل دو انگشت سبابهاند که هیچکدام بر آن دیگری ترجیحی ندارد. ۱۳۶۶/۵/۲۳
📚 حلقات «انسان۲۵۰ساله»/ حلقۀ دوم/ فصل اول: پیامبر اعظم
📆 به مناسبت رحلت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم
@sahba_nashr
آخرین توصیه پیامبر به مسلمانان.mp3
4.27M
منتخبی از مجموعۀ اسناد حَلَقات «انسان ۲۵۰ساله»
🔘 آخرین توصیه پیامبر به مسلمانان
🗒 سخنرانی در تاریخ ۱۳۵۳/۷/۱۷
#انسان۲۵۰ساله
@sahba_nashr
⚫️ سیاست امام حسن مجتبی عیناً سیاست امیرالمؤمنین است، قدرتش هم قدرت علی است. hامام حسن مجتبی فرزند جنگ است.
..از وقتی متولد شده تا هفت هشتسالگی، هیچ ماهی اتفاق نیفتاده که مرتب پدرش را پهلوی خودش ببیند، دائماً پدرش در جنگها بود. ما داخل آن خانههایی که یک نفر مرد در آن خانه در دوران طاغوت مبارز بود، میبینیم بچهها یک مقداری برجستهتر از بچههای معمولی درمیآیند. آنوقت پدر این خانه، علی است و مادر این خانه، زن همیشهدرمحراب، زن همیشهدرمیدان، میدان جنگ و [میدانهای] گونهگون جنگ.
🍃 امام حسن در یکچنین خانهای پرورش پیدا کرده؛ بچگی و شیرخوارگی و بزرگی. و پدربزرگش پیغمبر است. جای بازی و صحن خانهشان مسجد النبی است، محلی که پیغمبر هر چند روز یکبار، یک لشکر را به طرفی گسیل میکند و میفرستد. و پروردۀ جنگ و جهاد فیسبیلالله است. ۱۳۵۹/۵/۶
📚 حلقه سوم از حلقات «انسان ۲۵۰ساله»/ ۴۲. نقش امام حسن و امام حسین علیهماالسلام در مسیر زندگی انسان ۲۵۰ساله
@sahba_nashr
◾️ ما که نباید فقط به مرقد امام علیبنموسی الرضا اظهار ارادت کنیم؛ او امام ماست، زندگی او برای ما درس است، از زندگی او باید درس بگیریم.
زندگی او برای ما یک پیامی دارد، آن پیام چیست؟ من آن پیام را در یک کلمه خلاصه میکنم:
..مبارزهٔ دائمی خستگیناپذیر؛ این آن درسی است که صاحب این مرقد مطهر به ما داده است.
..نبادا کسی خیال کند که مسلمان فقط در یک دورۀ از عمر خود مبارزه میکند و بعد میرود راحت میگیرد میخوابد.
زندگی مسلمان سراپا مبارزه است؛ مبارزۀ با شیطانها، چه شیطانهای درونی خود او و چه شیطانهایی که از خارج میخواهند او را منحرف کنند، و چه شیطانهایی که راه زندگی سالم انسانهای بیگناه را میبُرند و میزنند. ۱۳۶۳/۹/۳
📚 کتاب محضر رئوف/ زندگانیِ امام رضا/ پیام زندگی پرماجرای علیبنموسی الرضا
📆 به مناسبتِ شهادت جانسوز امام هشتم شیعیان
@sahba_nashr
◼️ [امام حسن عسکری] امامی که موافقان، شیعیان، مخالفان، غیر معتقدان، همه شهادت دادند و اعتراف کردند به فضل او، به علم او، به تقوای او، به طهارت او، به عصمت او، به شجاعت او درمقابل دشمنان، به صبر و استقامت او در برابر سختیها؛ این انسان بزرگ، این شخصیت باشکوه، وقتی به شهادت رسید، فقط بیستوهشت سال داشت، پدر امامِ زمانِ عزیز ما، با آنهمه فضیلت، با آنهمه مقامات، با آنهمه کرامات، وقتی با سَم و جنایت دشمنان از دنیا رفت، فقط بیستوهشت سال داشت. ۱۳۹۰/۱۲/۱۰
📚حلقۀ سوم «انسان ۲۵۰ساله»/ ۷۶. پایان دوران چهارم امامت
@sahba_nashr
🏴 حضرت هادی و حضرت عسکری در همان شهر سامرا، که در واقع مثل یک پادگان بود ـ یک شهر بزرگِ آنچنانی نبود.. ـ توانسته بودند اینهمه ارتباطات را با سرتاسر دنیای اسلام تنظیم کنند.
✔️ وقتی ما ابعاد زندگی ائمه را نگاه کنیم، میفهمیم اینها چهکار میکردند.
❗️ بنابراین فقط این نبود که اینها مسائل نماز و روزه یا طهارت و نجاسات را جواب بدهند؛ در موضع «امام» قرار میگرفتند و با مردم حرف میزدند.
💫 به نظر من این بُعد در کنار این ابعاد قابل توجه است. ۱۳۸۲/۲/۲۰
📚حلقۀ دوم «انسان ۲۵۰ساله»/ فصل چهاردهم
@sahba_nashr
🏴 اینکه آن بزرگوارها در غربتِ زیادی بودند، واقعاً همینطور است؛ دور از مدینه و دور از خاندان و دور از محیط مألوف؛ اما در کنار این، دربارۀ این سه امام ـ از حضرت جواد تا حضرت عسکری ـ نکتۀ دیگری وجود دارد و آن این است که:
هرچه به پایان دورۀ حضرت عسکری جلوتر میرویم، و این غربت بیشتر میشود، حوزۀ نفوذ ائمه و وسعت دایرۀ شیعه در زمان این سه امام، نسبت به زمان امام صادق و امام باقر شاید ده برابر است؛ و این چیز عجیبی است.
👈 شاید علت اینکه اینها را اینطور در فشار و ضیق قرار دادند، اصلاً همین موضوع بود. ۱۳۸۲/۲/۲۰
📚حلقۀ دوم «انسان ۲۵۰ساله»/ فصل چهاردهم
@sahba_nashr
🍃 حقیقت این است که شیعیان وقتی منتظر مهدی موعودند، منتظر آن دست نجاتبخش هستند، در عالم ذهنیات غوطه نمیخورند؛ یک
واقعیتی را جستجو میکنند.
✨ این واقعیت وجود دارد:
حجت خدا در بین مردم زنده است؛
موجود است؛
با مردم زندگی میکند؛
مردم را میبیند؛
با آنهاست؛
دردهای آنها، آلام آنها را حس میکند. ۱۳۸۷/۵/۲۷
📚حلقۀ دوم «انسان ۲۵۰ساله»
@sahba_nashr
🍃 اجازه ندهید یأس بر دل شما حاکم بشود، انتظار فرج داشته باشید و بدانید که این فرج، محقق خواهد شد؛ مشروط بر اینکه:
- شما انتظارتان، انتظار واقعی باشد،
- عمل باشد،
- تلاش باشد،
- انگیزه باشد،
- حرکت باشد. ۱۳۸۴/۶/۲۹
📚حلقۀ دوم «انسان ۲۵۰ساله»
@sahba_nashr
📆 به مناسبتِ سالروز هجرت حضرت امام به پاریس در ۱۳ مهرماه۵۷
🔺 دشمن گیج شد، نفهمید چطور شد که امام از نجف بلند شد آمد بیرون، رفت طرف کویت. فوری دستپاچه شدند؛ [گفتند:] راهش ندهید، او را برگردانید؛ برگرداندند!
🤔 فکر میکردند کجا خواهد رفت؛ خب، لابد لیبی، لابد سوریه، شهر شام، کنار قبر سیده زینب؛ قاعدتاً اینطور جاها دیگر. که دیدند سر از پاریس درآورد! قلب منطقۀ مدعی آزادی؛ و نهفقط در راه مبارزۀ با استبداد و اختناق رضاخانی و محمدرضاخانی؛ بلکه در راه مبارزه و در خط مبارزه با اختناق مُضمَرِ پنهانی امپریالیسم.
🤨 فرانسه مهد آزادی است، فرانسه مادر دموکراسی اروپاست، فرانسه افتخار میکند که همۀ افکار و آرا، همۀ روزنامهها و جراید چپ و راست در خیابانهایش آزادانه فروش میرود.
⁉️ چرا این مرد مبارزِ روحانی را تحمل نمیکند؟
⁉️ چرا در روز چندم ورودش، میفرستند به او میگویند که شما حق مصاحبه ندارید؟
👌 رسوا شدند، در همان اولین قدم. ۱۳۵۸/۱۲/۱۵
📚 کتاب عبد صالح خدا
@sahba_nashr