🔸 روزهای سرد و خشک و طولانی زندان پنجم در سال ۱۳۵۰، زمان و مکانی بود برای فکرکردن. فکرکردن به حیات چهاردهمعصوم. سیدعلیآقای خامنهای آنقدر تاریخ خوانده بود که تابلویی از ریز و درشت وقایع آن دوران را در ذهن داشته باشد. و این خلوت متفکرانه، اجزای این تابلو و قطعات پازلی بدیع و حماسی را مرتب میکرد؛ پازلی که در آن، صلح امام حسن، چنان در کنار قیام حسینی مینشست که گویا قهرمانشان یک نفر است، همان قهرمانان تشکیلات محدود و مخفیِ شیعه در دوران خفقان پس از عاشورا، و تشکیلات سرّی، اما وسیع و بانفوذ شیعه در اوج قدرت هارونالرشید عباسی. قهرمانی که بعد از رحلت پیامبر اعظم، و انحراف جریان حکومت اسلامی، ۲۵۰ سال مبارزه کرده، برای رسیدن به این حکومت و احیای اسلام حقیقی که جز به حکومت صالحان حقیقی، کامل اجرا نمیشود.
💡شکلگیری این فکر و کمکم واضحشدن آن، چنان برای سید شیرین و هیجانآور بود که تلخی خاطرات زندان را زدود و به آن رنگ و بویی دیگر بخشید. گویا هر رنج و دردی که در مسیر احیای اسلام و قرآن و تشکیل حکومت اسلامی ـ که این بار سید روحالله خمینی، پرچمش را بلند کرده بود ـ میکشید، در امتداد رنجها و دردهای آن انسان ۲۵۰ساله بود.
💢 سیدعلی آقایِ سیودوساله میدانست که این نگاه جدید به مبارزات ائمه، فقط یک نظریۀ تاریخی برای ارائه به متخصصین و تحلیلگران نیست. این نگاه، مبارزهساز است و مبارزپرور. مبارزی میسازد که با الگوگیری از امامان معصومش، هیچ سدی مقابل مبارزهاش نخواهد دید، و در برابر هر دشمنی، روشی برای مبارزه خواهد داشت. مبارزهای در امتداد تاریخ..
@sahba_nashr
🔸️ دستگیری از جانب ساواک، چیزِ تازهای نبود، کوچکترین بهانهای کافی بود تا ساواکیها، بریزند و بزنند و بگردند و بگیرند و ببرند؛ اما بااینهمه، دستگیری نیمهشبِ ۲۳ آذر، وحشیانهتر از دستگیریهای قبلی بود. و بهقدری تلخ بود که یکی از خاطرات فراموشنشدنیِ همسر آقای خامنهای را رقم زد..
📚 برتبعید
@sahba_nashr
📚 کتاب برتبعید
📸 ایرانشهر، بهار ۵۷؛ مقام معظّم رهبری در کنار فرزندان (آقامصطفی، آقامجتبی، آقامسعود، آقامیثم) و آقای علی خجسته (برادرِ همسر)
📆 به مناسبتِ ایام سالروز تبعید حضرت آقا
@sahba_nashr
🔸 آقای خامنهای پروندۀ قطوری در ادارۀ ساواک داشت؛ پروندهای مملو از شنودهای تلفنی، خبرهای خبرچینها، متن سخنرانیها، و حکمهای بازداشت. برگۀ تلگرافِ تسلیتِ حاجآقا مصطفی، سندی جدید بود که به دست ساواکیها رسید و برگی جدید بر پرونده افزود. کوچکترین بهانهای کافی بود تا ساواکیها، بریزند و بزنند و بگردند و بگیرند و ببرند؛ اما بااینهمه، دستگیری نیمهشبِ ۲۳ آذر، وحشیانهتر از دستگیریهای قبلی بود. و بهقدری تلخ بود که یکی از خاطرات فراموشنشدنیِ همسر آقای خامنهای را رقم زد؛ همسر مقاوم و محکمی که از سال ۴۲، و از هفدهسالگی، همراه و همقدم و هماندیشِ همسر مبارزش بود و هیچگاه در این راه دشوار، خم به ابرو نیاورد.
🔹 همسر مقام معظّم رهبری:
خاطرهای دارم از آذر سال ۵۶ که هرگز فراموش نمیکنم. من خواب بودم، از صدای شکستن شیشههای در و فریاد ساواکیها که میگفتند: «تسلیم شو، وگرنه آتش میکنیم»، بیدار شدم. دیدم پسر بزرگم، مصطفی، توی رختخوابش نشسته و با کمال وحشتزدگی میگوید: مامان! بابام رو کشتن.
آنوقت من متوجه شدم قضیه چیست. از پشت شیشۀ در، دیدم مأمورین دستهای ایشان را دستبند زدهاند و چند نفری دارند ایشان را کتک میزنند، و ایشان هم در همان حال از خودشان دفاع میکردند. من زود چادرم را سرم کردم. مأموری وارد هالی که ما خوابیده بودیم شد و اسلحهاش را روی سر من گرفت و اجازه نداد حرکت کنم. در همان حال، برادرم که آن شب منزل ما بود، از خواب پریده بود و دوید داخل هال و گفت: چه خبر شده؟
من گفتم: خبری نیست، کار همیشگیشان است!
مأمور از حرف من عصبانی شد.
میثم توی گهواره گریه میکرد. بعد از گذشت مدت زمانی، به اتاق کتابخانه که ایشان و مأمورین آنجا بودند، رفتم. آنها مشغول گشتن کتابها بودند، با چند مرتبه رفتوآمد یواشکی، کاغذ و نوشتههایی را که ایشان خیلی روی آنها زحمت کشیده بودند از اتاق بیرون آوردم. اذان صبح شد، ایشان با مراقبت مأمورین وضو گرفتند و نماز خواندند. بعد آمادۀ رفتن شدند. من بقیۀ بچهها را که خواب بودند، بیدار کردم و برای اینکه خیلی ناراحت نشوند، گفتم بابا میخواهد به مسافرت برود، ولی وقتیکه بچهها ساواکیها را با آن اسلحههایشان دیدند، قضیه را فهمیدند.
آقای خامنهای خداحافظی کردند و با مأموران رفتند. وقتیکه هوا روشنتر شد، دیدم که روی زمین خون ریخته، نفهمیدم چی شده تا اینکه بعدازظهرِ همان روز، ایشان را ملاقات کردیم و آنجا من فهمیدم که بر اثر کتک مزدوران ساواک، پای ایشان زخمی شده است.
📚 کتاب برتبعید
📸 ایرانشهر، بهار ۵۷؛ مقام معظّم رهبری در کنار فرزندان (آقامصطفی، آقامجتبی، آقامسعود، آقامیثم) و آقای علی خجسته (برادرِ همسر)
📆 به مناسبتِ ایام سالروز تبعید حضرت آقا
@sahba_nashr
✍ معرفی کتاب «برتبعید»:
شهر کوچک ایرانشهر در سال ۵۶ مهمانی داشت تبعیدی، مهمانی که به اختیار راهی آن دیار نشده بود، اما با شوق و شُکر، پا در آن گذاشت و هرچه گذشت، بر شکرش افزوده شد و دلبستگیاش به یاران ایرانشهری فزونی یافت. و صهـبا توفیق داشته که این تبعید ظالمانه، اما مبارک برای ایران و ایرانشهر، را در حد توان در کتابی ثبت کند.
📖 در مرحلۀ تحقیقات برای این کتاب چند سفر به شهرهای زاهدان، ایرانشهر، جیرفت، بم، و مشهد انجام و با تعدادی از افرادی که دوران تبعید حضرت آقا را کم و بیش درک کردهاند، مصاحبه شد. اما اصلیترین بخش این کتاب، متن مصاحبهایست که حضرت آیتالله خامنهای در آن، بهشکل مفصّل و با جزئیات، دوران تبعید خودشان به شهرهای ایرانشهر و جیرفت را تعریف میکنند.
❓چرا رژیم طاغوت ایشان را تبعید کرد؟ و چرا تبعید ایشان نتیجۀ عکس داد و جز شکست، چیزی برای حکومت پهلوی به بار نیاورد؟
رژیم در برخورد با حرکت روحانیان و متفکران انقلابی و پیروِ حضرت امام که در قالب برنامههای مذهبی، سخنرانیها، روضهها و منبرها، سفرهای تبلیغی، درسها و کتابهایشان، مشغول آگاهکردن مردم بودند، باید کاری میکرد. کاری که در ظاهر چندان خشن نباشد و در عمل، این افراد مؤثر را از اثر بیندازد. تبعید، آخرین راهکار بود. تبعید به شهرهایی کوچک و عموماً دور از مرکز.
در این بستر کلی، آیتالله خامنهای پس از شش بار دستگیری و زندان، به ایرانشهر و پس از آن به جیرفت تبعید شدند. که این تبعید، از زیباترین جلوههای مکر الهی، در بههمزدن حیلههای شیطانیِ رژیم طاغوت برای بیاثرکردن فعالیتهای انقلابیِ این مبارزِ هوشمند و روشنگر بود. و ایشان در امتداد ۲۸۵ روز اقامت اجباری خود در ایرانشهر و جیرفت، نه «در تبعید» که «بر تبعید» بودند. درست مانند پیر و مقتدایشان، امام خمینی رحمتاللهعلیه که از دورههای متفاوت تبعید خود در ترکیه و عراق و فرانسه، بهترین استفاده را برای پیشبرد مراحل مختلف انقلاب اسلامی بردند. و درواقع هرچند ظاهراً همهچیز حسابشده بود و باید به نتیجه میرسید، اما مکر الهی، فوق این حیلههای شیطانی عمل کرد و تبعید علما، ثمرهای برای انقلاب داشت که در حالت عادی و حضور آنان در تهران و مشهد و قم و... حاصل نمیشد.
📑 مشخصات ظاهری: رقعی، ۳۰۰ صفحه
📝 ترجمهشده به زبان عربی
💳 برای تهیه کتاب میتوانید به کتابفروشیهای سراسر کشور و نشانیِ www.sahba.ir مراجعه فرمایید.
@sahba_nashr
5.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚 بحمدالله چالش هفته کتابخوانی هم به اتمام رسید، ممنونیم از همه شما که با حضورتون به ما هم امید و انگیزه دادید. 🌼🍃
🎁 اوندسته از عزیزانی که موفق به شرکت در این چالش نشدند هم نگران نباشند، انشاءالله بهزودی چالشهای جدیدی خواهیم داشت.
📲 ارسالی از مخاطبان عزیز صهـبا
@sahba_nashr
📖 احتمالاً در مطالب اخیر صفحات ما، متوجه تغییر جلد کتاب «برتبعید» شدهاید. طرح جلد این کتاب در چاپ جدید تغییر کرده؛ اما محتوای کتاب تغییری نداشته است.
📚 برتبعید
@sahba_nashr
🔸️ با حضور آقای خامنهای در ایرانشهر، رفتوآمدها به ایرانشهر، چندبرابر شد. روزی نبود که مسافری وارد شهر نشود و سراغ خانۀ سید علیآقا را از اهالی نگیرد. بیشتر مهمانها، در خانۀ ایشان احساس راحتی میکردند و چند روزی پیش ایشان میماندند.
تاجاییکه ساواک ایرانشهر نامهای به ساواک سیستان و بلوچستان نوشت و از این موضوع اعلام نگرانی کرد: «تعداد ملاقاتکنندگان هر روز زیادتر شده و بنابراین مراقبت از این افراد مشکل میباشد.»
البته همیشه هم اینطور نبود که ملاقاتکنندگان راحت به دیدار تبعیدیها بیایند و راحت به شهر و دیار خود بازگردند. خیلی اوقات، کار به دستگیری و تعقیب و گریز و فرار میکشید.
🔹️ سید ابراهیم رئیسی:
در دوران طلبگیمان در خراسان، در عین بیپولی و سختیِ معاش، پول جمع میکردیم تا بتوانیم با دوستان طلبه به تبعیدیها کمک کنیم. و البته گاهی بار سفر میبستیم تا به آنها سر بزنیم. یکی از دفعاتی که برای دیدار با تبعیدیها از خراسان خارج شدیم، مقصدمان ایرانشهر بود.
چهار نفر طلبه بودیم که دو نفرمان ملبس بودند. بین راه، دو نفری که ملبس بودند توسط شهربانی دستگیر شدند، اما من و دوستم را چون لباس معمولی داشتیم، نشناختند و گریختیم. توانستیم خودمان را به خانۀ آقای خامنهای برسانیم. یک روز در خدمت ایشان بودیم. فردای آن شبی که در خانۀ ایشان ماندیم، آقا به ما گفتند: از دیشب تا الان چند بار ساواک آمده دنبال شما و بهشدت دنبالتان هستند!
و به ما، راه پشت خانه را نشان دادند تا فرار کنیم. فرار کردیم و برگشتیم به زاهدان و از آنجا رفتیم به مشهد.
📚 کتاب برتبعید
📸 ايرانشهر، منزل تبعيدیها، در کنار سيد فخرالدين رحيمی (سمت راست) و شيخ کاظم راشد يزدی (سمت چپ)
📆به مناسبت ایام سالروز تبعید آیتالله خامنهای
@sahba_nashr
12.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺 موشنگرافیک معرفی کتاب برتبعید
روایتی از تبعید حضرت آیتالله سید علی خامنهای به ایرانشهر و جیرفت در دوران اختناق پهلوی دوم
🎬 تولیدشده توسط «مجمع اسلامی حبلالله مشهد»
#تولیدات_شما
@sahba_nashr