eitaa logo
انتشارات صهبا - موسسه جهادی
1.9هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
271 ویدیو
42 فایل
📚 انتشارات صهبا - مؤسسۀ جهادی 🌍 www.jahadi.ir 🖼 www.instagram.com/sahba_nashr 📞 025-33551212 ✅ ارتباط با ما 🆔 @sahba_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️ اما، حاج ابوالقاسم صدیقی را چطور می‌شناسیم؟ 🔹 رهبر انقلاب در فرازی از سخنرانی مهم خود در جمع فرماندهان لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله در سال ۷۵ خاطره‌ای تعریف می‌کنند از یک رانندۀ کامیون: ببینید عزیزان من! به جماعت بشری که نگاه کنید، در هر جامعه و شهر و کشوری، از یک دیدگاه، مردم به دو قسم تقسیم می‌شوند: 1️⃣ یک قِسم کسانی هستند که بر مبنای فکر خود، از روی فهمیدگی و آگاهی و تصمیم‌گیری کار می‌کنند. راهی را می‌شناسند و در آن راه ـ که به خوب و بدش کار نداریم ـ گام برمی‌دارند. یک قِسم اینهایند که اسمشان را خواص می‌گذاریم. 2️⃣ قسم دیگر، کسانی هستند که نمی‌خواهند بدانند چه راهی درست و چه حرکتی صحیح است. ..اسم این قِسم از مردم را عوام می‌گذاریم. ❓..خواص چه کسانی هستند؟ آیا قشر خاصی هستند؟ جواب منفی‌ست. زیرا در بین خواص، کنار افراد باسواد، آدم‌های بی‌سواد هم هستند. گاهی کسی بی‌سواد است؛ اما جزو خواص است. یعنی می‌فهمد چه‌کار می‌کند. از روی تصمیم‌گیری و تشخیص عمل می‌کند؛ ولو درس نخوانده، مدرسه نرفته، مدرک ندارد و لباس روحانی نپوشیده است. به‌هرحال، نسبت به قضایا از فهم برخوردار است. 🌀 در دوران پیش از پیروزی انقلاب، بنده در ایرانشهر تبعید بودم. در یکی از شهرهای هم‌جوار، چند نفر آشنا داشتیم که یکی از آنها راننده بود، یکی شغل آزاد داشت و بالاخره، اهل فرهنگ و معرفت به‌معنای خاص کلمه نبودند. به‌حسبِ ظاهر، به آنها عامی اطلاق می‌شد. بااین‌حال جزو خواص بودند. آنها مرتب برای دیدن ما به ایرانشهر می‌آمدند و از قضایای مذاکرات خود با روحانی شهرشان می‌گفتند. روحانی شهرشان هم آدم خوبی بود؛ منتها جزو عوام بود. ملاحظه می‌کنید؟! رانندۀ کمپرسی جزو خواص، ولی روحانی و پیش‌نماز محترم جزو عوام! مثلاً آن روحانی می‌گفت: چرا وقتی اسم پیغمبر می‌آید یک صلوات می‌فرستید، ولی اسم امام که می‌آید، سه صلوات می‌فرستید؟! نمی‌فهمید. راننده به او جواب می‌داد: روزی که دیگر مبارزه‌ای نداشته باشیم؛ اسلام بر همه‌جا فائق شود؛ انقلاب پیروز شود؛ ما نه‌تنها سه صلوات، که یک صلوات هم نمی‌فرستیم! امروز این سه صلوات، مبارزه است! راننده می‌فهمید، روحانی نمی‌فهمید! ۱۳۷۵/۳/۲۰ 💢 خیلی دوست داشتیم این رانندۀ کامیون را پیدا کرده و از نزدیک زیارتش کنیم. آشنایی با کسی که رهبر انقلاب به او لقب «خواص» داده‌ بودند و او، در ایام تبعید، مرتب خدمت حضرت آقا می‌رسیده، برایمان خیلی مهم بود. تا اینکه در سِیر تحقیقاتمان دربارۀ دوران تبعید حضرت آقا در ایرانشهر و جیرفت، به سندی ارزشمند دست یافتیم. و جالب اینکه حضرت آقا در آن سند، نام ایشان را با صفتی والا و شریف همراه کرده و نوشته بودند: «آقای صدّیقی، مؤمن انقلابی» 🔖 بعد از مشاهدۀ این سند مبارک، خود را به بم رساندیم و آنجا به‌ دنبال یکی از انقلابی‌ها و مبارزان قدیمی بم گشتیم که شغلش رانندۀ کامیون بوده است و فامیلی‌اش، صدیقی! توفیق یارمان شد و به راحتی ایشان را پیدا کردیم؛ پیرمردِ هفتادوسه‌ساله‌ای را که در بصیرت و ولایتمداری و ایستادگی، کم‌نظیر است: آقای حاج ابوالقاسم صدیقی. بعد دریافتیم که ایشان، نه نفر از اعضای خانودۀ خود را در زلزلۀ بم از دست داده‌ است. حضرت آقا نیز چند بار به این موضوع در صحبت‌هایشان اشاره کرده‌اند. 📚 کتاب مؤمن انقلابی؛ «حاج‌ابوالقاسم صدیقی» @sahba_nashr
انتشارات صهبا - موسسه جهادی
✂️ انتشار برش‌هایی از کتاب مؤمن انقلابی؛ «حاج‌ابوالقاسم صدیقی»
حاج آقا صدیقی: 📆 بار اولی که آقا به بم آمدند، دوشنبه، سه روز پس از زلزله بود که متأسفانه من از آمدنشان باخبر نشدم و نتوانستم ایشان را ببینم. دلیلش هم، برمی‌گشت به حال و روزم در آن روزهای اول. هرچه در این شصت‌ سال یاد گرفته بودم، در سرم می‌چرخید؛ از سنت‌ها و امتحان‌های الهی، تا قضا و قدر و صبر و رضا و... وقتی وسط یک شهر که هزاران سال‌ سابقه داشته و بعد، در کمتر از دقیقه‌ای، به خرابه‌ای بزرگ تبدیل شده، می‌نشستم و می‌گفتم «خدا»، از عظمتش تا اعماق وجودم می‌لرزید! و پناه می‌بردم به مهربانی‌اش و اشکم جاری می‌شد. 😢 به‌خاطر همین حالاتی که داشتم، در آن روز دوشنبه، از حضور آقا در بم مطّلع نشدم. نزدیک غروب، یکی از مسئولان شهر با سر و وضعی خسته و خاکی آمد سراغم: ـ خدا را شکر! حاج‌آقای صدیقی شما زنده ماندید؟ بعد نگاهش را چرخاند روی آوار خانه و با حزن گفت: ـ من سه نفر، شما؟ ـ اینجا هشت نفر. ـ خدا رحمتشان کند. خدا به شما صبر بدهد. ـ حالا چطور در این اوضاع، از زنده‌بودن من این‌قدر خوشحال شُدید؟! ـ حاج‌آقا اگر می‌دانستید، خودتان هم خوشحال می‌شدید. ـ خب بگو چه شده؟ ـ خبر دارید که امروز آقا آمده بودند بم؟ من در خدمت آقا بودم. آقا حین دیدن مناطق مختلف شهر، سراغ شما را ‌گرفتند و پرسیدند: آقای صدیقی کجا هستند؟ اما ما هیچ‌کداممان از شما خبری نداشتیم. حالا هم که آقا به تهران رسیده‌اند، هنوز نگران حال شما هستند و مجدد پیگیری کرده‌اند تا از شما برایشان خبری بگیریم. و ما نگران بودیم که اگر شما مرحوم شده باشید، چطور به ایشان خبر را بگوییم. 🌟 اهل وفا و رفاقت‌ بودن آقا را بارها در مورد خودم و بقیه، با چشم دیده بودم؛ اما اینکه ایشان در آن شرایط، نگران من هم شده بودند و می‌خواستند از من خبر بگیرند، واقعاً شرمنده‌ام کرد. نمی‌دانستم چه باید بکنم؛ بی‌اختیار همراه آن بنده‌خدا راه افتادم. احساس کردم چقدر دلم برای آقا تنگ شده؛ چقدر دوست دارم ایشان را ببینم، در آغوششان بگیرم، و در آغوششان اشک بریزم. 📞 از فرمانداری با دفتر رهبری تماس گرفتیم. به یکی از آقایان دفتر گفتم: ـ به آقا بگویید صدیقی گفت سرتان سلامت باشد آقا! من سالمم، اما زن و بچه‌ام به رحمت خدا رفتند. به آقا بگویید برای همۀ باقیمانده‌های بم، به‌خصوص جوان‌ترها دعا کنند که خدا صبرشان بدهد و بتوانند از این بلا، سربلند بیرون بیایند. به آقا بگویید دلم برایشان... و گریه نگذاشت ادامه دهم. 📚 کتاب مؤمن انقلابی؛ حاج‌ابوالقاسم صدیقی @sahba_nashr
‌‌🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ┊ ┊ ┊ ┊ ┊ ┊ ┊ 📘 ┊ ┊ 📗 ┊ 📙 📕 🍃 عرض سلام و خیر مقدم داریم خدمت اعضای جدید کانال 🍃 در این کانال می‌توانید با محتواهایی از محصولات صهـبا، که برگرفته از اندیشه و بیانات و زندگی مقام معظم رهبری‌ست، همراه شوید. 🌀 این مطالب برگرفته از کتاب‌های: حلقات انسان ۲۵۰ساله، طرح کلی اندیشۀ اسلامی در قرآن، عبد صالح خدا، عهد مشترک، دغدغه‌های فرهنگی، مؤمن انقلابی، ولایت و حکومت، مسیح در شب قدر و... است. 📚 صهبا - مؤسسۀ ایمان جهادی ╭━━⊰❀📚❀🌼❀📚❀⊱━━╮ پل‌های ارتباطی ما: 🌍 www.sahba.ir 🖼 @sahba_nashr 🆔 @sahba_admin 📞 ۰۲۵-۳۳۵۵۱۲۱۲ ╰━━⊰❀📚❀🌼❀📚❀⊱━━╯
انتشارات صهبا - موسسه جهادی
🎬 به مناسبت انتشار مستند غیررسمی ۵ 💢 تقریباً همۀ کسانی که مستند را دیده‌اند، به پیرمردی که در تصاوی
🔸 معرفی کتاب مؤمن انقلابی؛ «حاج‌ابوالقاسم صدیقی» 🎬 هم‌زمان با انتشار مستند غیررسمی۵ 🔹 *کتاب مؤمن انقلابی، «ابوالقاسم صدیقی»* دومین کتاب از مجموعه‌کتاب‌های «مؤمن انقلابی» است. 🔸 این کتاب به معرفی آقای ابوالقاسم صدیقی، و خاطرات و رفاقتی که ایشان با رهبر انقلاب داشته‌اند، می‌پردازد؛ دوستی و رفاقتی که از پنجم فروردین سال ۵۷ آغاز شده و تاکنون ادامه دارد. 🔹 بخش قابل‌ توجهی از کتاب حاضر، به‌صورتِ گذرا، به خاطرات و وقایعی از دوران تبعید رهبر انقلاب در دو شهر «ایرانشهر» و «جیرفت» می‌پردازد. 🔸 و در قسمت تصاویر کتاب، عکس‌های خاصی آمده است از سفر دوم مقام معظّم رهبری به شهر بم، پس از وقوع زلزله. @sahba_nashr
⁉️ اگر روزی دشمنی به کشوری حملهٔ نظامی کند، چه کسی در مقابلش می‌ایستد؟ کسی که از همه به سرزمین خود علاقه‌مندتر است، به ملت خود علاقه‌مندتر است، به زخارف دنیوی بی‌علاقه‌تر است، احساس مسئولیت بیشتری می‌کند و متعهدتر است. ✨ چنین کسی می‌رود دفاع می‌کند. 🔻 شما دیدید که در دوران جنگ، چه کسانی رفتند دفاع کردند. عمدهٔ میدان ما را بسیج پر کرد. یعنی همین؛ یعنی عنصر مؤمن انقلابیِ علاقه‌مند به سرنوشت میهن، علاقه‌مند به سرنوشت کشور و یک فرد فداکار. ۱۳۷۱/۵/۲۱ 📚 کتاب دغدغه‌های فرهنگی 📆 به مناسبت هفتۀ بسیج 📸 سال ۱۳۶۷، سخنرانی در جمع بسیجیان @sahba_nashr
🔹 دست‌نوشته حاج‌قاسم عزیز برای بسیجیان: ✍ خامساً نماز شب نماز شب نماز شب کلید تمام عزت‌هاست. 📚 گفتار نماز شب @sahba_nashr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫 زینب کبری با یک عظمت خیره‌کننده و درخشنده‌ای ✨ در عرصه ظاهر می‌شود، دشمنی که به‌حسب ظاهر در کارزار نظامی پیروز شده و مخالفین خود را قلع‌‎وقمع و بر تخت پیروزی تکیه زده است، را در کاخ ریاست خود، تحقیر می‌کند و ذلیل می‌کند و داغ ننگ ابدی را به پیشانی او می‌زند، پیروزی او را تبدیل می‌کند به یک شکست؛ این کارِ زینب کبری‌ست. ۱۳۸۹/۲/۱ 📚 حلقۀ دوم «انسان ۲۵۰ساله» برای پیوستن به ما 👇 https://eitaa.com/sahba_nashr @sahba_nashr
20.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 «وَ لا تَهِنوا وَ لا تَحزَنوا وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ اِن كُنتُم مُؤمِنينَ» «لا تَهِنوا» یعنی ای مسلمانان سست نشوید، «وَ لا تَحزَنوا» و اندوهگین مگردید، «وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ» شما بالاترید، دست شما بالاتر است، شما پیروزمند خواهید بود، شما بر دشمن غلبه خواهید کرد، فکر شما بالاخره بر اورنگ حکمرانی جهان خواهد نشست. ⁉️ شرطش چیست؟ «اِن كُنتُم مُؤمِنينَ» اگر مؤمن باشید.. 👈 شما می‌گویید آقا من دیدم، امام صادق صلوات‌الله‌علیه با طاغیۀ زمان خود، آن‌همه مبارزه کرد، حکومت را نتوانست بگیرد، بله؛ اما برای خاطر این بود که اطرافیانش، بسیاری از دوستانش، بسیاری از مدعیان تشیّعش، مثل بنده و شما بودند، مثل ما بودند، بی‌صبر بودند، کم‌ایمان بودند. ⁉️ شما می‌خواستید امام صادق برخلاف سنتِ تاریخِ قرار دادۀ پروردگار بتواند به حکومت برسد؟ همین خودش دلیل بر این است که مُعجِزی و دست غیبی‌ای در زمینۀ فتح‌ها و پیروزی‌ها بنا نیست ظاهر بشود. اگر قرار بود معجزی بشود، معجزی می‌شد تا امام صادق به حکومت برسد. امام صادق بالاخره به دست طاغیۀ زمان خودش کشته شد؛ موسی‌بن‌جعفر هم همین‌جور. ❗️ بر اثر این بود که دوستان و پیروان، به‌قدر کافی، آن‌قدری که لازم است صبر نداشتند، ایمان و باورِ همراه با تعهد، آن‌قدری که باید و شاید در روح آنها ذخیره نشده بود. ⭕️ امروز هم اگر آن‌جور باشد، نتیجه‌اش شکست است، شکست اسلام، شکست قرآن، محکومیت مسلمانان. ۱۳۵۳/۷/۱۶ 📚 طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن برای پیوستن به ما 👇 https://eitaa.com/sahba_nashr @sahba_nashr
انتشارات صهبا - موسسه جهادی
🔹 «وَ لا تَهِنوا وَ لا تَحزَنوا وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ اِن كُنتُم مُؤمِنينَ» «لا تَهِنوا» یعنی ای مس
🌀 اما اگر امروز مثل زمان پیغمبر بشویم! مسلمان زمان پیغمبر ایمانش یک ایمان قطعی و تردیدناپذیر بود. صبرش همان صبری است که فرشتگان آسمان درمقابل آن صبر کوچک بودند؛ صبری که در روز ماه رمضان، در گرمای حجاز، با دهان روزه، با دشمن می‌جنگد و خندق حفر می‌کند، این صبر آن مسلمان است. 🎯 «اِستَعينوا بِالصَّبرِ وَ الصَّلاةِ» به‌وسیلۀ حربۀ صبر بر دشمنان پیروز شوید. به‌وسیلۀ صبر هدف‌های خودتان را از پیش ببرید، این معجزه برای صبر است، آن دستی که باید از آستین بیرون بیاید و کاری بکند، دست صبر انسانی است. ۱۳۵۳/۷/۱۶ 📚 کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن برای پیوستن به ما 👇 eitaa/sahba_nashr @sahba_nashr