برخی معلمان آموزش پرورش خطرناک تر از انتحاری
💢 آگاه باشید برخی از جوانان دهه هشتادی و هفتادی با تفکرات کاملا مغرض آمیز نسبت به جمهوری اسلامی به عنوان معلم در مدارس مشغول تدریس هستند که وظیفه هر خانواده ابتدا آگاه کردن فرزندان خود است که معلم هر چرندی که از دهانش بیرون آمد مطلب آموزندهای نیست.
💢 مرحله دوم؛ باید به فرزندانمان نحوه انتقاد به حرفای معلم را یاد دهیم که نگذارند صفحه افکار کودکان و همکلاسی هایش توسط معلم آشفته شود و معلم بداند در خصوص موارد یاد شده صحبت کند نه چیزهای دیگر
💢 مرحله سوم؛ اگر معلم خودش در خیابان کشف حجاب کرد و یا دانش آموزان را دعوت به کشف حجاب کرد حتما برخورد کنید تا جایی که میشود نباید بگذاریم این معلم ها در آموزش پرورش کارکنند به گونه ای که هر روز برویم حراست آموزش و پرورش شکایت تنظیم کنیم و بگوییم در صورت عدم رسیدگی رسانهای خواهیم کرد.
💢 کسی که نان خور نظام است اگر لگد به نظام بزند در هر پست و لباسی که باشد باید آواره شود.
🇮🇷
📝 چمدانی که به جای بیت امام (ره) در دفتر نخست وزیری منفجر شد
🍃🌹🍃
🔻براساس شواهد موجود، نفوذی سازمان منافقین درصدد ترور رهبر كبیر انقلاب اسلامی بوده است.
🔸چنانچه مرحوم حجتالاسلام احمد خمینی نقل كرده است: «آن شخص كه با منافقین كار میكرد، یعنی كشمیری، بنا بود یك چمدان مواد منفجره را بیاورد و در كنار حضرت امام(ره) بگذارد؛ در زمانی كه ریاست جمهور، رئیس مجلس و نخستوزیر و وزرا خدمت حضرت امام(ره) آمدند [از محل] سه راه بیت حضرت امام آمدند و گفتند آقای كشمیری با یك ساك هست كه در آن ساك وسایل و چیزهایی كه بناست یادداشت كنند قرار دارد؛ گفتم نه ما اجازه نمیدهیم.
🔺كشمیری از ترس اینكه نكند مسئله روشن شود به عنوان اعتراض همراه كیفش برگشت. همان كیف در نخستوزیری جلوی مرحوم رجایی و باهنر گذاشته شد و آنجا را منفجر كرد و این دو شهید بزرگوار را از دست ما گرفت.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دکتر مهدی رضایی از تبریز رفته عراق داره برای زائرا کفاشی میکنه! خدایا باقیمونده غیبت رو به خاطر این خوبها، بر ما ببخش.
👤 سـیـّد مـنـصـور مـوسـوی
⊰•🕊🍃•⊱
١١ شهریور ١٣۶۵، در عملیات کربلای ٢ بر بلندای قله ٢۵١٩ حاج عمران، کاوه، مرد آوازه شجاعتها که خودگذشتگیهایش فراموشناشدنی است، شهید شد. او خود را فرزند کردستان معرفی کرده بود. روحیه انساندوستی او به قدری در اطرافیان اثر گذاشته بود که با وجود تبلیغات سوء دشمنان و ایجاد جو مسموم علیه او و یگان تحت امرش، مردم مهاباد با پای برهنه در تشیع پیکر پاک و مطهرش بر سر و سینه میزدند، اشک میریختند و ضد انقلاب را نفرین میکردند. پیکرش را که به مشهد آوردند محرم بود. جمعیت زیادی برای تشییع پیکر او آمدند. برای همین بود که تشیع جنازه شهید محمود کاوه ۶ ساعت طول کشید. قطعه شهدای بهشت رضا (سلام الله علیه) حالا سالهاست که میزبان سردار جوانی است که رشادتهایش لرزه بر دشمن میانداخت.
#شهید_محمود_کاوه
#سالگرد_شهادت
تلنگر ⚠️
خواهرگرامی!👇🏻
نامحرمغریبهوآشنانداره!!❌
یهوقتباپسرایفامیلبه
بهانههاییمثلاینکه:
مثلداداشمه
ازبچگی باهمبزرگشدیم
صمیمینشی ها!!!🙃
نامحرم نامحرمه!
حواست باشه!!🌱
تلنگر⛔️
این مردم برای جنس ارزان ترمز میزنن!
👈فرقی هم ندارد برایشان
میوه🍉 و پیاز باشد یا آدمیزاد
👈جنس ارزان مشتری زیاد دارد...
خواهرم ❣
خودت رو کم ارزش نکن...
حجاب یعنی من جواهرم و هر کسی لیاقت من را ندارد...
حجاب یعنی من شخصیت دارم...
مؤمنی را ندا آمد:
آرزویی کن!
گفت: اقیانوس آرام را آسفالت میخواهم! ندا آمد:سخت است،آرزوی دیگری کن!
🤪 🤭
گفت: قدرتی میخواهم تا زنان را بشناسم !
ندا آمد: اقیانوس آرام را دو بانده میخواهی یا چهار بانده...!؟😂😆😂
آل یاسین(۸۲۳)
🌸اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْعِلْمِ الْیَقینِ،وَالقَلبُ السَلیم
عزیز المنتظر:
برخورداری از نفس مطمئنه در پرتو صبر در مصائب حاصل میشود
منتظرالمهدی ارواحنافداه دربرابر مصائب و مشکلات، صابراندو مقدّرات الهی را بر وفق حکمت و مصلحت خودمیدانند،
حبیبی المنتظر؛
كسى كه:
<۱>وظيفه خود را به خوبي انجام دهد
<۲>ودرتلاش و کوشش و به کارگیری
الف} عقل
و
ب}تدبیر، کوتاهی نورزد،
<۳>هنگام مواجهه با مصیبت،
عقل و دل او گواهى مى دهد كه آنچه خداوند حكيم تقدير كرده است، صد در صد حکيمانه و به مصلحت اوست.
<۴>چنین کسی از آن جهت که:
اوّلاً:در انجام وظیفه کوتاهی نکرده
ثانیاً:در ابتلا به مصیبت صبوری پیشه کرده و جزع و فزع نکرده است،
به «آرامش درونى» یا «نفس مطمئنّه» دست مى يابد.
✅نفس مطمئنّه نفسی است که صاحب آن به عقاید حقّه و ثواب و عقاب اطمینان یافته و آرامش دارد.
✅به این معنا که زندگی او هرچند سرشار از مصیبت و گرفتاری است،
امّا غم و غصه نسبت به گذشته
و دغدغه و نگرانی برای آینده، نخواهد داشت. در اين صورت، بهشت نيز براي او کوچک است و لايق «مقام عنداللهی » است:
بسم الله الرحمن الرحیم
«يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَ ادْخُلِي جَنَّتِي».
«توای روح آرامیافته!، بهسوی پروردگارت بازگرد درحالیکه هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است، پس در سلک بندگانم درآی، و در بهشتم وارد شو!»
* اینک آخرالزمان *
کسی نفس مطمئنه پیدا کرده
که در ابتلائات دنیا شکیبا بوده
و خالصانه درمعیّت امام زمان خودش
به بالاترین درجات یقین
[ مقام تسلیم ورضا]رسیده
ووقت رفتن به سوی پروردگار او این ندای الهی رامی شنود که:
[۱]بيا بيا، نزد من بيا که بهشت برای تو کوچک است؛
[۲)جايگاه تو در مرتبهای والاتر از بهشت،
{نزد من} عندملیک مقتدر
{نزد بندگان خالص من}
یعنی؛
حضرت محمدمصطفی اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم الشریف ومعصومين«سلام الله علیهم اجمعین » وهمنشین باخوبان عالم است.
دوران غیبت امام عصرزمان جولان شیاطین جنی.و انسی است ومنتظران درخطرحتمی وجدی
حضرت امام صادق(علیهالسَّلام) فرمودند:
«به زودی در شبههای خواهید افتاد و بدون نشانهای نمایان و امامی رهنما خواهید ماند. از این شبهه رهایی نیابد مگر آن کس که دعای غریق را بخواند. عرض کردم دعای غریق چگونه است؟ فرمود: میگویی:
« یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلّب القلوب ثبّت قلبی علی دینک؛
خدایا! بخشایشگرا! مهربانا!
ای دگرگونساز دلها! دل مرا بر دینت استوار گردان.
بد خواهِ کسان هیچ به مقصد نرسد
یک بد نکند تا به خودش صد نرسد
من نیکِ تو خواهم و تو خواهی بدِ من
تو نیک نبینی و به من بد نرسد....
#خیام_نیشابوری
یادش امروز گرامی
⚫️ بسته شد دستش، که پایت باز باشد اربعین...
#شهید_منصور_مهدوی_نیاکی
#شهید_غواص
#شهید_آملی
💠 @bj_amol 💠
سالروز عروج ملکوتی شهید والامقام محمود کاوه
🌺یازدهم شهریورماه1365 روح این سردار شجاع اسلام و سرباز وارسته حضرت بقیه الله الاعظم (عج) در عملیات کربلای2 بر بلندای قله 2519 حاج عمران به پرواز درآمد و دل صخره و کوه، یاد و خاطره شجاعتهای بینظیر او را در خود ثبت کرد. آن روز، کاوه مزد جهاد را دریافت کرد و به بارگاه عز الهی فرا خوانده شد.
خصال و ویژگیهای درخشنده کاوه در تمام مدت خدمتش و در تصدی مسؤولیتهای مختلف، درسی است بس بزرگ. امید است با بکارگیری آنها و آراسته شدن به آن سجایای اخلاقی، خود را برای دفاع از حریم اسلام و ارزشهای متعالی آن همواره مهیا و آماده سازیم.
ان شاءالله
🔷🔶 «کریسدا رودریگز»👆 طراح و نویسنده مشهور جهان قبل از مرگ در سن 40 سالگی بر اثر سرطان معده نوشت:
1. من گران ترین ماشین دنیا را در گاراژم داشتم، اما حالا باید از ویلچر استفاده کنم.
2. در خانه من انواع لباس ها، کفش ها و وسایل قیمتی مارک دار وجود دارد، اما اکنون بدنم در پارچه کوچکی که بیمارستان تهیه کرده است پیچیده شده است.
3. پول زیادی در بانک گرفتم اما الان از این مبلغ سودی نمی برم.
4. خانه من مثل یک قلعه بود، اما الان روی دو تخت در بیمارستان می خوابم.
5. از هتل پنج ستاره تا اکنون گذراندن وقت در بیمارستان از یک کلینیک به کلینیک دیگر
6. من به صدها نفر امضا داده ام اما این بار مدارک پزشکی امضای من است.
7. من برای مرتب کردن موهایم به هفت آرایشگر رفته ام، اما اکنون - یک مو روی سرم نیست.
8. با جت شخصی می توانم به هر جایی پرواز کنم، اما اکنون به دو دستیار برای پیاده روی تا دروازه بیمارستان نیاز دارم.
9. با اینکه غذاها زیاده ولی الان رژیمم روزی دو قرص و شب چند قطره آب نمکه.
10. این خانه، این ماشین، این هواپیما، این مبلمان، این بانک، شهرت و شکوه بیش از حد، هیچ کدام از اینها به درد من نمی خورد. هیچ کدام از اینها به من آرامش نمی دهد. "هیچ چیز واقعی جز مرگ وجود ندارد."
در پایان روز مهمترین چیز سلامتی است.
لطفا از کم یا مقداری که دارید خوشحال باشید در حالی که سالم هستید، همه چیز داشته باشید، یک بشقاب برای خوردن، یک جای خواب داشته باشید... هیچ چیز را از دست ندهید
روزی که شهید باکری در سیل ارومیه، همزمان دعا و نفرین شد
در یکی از جالبترین خاطراتی که از شهید باکری در دوران شهردار بودنش به جا مانده، آمده است:
روزی باران شدیدی در شهر باریده بود و جویها را لبریز از آب کرده بود. وقتی شهید باکری این وضعیت را دید، تلفن را برداشت و گروههای امدادی را خبر کرد. گروههای امداد به سمت محلات مستضعفنشین گرفتار سیل راه افتادند.شهید مهدی باکری، ۹ ماه شهردار ارومیه بود.
حجم آب لحظه به لحظه بیشتر میشد و مردم سراسیمه از خانههایشان بیرون میآمدند. شهید باکری متوجه خانهای شد که آب آن را فراگرفته بود. در حیاط خانه پیرزنی فریاد میکشید و کمک میخواست. مهدی باکری در را هل داد و باز کرد. آب تا بالای زانو رسیده بود. از پیرزن پرسید که آیا کسی زیر آوار مانده یا نه. پیرزن بر سر و صورتزنان گفت که وسایل خانه و کل زندگیاش زیر آوار مانده و آب به زیرزمین رفته است. گویا جهیزیه دخترش که با سختی آن را جمع کرده بود در زیرزمین جامانده و خیس شده بود. مهدی به کمک دوستانش جلوی در، سد خاکی درست کردند تا آب بیشتری داخل خانه نیاید.
شهید باکری به کوچه دوید و وانت آتشنشانی را پیدا کرد و به خانه پیرزن آورد. چند لحظه بعد شیلنگ پمپ در زیرزمین فرو رفت و آب مکیده شد. پمپ کار میکرد و آب زیرزمین لحظه به لحظه کم میشد. مهدی غرق گل و لای شده بود. پس از دقایقی پمپ همه آب زیرزمین را خالی کرد.
پیرزن که حالش بهتر شده بود شروع کرد به دعا کردن مهدی باکری. گفت: خدا خیرت بدهد پسرم. آن شهردار فلان فلان شده کجاست تا کمی از غیرت تو یاد بگیرد.
تا لحظهای که شهید باکری وسایل را جمع کند و از خانه بیرون برود، پیرزن مشغول دعا کردن مهدی و نفرین شهردار ارومیه بود!