eitaa logo
❤صاحب‌الزمان‌دوستت‌دارم❤
3.2هزار دنبال‌کننده
29.3هزار عکس
30.3هزار ویدیو
295 فایل
بسم‌رب‌المہدے‌عج♥️🍃 کپے‌حلال📿🌱 ڪانال‌طراحے‌مون:‌ @badrion تبادل و تبلیغات @majnon_rahbarr
مشاهده در ایتا
دانلود
❤صاحب‌الزمان‌دوستت‌دارم❤
صآحِب‌الزمآݩ‌دوستَٺ‌دآرَم🌸👇🏻 | @sahebzaman_dosetdaram |
دنیا ارزشی نداره سینه زن خودتو‌ برا‌ کسی خراب نکن... بهترین رفیقتم یه روز‌ میره رو‌ کسی به جز حسین(ع) حساب نکن!
🌙🌼 🎶 ۳ از لحاظ روان شناسی و پزشکی مقالات خیلی زیادی هست مبنی بر اینکه موسیقی فوایدی داره.. تو کار کردن تو یادگیری بهبود درد و .... ولی مسئله ای که هست در این آزمایش ها و تحقیقات موسیقی به عنوان دارو با دوز خاصی استفاده میشه.. از هر موسیقی استفاده نمیشه و دوستانی که مشتاقن میتونن مقالات ISI رو در این رابطه بخونند. ولی خود پزشکی مضراتی رو برای موسیقی گوش دادن نام برده که در اثر گوش دادن زیاد و البته عدم گوش دادن صحیح پیش میاد. و مسئله ی دیگه اینکه فوایدی که برای موسیقی به عنوان موسیقی درمانی ذکر کردند بعدا نقض شده بطور مثال گاوهایی که شیر بیشترداده بودند کیفیت پایین تری داشته شیرشون و ... و از طرفی باید میزان مخرب بودن رو با میزان مفید بودن مقایسه کرد که آمار نشون میده مضرات بیشتره.. مضرات موسیقی از لحاظ پزشکی: 1. کاهش عمر 2.ضعف اعصاب 3.ضعف چشم 4.گرایش به مواد مخدر 5.فشار خون و ...... صآحِب‌الزمآݩ‌دوستَٺ‌دآرَم🌸👇🏻 | @sahebzaman_dosetdaram |
سلام‌‌خدمت‌مهدیاران‌عزیز👋🏼💚 روز‌هاتون‌زیبا‌و‌مهدوے انشاءالله‌از‌امروز‌ رمان [چمران‌از‌زبان‌غاده‌] تقدیم‌حضورتون‌میشه🤩🥳 این‌رمان‌خاطرات‌شهید به‌نقل‌از‌همسرشان‌می‌باشد..🌻🌱 تا‌پایان‌این‌رمان‌همراه‌ما باشید ارسال نظرات👇 @YabnalzahraBia
❤صاحب‌الزمان‌دوستت‌دارم❤
سلام‌‌خدمت‌مهدیاران‌عزیز👋🏼💚 روز‌هاتون‌زیبا‌و‌مهدوے انشاءالله‌از‌امروز‌ رمان [چمران‌از‌زبان‌غاده‌] ت
📗🖌📗 🖌📗 📗 🕊🥀 ↩️ سال‌ها از آرام گرفتن چمران می گذرد و روزهای جنگ های سرنوشت ساز پایان یافته اند و اکنون در این روزگار به ظاهر آرام "غاده چمران" با لحنی شکسته داستانی روایت می کند، "داستان یک نسیم که از آسمان روح آمد و در گوشش کلمه عشق گفت و رفت به سوی کلمه بی نهایت." سال ها از روزی که سرانجام چمران در این زمین آرام گرفت می گذرد و این بار غاده داستانی از تاریخ این سرزمین روایت می کند، داستان "مرد صالحی که یک روز قدم زد در این سرزمین به خلوص . " دختر قلم را میان انگشتانش جابه جا کرد و بالاخره روی کاغذی که تمام شب مثل میت به او خیره مانده بود نوشت "از جنگ بدم می‌آید" با همه غمی که در دلش بود خنده اش گرفت ، آخر مگر کسی هم هست که از جنگ خوشش بیاید ؟ چه می دانست ! حتماً نه . خبرنگاری کرده بود ، شاعری هم ، حتی کتاب داشت . اما چندان دنیا گردی نکرده بود . "لاگوس" را در آفریقا می شناخت چون آن جا به دنیا آمده بود و چند شهر اروپایی را ، چون به آنجا مسافرت می رفت . بابا بین آفریقا و ژاپن مروارید تجارت می کرد و آن ها خرج می کردند، هر طور که دلشان می خواست . با این همه ، او آن قدر لبنانی بود که بداند لبنان برای جنگ همان قدر حاصلخیز است که برای زیتون و نخل . هر چند نمی فهمید چرا! نمی فهمیدم چرا مردم باید همدیگر را بکشند. حتی نمی فهمیدم چه می شود کرد که این طور نباشد، فقط غمگین بودم از جنگ داخلی ، از مصیبت . خانه ما در صور زیبا بود ، دو طبقه با حیاط و یک بالکن رو به دریا که بعدها اسرائیل خرابش کرد . شب ها در این بالکن می نشستم ، گریه می کردم و می نوشتم . از این جنگ که از اسلام فقط نامش را داشت با دریا حرف می زدم، با ماهی ها ، با آسمان . این ها به صورت شعر و مقاله در روزنامه چاپ می شد . مصطفی اسم مرا پای همین نوشته ها دیده بود . من هم اسم او را شنیده بودم اما فقط همین . در باره اش هیچ چیز نمی دانستم ، ندیده بودمش ، اما تصورم از او آدم جنگ جوی خشنی بود که شریک این جنگ است . ماجرا از روزی شروع شد که سید محمد غروی ، روحانی شهرمان ، پیشم آمد و گفت: آقای صدر می خواهد شما را ببیند . من آن وقت از نظر روحی آمادگی دیدن کسی را نداشتم ، مخصوصا این اسم را . اما سید غروی خیلی اصرار می کرد که آقای موسی صدر چنین و چنان اند ، خودشان اهل مطالعه اند و می خواهند شمارا ببینند. این همه اصرار سید غروی را دیدم قبول کردم و "هرچند به اکراه" یک روز رفتم مجلس اعلای شیعیان برای دیدن امام موسی صدر ، ایشان از من استقبال زیبایی کرد . از نوشته هایم تعریف کرد و اینکه چقدر خوب درباره ولایت و امام حسین (ع) "که عاشقش هستم " نوشته ام . بعد پرسید: الان کجا مشغولید ؟ دانشگاهها که تعطیل است . گفتم: در یک دبیرستان دخترانه درس میدهم . گفت: اینها را رها کنید ، بیایید با ما کار کنید .   پرسیدم ( چه کاری ؟) گفت: شما قلم دارید ، می توانید به این زیبایی از ولایت ، از امام حسین(ع) ، از لبنان و خیلی چیزها بگویید ، خوب بیایید و بنویسید . گفتم: دبیرستان را نمی توانم ول کنم ، یعنی نمی خواهم. امام موسی گفت: ما پول بیشتری به شما میدهیم ، بیایید فقط با ما کار کنید. من از این حرف خیلی ناراحت شدم . گفتم: من برای پول کار نمی کنم ، من مردم را دوست دارم . اگر احساسم تحریکم نکرده بود که با این جوانان باشم اصلاً این کار را نمی کردم ، ولی اگر بدانم کسی می خواهد پول بیشتر بدهد که من برایش بنویسم احساسم اصلاً بسته میشود . من کسی نیستم که یکی بیاید بهم پول بدهد تا برایش بنویسم . و با عصبانیت آمدم بیرون . البته ایشان خیلی بزرگوار بود ، دنبال من آمد و معذرت خواست، بعد هم بی مقدمه پرسید چمران را می شناسم یا نه . گفتم: اسمش را شنیده ام .   گفت: شما حتماً باید اورا ببینید . ....... ✍از زبان همسرشان غاده 🌹به نیت شهید سردار سلیمانی و شهید چمران برای تعجیل در فرج امام زمان عج صلوات بفرستیم😊 صآحِب‌الزمآݩ‌دوستَٺ‌دآرَم🌻👇🏻 | @sahebzaman_dosetdaram | 📗 ✏️📗 📗✏️📗
چه فراقی....💔 ما دلمون برات تنگ شده ها!......
برسان سلام مارا به رفوگران هجران که هنوز پاره دل دو سه بخیه کار دارد (لینڪ‌فایل‌‌اصلے) https://badrion.ir/archives/2603 🌻🌿 @badrion
سردار سلیمانی: عزیزان! من بنا به تقدیر الهی امروز از میان شما رفته ام. من شما را از پدر و مادرم و فرزندان و خواهران و برادران خود بیشتر دوست دارم، چون با شما بیشتر از آن‌ها بودم؛ ضمن اینکه من پاره تن آن‌ها بودم و آن‌ها پاره وجود من. اما آن‌ها هم قبول کردند من وجودم را نذر وجود شما و ملت ایران کنم. 🌹 صآحِب‌الزمآݩ‌دوستَٺ‌دآرَم🌸👇🏻 | @sahebzaman_dosetdaram |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این تعلیم اسلام است... شهید بهشتی صآحِب‌الزمآݩ‌دوستَٺ‌دآرَم🌸👇🏻 | @sahebzaman_dosetdaram |
سعی کنید امین باشید... امانت دار حق الناس فقط مال مردم خوری نیست.... صآحِب‌الزمآݩ‌دوستَٺ‌دآرَم🌸👇🏻 | @sahebzaman_dosetdaram |
💔✨ • [🌱] ..🥰.. • [♥️] میخونید به نیت شهید عزیزمون ، و هدیه کردن ثواب این زیارتمون به ایشون 🌺 🤲🏻دعا کنید بـرای‌حاجات‌ خودتون • و ‌برایِ‌حـاجآتِ‌‌مدنظرِ عزیزان : یاسمن....🌺 الهه.... 🌺 • [🦋] ان شاءالله‌به‌امیدخدا درصورت‌صلاح‌.. قطع‌بـه‌یقین‌،حاجاتمون‌براورده‌میشه و‌ دردنیا‌وآخرت‌ثمره‌شو‌میبینیم‌.. • ‌باذڪرصلواتـی‌برمحمد‌وآل‌محمد!💕 • • 🌹🍃 • التماس دعا 🌺 @Sahebzaman_dosetdaram