Farahmand-Dua-Iftitah.mp3
15.36M
❇️ قرائت دعای "افتتــــاح"
هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه ❤️🌹
🌺«شب شانزدهم»
🗓شروع چله : ۱۴۰۱/۰۱/۱۳
❤صاحبالزماندوستتدارم❤
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅ رهـایے از شـب🌒 #پارت_78 فاطمه سوالی روکه از شنیدنش وحشت داشتم تکرار ک
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅
رهـایے از شـب🌒
#پارت_79
فاطمه فهمید چقدر حالم خرابه. بحث رو عوض کرد:
_میگم شما که اینقدر خوب هستی همش به من چایی و شربت میدی راه دسشویی هم نشونم میدی ؟
خنده ام گرفت و با دستم به دستشویی اشاره کردم.
عجب شب پرماجرایی بود..در عرض یک شب همه چیز به یکباره تغییر کرد.تاهمین دیروز فاطمه رو رقیب خودم میدونستم..تا همین دیروز فاطمه رو خوشبخت قلمداد میکردم..تا همین دیروز فکر میکردم تنهام!! ولی الان تازه فهمیدم چقدر کج فهم بودم!!همیشه فکر میکردم دختر باهوشی هستم ولی امشب فهمیدم هیچی نمیدونستم.!!
حاج مهدوی یکبار ازدواج کرده بود و اینقدر عاشق بود که با گذشت پنج سال هنوز هم تجدید فراش نکرده بود!!
فاطمه نامزدی وفادار داشت که با وجود مشکلات و ناراحتیها هنوز به وصال او امید داشت و وقتی از او حرف میزد چشمهایش غرق عشق و نیاز میشد.
با این تفاسیر من باید خوشحال باشم! چون دیگه نمیترسم که رقیب عشقیم دوست صمیمی و مومنم باشه.ولی خوشحال نیستم.چرا که من در رفتارهای حاج مهدوی هیچ نشانه ای از علاقه به خودم ندیدم و هرچه بیشتر میگذرد بیشتر به خودم لعنت میفرستم که کاش هیچ گاه با او آشنا نمیشدم و دلبسته اش نمیشدم.واقعیت این بود که حاج مهدوی حق من گنهکارو عاصی نبود! ولی یکی بیاد اینو به این دل وامونده اثبات کنه..چه کنم؟ با این دلی که روز به روز مجنون تر و بیتاب تر میشه چه کار کنم؟
_میای نماز شب بخونیم به نیت باز شدن گره هامون؟؟
فاطمه با دست وصورتی خیس مقابلم ایستاده بود و با این سوال منو از افکارم پرت کرد بیرون.
آره..چقدر دلم میخواست نماز بخونم! و یک دل سیر گریه کنم و خدا رو التماسش بدم به بنده های خوبش..
پرسیدم :چطوریه؟!یادم میدی؟
دقایقی بعدکنار هم ایستادیم و قامت بستیم. وقتی تکبیره الاحرام رو میگفتم با خودم فکر کردم که چه شبهایی نسیم کنارم بود و باهم مشغول چه کارهای بیهوده ونقشه های شیطانی ای میشدیم و آخرش هم بدون ذره ای آرامش واقعی میخوابیدیم ولی امشب با این دختر آسمانی،خونه پایگاه ملایک شده و جای پای شیاطین از این خونه محوشده.
نماز خوندیم...چه نمازی.!!چه شوروحالی.!!.بدون خجالت از همدیگه گریه میکردیم و آهسته برای هم دعا میکردیم.
اون شب من نفسهای ملائک رو کنار گوشم حس کردم...اونشب من صدای خنده های آقام رو شنیدم..اونشب من ایمان داشتم که خدا توبه ی منو پذیرفته و حاجتم رو میده..
اون شب زیبا و معنوی با بانگ اذان صبح به پایان رسید و ما با آرامشی دلچسب درگوشه ای خوابیدیم.قبل از اینکه چشمم بسته شه فاطمه با صدایی که خواب درآن موج میزد گفت:رقیه سادات..یه قرار..
با خواب الودگی گفتم:هوم.؟؟
_بیا قرار بزاریم هرکس حاجتش رو زودتر گرفت قول بده برای برآورده شدن حاجت اون یکی، هرشب نمازشب بخونه.قبول؟؟
چشمم سنگین خواب بود..
با آخرین باقی مونده های رمقم گفتم. :اوووم..قبول!
✍ ف.مقیمے
ادامه دارد...
❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
مولای غريبم
به یاد مهربانیهایتان که میافتم
به آرزوی دیدن دوران ظهورتان
نفس خنکی میکشم ،
و میگویم خدایا فرجش را برسان ...
▪️تعجیل در ظهور #امام_زمان صلوات
▫️اللهم عجل لولیک الفرج
خزان دل_کریمی.mp3
4.11M
#شب_شانزدهم
#مناجات_با_خدا 🤲
محمود کریمی 🎤
11.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شبانگاهی
♪هوای زمزمههایت
هوای خواب ندارد، دلی که کرده هوایت....
#همایون_شجریان
6.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
نه آب...
نه نان...
در پیالهی امشبم کمی «نگاه» بریز!
من تشنهی تــــ❤️ــواَم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◍⃟ ✾🌸࿐✰•.
#سحرنامه 16
« فراز شانزدهم »
🎥 📚 | فرازهایی زیبا از #دعای_ابوحمزه_ثمالی 🍃
وَاِنّا آمَنّا بِكَ بِاَلْسِنَتِنا وَقُلوُبِنا لِتَعْفُوَ عَنّا
فَاَدْرِكْنا ما اَمَّلْنا
💞 قلبم ، آرزویی جز تو ندارد . . .
🔴 دعای شب شانزدهم ماه مبارک رمضان
🔵 دعای روایت شده از پیامبر صلّی الله علیه وآله در شب شانزدهم ماه رمضان :
هفت بار بگو: يَا اللَّهُ،
هفت بار بگو: يَا رَحْمَانُ،
هفت بار بگو: يَا رَحِيمُ،
هفت بار بگو: يَا غَفُورُ،
هفت بار بگو: يَا رَءُوفُ،
هفت بار بگو: يَا جَبَّارُ،
هفت بار بگو: يَا عَلِيُّ،
پس بگو: صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اغْفِرْ لِي إنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ.
📚بحارالأنوار، ج۹۸ ص ۷۸ به نقل از البلدالامین
🌷 اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج
#رمضان_مهدوی
Dua-Sahar-Halawaji.mp3
10.48M
🎙دعای سحر
🦋بسیار دلنشین با صدای اباذر حلواجی
#ماه_رمضان