eitaa logo
❤صاحب‌الزمان‌دوستت‌دارم❤
3.2هزار دنبال‌کننده
29.2هزار عکس
30.2هزار ویدیو
295 فایل
بسم‌رب‌المہدے‌عج♥️🍃 کپے‌حلال📿🌱 ڪانال‌طراحے‌مون:‌ @badrion تبادل و تبلیغات @majnon_rahbarr
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃🍁🍃🍁 ✍️چه چیز هایی توش _آخرت انسان ها می شود؟ 💎امام علی (ع): 👈«آگاه باش که راهی سخت و دراز در پیش داری که توفیق شما در پیمودن این راه در گرو آن است که به شایستگی بکوشی و تا می توانی توشه برگیری و بار گناه خود را سبک گردانی که سنگینی آن در این راه دشوار، رنج آور است . پیشاپیش تا می توانی به آن سرای توشه بفرست . مستمندان را یاری رسان تا بدین وسیله توشه ای بر دوش آنان بگذاری که روز قیامت به تو باز گردانند تا می توانی انفاق کن و برگ عیشی به گور خویش بفرست . اگر از تو وام خواهند غنیمت بشمار که اگر به وامی دست کسی را بگیری در روزهای سخت آن دنیا، دست تو را بگیرند . بدان که در پیش روی تو گردنه های صعب العبور وجود دارد که تا می توانی باید سبک بار بوده و توشه راه داشته باشی» 📚نهج البلاغه، نامه ۳۱، بند ۹
💠🔹قَالَ علیه السلام مَن لَم یُنجِهِ الصّبرُ أَهلَکَهُ الجَزَعُ 💠🔹(هر کس را پایداری نجات نداد، بی تابی او را از پای درآورد). گاهی مصیبت بزرگ، باعث بی تابی کشنده است و در چنین حالتی برای انسان به جای بی تابی، پایداری و شکیبایی لازم است تا از هلاکت نجات یابد و تقدیر عبارت چنین است: هر کس بر مصیبت صبر نکند تا نجات یابد، پس بی تابی می کند و هلاک می شود. و احتمال دارد که مقصود امام (علیه السلام) هلاکت اخروی باشد: یعنی کسی را که فضیلت صبر نجات ندهد، صفت ناپسند بی تابی از پا درآورد و این عبارت برای برحذر داشتن از بی تابی و واداشتن بر صبر و پایداری است. 📙شرح حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص193 السلام علیک یا امیرالمومنین علی علیه السلام
🚫با نعمتهايش او را معصيت مكن❗️ 📿أَقَلُّ مَا يَلْزَمُكُمْ لِلّهِ أَلاَّ تَسْتَعِينُوا بِنِعَمِهِ عَلَى مَعَاصِيهِ 🔮انسان در برابر نعمتهايى كه خداوند به وى داده كمترين وظيفه اش اين است كه نعمتهايش را وسيله معصيت او قرار ندهد»؛ ✍نافرمانى مولا هميشه زشت است، ولى زشت ترين حالات نافرمانى و عصيان اين است كه انسان نعمتهاى او را وسيله نافرمانى وى قرار دهد. پيام ديگرى كه اين گفتار حكيمانه دارد اين است كه انسان هر گناهى كه مى كند به يقين با استفاده از يكى از نعمتهاى الهى است؛ چشم، گوش، دست، پا، فكر، قدرت و مواهب ديگر همه نعمتهاى پروردگارند و انسان بدون استفاده از اينها نمى تواند كار خلافى انجام دهد، بنابراين مفهوم كلام اين مى شود كه انسان منصف نبايد هيچ گناهى كند، زيرا هر گناهى مرتكب شود با استفاده از يكى از نعمتهاى خداست و اين كار بسيار شرم آور است. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل الفرجهم وفرجنابه
18.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.. 🔴🟠🟡 مهمممم 🟡🟠🔴 🔺مسلم زمانه‌ات را بشناس🔺 ⬇️⬇️ به والله قسم هرکس مسلم زمان (سید علی خامنه ای) رو قبول نداشته باشد... به امام زمان عج هم نخواهد رسید... لبیک یاخامنه ای
🍃🥀در آخرالزمان شنیدن آیات کریمه قرآن برای مردم سنگین اما شنیدن سخنان بیهوده و باطل آسان و شیرین است .. • امام صادق(؏) • بحارالأنوار ، ج۵۲ ، ص۲۵۷🌷🍃
🍃🥀‹اللّهُم‌َاَمْلا‌قَلْبی‌بِحُبِّکْ:خدایا‌دلم‌را از‌محبتت‌سرشار‌کن...❤️‍🩹🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «زندگی بدون امام زمان» 👤 استاد 🔺 زندگی بدون امام زمان یعنی مغضوب علیهم بودن... ⬇️⬇️ اللهم عجل لولیک الفرج بحق خانم زینب کبری سلام الله علیها
✳️منتظران ظهور 🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ قسمت ۱۳ 🔵عاقبت ریا هر طور بود بقیه راه را پیمودیم تا اینکه به محیط باز و وسیعی رسیدیم که باتلاق مانند بود و چون قدم در آن نهادم، تا زانو در آن زمین لجن زار فرو رفتم. 🔆 نیک که به راحتی می توانست قدم بردارد، با دیدن وضع من به عقب برگشت و از من خواست که دستم را برگردن او آویزم، تا شاید کمکم کند. ❎دیگر تا دهان در باتلاق فرو رفته بودم و توان فریاد کشیدن و کمک طلبیدن نداشتم، ✨که به ناگاه فرشته الهی پدیدار شد و طنابی را به نیک داد و گفت: این طناب را خودش پیشاپیش فرستاده، کمکش کن تا نجات یابد. 🌻فرشته رفت و نیک بلافاصله طناب را به سمت من انداخت. وقتی باتلاق را پشت سر نهادیم از نیک پرسیدم: مقصود فرشته از اینکه گفت: طناب را خودش فرستاده، چه بود؟ 🍀نیک گفت: اگر به یاد داشته باشی، ده سال پیش از مرگت، مدرسه ای ساختی که اینک کودکان و نوجوانان در آن به تعلیم و تربیت مشغول اند،خیرات آن مدرسه بود که در چنین لحظه ای به کمکت آمد. 💠پس از تصدیق حرف نیک با قیافه ای حق به جانب، گفتم: من پنج سال قبل از آن نیز مسجدی ساختم، پس خیرات آن چه شد؟ ✨نیک لبخندی زد و گفت: آن مسجد را چون از روی ریا و کسب شهرت ساختی و نه برای خدا مزدش را هم از مردم گرفتی. ❓گفتم: کدام مزد؟! گفت: تعریف و تمجیدهای مردم، به یاد بیاور که در دلت چه می گذشت وقتی مردم از تو تعریف می کردند! تو خوشبختی آنان را بر خوشحالی پروردگارت مقدم داشتی. ✅باید بدانی که خداوند اعمالی را می پذیرد که تنها برای او انجام گرفته باشد. حسرت و ندامت وجودم را فرا گرفت و به خود نهیب زدم: دیدی چگونه برای ریا و خودپسندی، اعمال خودت را که می توانست در چنین روزی دستگیر تو باشد، تباه کردی؟! 🔵مقام شهیدان 🔷همچنان حرکت خود را در دل یک دشت بی‌انتها ادامه می‌دادیم؛ در حالی که گرمای طاقت‌فرسای آسمان برای لحظه‌ای قطع نمی‌شد. خستگیِ راه امانم را بریده بود، دیگر در تنم توان نمانده بود. 💥در این هنگام صدایی را از دور شنیدم. سرم را به سمت راست دشت چرخاندم، با صحنه عجیبی مواجه شدم. 🌼 صفی از افراد را دیدم که با سرعت غیر قابل تصور پهنه دشت را شکافتند و رفتند. تنها غباری از مسیر آن‌ها باقی ماند. ◾️ از تعجب ایستادم و لحظاتی به مسیر غبار برخاسته، نگاه کردم و گفتم: این‌ها چه کسانی بودند؟! نیک گفت: این‌ها گروهی از شهیدان بودند. با شگفتی تکرار کردم: شهیدان ؟!!! گفت: آری، شهیدان. گفتم: مقصدشان کجاست؟ گفت: وادی السلام. با تعجب سرم را به سمت نیک چرخاندم و پرسیدم: وادی السلام ؟! گفت: آری. گفتم: ما مدت‌هاست که این مسافت طولانی و پررنج و محنت را بر خود هموار کرده‌ایم، تا روزی به وادی السلام برسیم؛ آنگاه تو می‌گویی، آنان با اینچنین سرعتی به سمت وادی السلام در حرکتند؟ مگر میان ما و آنان چه تفاوت است؟ 🌸نیک در حالی که لبخند بر لبانش نقش بسته بود، گفت: تو در دنیا افتان و خیزان خدا را عبادت می‌کردی و حالا نیز بایستی با سختی راه را طی کنی. تو کجا و شهیدان کجا که اولین قطره‌ای که از خونشان بر زمین می‌نشیند، تمام گناهانشان را از میان بر می‌دارد. و راه را بر ایشان هموار می‌سازد. 🌺در روز رستاخیز نیز شهیدان، جزو اولین کسانی خواهند بود که به بهشت وارد می‌شوند آن‌ها راه صد ساله دنیا را یک شبه پیمودند، حالا هم وادی بزرگ برهوت را در یک چشم بر هم زدن طی می‌کنند. 🍃به مقام شهیدان غبطه بسیار خوردم و زیر لب زمزمه کردم: طوبی لَهُما وَ حُسنُ مَآب... ✍ادامه دارد..
🍃🥀خجالت‌میڪشم اسمم‌را‌گذاشته‌ام:منتظر😔 امّا زمـانۍڪه دفترانتظارم‌را‌ورق میزنۍمی‌بینی؛ فضاۍمجازۍرا بیشترازامامم‌میشناسم ؛ حتۍگاهۍصبح آفتاب‌نزده آنهارا چِڪ‌میڪنم؛امـا عهدم را نـــه...💔 💯✨🌷🍃
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 ✨شیخ رجبعلے خیاط تعریف میکرد : ✨در نیمه شبے سرد زمستانے در حالے که برف شدید میبارید و تمام کوچه و خیابان ها را سفید پوش کرده بود ؛ 🌨🌨🌨🌨🌨🌨🌨🌨 از ابتداے کوچه دیدم که در انتهاے کوچه کسے سر به دیوار گذاشته و روے سرش برف نشسته است!🌨🌨🌨 باخود گفتم شاید معتادے دوره گرد است که سنگ کوب کرده!🌼🌼🌼🌼🌼 ججلو رفتم دیدم او یک جوان است! او را تکانے دادم!🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بلافاصله نگاهم کرد و گفت چه میکنے ! گفتم : جوان مثه اینکه متوجه نیستے ! برف، برف ! روے سرت برف نشسته!🌨 ظاهرا مدت هاست که اینجایے خداے ناکرده مے میرے!!!🌺🌺🌺🌺 ✨جوان که گویے سخنان مرا نشنیده بود! با سرش اشاره اے به روبرو کرد! دیدم او زل زده به پنجره خانه اے! فهمیدم " عاشــــق " شده!❤️❤️❤️ ✨نشستم و با تمام وجود گریستم !!!🌺 جوان تعجب کرد ! کنارم نشست ! گفت تو را چه شده اے پیرمرد! آیا تو هم عاشـــــق شدے؟!❤️❤️ گفتم قبل از اینکه تو را ببینم فکر میکردم عاشـــــقم!❤️ " عاشـــق مـــهدے فاطـــمه "🌹 ولے اکنون که تو را دیدم چگونه براے رسیدن به عشقت از خود بے خود شدے فهمیدم من عاشق نیستم و ادعایے بیش نبوده !😔 مگر عاشق میتواند لحظه ای به یاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا