eitaa logo
❤صاحب‌الزمان‌دوستت‌دارم❤
3.2هزار دنبال‌کننده
28.2هزار عکس
29.3هزار ویدیو
290 فایل
بسم‌رب‌المہدے‌عج♥️🍃 کپے‌حلال📿🌱 ڪانال‌طراحے‌مون:‌ @badrion تبادل و تبلیغات @majnon_rahbarr
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ▫️به مناسبت سالروز تاسیس مسجد مقدس جمکران به امر امام عصر علیه السلام (17 رمضان) بازسازی مسجد تازه شروع شده بود. برای بنایی، آب را از قم می آوردند. سخت بود. قرار شد به حفر چاه. رفت تهران. با یک شرکت حفّاری صحبت کرد. چک داد تا بیایند و چاه حفر کنند. جایی از زمین جمکران، برای حفر چاه انتخاب شد. قرار شد از شنبه شروع کنند. شب جمعه، در صحن مسجد، مشغول راز و نیاز بود که دستی بر شانه اش نشست. قاصدی بود از طرف صاحب مسجد؛ حضرت، پیغام داده بودند که: «آنجا نه! آنجا بعدها بخشی از مسجد میشود. به آب هم نخواهد رسید!» قاصد حجت خدا، جای دیگری را برای حفر چاه نشانش داد. صبح شنبه شد. از مهندسان حفاری انکار که جای تازه مناسب نیست. از او اصرار که فقط همین جا! تعهد داد و مسئولیت همه چیز را بر عهده گرفت. چند روز بعد، مهندس ها آمدند سراغش؛ خوشحال و حیرت زده! آسانتر از همیشه به آب رسیده بودند. آب که جاری شد، ماند تامین مبلغ چک. متوسل شد به صاحب جمکران! روز قبل از موعد چک، اتفاقی افتاد. صاحب شرکت حفاری و پسرش آمدند مسجد. مشتاق اینکه بدانند کار چه کسی بوده، جانمایی تازه چاه. از حاج آقای لطیفی نسب شنیدند که: «این مسجد صاحب دارد.» گفتند: پس این چاه هم هدیه ما به مسجد جمکران. چک را پس دادند و گره،گشوده شد. 📚 راه وصال، ص119. 🌐 @sahebzaman_dosetdaram
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️ای ماهِ جمکران... عجّل ظهورک یا صاحب الزمان 🤲 🎉 هفدهم رمضان سالروز تاسیس مسجد مقدّس جمکران به امر مستقیم حضرت بقیة الله علیه السلام مبارک ✨ @sahebzaman_dosetdaram
▫️به مناسبت سالروز تاسیس مسجد مقدس جمکران به امر امام عصر علیه السلام (17 رمضان) بازسازی مسجد تازه شروع شده بود. برای بنایی، آب را از قم می آوردند. سخت بود. قرار شد به حفر چاه. رفت تهران. با یک شرکت حفّاری صحبت کرد. چک داد تا بیایند و چاه حفر کنند. جایی از زمین جمکران، برای حفر چاه انتخاب شد. قرار شد از شنبه شروع کنند. شب جمعه، در صحن مسجد، مشغول راز و نیاز بود که دستی بر شانه اش نشست. قاصدی بود از طرف صاحب مسجد؛ حضرت، پیغام داده بودند که: «آنجا نه! آنجا بعدها بخشی از مسجد میشود. به آب هم نخواهد رسید!» قاصد حجت خدا، جای دیگری را برای حفر چاه نشانش داد. صبح شنبه شد. از مهندسان حفاری انکار که جای تازه مناسب نیست. از او اصرار که فقط همین جا! تعهد داد و مسئولیت همه چیز را بر عهده گرفت. چند روز بعد، مهندس ها آمدند سراغش؛ خوشحال و حیرت زده! آسانتر از همیشه به آب رسیده بودند. آب که جاری شد، ماند تامین مبلغ چک. متوسل شد به صاحب جمکران! روز قبل از موعد چک، اتفاقی افتاد. صاحب شرکت حفاری و پسرش آمدند مسجد. مشتاق اینکه بدانند کار چه کسی بوده، جانمایی تازه چاه. از حاج آقای لطیفی نسب شنیدند که: «این مسجد صاحب دارد.» گفتند: پس این چاه هم هدیه ما به مسجد جمکران. چک را پس دادند و گره،گشوده شد. 📚 راه وصال، ص119. @sahebzaman_dosetdaram