❤صاحبالزماندوستتدارم❤
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅ رهـایے از شـب🌒 #پارت_70 کامران کنارم نشسته بود. _عسل؟؟!!! با هق هق و
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅
رهـایے از شـب🌒
#پارت_71
خنده ای عصبی کردم وگفتم:آره این خصوصیتتون رو که خوب میدونم !!خودتون همزمان با صدتا دختر هستید و هزارتا کثافت کاری میکنید ولی وقت تشکیل زندگی که میشه دنبال یک دختر آفتاب مهتاب ندیده میگردید.واقعا چقدر شما مردها حال به هم زنید!!
او خیلی بهش برخورد.با ناراحتی و غرور در چشمهام نگاه کرد و خیلی شمرده گفت:من چندساله دستم به تن هیچ زنی نخورده!
میتونی اینو از دخترهایی که با دیدن من و تو، غش وضعف میکنن بپرسی..قبلنها هم هر غلطی کردم از روی جوونیم بوده..ببین عسل خانوم..من اگه اهل این صحبتها بودم واسه یکبار هم که شده چنین درخواستی ازت میکردم..
بعد انگشت سبابه اش رو مقابل صورتم آورد وگفت :پس بی انصاف نباش و قضاوت نکن!!
نسیم از اون سمت بلند صدازد:وااای چقدر حرف دارید شما دوتا..خب بیاین اینجا بشینید ما هم بشنویم!!
کامران با صورتش ادای نسیم و در آورد و رو به من گفت:خیلی رومخه این دوستت!!!
نتونستم جلوی خندمو بگیرم.خودش هم خندید. یک خنده ی عاشقونه ومعصوم.
با شنیدن جمله ی آخرش نمیدونستم باید چی بگم.خوب منصفانه ش این بود که او در این مدت واقعا از من درخواست نابجایی نداشت.ولی من بازهم باورم نمیشد که او احساسش واقعی باشه.شاید اگر عاشق حاج مهدوی نبودم حرفهاش امیدوارم میکرد و باورم میشد ولی الان واقعا باورش سخت بود و حتی خوشحالم نکرد.
در شرایط فعلی فقط میخواستم اونها هرچه سریعتر منزلم رو ترک کنند.و این خواسته با کل کل کردن و کشدار کردن بحث اتفاق نمی افتاد.
با التماس وملاطفت گفتم:کامران به من اجازه بده به حرفهات فکر کنم.بعد باهم حرف میزنیم.فقط تو روخدا دست این دوتا رو بگیر از اینجا ببر.من واقعا نمیتونم تحملشون کنم.
کامران لبخند پیروزمندانه ای به لب زد و گفت:_ممنونم که حرفهامو شنیدی عزیزم.
بعد نیم نگاهی به اونها انداخت و گفت:ببخشید واقعا که مجبور شدی تحملمون کنی.الان میریم.
داشت از آشپزخونه خارج میشد که دوباره با حالتی معذب به سمتم برگشت و درحالیکه دستش رو توی جیبش میکرد گفت:اممم ..من میدونم که مدتیه کارت رو از دست دادی و وضعیت خوبی نداری..اممم یعنی تو راه مسعود بهم گفت.! .راستش ..دلم میخواد اینو ازم قبول کنی.
من از شدت شرمندگی وا رفتم .داشتم همینطوری به دستش نگاه میکردم که تراول های تاخورده رو زیر سبد نونی که روی میز بود قایم کرد و با شرمندگی گفت:ببخشید..امیدوارم اینو ازم قبول کنی!
با دلخوری پول رو از زیر سبدنون برداشتم و گفتم اینو بزار تو جیبیت! من احتیاجی ندارم..
او خودش رو عقب کشید وبا التماس نگاهم کرد.
_عسل خواهش میکنم قبول کن..به عنوان قرض
بغضم گرفت.با صدای آهسته گفتم:کامران خواهش میکنم پسش بگیر.شایدمن نتونم بهت برگردونم.
او با لبخند مهربونی گفت:فدای سرت عزیز دلم.نگران کارت هم نباش.خودم برات پیدا میکنم.تو فقط از این به بعد بخند!
بعد نگاه عاشقونه ای به سرتا پام انداخت وگفت:خیلی لاغر شدی..بیشتر مراقب خودت باش.
نگاهش تنم رو لرزوند.چشمم رو پایین انداختم.کی میدونست واقعا در سرکامران چی میگذره؟
اگه او برای انتقام از من با نسیم و مسعود هم پیمان شده باشه چی؟ نگاه عاشقونه ش رو باور کنم یا تنوع طلبی این سالیانش رو؟!
اصلا به من چه؟!! من که عشقی بهتر و والاتر از او دارم.حتما خدا داره امتحانم میکنه.میخواد بدونه چقدر دلم با حاج مهدویه.
نسیم دوباره مزه پرونی کرد:اگه از آشپزخونه بیرون نمیاید ما بیایم!
کامران داشت از آشپزخونه بیرون میرفت که آیفون زنگ خورد.
سراسیمه و ناامید دستم رو مقابل دهانم گذاشتم.
نسیم از اون ور صدا زد : منتظر کسی بودی.؟
خدایا حالا باید چیکار میکردم؟
کامران سرجاش ایستاد و پرسید:مهمون براتون اومد؟
با هول و ولا به سمت پذیرایی رفتم و رو به نسیم گفتم:یکی از دوستان قدیمیم قرار بود بیاد اینجا.حالا چیکار کنم؟
مسعود با بی تفاوتی گفت:خب این کجاش بده؟ چرا اینقدر مضطربی؟
نسیم با لحنی موزیانه گفت:بیخود نبود که از اومدنمون خوشحال نشدی!منتظر از ما بهترون بودی!
حیف که وقت بحث کردن با او رو نداشتم وگرنه میدونستم باید چطوری جواب گوشه وکنایه هاش رو بدم.
از جا بلند شد و در حالیکه به سمت آیفون میرفت گفت:خب بابا در رو باز کن بنده خدا پشت در مونده تو این گرما!!!!
مسعود پرسید:حالا مهمونت خانومه یا آقا؟
کامران کتش رو از روی مبل برداشت و هیچ چیز نگفت.
نسیم با بدجنسی آیفون رو برداشت و خطاب به مسعود گفت:الان معلوم میشه عزیزم!!!!
✍ ف.مقیمے
ادامه دارد...
❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلی اللهِ تَوْبهً نَّصُوحًا
تحریم/٨
من آیه به آیه خود دیده ام بی
تابی اش را برای توبه ی بندگان...
#نجوایمهدوی
رمضان یعنی ماهی که در آن با هر نفس کشیدنت میتوانی دنیا را به خوشبختی نزدیکتر کنی...
پس حتی برای نفسهایت هم نیت ظهور کن...
ربّ شهر رمضان امام ما را برسان
#شببخیرمولایمن
#اللهمعجللولیکالفرج
#شبتونمهدوی
🍃
آلوده دامن خودرا رساندم
برروے شانہ بارم کشاندم 💔
اما همیشہ ردم نکࢪدے
من نامہ خود باگریہ خواندم
🍀🌲سحر هشتم 🌱🌴🍂
از من ندیده است کسی بی پناه تر
روزم شده است از شب تیره سیاه تر
دست مرا بگیر که از خود فراری ام
راضی نشو ببینی ام ازاین تباه تر
زانو زدم مقابل تو چون اسیرها
این بار ازهمیشه ولی بی سلاح تر
مولاي انت تعلم ضعفی عن البلا
آری به جزتو کیست به ضعفم گواه تر
#حسینیه_ماه_خوب_خدا
#سحرهای_عاشقی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عمر داره میشه تبــاه...
خدایــا ببخش...🙂💔
#ماه_مبارک_رمضان
YEKNET.IR - monajat - shabe 6 ramezan 1401 - karimi.mp3
6.82M
🍃کجا خیمه برپا کردی امشب؟
🍃کجا روزهتو وا کردی امشب؟
حاج #محمود_کریمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
أنا هاربٌ مِنْکَ إِلَیک...
از تو به تو گریزانم♥️
#ماه_مبارک_رمضان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى يُعَظِّمُ النِّعْمَةَ عَلَىَّ فَلَا أُجازِيهْ
🎤حاج مهدی رسولی
📜 #فرازی_از_دعای_افتتاح
YEKNET.IR - monajat - shabe 5 ramezan 1401 - narimani.mp3
3.23M
⏯ #مناجات ویژه
#ماه_رمضان
🍃از همه خسته شدم خستگیم را در کن
🍃مضطرم لطف کن و فکر من مضطر کن
کربلایی #سید_رضا_نریمانی
16.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋 زندگی پس از زندگی 🦋
۲۰ فروردین ۱۴۰۱
امربه معروف و نهی از منکر یک وظیفه ی همگانی
4_5776412433920822028.mp3
12.27M
#شب_هشتم
#مناجات_با_خدا 🤲
محمود کریمی 🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عصینـــاک...
میشه ما رو ببخشی؟♥️
#ماه_مبارک_رمضان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 «مشکل ظهور اینجاست!»
👤 استاد #رائفی_پور
🔸 امام زمان، امام همه ماست...
⁉️ چرا سعادت دیدار امام زمان از ماها گرفته شده؟
18.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حرفهای_من_و_خدا
یا عظیـــم
بسم الله العلیّ العظیم! ✨
✦ برای عبدی که میفهمد: #سبحان_ربی_العظیم_و_بحمده ، تعظیم در برابر عظمتی است که نفسهای او نیز، به دَمِش آن به آنش، بند است؛
#رکوع ؛ غرق شدن در این عظمت بی نهایت است...
و کسی که در وجودی عمیق غرق میشود؛ دیگر چیزی از او باقی نمیماند؛
جز همان عظمتی که در آن حل شده است ...
monajat-karimi313.mp3
19.08M
مناجات حاج محمود ❤️
ماه رمضان
و روضہ سیدالشهدا...
#فوقالعاده👌
#مناجات
4_5776412433920822028.mp3
12.27M
#سحــــــــر_هشتم
#مناجات_با_خدا 🤲
محمود کریمی 🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◍⃟ ✾🌸࿐✰•.
#سحرنامه 8
« فراز هشتم »
🎥 📚 | فرازهایی زیبا از #دعای_ابوحمزه_ثمالی 🍃
وَاَنْتَ الْجَوادُ الَّذي
لايضيقُ عَفْوُكَ
وَلا ينْقُصُ فَضْلُك
َ وَلا تَقِلُّ رَحْمَتُكَ...
انتها ندارد اقیانوس جودِ تو...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•🌱|
📹زیاࢪٺنامهتصویرۍشهدا
﴿هدیهبࢪوحمطهࢪشهداۍدفاعمقدس، شهداۍمدافعحࢪمصلواٺ﴾
🕊الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌿
مدافعانحࢪم
﷽🌱•°
#سلام_امام_زمانم
#سلام_رهبر_عزیزم
🌱دعا کنید که این رمضان،
به شما نزدیک تر شوم ...
دعا کنید که
رضایتتان محور زندگی ام شود ...
دعا کنید محبتتان
در قلبم بیشتر ریشه کند ...
دعا کنید
لحظه ای شما را از خاطر،
دور نسازم ...
دعا کنید لایق دیدارتان بشوم ...
صبح علی الطلوع «سلام ای امام عصر»
من دلخوشم به جواب سلامتان🌿
السلام عليك ايّهاالولىّ الناصح🌱
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌱
Dua-Sahar-Halawaji.mp3
10.48M
🎙دعای سحر
🦋بسیار دلنشین با صدای اباذر حلواجی
#ماه_رمضان
14628633454221.mp3
414.6K
🌱دعاےبعدازهࢪنمازفریضهدࢪماهمبارڪ #ࢪمضاݩ🌙
✨يا عَلِيُّ يا عَظيمُ، يا غَفُورُ يا رَحيمُ...✨
🌺🌸🌺🌸🌺
#سلام_امام_زمانم
ا┅═ঊঈ❁❀❁ঊঈ═┅ا
❣السلام علیک یا صاحب الزمان
نامت بلند و اوج نگاهت همیشه سبز ؛
آبیترین بهانه دنیای من سلام!
قلبی شکسته دارم و شعری شکستهتر،
اما نشسته در تب غوغای من سلام!
ما بیحضور چشم تو این جا غریبهایم
دستی، سری تکان بده، مولای من ؛سلام!
تقدیم چشمهای تو این شعر ناتمام
زیباترین افق به تماشای من سلام!
[ تعجیل در #ظهور ۳ صلوات ]
التماس دعای فرج 🤝.
﷽ السلام علیک یا صاحب الزمان 🌺
هرصبح با مولایمان عهد می بندیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌷🌷🌷
🍁انسانهای نالایق🍁
✍️جمعی از اصحاب در محضر رسول خدا بودند، حضرت فرمود: می خواهید کسل ترین، دزدترین، بخیل ترین، ظالم ترین و عاجزترین مردم را به شما نشان دهم؟
اصحاب: بلی یا رسول الله!
👈فرمود:
✨1- کسل ترین مردم کسی است که از صحت و سلامت برخوردار است ولی در اوقات بیکاری با لب و زبانش ذکر خدا نمی گوید.
✨2-دزدترین انسان کسی است که از نمازش می کاهد، چنین نمازی همانند لباس کهنه در هم پیچیده به صورتش زده می شود.
✨3-بخیل ترین آدم کسی است که گذرش بر مسلمانی می افتد ولی به او سلام نمی کند.
✨4- ظالم ترین مردم کسی است که نام من در نزد او برده می شود، ولی بر من صلوات نمی فرستد.
✨ 5-و عاجزترین انسان کسی است که از دعا درمانده باشد.
📚داستان های بحارالانوار جلد 9