eitaa logo
کانال پایگاه صاحب الزمان عج
343 دنبال‌کننده
21.8هزار عکس
24.4هزار ویدیو
229 فایل
دراین مکان فعالیتهای سیاسی،اجتماعی،دینی، رانشرمیدهیم و تبیین میکنیم ارتباط با مدیر کانال: @Moein_Re
مشاهده در ایتا
دانلود
شناخته می‌شد. او در سال ۸۰ برای انتخابات ریاست‌جمهوری ثبت‌نام کرد که رد صلاحیت شد. سعید حجاریان نیز هم عضویت در شورای شهر را تجربه کرد و هم مدتی به عنوان کارمند وزارت اطلاعات و نهاد ریاست جمهوری مشغول بود تا نهایتا در سال ۷۸ بعد از ترور نافرجام مدتی از صحنه‌های سیاسی دور بود و این روزها بیشتر در جامه یک تئوریسین جریان اصلاحات فعالیت می‌کند. مهاجر و محمدمهدی رحمتی نیز مسئولیت‌هایی مثل معاونت نظارت راهبردی «معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی» ریاست‌جمهوری در دوران دولت نهم را در کارنامه خود دارند. درست است که حسین دهقان و معصومه ابتکار حضور در سمت معاونان رئیس‌جمهور را در کارنامه خود دارند اما شاید یکی از مهمترین مسئولیت‌های دولتی که برخی اعضای دانشجویان پیرو خط امام در آن ایفای نقش کردند، مقام وزارت بود. حبیب‌الله بیطرف به مدت ۸ سال وزیر نیرو بود. رحمان دادمان هم برای مدتی کوتاه سکان وزارت راه و ترابری را در دست داشت که نهایتا در یک حادثه هوایی شهید شد. حسین شریف‌زادگان نیز برای یک سال وزیر رفاه دولت هشتم بود. البته رضا سیف‌اللهی و محمدرضا بهزادیان‌نژاد در دوره اول و دوم وزارت عبدالله نوری به عنوان معاون امنیتی و معاون اقتصادی وزارت کشور مشغول به کار شدند. با ادغام شهربانی، کمیته و ژاندارمری که به تشکیل نیروی انتظامی منجر شد، سیف‌اللهی اولین فرمانده این نهاد لقب گرفت. اما بهزادیان‌نژاد تنها نزدیک به یک سال در سمت معاونت اقتصادی وزارت کشور باقی ماند و بعد از برکناری به سمت فعالیت‌های اقتصادی کشیده شد و تا ریاست بر اتاق بازرگانی تهران نیز پیش رفت. علیرضا افشار نیز در اولین دوره ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد و زمان وزارت پورمحمدی و محصولی در معاونت‌های سیاسی و اجتماعی وزارت کشور را بر عهده داشت. می‌توان بدون هیچ اغماضی گفت که معروف‌ترین چهره در بین تسخیرکنندگان لانه جاسوسی محمود احمدی‌نژاد است که در سال‌های ۸۴ تا ۹۲ برای دو دوره رئیس‌جمهور شد. او نماینده دانشگاه علم و صنعت در جریان تسخیر سفارت آمریکا بود. البته عکسی که سال ۸۴ و همزمان با ریاست‌جمهوری به نام او منتشر و موجب شد بسیاری از رسانه‌های غربی احمدی‌نژاد را یکی از دانشجویان حاضر در جریان تسخیر سفارت آمریکا معرفی کنند، تصویر شهید حسین سیف بود. در کنار این مناصب دولتی، تعدادی از دانشجویان پیرو خط امام در پست‌های حساس و مهم سیاسی و امنیتی مشغول شدند. به عنوان مثال عزت‌الله ضرغامی با آن که در دوران تسخیر چندان در جلوی صحنه دیده نمی‌شد و به اصطلاح در پشت صحنه فعالیت می‌کرد، با پایان کار ماجرای لانه جاسوسی ابتدا به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ملحق شد اما به دلیل علاقه‌ای که به حوزه فرهنگ داشت بعد از جنگ ابتدا پایش به وزارت ارشاد باز شد و در معاونت سینمایی این وزارتخانه مشغول به کار شد و سپس در زمان ریاست علی لاریجانی بر سازمان صدا و سیما، به معاونت امور مجلس و استان‌های صدا و سیما رفت و نهایتا در سال ۸۳ به ریاست این سازمان رسید و نزدیک به ۱۰ سال در این سمت مهم باقی ماند. محمدعلی جعفری (عزیز جعفری) نیز همچون دیگر دانشجویانی که با آنها در اشغال لانه جاسوسی همراه شده بود، ابتدا به سپاه پیوست و خیلی زود در حوزه علوم نظامی جایگاه مشخصی پیدا کرد. تشکیل اولین گردان زرهی سپاه، فرماندهی تیپ عاشورا، قرارگاه قدس و قرارگاه نجف در دوران جنگ و فرماندهی نیروی زمینی سپاه به مدت ۱۳ سال و فرماندهی قرارگاه ثارالله تهران برای ۵ سال برخی از مسئولیت‌های او در حوزه نظامی بود. جعفری در زمستان ۸۶ با حکم فرمانده کل قوا، به عنوان فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی معرفی شد. در این میان برخی از دانشجویان همچون دکتر فیروزآبادی، همسر شهید شوریده، دکتر محمدحسین صادقی، دکتر عبدالحسین روح‌الامینی و محمدهاشم پوریزدان‌‌پرست بعد از پایان ماجرای سفارت تصمیم گرفتند در دانشگاه‌ باقی بمانند و تنها به عنوان یک استاد دانشگاه و عضو هیات علمی فعالیت کنند. کمال تبریزی هم وارد عرصه هنر شد و از عرصه سیاست فاصله گرفت تا با ساخت فیلم‌هایی مثل لیلی با من است، مارمولک و ... نامش به عنوان یک فیلم‌ساز در عرصه سینمای ایران ثبت شود. عباس عبدی هم بعد از ماجرای تسخیر لانه جاسوسی، کسوت روزنامه‌نگاری پوشید و به کارهای پژوهشی روی آورد. با این حال تمام دانشجویانی که در جریان تسخیر لانه جاسوسی مشارکت داشتند، عاقبت به خیر نشدند. بحث برائت از این اقدام که درست چند ساعت بعد از ورود دانشجویان پیرو خط امام بین برخی از دانشجویان حاضر در سفارت آغاز شد، برای تعدادی از آنها سرنوشت‌های تلخی را رغم زد. حاتم قادری، جواد مظفر، مجتبی بدیعی، دکتر سامی و دکتر داوودی و یکی، دو دانشجو به دلیل وابستگی به سازمان مجاهدین خلق (منافقین) از سفارت اخراج شدند. تقی محمدی هم بعد از تجربه فعالیت در اطلاعات نخست‌وزیری و سفارت ایران در کابل به دلیل احت
مال دست‌ داشتن در جریان انفجار دفتر نخست‌وزیری که منجر به شهادت شهیدان رجایی و باهنر شد، بازداشت و در بازداشتگاه زندگی‌اش خاتمه یافت. عباس زری‌باف که گویا از سال ۵۸ به عضویت سازمان مجاهدین خلق (منافقین) درآمده بود هم از سال ۶۰ تا ۶۱ و پیش از این که از ایران خارج شود، به‌ طور مخفیانه زندگی می‌کرد و نهایتا در جریان عملیات مرصاد کشته شد.» @sahebzamanchanel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نکاتی مهم در خصوص جنگ قره باغ 🔸️قره باغ از مناطق شمالی ایران بود که پس از جنگ اول ایران و روسیه تزاری و کشته شدن جوادخان قاجار آخرین حاکم ایرانی آن ، در طی عهدنامه گلستان، از خاک ایران جدا شد . پس از فروپاشی حکومت تزاری در روسیه ، آذربایجان و ارمنستان تا حدودی مستقل شدند اما با قدرت گیری اتحاد جماهیر شوروی مجددا تحت حاکمیت این نظام سیاسی قرار گرفتند. 🔸️ هنگامه فترت و احتضار اتحاد جماهیر شوروی ، در سال ۱۹۸۸ ارمنیان خواستار استقلال شدند که توسط ارتش جمهوری آذربایجان به رهبری حیدرعلی اف طی ۳ سال به شدت سرکوب و قتل عام گردیدند. 🔸️در واکنش به قتل عام مورد اشاره ، نظامیان ارمنستان برای دفاع از ارمنیان وارد عمل شده و در طی یک جنگ ۳ ساله (۱۹۹۱ - ۱۹۹۴ ) مناطق قره باغ ( که عمدتا ارمنی نشین اند ) را به تصرف در آوردند و جمهوری" آرتساخ " (وابسته به ارمنستان ) از دل آن جنگ متولد شد . 🔸️اکنون کینه های قدیمی و معضلات داخلی الهام علی اف رئیس جمهور آذربایجان باهم ترکیب شده و او را برآن داشته تا با بهره گیری از تفکرات نوعثمانی گری اردوغان و کمکهای وی قره باغ را بازپس گیرد. در این خصوص ذکر چند نکته ضروری ست: 1️⃣ جمهوری آذربایجان متحد غرب و رژیم صهیونیستی بوده و حتی خاکش را در اختیار نیروهای اسرائیلی قرار داده و ادعاهای ارضی نسبت به خاک آذربایجان ایران دارد و مناطق قره باغ به نوعی حائل بین جمهوری آذربایجان و ایران است که اگر به تصرف نیروهای علی اف و تروریست های اعزامی اردوغان درآید ، خطر جدی در بُعد امنیت ملی و تمامیت ارضی برای ایران ایجاد خواهد شد‌‌. 🔸️از این جهت که گام بعدی اردوغان و علی اف اتصال زمینی نخجوان به جمهوری آذربایجان خواهد بود و دست ترکیه را برای رسیدن به قفقاز و دریای خزر و استفاده از منابع آن بازخواهد کرد. 2️⃣ ارمنستان متحد روسیه ، ایران و سایر کشورهای مخالف ایالات متحده بوده و اخیرا نیز در رزمایش قفقاز ۲۰۲۰ با کشورهای شرقی به تمرین نظامی در سطح منطقه ای پرداخت‌. درواقع میتوان گفت نزاع بین آذربایجان و ارمنستان از سطح ۲ دولت فراتر رفته و رنگ بوی زورآزمایی قدرت های منطقه ای به خود گرفته. 3️⃣ حدود ۴۰۰۰ تروریست تکفیری طی روزهای گذشته از شمال سوریه به مناطق درگیر اعزام شده اند. حضور این افراد که کینه تاریخی از جمهوری اسلامی به علت نبرد با تروریسم در سوریه دارند، در مجاورت مرزهای ایران تهدیدی آشکار بوده و به نظر می رسد دستگاه دیپلماسی باید موضعی قاطع در خصوص آن اتخاذ نماید و نهادهای نظامی ایران نیز نباید در این جنگ موضع بی طرفانه داشته باشند‌ چرا که مسئولان رسمی ترکیه و آذربایجان علنا بر جدا سازی استان های آذری زبان از ایران تاکید می ورزند. 📌در نهایت باید گفت اعتقادات و رویکردهای سران جمهوری لائیک آذربایجان ‌، هیچ نسبتی با آذری زبان ها در آن کشور و ایران ندارد و حتی اکثریت شهروندان شیعه جمهوری باکو نیز توسط دولت الهام علی اف به علت اعتقادات مذهبی شان به شدت سرکوب شده و منکوب می گردند و این گمان که دفاع از آذربایجان در این نبرد حمایت از مسلمان و دارالسلام در برابر غیر مسلمان و دارالکفر است ، گمانی باطل و انگاره ای ناقص خواهد بود. @sahebzamanchanel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻هر وقت بابام میدید لامپ اتاق یا پنکه روشنه و من بیرون اتاقم ، میگفت: چرا اسراف؟ چرا هدر دادن انرژی ؟ آب چکه میکرد ، میگفت: اسراف حرامه ! اطاقم که بهم ریخته بود میگفت : تمیز و منظم باش؛ نظم اساس دینه ... حتی در زمان بیماریش نیز تذکر میداد تا اینکه روز خوشی فرارسید ؛ چون می بایست در شرکت بزرگی برای کار مصاحبه بدم با خود گفتم اگر قبول شدم ، این خونه کسل کننده و پُر از توبیخ رو ، ترک می‌کنم. صبح زود حمام کردم ، بهترین لباسمو پوشیدم و خواستم برم بیرون که پدرم بهم پول داد و با لبخند گفت: فرزندم ! ۱- مُرَتب و منظم باش؛ ۲ - همیشه خیرخواه دیگران باش ۳- مثبت اندیش باش؛ ۴- خودت رو باور داشته باش؛ ▫️تو دلم غُرولُند کردم که در بهترین روز زندگیم هم از نصیحت دست بردار نیست و این لحظات شیرین رو زهرمارم میکنه! با سرعت به شرکت رویایی ام رفتم ، به در شرکت رسیدم ، با تعجب دیدم هیچ نگهبان و تشریفاتی نبود ، فقط چند تابلو راهنما بود! به محض ورود ، دیدم اشغال زیادی در اطراف سطل زباله ریخته ، یاد حرف بابام افتادم؛ آشغالا رو ریختم تو سطل زباله ... اومدم تو راهرو ، دیدم دستگیره در کمی از جاش دراُومده ، یاد پند پدرم افتادم که میگفت: خیرخواه باش ؛ دستگیره رو سرجاش محکم کردم تا نیوفته! از کنار باغچه رد میشدم ، دیدم آبِ سر ریز شده و داره میاد تو راهرو ، یاد تذکر بابا افتادم که اسراف حرامه ؛ لذا شیر آب رو هم بستم ..‌. پله ها را بالا میرفتم ، دیدم علیرغم روشنی هوا چراغ ها روشنه ، نصیحت بابا هنوز توی گوشم زمزمه میشد ، لذا اونارو خاموش کردم! به بخش مرکزی رسیدم و دیدم افراد زیادی زودتر از من برای همان کار آمدن و منتظرند نوبتشون برسه چهره و لباسشون رو که دیدم ، احساس خجالت کردم ؛ خصوصاً اونایی که از مدرک دانشگاههای غربی شون تعریف میکردن! عجیب بود ؛ هر کسی که میرفت تو اتاق مصاحبه ، کمتر از یک دقیقه میامد بیرون! با خودم گفتم : اینا با این دَک و پوزشون رد شدن ، مگر ممکنه من قبول بشم؟عُمرا !!! بهتره خودم محترمانه انصراف بدم تا عذرمو نخواستن! باز یاد پند پدر افتادم که مثبت اندیش باش ، نشستم و منتظر نوبتم شدم *اون روز حرفای بابام بهم انرژی میداد* توی این فکرا بودم که اسممو صدا زدن. وارد اتاق مصاحبه شدم ، دیدم ۳ نفر نشستن و به من نگاه میکنند یکیشون گفت : کِی میخواهی کارتو شروع کنی؟ لحظه ای فکر کردم ، داره مسخره ام میکنه ! یاد نصیحت آخر پدرم افتادم که خودت رو باور کن و اعتماد به نفس داشته باش! پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم: ان شاءالله بعد از همین مصاحبه آماده ام یکی از اونا گفت : شما پذیرفته شدی !!! با تعجب گفتم : هنوز که سوالی نپرسیدین؟! گفت: چون با پرسش که نمیشه مهارت داوطلب رو فهمید ، گزینش ما عملی بود. با دوربین مداربسته دیدیم ، تنها شما بودی که تلاش کردی از درب ورود تا اینجا ، نقصها رو اصلاح کنی ... در آن لحظه همه چی از ذهنم پاک شد ، کار ، مصاحبه ، شغل و ... هیچ چیز جز صورت پدرم را ندیدم ، کسی که ظاهرش سختگیر ، اما درونش پر از محبت بود و آینده نگری ... عزیز ! در ماوراء نصایح و توبیخهای پدرانه ، محبتی نهفته است که روزی حکمت آن را خواهی فهمید ... ☝️اما شاید دیگر او کنارت نباشد ... 👌هدیه کن به هر کسی که دوستش داری ... @sahebzamanchanel
♥️🔔اعضاء محترم سلام علیکم،🔔♥️ مسابقه بمناسبت هفته دفاع مقدس که فراموشتان نشده،؟!توجه شما را به ادامه مسابقه جلب میکنم،👀📖⬇️ @sahebzamanchanel
🔔🔔🔔👇👇👇👇🔔🔔🔔 سلام دوستان گرامی😍 : از این که تا حالا مطالب مسابقه کتاب سلام بر ابراهیم را دنبال کردید سپاسگزارم ... 🌸🍃🌸🍃 امروز آخرین مطالب مسابقه خدمت تان ارائه میشود و به زودی ⌛️⌛️⌛️⌛️ سوالهای مسابقه 🤔🤔🤔🤔 ارسال میگردد🤩🤩🤩🤩🤩.
🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🍃🌷🍃🌷 🌷🍃 🍃 () 🔮تفحص🔮 🌅بسم الله النور🌅 ســال 1369 آزادگان به ميهن بازگشــتند. بعضي ها هنوز منتظر🙄 بازگشــت ابراهيم بودند هر چند دو نفر به نام هاي ابراهيم هادي در بين آزادگان بودند ولي اميد همه بچه ها نااميد شد. ســال بعد از آن، تعدادي از رفقاي ابراهيم بــراي بازديد از مناطق عملياتي راهي فكه شدند.در اين ســفر اعضاي گروه با پيكر چند شــهيد برخورد كردند و آنها را به تهران منتقل كردند. چند روز بعد رفته بوديم بازديد از خانواده شهدا. مادر شهيدي به من گفت: شما ميدانيد پسر من كجا شهيد شده⁉ گفتم: بله، ما با هم بوديم. پرسيد: حالا كه جنگ تمام شده نميتوانيد پيكرش را پيدا كنيد و برگردانيد❓ با حرف اين مادر خيلي به فكر 🤔فرو رفتم. روز بعد با چند تن از فرماندهان و دلسوختگان جنگ صحبت كردم. با هم قرار گذاشتيم به دنبال پيكر رفقاي خود باشيم، مدتي بعد با چند نفر از رفقا به فكه رفتيم. پس از جســتجوي مجدد، پيكرهاي سيصد شهيد🌷🌷🌷 از جمله فرزند همان مادر پيدا شد .پس از آن گروهي به نام تفحص شهدا شكل گرفت كه در مناطق مختلف مرزي مشغول جستجو شدند .عشق به شهداي مظلوم فكه، باعث شد كه در عين سخت بودن كار😰 و موانع بسيار، كار در فكه را گسترش دهند . بسياري از بچه هاي تفحص كه ابراهيم را ميشناختند، می گفتند: بنيانگذار گروه تفحص، ابراهيم هادي بوده . او بعد از عمليات ها به دنبال پيكر شهدا ميگشت😴. پنج ســال پس از پايان جنگ، بالاخره با ســختي هاي بسيار، كار در كانال معروف به كميل شروع شد. پيكرهاي شهدا 🌷يكي پس از ديگري پيدا ميشد. در انتهاي كانال تعداد زيادي از شــهدا كنار هم چيده شــده بودند. به راحتي پيكرهاي آنها از كانال خارج شد، اما از ابراهيم خبري نبود ⁉ علي محمودوند مسئول گروه تفحص لشکر بود . او همراه ابراهیم در والفجر مقدماتي پنج روز داخل كانال كميل در محاصره دشمن قرار داشت .علي خود را مديون ابراهيم ميدانســت و ميگفت: كســي غربت 💘فكه را نميداند، چقدر از بچه هاي مظلوم ما در اين كانال ها هســتند. خاك فكه بوي غربت كربلا 🖤ميدهد .يك روز در حين جســتجو، پيكر شــهيدي💔 پيدا شد. در وســايل همراه او دفترچه يادداشــتي قرار داشت كه بعد از گذشت ســال ها هنوز قابل خواندن بود. در آخرين صفحه اين دفترچه نوشــته بود: ((امروز روز پنجم است كه در محاصره هستيم. آب 💦و غذا 🌮را جيره بندي كرده ايم. شهدا 🌷در انتهاي كانال كنارهم قرار دارند. ديگر شهدا🌷 تشنه نيستند😭. فداي لب تشنه ات 💔اي پسر فاطمه‼❣)) بچه هــا با خواندن اين دفترچه خيلي منقلب شــدند😭 و باز هم به جســتجوي🧐 خودشان ادامه دادند. اما با وجود پيدا شدن پيكر اكثر شهدا، خبري از ابراهيم نبود😞 . مدتي بعد يكي از رفقاي ابراهيم براي بازديد به فكه آمد .ايشان ضمن بيان خاطراتي گفت: زياد دنبال ابراهيم نگرديد⁉ او ميخواسته گمنام باشد. بعيد است پيدايش كنيد. ابراهيم در فكه مانده تا خورشیدی 🌞براي راهيان نور باشد. . 🥀☘🥀☘🥀☘🥀☘ اواخر دهه هفتاد، بار ديگر جستجو در منطقه فكه آغاز شد. باز هم پيكرهاي شهدا از كانال ها پيدا شد، اما تقريباً اكثر آنها گمنام بودند. در جريان همين جســتجوها بود كــه علي محمودونــد و مدتي بعد مجيد پازوكي به خيل شهدا پيوستند. پیکرهاي شهداي گمنام به ستاد تفحص رفت. قرار شد در ايام فاطميه🖤 و پس از يك تشييع طولانی در سراسر كشور، هر پنج شهيد🌷🌷🌷🌷🌷 را در يك نقطه از خاك ايران به خاك بسپارند. شــبي كه قرار بود پيكر شهداي گمنام در تهران تشــييع شود ابراهيم را در خواب 😌ديدم. با موتور 🛵جلوي درب خانه ايســتاد. با شور و حال خاصي گفت: ما هم برگشتيم ‼ وشروع كرد به دست تكان دادن🤗 . بار ديگر در خواب😔 مراســم تشــييع شــهدا را ديدم . تابوت يكي از شهدا از روي كاميون تكاني خورد و ابراهيم از آن بيرون آمد . با همان چهره جذاب و هميشگي به ما لبخند😊 ميزد ‼ فرداي آن روز مردم قدرشــناس، با شــور و حال خاصي به اســتقبال شهدا رفتند . تشــييع با شكوهي برگزار شد. بعد هم شهدا را براي تدفين به شهرهاي مختلف فرستادند. من فكر ميكنم ابراهيم با خيل شــهداي گمنام، در روز شــهادت 🖤حضرت صديقه طاهره (س) بازگشت تا غبار غفلت را از چهره هاي 🥺ما پاك كند 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 💎شادی روح همه اموات و شهدا به ویژه صلواتی🌸 بر محمد و ال محمد 🌸 ✅ درصورت تمایل به کپی نیز لطفا ، با صلواتی🌸 برمحمد وال محمد🌸 همراه باشد. 💟 کانال (عجل الله تعالی فرجه)👇👇 @sahebzamanchanel 🌷 🍃🌷 🌷🍃🌷🍃 🍃🌷🍃🌷🍃🌷‌
🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🍃🌷🍃🌷 🌷🍃 🍃 () . 🔮آرزوی گمنامی🔮 🌅بسم الله النور🌅 دي مــاه بود. حــال و هواي ابراهيــم خيلي با قبل فرق كــرده. ديگر از آن حرف هاي عوامانه و شوخي ها كمتر ديده ميشد ‼ اكثر بچه ها او را شيخ ابراهيم صدا ميزنند. ابراهيم محاسنش را كوتاه كرده. اما با اين حال، نورانيت💛 چهره اش مثل قبل است . آرزوي شهادت 🌷كه آرزوي همه بچه ها بود، براي ابراهيم حالت ديگري داشت. در تاريكي شب 🌒 با هم قدم ميزديم. پرسيدم: آرزوي شما شهادته، درسته ❓❓ خنديد.☺ بعد از چند لحظه سكوت گفت: شهادت ذره اي 🔭از آرزوي من است، من ميخواهم چيزي از من نماند.💔 مثل ارباب بيكفن حســين(ع) قطعه قطعه شوم.💔 اصلاً دوست ندارم جنازه ام برگردد. دلم ميخواهد گمنام بمانم. ❣❣😭🤭🤭 دليل اين حرفش را قبلاً شنيده بودم. ميگفت: چون مادر سادات قبر ندارد، نميخواهم مزار داشته باشم.😭 بعد رفتيم زورخانه، همه بچه ها را براي ناهار🍱 فردا دعوت كرد. فردا ظهر رفتيم منزلشــان🏠. قبل از ناهار نماز جماعت🕋 برگزار شد. ابراهيم را فرســتاديم جلو، در نماز🕋 حالت عجيبي داشت. انگار كه در اين دنيا نبود ‼ تمام وجودش در ملكوت سير ميكرد‼ بعد از نماز با صداي زيبا دعاي فرج📖 را زمزمه كرد. يكي از رفقا برگشت به من گفت: ابراهيم خيلي عجيب 🙄شده، تا حالا نديده بودم اينطور در نماز اشك بريزه ‼ در هيئت، توســل ابراهيــم به حضرت صديقــه طاهره(س) بــود . در ادامه ميگفت: به ياد همه شــهداي گمنام كه مثل مادر سادات قبر و نشاني ندارند،🥺 هميشه در هيئت از جبهه ها و رزمنده ها ياد ميكرد. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 💎شادی روح همه اموات و شهدا به ویژه صلواتی🌸 بر محمد و ال محمد 🌸 ✅ درصورت تمایل به کپی نیز لطفا ، با صلواتی🌸 برمحمد وال محمد🌸 همراه باشد. 💟 کانال (عجل الله تعالی فرجه)👇👇 @sahebzamanchanel 🌷 🍃🌷 🌷🍃🌷🍃 🍃🌷🍃🌷🍃🌷‌