eitaa logo
تبلیغات به صرفه
638 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
34 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⛔️ذهن خوانی ممنوع ✅به جای آنکه حدس بزنید در ذهن همسرتان چه می گذرد، 👈❓ از او سوال کنید. ⛔ بیشتر اوقات حدسیات ما اشتباه است ••———*💕*~💕~*💕*———•• ❤️@sahele_aramesh313❤️
👱وقتی به مرد دستور ندین که به شما کنه، خود به خود به ارائه خدمت به شما علاقمند میشه ••———*💕*~💕~*💕*———•• ❤️@sahele_aramesh313❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️زندگی شما فرصتی است که فقط و فقط یکبار دست می دهد 💕زنده بودن کافی نیست باید به راستی زندگی کرد ❤️ امروز با امید و توکل به خدا گام هایت را بردار😇 ••———*💕*~💕~*💕*———•• ❤️@sahele_aramesh313❤️
بچه ها در صورتی که خواسته های والدین به صورت خواهش باشد بیشتر است تا اینکه به صورت امر و نهی باشد. ✅ دستور، نه؛ درخواست و نظرخواهی، آری. پی در پی به کودک کار ساز نیست، همان گونه که بزرگ ترها دوست ندارند مدام کسی به آنها فرمان بدهد و امر و نهی شان کند. یک روز از زندگی هر کودک ، پر از صدها دستور است و اگر مادران همواره از حرف گوش نکردن فرزندانشان شکو‌ِه دارند ، بی دلیل نیست. دستورهای تکراری و نابجا ، روابط را ضعیف تر می کند. در روش مثبت پرورش کودک، به جای دستور دادن ، از پرسیدن و درخواست کردن استفاده می شود. آیا شما ترجیح نمی دهید رئیس یا همسرتان ، به جای دستور دادن به کاری ، از شما درخواست کند؟ آری ، هم والدین و هم بچه ها با خرسندی، پذیرای عمل به چنین درخواستی خواهند بود. تغییر دادن این نوع عملکرد تربیتی بسیار ساده است، در صورتی که از تمرین و دقت فراوان نباید غافل بود. برای مثال، به جای اینکه بگویید «برو دندان هایت را مسواک بزن»، از جمله «ممکن است دندان هایت را مسواک کنی؟» کمک بگیرید. ••———*💕*~💕~*💕*———•• ❤️@sahele_aramesh313❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اجتماعی شدن کودکان کودکان زیر دو سال، دوستان واقعی ندارند و با همسن خود بازی نمی کنند. اما تمایل به نشستن در کنار هم و انجام کارهایی مشابه دارند. دوست دارند با کودکان بزرگتر بازی کنند، اما هنوز نمی دانند که چگونه یک رابطه ی دوستی برای خود ایجاد کنند. مهارت اجتماعی شدن کودک در سنین دو تا سه سالگی بهتر می شود اما حتی در سه سالگی ممکن است کودک بیشتر از آن که جذب کودک دیگری شود، جذب بازی هایی شود که آن کودک انجام می دهد. ••———*💕*~💕~*💕*———•• ❤️@sahele_aramesh313❤️
🌹 🌴 ✍گاهی ساعتها کنج دیواری، زیر باران منتظر میمانم اما دریغ پس کجا بود این دزد اعظم، که فقط عکسش را در حافظه ام مانند گنجی گران؛ حفظ میکردم، برای محاکمه روزی بعد از ساعتها تعقیب و خیابان گردی های بی دلیل دانیال، سرانجام گمش کردم. و خسته و یخ زده راهی خانه شدم..هنوز به سبک خانواده های ایرانی، کفشهایم را درنیاورده بودم که هنوز کفش هایم را در نیاورده بودم که،صدای جیغ مادر و سپس طوفانی از جنس دانیالِ مسلمان به وجودم حمله ور شد.همان برادری که هیچ وقت اجازه نداد زیر کتک های پدر بروم، حالا هجوم بی مهابایش،اجازه نفس کشیدن را هم میگرفت.و چقدر کتک خوردم و چقدر جیغ ها و التماس های مادر،حالم را بهم میزدو چقدر دانیال،خوب مسلمان شده بود یک وحشیِ بی زنجیر.. و من زیر دست و پایش مانده بودم حیران،که چه شد؟ کی خدایم را از دست دادم؟ این همان برادر بود؟و چقدر دلم برایِ دستهایش تنگ شده بود چه تضاد عجیبی روزی نوازش روزی کتک! یعنی فراموش کرده بود که نامحرمم؟الحق که رسم حلال زاده گی را خوب به جا آورد و درست مثل پدر میزند سَبکش کاملا آشنا بود و بینوا مادر که از کل دنیا فقط گریه و التماس را روی پیشانی اش نوشته بودند. دانیال با صدایی نخراشیده که هیچگاه از حنجره اش نشنیده بودم؛عربه میزد که (منو تعقیب میکنی؟؟ غلط کردی دختره ی بیشعورفقط یه بار دیگه دور و برم بپلک که روزگارتو واسه همیشه سیاه کنم) و من بی حال اما مات مانده نه، حتما اشتباه شده این مرد اصلا برادر من نیست.نه صدا.نه ظااهراین مرد که بود؟لعنت به تو ای دوست مسلمان،برادرم را مسلمان کردی از آن لحظه به بعد دیگر ندیدمش، منظورم یک دل سیر بود از این مرد متنفر بودم اما دانیالِ خودم نه فقط گاهی مثل یک عابر از کنارم درست وسط خیابان خانه و آشپزخانه مان رد میشد بی هیچ حسی و رنگی و این یعنی نهایت بدبختی.حالا دیگر هیچ صدایی جز بد مستی های شبانه پدر در خانه نمیپیچیدو جایی،شبیه آخر دنیامدتی گذشت. 🌹🌹🌹 ✍و من دیگر عابر بداخلاقِ خانه مان را ندیدم،مادر نگران بود و من آشفته تر...این مسلمان وحشی کجا بود؟؟دلم بی تابیش را میکرد.هر جا که به ذهنم میرسید به جستجویش رفتم.اما دریغ از یک نشانی...مدام با موبایلش تماس میگرفتم،اما خاموش... به تمام خیابانهایی که روزی تعقیبش میکردم سر زدم،اما خبری نبود حتی صمیمی ترین دوستانش بی اطلاع بودند.من گم شده بودم یا او؟ هروز به امید شناسایی عکسی که در دستم بود در بین افراد مختلف سراغش را میگرفتم،به خودم امید میدادم که بالاخره فردی میشناسدش.اما نه خبری نبود و عجیب اینکه در این مدت با خانواده های زیادی روبه رو شدم که آنها هم گم شده داشتند! تعدادی تازه مسلمان تعدادی مسیحی و تعدادی یهودی... مدت زیادی در بی خبری گذشت. و من در این بین با عثمان آشنا شدم. برادری مسلمان با سه خواهر. مهاجر بودند و اهل پاکستان.میگفت کشورش ناامن است و در واقع فرار کرده که اگر مجبور نبود،می ماند و هوای وطن به ریه می کشید.که انگار بدبختی در ذاتشان بود.و حالا باید به دنبال کوچکترین خواهرش هانیه، که ۲۲ سال داشت،خیابانها وشهرها را زیرو رو میکرد بیچاره عثمان به طمع آسایش،ترک وطن کرده بود آن هم به شکلی غیر قانونی و حالا بلایی بدتر از بمب و خمپاره بر سرش آوار شده بود.اکنون من و عثمان با هم،همراه بودیم،پسری سی و چند ساله با ظاهری سبزه ،قدی بلند و صورتی مردانه که ترسی محسوس در چشمهایش برق میزند.ما روزها با عکسی در دست خیابان ها را زیر و رو میکردیم. اما دریغ از گنجی به اسم دانیال یا هانیه.گاهی بعد از کلی گشت زنی به دعوت عثمان برای صرف چای به خانه شان میرفتم و من چقدر از چای بدم می آمد.اصلا انگار چای نشانی برای مسلمانان بود.مادرم چای دوست داشت. پدرم چای میخورد،دانیال هم گاهی و حالا عثمان و خانواده اش،پاکستانی هایی مسلمان و ترسو!هیچ وقت چای نخوردم و نخواهم خورد.حداقل تا زمانی که حتی یک مسلمان، بر روی این کره،چای بنوشد!! عایشه و سلما خواهرهای دیگر عثمان بودند.مهربان و ترسو،درست مثله مادرم.آنها گاهی از زندگیشان میگفتند،از مادری که در بمباران کشته شد و پدری که علیل ماند اما زود راه آسمان در پیش گرفت.و عثمانی که درست در شب عروسی،نوعروس به حجله نبرده، لیلی اش را به رخت کفن سپرد و چقدر دلم سوخت به حال خدایی،که در کارنامه ی خلقتش، چیزی جز بدبختی نیست.هر بار آنها میگفتند و من فقط گوش میدادم بیصدا،بی حرف بدون کلامی،حتی برای همدردی... عثمان از دانیال میپرسید و من به کوتاهترین شکل ممکن پاسخ میدادم. و او با عشق از خواهر کوچکش میگفت که زیبا و بازیگوش بود که مهربانی و بلبل زبانی اش دل میبرد از برادرِ شکست خورده در زندگیش... ••———*💕*~💕~*💕*———•• ❤️@sahele_aramesh313❤️
🌟 هر کسی هم که تنهایت بگذارد، او هرگز رهایت نمی کند. دستان خداوند همیشه بر شانه های توست! وقتی خدایی این چنین بزرگ و توانا پشتیبان توست، چگونه می توانی غمگین باشی؟ 🌟در پناه خـــــدا شبتون بخیر ••———*💕*~💕~*💕*———•• ❤️@sahele_aramesh313❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸✨ به نیابت از:شهیدان🌷 ••———*💕*~💕~*💕*———•• ❤️@sahele_aramesh313❤️
ســـــــ🌸ــــــلام صببخیر امروز چهارشنبه متعلق به امامین( ع) 👇👇 امام کاظم و امام رضاو امام جواد و امام هادی ثواب کارای امروز مون رو هدیه میکنیم ب امامین ••———*💕*~💕~*💕*———•• ❤️@sahele_aramesh313❤️
✍ پیامبـر اکـرم(ص): 🔸كلَّما ازْدادَ الْعَبْدُ ايمانً ازْدادَ حُبًّ لِلنِّساءِ 🔸هر چه ایمان انسان کامل تر باشد به همسرش بیشتر اظهار محبت می نماید. 📚بحارالانوار، ج ۱۰۳، ص ۲۲۸ ••———*💕*~💕~*💕*———•• ❤️@sahele_aramesh313❤️