#سبک_زندگی
✅از نوجوانی عاشق خدا
با نورالله همبازی و پسرعمو بودیم
بار اول نبود که این اتفاق می افتاد.
اهل نماز اول وقت بود...
وقتی وسط بازی، رها کرد که بره، می دونستم درخواستم برای موندنش بی فایدست، اما بهش گفتم: کجا؟ هنوز بازیمون تموم نشده
برگشت و بهم گفت: مگه صدای اذان رو نمی شنوی؟ میرم نماز ...
🌹شهید نورالله اختری🌹
••———*💕*~💕~*💕*———••
❤️@sahele_aramesh313❤️
9.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤲یَا مَنْ أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَیْرٍ...
#کلیپ
⚜همخوانی دعای ماه رجب⚜
••———*💕*~💕~*💕*———••
❤️@sahele_aramesh313❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#یلقمه_عشق
👩🍳#جوجه_تابه_ای🍗🍢
سینه مرغ 750 گرم
مواد لازم برای سس
100 میلی لیتر روغن زیتون (نصف فنجان)
2 قاشق غذاخوری ماست
1 فلفل دلمه ای
1/2 پیاز
3 حبه سیر
1.5 قاشق چایخوری پاپریکا
1 قاشق چایخوری پودر فلفل قرمز
1 قاشق چایخوری آویشن
1/2 قاشق چایخوری فلفل سیاه
نمک
••———*💕*~💕~*💕*———••
❤️@sahele_aramesh313❤️
#بوسه_های_یواشکی
برخی از زنان به اشتباه فکر میکنند که چون آرامش در هنگام رابطه جنسی مهم است باید فقط در آرامش دراز بکشند و هیچ واکنشی نشان ندهند اما داشتن تنش عضلانی برای به ارگاسم رسیدن امری الزامیست
••———*💕*~💕~*💕*———••
❤️@sahele_aramesh313❤️
#شاهبانوی_من
ما در انتخاب چهره خود نقشی نداریم
اما حالت چهره مان را خودمان انتخاب میکنیم
چهره باز و گشاده رویی نقش مهمی در رابطه ما با
دیگران ایفا می کند...
••———*💕*~💕~*💕*———••
❤️@sahele_aramesh313❤️
#هر_دو_بدانیم
⚠️هرگز به همسرتان دروغ نگویید
💔دروغ تمام ساخته های ذهنی همسرتان را تخریب میکند و باعث از بین رفتن 4 ایتم مهم می شود:
❣اعتماد
❣قول
❣رابطه
❣قلب
••———*💕*~💕~*💕*———••
❤️@sahele_aramesh313❤️
5.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
والدین غرق در فضای مجازی، کودکان تشنه توجه‼️
😔 خیلی از والدین بیش از اندازه تو فضای مجازی غرق شدن. بچهها به توجه پدر و مادر نیاز دارن و اگه این توجه و محبت رو از والدینشون نگیرن تو دنیای مجازی و شبکههای اجتماعی به دنبال توجه، محبوبیت و دیده شدن میگردن.
••———*💕*~💕~*💕*———••
❤️@sahele_aramesh313❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#با_هم_بسازیم
آموزش درست کردن پرنده کاغذی 🕊🕊🕊
••———*💕*~💕~*💕*———••
❤️@sahele_aramesh313❤️
پیشی حرف مامانو یادت نره - @mer30tv.mp3
3.74M
#قصه_شب
پیشی حرف مامانو یادت نره
••———*💕*~💕~*💕*———••
❤️@sahele_aramesh313❤️
#رمان🌹
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا_قسمت_صدودو🌴
✍دیدنِ حسام آن هم درست در نقطه ی صفر دنیا، یعنی نهایت عاشقانه ها..
دستم را گرفت و به گوشه ایی از خیابان برد. و من بی صدا فقط و فقط در اوج گنگیِ شیرینم تماشایش کردم.
خستگی در صورت و سفیدیِ به خون نشسته ی چشمانش فریاد میزد..
راستی چقدر این لباس های نیمه نظامی، مَردم را پر جذبه تر میکرد دوستش داشتم، دیوانه وار..
ایستاد بالبخندی بر لب و سری کج شده نگاهم کرد خب حالا دیگه جواب منو نمیدی؟؟
حساب اون دانیالو که بعدا صاف میکنم اما با شما کار دارم..
به اندازه تمامِ روزهایِ ندیدنش، سراپا چشم شدم.
از درون کیسه ی پلاستیکی که در دستش بود، پارچه ایی مشکی بیرون آورد و بازش کرد.
چادر بود،آن هم به سبک زنان عرب لبخند زد اجازه هست؟
باز هم مثل آن ساق دست. اینبار قرار بود که چادر سرم کند؟
نماد تحجر و عقب ماندگیِ برایِ سارایِ آلمان نشین …؟
چادر را آرام و با دقت روی سرم گذاشت و آستین هایش را دستم کرد
یه قدم به عقب برداشت و با تبسمی عجیب تماشایم کرد. سری تکان داد خانوم بودی.. ماه بانو شدی.. خیلی مخلصیم، تاج سر..
خوب بلد بود به در مسیری که دوست داشت، هدایتم کند. بدون دعوا.. بدون اجبار.. بدون تحکم..
رامم کرده بود و خودم خوب میدانستم.. و چه شیرین اسارتی بود این بنده گی برای خدا..
و در دل نجوا کردم که ” پسندم هر چه را جانان پسندد” این که دیگر تاج بندگی بود روبه رویم ایستاد.
شال را کمی جلوکشید و آرام زمزمه کرد شما عزیز دلِ حسامیااا..
راستی، زبونتونو پشتِ مرزایِ ایران جا گذاشتین خدایی نکرده؟
خندیدم نه.. دارم مراعاتِ حالِ جنگ زدتو میکنم..
صورتش با تبسمهایِ خاص خودش، زیباتر از همیشه بود خب خدا رو شکر.. ترسیدم که از غم دوریم زبونتون بند اومده باشه.. که الحمدالله از مال من بهتر کار میکنه..
چادرم را کمی روی سرم جابه جا کردمو نگاه به تنِ پوشیده شده ام انداختم اونکه بله، شک نکن.
راستی داداش بیچارم کجاست..؟ این چرا یهو غیب شد؟ یه وقت گم وگورنشه..
دستم را گرفتم به طرف خیابان برد نترس.. بادمجون بم آفت نداره..
اونو داعشیام ببرن؛ سرِ یه ساعت برش میگردونن..
میدونه از دستش شکارم، شما رو تحویل دادو فلنگو بست..
فشار جمعیت آنقدر زیاد بود که تصورِ رسیدن، محال مینمود..
کمی ترسیده بودم و درد سراغِ معده ام را میگرفت حسام که متوجه حالم شد در گوشه ایی مرا نشاند همین جا بشین میرم برات آب بیارم.. اینجا این وقت سال اینجوریه دیگه..
دستش را کشیدم و او کنارم نشست نمیخواد.. الان خوب میشه.. چیزی نیست..
کاش میشد حداقل از دور چشمم به ضریح پسرانِ علی میافتاد.
این همه راه آمدن و هیچ؟ بغض صدایم را بم کرده بود یعنی هیچ جوره نمیشه بریم تا من بتونم ضریحشونو ببینم؟
دستم را میانِ مشتش گرفت نبینم گریه کنیااا..
من گفتم میبرمت،پس میبرم.. امشب، شبِ اربعینه.. خیلی خیلی شلوغه.. تقریبا ۲۴میلیون زائر اینجاست از همه جای دنیا اومدن، تک تکشونم مثه شما آرزوشونه که حداقل فقط چشمشون به ضریح آقا بیوفته.. پس یه کم صبر کن
امشب بچه های موکب علی بن موسی الرضا خانوما رو میبرن واسه زیارت ان شالله با اونا میبرمت داخل.. قول
و قولهایِ این مرد، مردانه تر از تمامِ مردانه هایِ جهان بود.
با دانیال تماس گرفت و مکان دقیق مان را به او گفت.
کاش میشد که نرود میخوای بری؟ نرو بیسکوییتی از جیبش بیرون آورد و باز کرد بخور.. باید برم، ناسلامتی واسه ماموریت اینجاما..
اما قول میدم امشب خودمو بهت برسونم.. باید دوتایی با هم بریم واسه زیارت آقا..
کلی حاجت دارم که تو باید واسم بگیریشون
نفسی عمیق وپرسوز کشیدم من کجایِ عاشقیِ این بچه سید قرار داشتم که لیاقت پا درمیانی داشته باشم.
⏪ #ادامه_دارد
••———*💕*~💕~*💕*———••
❤️@sahele_aramesh313❤️