eitaa logo
تبلیغ کانال فقط با ده هزار تومان
710 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
61 فایل
🔴کانال ایده،تجربه،همسرداری👇 https://eitaa.com/joinchat/1611464788Cd12b69ec18
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 از عالم و آدم جدا شدم به سمت کتابم پرواز کردم . « قرار بود اولین روز دانشگاه را آغاز کند . مثل همیشه لباس مرتبی را پوشید و از اتاقش حسنا را صدا زد : حسنا ؟ امروز کلاس داری ؟ ـ آره ، مهدا میاد دنبالم . ـ نمی خواد بگو نیاد ، باهم میریم . حسنا وارد اتاق برادرش شد و ادامه داد ؛ امروز چهلم خواهر یکی از همکلاسی های منو امیرحسینه ، مهدا گفت اونم میاد یه پروژه مشترک داشتیم با مهدا اینا ، هم کلاسیمم بود برا همین مهدا هم میاد ـ خیلی خب پس من برم تو خودت میای ؟ صدای تلفنش مانع از پاسخ دادن به برادرش شد ؛ الو ، جانم . سلام ... باشه اومدم ... ماشین نداااااری ؟! ... آره ، کلاس داشتن معلولین ذهنی ... ماشین مامانمم نیست ... صبر کن ! ـ محمد ؟ ما هم میبری ؟ محمدحسین کلافه سری تکان داد و گفت : باشه حسنا لبخندی به برادرش زد رو به فرد پشت خط گفت : الو مهی ؟ داداشم میرسونتمون ... نه بابا چه مزاحمتی من و امیر همیشه با شما میایم ... نمیخواد معذب باشی .... تو که رو کم کن عالمی ... برو بابا ... پایین منتظر میشی تا بیام ، فهمیدی ؟! .... آفرین ـ ممد بریم ! ـ حالا چرا اینقدر اصرار میکنی ... حسنا انگشت تهدید را بسمت محمدحسین گرفت و گفت : این نیم وجبی خط قرمز منه ، اوکی ممد جان ؟! ـ اون انگشتتو بیار پایین چشمو درآوردی ! .ــــــــ ♥ ـــــــ.ــــــــ ♥ــــــــ.ـــــــــ. ـ سلام مهی جون ـ سلامو .... ـ آتشی نشو عشخم ، مهدعلیا ـ خدا بگم تو و فاطمه رو چیکار کنه ، آغا یه مهدا گفتن اینقدر سخته ؟! ـ ها والا . + سلام با صدای محمدحسین هر دو بسمتش برگشتند . ـ سلام ، ببخشید مزاحم شما شدیم + نه خواهش میکنم ، بفرمایید . به دانشگاه که رسیدند با هم خداحافظی کردند و هر کدام به سمتی رفتند ، مهدا تا شروع کلاسش ۵ دقیقه وقت داشت به سرعت به کتابخانه رفت و کتابش را تحویل داد و سپس به سمت کلاسش رفت . ═══‌♥️ℒℴνℯ♥️══ 💖@sahele_aramesh313💍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با طلوع آفتاب، زندگی میشکفد زمانی دیگر برای ساختن رویاها و آغاز یک داستان نو... لبخند بزن و امروز سفر تازه‌ای خلق کن سلام صبحتون بخیر ═══‌♥️ℒℴνℯ♥️══ 💖@sahele_aramesh313💍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💎امام صادق علیه السلام فرمودند: هر گاه کسی به سفر رفت و از سفر آمد، به اندازه ای که در توانش است برای خانواده اش سوغاتی بیاورد،اگر چه سنگی باشد. 📗بحارالانوار، جلد ۷۳، ص ۲۸۲ قابل توجه حاج اقا هایی ک ازمکه برخواهندگشت😁 ═══‌♥️ℒℴνℯ♥️══ 💖@sahele_aramesh313💍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کیک عصرونه خوش بافت از اون کیکاست که سه سوته درستش کنی 😋 مواد لازم : تخم مرغ ۳ عدد شکر ۱ و نیم لیوان وانیل ۱/۳ ق چ روغن ۲/۳ لیوان ماست یه لیوان آرد ۲.۵ لیوان بیکینگ پودر ۲ ق چ پودر کاکائو ۲ ق چ ═══‌♥️ℒℴνℯ♥️══ 💖@sahele_aramesh313💍
☀️درتابستان لباس های مناسب بپوشید. 👚از پوشیدن لباس های نایلونی وضخیم پرهیز کرده ولباس های خنک ومناسب با جنس کتان ونخی استفاده کنید. ═══‌♥️ℒℴνℯ♥️══ 💖@sahele_aramesh313💍
❌یه نقص اخلاقی که بین خانوما خیلی شایعه وابستگی بیش از حد به شوهر و گدایی محبته. ❌میخوایم از امروز این ویژگی منفی را از خودمون دور کنیم، 🔵خانوم گلم از تو مکالماتمون با شوهرمون جملاتی از این قبیل رو باید حذف کنیم: ❌تو منو دوست نداری ❌تو چرا به من توجه نمیکنی؟ ❌دوستم داری؟؟! ❌احساس میکنم علاقه ت به من کم شده مثل قبلنا دوستم نداری... 🔵جالبه بدونید مردی که این جملاتو از همسرش میشنوه بیشتر بدش میاد!!!و اتفاقا بیشتر ازش دوری میکنه... ═══‌♥️ℒℴνℯ♥️══ 💖@sahele_aramesh313💍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣در دعوا با همسرمون حق نداریم مسایل و مشکلات رو مطرح کنیم. تو هر دعوا فقط راجع به موضوع بحث میکنیم. ═══‌♥️ℒℴνℯ♥️══ 💖@sahele_aramesh313💍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کسانی که درباره لجبازی کودکشون سوال پرسیدند و گفتند چیکار کنیم واقعا از لجبازی هاش کلافه شدیم حتما کلیپ بالا رو ببینید👆 ═══‌♥️ℒℴνℯ♥️══ 💖@sahele_aramesh313💍
بهترین برخورد با کودکانی که بدخواب شده‌اند، چیست؟ 1- سعی نکنید هر ساعت از روز، او را مجبور کنید که بخوابد. 2- در طول روز، سعی کنید با بازی کردن، او را خسته کنید. 3- تا شب صبرکنید تا در وقت مناسب و پس از آن‌که غذایش را خورد، او را به اتاقش ببرید. 4- او را در تخت خودش بخوابانید و چراغ را خاموش کنید. 5- حالا، برایش یک داستان تعریف کنید. بهتراست که یک داستان تخیلی باشد تا توجه‌اش کاملا جلب شود. 6- از نوازش کردنش، غافل نشوید و توجه داشته باشید که به‌خاطر بدقلقی کردنش، از کوره در نروید. ═══‌♥️ℒℴνℯ♥️══ 💖@sahele_aramesh313💍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 وارد کلاس شد و همان جای همیشگی نشست . جزوه جلسه قبل را بررسی کرد و توجهی به کنجکاوی های اطرافیانش نسبت به آقای متفاوت نکرد . با ورود استاد همه در جای خود قرار گرفتند و استاد بعد از حضور و غیاب گفت : از امروز یه نفر به کلاس ما اضافه شدن ، امیدوارم با ایشون همکاری لازم رو داشته باشین ، خب آقای دکتر خودتون رو معرفی کنین - سلام عرض میکنم خدمت شما و دانشجو های عزیز ، سید محمد حسین حسینی هستم دانشجوی دکتری دانشگاه صنعتی شریف و قراره یه مدت مزاحم شما بشم ، امیدوارم اوقات خوبی در کنار هم داشته باشیم . بچه ها تک تک تبریک گفتند که استاد گفت : بچه ها یه نفر جزوه ی سه جلسه اخیر رو بده به آقای دکتر ثمین : من میدم بهشون - جزوتون کامله ؟ یادمه غیبت داشتید جلسه قبل ثمین از اینکه ضایع شده بود عصبانی بود که با حرف استاد فوران کرد . استاد : خانم فاتح ؟ شما می تونید جزوتون رو بدید به آقای حسینی ؟ - بله چشم استاد . - ممنون دخترم . رو به محمدحسین با سری افتاده گفت : بعد از کلاس تشریف داشته باشین میدم خدمتتون . - اگر لازم ... - فعلا نیازی بهش ندارم . - متشکرم آرام خواهش میکنمی گفت و به تدریس گوش سپرد . بعد از اتمام کلاس گوشه ی کلاس منتظر محمدحسین شد . - این صفحات که علامت زدم صفحاتی هست که استاد تاکید بیشتری داشتن به اهمیتش ، صفحه آخر هم مطالعه خودمه و ضمنا اونایی که با خودکار مشکی نوشتم تحلیل خودمه نه صرفا برداشت مستقیم از توضیح استاد . - بله ، متشکرم . ثمین : همیشه اینقدر برای همکلاسی هات وقت می ذاری ؟ - شما احاطه کامل به احوالات همکلاسی ها داری - خیلی زر زر میکنی مهدا خانوم - بنظر خسته میاین بهتره استراحت کنین . و رو به محمدحسین گفت : اگر سوالی داشتین ... - هوی عجوزه بفهم چی میگی بی توجه به ثمین ادامه داد ؛ از نوشتار جزوه وقت کلاس در خدمتم و آرام تر گفت ؛ تا شروع میان ترم لازمش ندارم بعدش ممنون میشم بدینش به حسنا . - بله حتما ، متشکرم ازتون . و به کلاسی که با مهراد داشت راه افتاد ، ثمین با خشونت بسمتش رفت چادرش را در دست گرفت و گفت ؛ چه لذتی میبری منو عذاب بدی ؟! هان ؟ مگه یه جزوه چی بود عقده ای ؟! - هیچ علاقه ای ندارم باهات بحث کنم ، دیدی که استاد ازم خواست ، اصلا نمی فهممت ثمین ... و چادرش را از دست های از خشم مشت شده ی ثمین گرفت و بسمت کلاس رفت . ═══‌♥️ℒℴνℯ♥️══ 💖@sahele_aramesh313💍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر روز صبح شروع یک صفحه از داستان زندگی توست ؛ پس بهترینشو بساز سلام صبح بخیر ═══‌♥️ℒℴνℯ♥️══ 💖@sahele_aramesh313💍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام صـــــادق علیہ سلام بھترین زن ها زنانےاست ڪه برای شوهرش خوشبــــــــــو باشد ═══‌♥️ℒℴνℯ♥️══ 💖@sahele_aramesh313💍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا