◀️ #سی_اندرز جامع !
از این کسان مباش!
✳️ 3. (از کسانى مباش که) درباره دنیا همچون زاهدان سخن مى گوید ولى در آن همچون دنیاپرستان عمل مى کند»; (یقُولُ فِى الدُّنْیا بِقَوْلِ الزَّاهِدِینَ وَیعْمَلُ فِیهَا بِعَمَلِ الرَّاغِبِینَ).
اشاره به این که میان قول و فعل تو درباره زرق و برق دنیا و زهد و رغبت در آن تناقض نباشد آن گونه که ریاکاران و متظاهران به قدس و ورع و خالى از قداست و پاکى سخن مى گویند.
قرآن مجید مى فرماید: (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لاَ تَفْعَلُونَ * کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لاَ تَفْعَلُونَ).
4. «(از کسانى مباش که) اگر چیزى از دنیا به او برسد سیر نمى شود و اگر نرسد هرگز قانع نخواهد بود»; (إِنْ أُعْطِىَ مِنْهَا لَمْ یشْبَعْ، وَإِنْ مُنِعَ مِنْهَا لَمْ یقْنَعْ).
اشاره به این که در زندگى قانع باش. اگر گرفتار محرومیت شدى صابر و اگر مواهب الهى شامل حالت شد شاکر باش. نه مانند دنیاپرستان که هرگز از دنیا سیر نمى شوند و هرقدر بیشتر از مواهب دنیا در اختیارشان قرار بگیرد تشنه تر مى گردد، همان گونه که در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) آمده است: «مَثَلُ الدُّنْیَا کَمَثَلِ مَاءِ الْبَحْرِ کُلَّمَا شَرِبَ مِنْهُ الْعَطْشَانُ ازْدَادَ عَطَشاً حَتَّى یَقْتُلَه; مَثَل دنیا همچون آب شور دریاست که هر قدر تشنه اى از آن بیشتر بنوشد بیشتر گرفتار عطش مى شود تا او را در کام مرگ فرو برد».
5. «(از کسانى مباش که) از شکر آنچه به او داده شده عاجز است; ولى باز هم فزونى مى طلبند»; (یَعْجِزُ عَنْ شُکْرِ مَا أُوتِیَ، وَیَبْتَغِى الزِّیادَةَ فِیمَا بَقِىَ).
روشن است که هر نعمتى را شکرى لازم است و از دست و زبان هیچ کس بر نمى آید که از عهده شکرش به در آید. با این حال چگونه ممکن است انسان، شکر را رها کند و دائما به دنبال زیاده خواهى باشد. این نشانه نهایت غفلت و بى خبرى است.
👈 ادامه دارد .....
#نهج_البلاغه_حكمت_150
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ #سی_اندرز جامع !
از این کسان مباش!
✳️ 6. «(از کسانى مباش که) دیگران را از کار بد باز مى دارد; ولى خود نهى نمى پذیرد و دیگران را به کار خوب وا مى دارد; ولى خودش به آن عمل نمى کند»; (یَنْهَى وَلاَ ینْتَهِیَ، وَیأْمُرُ بِمَا لاَ یَأْتِیَ).
بدیهى است اگر انسان کسى را به چیزى امر کند به یقین به سبب آثار خوب و برکات آن است. با این حال اگر عاقل باشد چرا خودش از آن بهره نگیرد و اگر دیگرى را از کارى باز مى دارد لابد به سبب زیان هاى آن است، با این حال چرا خودش پرهیز نکند. آیا این بى توجهى دلیل بر آن نیست که ایمان درستى به گفته هاى خود ندارد؟
قرآن مجید نیز در مقام سرزنش این گونه افراد مى فرماید: «(أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ); آیا مردم را به نیکى (وایمان به پیامبرى که صفات او در تورات آمده) دعوت مى کنید، امّا خودتان را فراموش مى کنید با این که شما کتاب آسمانى (تورات) را مى خوانید. آیا نمى اندیشید؟»
7. «(از کسانى مباش که) صالحان را دوست دارد ولى عمل آنها را انجام نمى دهد و گنهکاران را دشمن مى شمارد ولى یکى از آنهاست»; (یُحِبُّ الصَّالِحِینَ وَلاَ یعْمَلُ عَمَلَهُمْ، وَیُبْغِضُ الْمُذْنِبِینَ وَهُوَ أَحَدُهُمْ).
این در واقع نوعى تناقض در فکر و عمل است; از نظر تفکر عشق به صالحان دارند لابد به موجب اعمال صالح آنها; ولى از نظر عمل آنچه را بدان عشق مى ورزیده کنار مى گذارند. همچنین در نقطه مقابل از ظالمان و عاصیان و فاسقان متنفرند که به یقین به سبب اعمالشان است در حالى که در مقام عمل آلوده به همان اعمال اند. ممکن است در آن درجه از شدت نباشد; ولى به هر حال با دیدى کلى عمل آنها هماهنگ با اعمال کسى است که از وى متنفرند. این تناقض به راستى عجیب، و نشانه ضعف ایمان و اراده و غلبه هواى نفس است.
امام سجاد علیه السلام در ضمن دعایی می فرمایند : «لا تَجْعَلْنی مِمَّنْ یُحِبُّ الصّالِحینَ وَلا یَعْمَلُ عَمَلَهُمْ وَیُبْغِضُ الْمُسیئینَ وَهُوَ أحَدُهُمْ; خداوندا مرا از آنها قرار نده که صالحان را دوست دارند ولى اعمال آنها را انجام نمى دهند و گنهکاران را دشمن دارند ولى خودشان در عمل همچون آنها هستند».
👈 ادامه دارد .....
#نهج_البلاغه_حكمت_150
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ #تفسیر_خوانی قرآن کریم
هر روز یک آیه
تفسیر نور – استاد محسن قرائتی
سوره #بقره
#بقره_9
يُخَدِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ ءَامَنُواْ وَمَا يَخْدَعُونَ إِلّا أَنْفُسَهُمْ وَ مَا يَشْعُرُونَ (9)
(منافقان به پندار خود) با خداوند و مؤمنان نیرنگ مىكنند در حالى كه جز خودشان را فریب نمىدهند، امّا نمىفهمند!
👌 برخورد اسلام با منافق، همانند برخورد منافق با اسلام است. او در ظاهر اسلام مىآورد، اسلام نیز او را در ظاهر مسلمان مىشمارد. او در دل ایمان ندارد و كافر است، خداوند نیز در قیامت او را با كافران محشور مىكند.
👤استاد #قرائتی
⏺کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
📱#نرم_افزار 📚 #تفسیر_نور 👤 استاد محسن #قرائتی #تفسیر_قرآن ⏺کانال انس با #صحیفه_سجادیه 🆔 @sahife2
👆این نرم افزار را نصب کنید و از روی آن در این دوره ی تفسیر خوانی با ما همراه باشید
❇️ اعمال روزها و شب های #هفته
🙏 آداب ، اعمال ، ادعیه ، استعاذه ، تسبیح و نماز روز #شنبه
👉🏻 1da.ir/TXfZ6s2I
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️ گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم
همچنان چشم گشاد از کرمش میدارم
به طرب حمل مکن سرخی رویم که چو جام
خون دل عکس برون میدهد از رخسارم
پرده مطربم از دست برون خواهد برد
آه اگر زان که در این پرده نباشد بارم
پاسبان حرم دل شدهام شب همه شب
تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم
منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن
از نی کلک همه قند و شکر میبارم
به صد امید نهادیم در این بادیه پای
ای دلیل دل گمگشته فرو مگذارم
دیده بخت به افسانه او شد در خواب
کو نسیمی ز عنایت که کند بیدارم
چون تو را در گذر ای یار نمییارم دید
با که گویم که بگوید سخنی با یارم
دوش میگفت که #حافظ همه روی است و ریا
بجز از خاک درش با که بود بازارم
🔅 برنامه ی روزانه #حافظ_خوانی
#حافظ_غزل_324
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#منتخب
#دعا_دوم_1
🔹و الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي مَنَّ عَلَيْنا بِمُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ - سپاس مخصوص خداست، كه بر ما به وجود محمد صلي الله عليه و آله منّت نهاد؛ دُونَ الْاُمَمِ الْماضِيَةِ، وَالْقُرُونِ السَّالِفَةِ، نه بر امّتهاي گذشته و زمانهاي سپري شده ...
👌بخشی از دعای #دوم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان
✳️ كودكى پیامبر اکرم صل الله علیه و آله
قسمت 1
🔴 «پس از ولادت آن بزرگوار كه تجلّى گاه اوصاف جمال و جلال بود، سر پرست دلسوز و بزرگوارش عبدالمطّلب به دختران خود عاتكه و صفيّه فرمود:
براى او دايهاى تفحّص كنيد. زنان شير ده بنى هاشم را خواستند ولى آن حضرت سينه هيچ يك را نپذيرفت.
عبدالمطّلب غمگين و ناراحت از خانه بيرون آمد و به نزد كعبه رفت و با دنيايى از اندوه و غم در پناه كعبه نشست.
در اين وقت پيرمردى از قريش كه او را عقيل بن ابى و قّاص مىگفتند با عبدالمطّلب برخورد كرد و از وى سبب اندوه و غصّهاش را پرسيد، عبدالمطّلب گفت: اى شيخ قريش! اضطراب و ناراحتى من از اين است كه فرزند زاده من كه تازه به دنيا آمده سينه هيچ زن شير دهى را نمىگيرد، بدين سبب خوردن و آشاميدن بر من گوارا نيست و در چاره كار خود حيران ماندهام. عقيل گفت: اى ابوالحارث! من در ميان صناديد قريش زنى گمان دارم كه از عنايت عقل و فصاحت و صباحت و رفعت و حسب و شرافت نسب نمونه ندارد و او «حليمه» دختر عبداللَّه بن حارث است.
عبدالمطّلب چون اوصاف حليمه را شنيد او را پسنديد و غلامى از غلامان خود را به سوى قبيله بنى سعد بن بكر كه در شش فرسخى مكّه بودند فرستاد وگفت: به زودى عبداللَّه بن الحارث عَدوى را نزد من حاضر كن.
غلام در اندك زمانى عبداللَّه بن الحارث را به نزد عبدالمطّلب آورد، در حالى كه اكابر قريش چون پروانه گرد شمع وجود او جمع بودند. چون نظر عبدالمطّلب بر وى افتاد به استقبال او برخاست و وى را در بر گرفت و در پهلوى خويش نشاند و گفت: اى عبداللَّه! تو را براى اين طلبيدهام كه اگر مصلحت بدانى دخترت را براى شير دادن به فرزند زادهام محمّد حاضر سازى، كه اگر شير او را قبول كند تو را و عشيرهات را توانگر كنم.
عبداللَّه از شنيدن اين خبر مسرّتانگيز و مژده همايون بسى شاد شد و به سوى قبيله خود باز گشت و حليمه را به آن خبر بهشتى بشارت داد.
حليمه غسل كرد و به انواع طيب خود را معطّر ساخت و جامههاى نو پوشيد و با پدر خود عبداللَّه و شوهرش بكر بن سعد به خدمت عبدالمطّلب شتافتند.
چون محمّد را به دامن گرفت سينه چپ خود را نزديك دهان آن حضرت برد، چرا كه طرف راست ساليان درازى بود خشك شده بود، ولى آن جناب به سينه چپ ابداً التفات نفرمود، بلكه تمايل به طرف راست داشت، حليمه در گذاشتن طرف چپ به دهان حضرت مبالغه مىنمود، ولى حضرت به طرف راست ميل مىفرمود، عاقبت از روى ناچارى طرف راست را به دهان حضرت گذاشت و گفت:
عزيز جانم! دهان بر آن قسمت سينه بگذار و ببين خشك است.
چون محمّد صلى الله عليه و آله دهان بر آن قسمت گذاشت از بركت دهان مباركش، چنان شير جارى شد كه از كنار دهان حضرت مىريخت. حليمه و ديگران سخت متعجّب شدند.
آن زن با كرامت گفت: اى فرزند من! امر تو بسى عجيب است. به حق خداى جهان سوگند مىخورم كه دوازده طفل از پستان چپ من تغذيه كردهاند و قطرهاى شير از طرف راست من نديدند!!
عبدالمطّلب فوق العاده شاد شد، به حليمه فرمود: اگر نزد ما بمانى خانهاى با ماهى هزار درهم و يك دست جامه رومى و روزى ده من نان و گوشت به تو عطا مىكنم، ولى حليمه از پذيرفتن خواسته جدّ محمّد عذر خواهى كرد.
عبدالمطّلب فرمود: اى حليمه! اكنون كه مىخواهى به محلّ زندگى خود برگردى، فرزندم را به دو شرط به تو مىسپارم:
اول آن كه: در تعظيم و اكرام او تقصير ننمايى و پيوسته از اين گوهر يكتا مواظبت نمايى. حليمه گفت: به پروردگار جهان سوگند كه از وقتى نظرم بر او افتاد، محبّت وى چندان در قلبم جاى كرده كه در اكرام او محتاج به سفارش نيستم.
دوم آن كه: هر جمعه او را نزد من آورى كه من تاب مفارقت و هجران او را ندارم. « حيات القلوب: 100.»
گرچه از بهركسى جان نتوان داد ز دست
چيست جان كز پى جانان نتوان داد ز دست
اى گلستان وفا خار جفا لازم توست
از پى خار، گلستان نتوان داد ز دست
همچو تو دوست مرا دست به دشوارى داد
چون به دست آمدى آسان نتوان داد ز دست
گرچه آن زلفْ پريشانىِ دلراست سبب
آن سر زلف پريشان نتوان داد ز دست
دى يكى گفت برو تركِ غمِ عشق بگو
به چنان وسوسه ايمان نتوان داد ز دست
( سيف فرغانى)
👈 ادامه دارد ...
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج2، ص: 157
دعای #دوم #دعا_دوم_1
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_2
🆔 @sahife2
✳️ كودكى پیامبر اکرم صل الله علیه و آله
قسمت 2
🔴 «اعراب باديه نشين و قبيله بنى سعد درست به خاطر دارند كه دو سه سال آزگار بركت آسمانها از اراضى ايشان برداشته شده بود و چيزى نمانده بود كه يكباره گوسفندان و شترانشان از گرسنگى و تشنگى جان بدهند، به خصوص بر قبيله بنى سعد خيلى سخت مىگذشت، نه در زمين گياه سبزى ديده مىشد كه چهارپايانشان دندان به آن گياه بزنند و نه از آسمان بارانى فرو مىريخت كه در غديرهايشان براى روزهاى تشنگى ذخيرهاى بماند.
امّا در آن روز كه حليمه سعديّه قنداقه محمّد صلى الله عليه و آله را در آغوش كشيد و پا به قبيله گذاشت، ناگهان روز و روزگار عوض شد.
ابرها نابهنگام بهم پيوستند و باران بى دريغ خود را بر سر آل سعد فرو ريختند، زمينها با وضع حيرت انگيزى سبز شدند، پستان گوسفندان از شير لبريز شد؛ نه تنها بنى سعد از آن قحط و غلا نجات يافتند، بلكه از بركت وجود اين كودك شيرخوار، عشاير آن سرزمين همگى به رفاه و آسايش رسيدند، فقيرترين قبايل عرب در رديف غنىترين قبايل قرار گرفت.
از نظر رشد و نمو، برنامهاى خارق العاده داشت. درست آن طفل يك شبه كه مىگويند ره صد ساله مىرود. اين نازنين كودك بود.
وقتى به سنّ چهار سالگى رسيد توانست با برادر رضاعى خود ضَمْره همراه گوسفندان به صحرا برود، وى از كار چوپانى لذّت بسيارى مىبرد.
پيامبران پيشين همچنين بودند، هر كدام چندى به چوپانى و رعايت گوسفندان مىگذرانيدند، مثل اين كه رعايت و نگهدارى و هدايت حيوان ناطق را بايد در كنار حيوان صامت تمرين كرد.
در ميان انبيا آنان را كه مىشناسيم، ابراهيم خليل، پسرانش اسحاق و اسماعيل، موساى كليم و عيساى مسيح عليهم السلام هر كدام مدتى در رخت شبانى به سر بردند، تا جامه نبوّت به بر كردند و مسؤليت ارشاد و هدايت بشر را به عهده گرفتند.
قبيله بنى سعد عموماً و حليمه سعديّه خصوصاً، در زندگى اين كودك هاشمى عجايبى مىديدند كه برايشان شگفتانگيز بود.
مثلًا رشد غير عاديش، سخنان چندين بار بزرگتر و درشتر از سنّ و سالش، سكونش، سكوتهاى ملكوتى و آسمانى و معنى دارش!
در نخستين روزى كه مىخواست با برادرش ضمره به صحرا برود حليمه دستش را گرفت و به خيمهاش برد و موهاى سياه و مجعّدش را شانه كرد و به چشمان جذّابش سرمه كشيد و بعد يك گردنبند كه از چند مهره منقوش تشكيل مىيافت به گردنش انداخت.
محمّد نگاهى به اين مهرهها انداخت و با لحن شيرينى پرسيد: اين چيست؟
- اين حرز است، اين طلسم است.
- فايدهاش چيست؟
- فايدهاش اين است كه به گردن هر كس باشد، از شرّ جنّ و انس در امان است.
خنده كنان با تكان دست، گردنبند را پاره كرد و با همان شيرينى گفتارش گفت:
من كسى را دارم كه از تمام شرها و بدىها حفظم مىكند، من حاجتى به اين گردنبند ندارم.» «1» أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيماً فَآوَى* وَوَجَدَكَ ضَالّاً فَهَدَى* وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى»
آيا تو را يتيم نيافت، پس پناه داد؟* و تو را بدون شريعت نيافت، پس به شريعت هدايت كرد؟* و تو را تهيدست نيافت، پس بىنياز ساخت؟
حليمه سعديّه نزديك به دو سال به آن حضرت شير داد و قريب به پنج سال از آن حضرت نگهدارى كرد و در پرورش او كوشيد، سپس وى را به دامان آمنه و آغوش عبدالمطّلب بر گرداند.
👈 ادامه دارد ...
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج2، ص: 157
دعای #دوم #دعا_دوم_1
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️ كودكى پیامبر اکرم صل الله علیه و آله
قسمت 3
🔴 از روزى كه آمنه بزرگوار شوهر با كرامتش عبداللَّه را از دست داد، همواره به دنبال فرصت بود تا به مدينه رفته و آرامگاه شوهرش را زيارت كند و در عين حال ديدارى هم با خويشان خود در آن منطقه داشته باشد.
با محمّد صلى الله عليه و آله و زن مهربانى به نام امّ أيمن به سوى مدينه بار سفر بست. مدّت يك ماه در آن شهر ماند، علاوه بر زيارت قبر شوهرش به ديدار خويشان خود هم توفيق يافت. ولى اين سفر براى محمّد همراه با سختترين تألّمات قلبى بود؛ زيرا در آن يك ماه مرتّب ديده پاكش به خانهاى مىافتاد كه پدر مهربانش در آن جا به وقت جوانى چشم از دنيا بسته بود. هنوز در غم و اندوه جانكاهش به سر مىبرد كه حادثه بسيار جانگداز ديگرى به او هجوم برد و آن از دست دادن مادر مهربانش به وقت مراجعت به مكّه در محلّى به نام «أبْواء» بود.
امّ ايمن آن كودك بى مادر را به سرعت به مكّه رساند و تحويل جدّ بزرگوارش عبدالمطّلب داد.
هر روز براى بزرگ قريش در كنار كعبه بساطى پهن مىكردند، بزرگان قوم و فرزندان عبدالمطّلب در كنارش جمع مىشدند، هر زمان ديدگانش به محمّد مىافتاد، فرمان مىداد، راه را باز كنند تا محمّد به نزدش آمده و پهلويش بنشيند.
هنوز امواج سخت دورى پدر و فراق مادر، قلبش را آزار مىداد كه براى بار سوم به حادثه سخت و مصيبت جانگدازى دچار شد و آن از دست دادن جدّ بزرگوارش حضرت عبدالمطّلب بود. محمّد از خانه تا جايى كه جدّش را دفن كردند همچون ابر بهار از ديده پرفروغش اشك مىريخت!
«عبدالمطّلب به وقت مرگ سرپرستى و نگهدارى محمّد صلى الله عليه و آله را به فرزند برومند و بسيار عزيز و مؤمن خود ابو طالب كه با عبداللَّه پدر رسول خدا، از يك مادر بودند واگذاشت.
ابوطالب كه پدر امير المؤمنين بود براى پيامبر، پدرى مهربان و سر پرستى والا به شمار مىآمد. رنجى كه ابوطالب به خاطر اين برادر زاده عزيز كشيد بى نظير بود.
اگر چه عبدالمطّلب بر محمّد امين پدرى كرد، ولى شرايط محيط در زمان عبدالمطّلب صورتى و در زمان ابوطالب صورت ديگرى داشت.
عبدالمطّلب از نظر مقام سياسى و اجتماعى خود كه همچون پادشاهى بى تاج و تخت بر سرزمين بطحا سلطنت، مىكرد خيلى آسان مىتوانست محمّد را از دشمنان حفظ كند، ولى ابوطالب آن قدرها حشمت و جلال ظاهرى نداشت كه بى دردسر از اين امانت الهى نگاهدارى كند.
از طرفى محمّد روز به روز بزرگتر مىشد و به همين نسبت دشمنانش بيشتر به قصد جانش فكر مىكردند.
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج2، ص: 157
دعای #دوم #دعا_دوم_1
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️ "سَر" آن است که در طریق وصال به باد رود و " جان" متاعی است که هم او بخشیده است تا به بهای آن لقایش را باز خریم، و سّر آن که خون مقتول عشق را ثارالله گفته اند نیز در همین جاست...
👤شهید #آوینی
🙏پروردگارا! #مرگ ما را آنچنانی که امام سجاد علیهالسلام از خدا درخواست کرده است] امتنا مهتدین غیر ضالین، طائعین غیر مستکرهین غیر عاصین [ ، قرار بده. مرگ ما را به #شهادت در راه خودت قرار بده.
👤#مقام_معظم_رهبری
دعای #چهل #دعا_چهل_5
#شهيد_محسن_فخري_زاده
#فخري_زاده
🆔 @sahife2
✳️ حکایت #پادشاهی_که_دو_غلام_ارزان_خرید
🌺 نقل اعراضست این بحث و مقال
نقل اعراضست این شیر و شگال
جمله عالم خود عرض بودند تا
اندرین معنی بیامد هل اتی
این عرضها از چه زاید از صور
وین صور هم از چه زاید از فکر
این جهان یک فکرتست از عقل کل
عقل چون شاهست و صورتها رسل
عالم اول جهان امتحان
عالم ثانی جزای این و آن
چاکرت شاها جنایت میکند
آن عرض زنجیر و زندان میشود
بندهات چون خدمت شایسته کرد
آن عرض نی خلعتی شد در نبرد
این عرض با جوهر آن بیضست و طیر
این از آن و آن ازین زاید بسیر
برنامه ی #مثنوی_خوانی
#مولوی - #مثنوی_معنوی
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_23
قسمت 8
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
✳️ حکایت #پادشاهی_که_دو_غلام_ارزان_خرید 🌺 نقل اعراضست این بحث و مقال نقل اعراضست این ش
✳️حکمت آفرینش وعلت غائی آن(3)
👈مولانا با عقیدهْ غلام موافقت دارد که اعراض نقل میپذیرد و میگوید: این گفتوگوها و بحثهای ما و این قصههای شیر و شغال، همه نقل اعراض است و نشان میدهد که هر موجود عرضی از آغاز پیدایش تحولاتی میپذیرد و جلوههای گوناگون مییابد. هل أتی آغاز سوره «الدهر» در قرآن کریم است. در این سوره از خلقت انسان صحبت میشود؛ از مرحله نطفه تا تولد، رشد و آنچه از انسان سر میزند و سرانجام آنچه در جهان دیگر به پاداش کارهای خودش میرسد. مولانا میگوید: همه عالمیان وجود عرضی هستند، اما سرانجام پس از مراحل گوناگون ـ مطابق سوره دهرـ به جهان دیگر نیز منتقل میشوند. آثار حیات ظاهری و این جهانی ما از صُوَر مادی یا از صُوَر مثالی پدید میآید و آن صورتها خود از اندیشه که منبع وجود هر چیزی است سرچشمه میگیرد. «افلاطون میان عالم روحانی و عالم جسمانی به یک عالم مثال معتقد بود که در آن صُوَر مثالی همه کائنات موجود است و هرچه در عالم ماده نقش هستی میپذیرد، نخست در عالم مُثُل تحقق مییابد. مولانا میگوید: عقل کل یا عقل اول، نخستین صادر شده از هستی مطلق الهی است. این عقل کل، صُوَر مثالی همچون پیامبران را برمیانگیزد و این جهان حاصل یک فکرت عقل کل است. باز مولانا به سورهْ دهر باز میگردد: هستی هر چیزی نخست به این جهان یا عالم اول میآید که به موجب آیهْ 2 سورهْ دهر پروردگار او را آزمایش میکند (نبتلیه) و بعد به آن جهان یا عالم ثانی میرود که در آنجا جزای نیک و بد را میبیند. مضمون این کلام نیز تاْییدی بر نظریهْ نقل اعراض به آن جهان است. شاها، بنده مرتکب جنایتی میشود که آن جنایت جزو اعراض است، ولی آن عرض برای او به زنجیر و زندان مبدّل میشود. پس اعمال اگر چه از قبیل اعراضاند و خاصیت اعراض این است که در دو زمان باقی نمیماند: «و لایبقی زمانین»، ولی اثرش منتقل میشود. همچنین اگر بنده کار شایستهای انجام دهد؛ مگر آن عرض در این سعی و تلاش به خلعتی که جوهر است تبدیل نشد؟ بنابراین، مولانا اینجا نتیجه میگیرد: هر عملی یک وقوع عرضی دارد و یک نتیجه و گویی این عمل به آن نتیجه تبدیل میشود, همانطور که اعراض جوهر میشوند و هر دو از یکدیگر میزایند، مانند مرغ و تخممرغ.
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_23
قسمت 8
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
هدایت شده از انس با صحیفه سجادیه
#صحیفه_سجادیه_صفحه_ای
#صفحه_228
دعای #چهل_دو
🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام )
" هنگام #ختم_قرآن "
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#صحیفه_سجادیه_بصورت_بند_به_بند
#دعا_چهل_دو_9
دعای سیدالساجدین(ع) " هنگام #ختم_قرآن " :
🔹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ احْطُطْ بِالْقُرْآنِ عَنَّا ثِقْلَ الْأَوْزَارِ، وَ هَبْ لَنَا حُسْنَ شَمَائِلِ الْأَبْرَارِ، وَ اقْفُ بِنَا آثَارَ الَّذِينَ قَامُوا لَكَ بِهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَ أَطْرَافَ النَّهَارِ حَتَّى تُطَهِّرَنَا مِنْ كُلِّ دَنَسٍ بِتَطْهِيرِهِ، وَ تَقْفُوَ بِنَا آثَارَ الَّذِينَ اسْتَضَاءُوا بِنُورِهِ، وَ لَمْ يُلْهِهِمُ الْأَمَلُ عَنِ الْعَمَلِ فَيَقْطَعَهُمْ بِخُدَعِ غُرُورِهِ🔹
🔸خدايا! درود بر محمد و آل او فرست، و بار گناه را به حرمت قرآن از دوش ما فرو افكن، و خوهای پسندیده نيكوكاران را به ما ارزانی بخش و ما را پيرو آنان گردان كه در ساعات شب و آغاز و انجام روز به عبادت تو بر مى خيزند تا به بركت آن ما را از هر آلودگى پاك كنى، و تابع آنها قرار ده كه از روشنى او بهره مند شدند و آرزوى دنيا ايشان را از عمل آخرت باز نداشت و به فسون و نيرنگ فريبشان نداد تا از كار درمانند🔸
#چهل_دو #نماز_شب
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح
#دعا_چهل_دو_9
🔴 در پرتو قرآن، به چه چیزهایی دست مییابیم؟
قسمت 1
۱. نجات یافتن از بار سنگین گناهان
«وَ احْطُطْ بِالْقُرْآنِ عَنَّا ثِقْلَ الْأَوْزَارِ»؛ از خدای متعال میخواهیم که به برکت و هدایت قرآن کریم و به عظمت و اعتبار آن، بار سنگین گناهان را که به آن مبتلا هستیم، از دوش ما بردارد. این ترکیب بسیار بدیع و جالب است و اشاره به بارهای سنگین دارد. ثقل حکایت از نفسگیر بودن است که وقتی این سنگینی بر دوش کسی باشد، نمیتواند حرکت کند. اگر زیر پای این شخص خالی باشد، این ثقل او را پایین هم میبرد. مثلاً فرض کنید کسی در میانهی مرداب است و بار ۵۰۰ کیلویی هم روی دوش او گذاشتهاند؛ چنین شخصی مدام پایین میرود و غرق میشود. حتی اگر زیر پای شخص محکم باشد و چنین بار سنگینی روی دوش او گذاشته شود، از حرکت باز میماند و متوقف میشود و نمیتواند سیر داشته باشد. گناه چنین اثری دارد؛ یعنی باعث توقف میشود و انسان نمیتواند سیر کند. ضمن اینکه باعث سقوط و غرق شدن در دریای عذاب است. اینکه فرمودهاند: «تَخَفّفُوا تَلْحَقُوا»؛ یعنی سبک شوید تا برسید. با این بار سنگین که ما داریم، اصلاً نمیتوانیم راه برویم و اگر هم راه برویم، خیلی آهسته خواهیم رفت. کسی که سبکبار است، با سرعت و وضعیت مناسبی پیش میرود.
👈 ادامه دارد ...
👤 استاد #حاج_علی_اکبری
#چهل_دو
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح
#دعا_چهل_دو_9
🔴 در پرتو قرآن، به چه چیزهایی دست مییابیم؟
قسمت 2
۲. همانند شدن با ابرار
«وَ هَبْ لَنَا حُسْنَ شَمَائِلِ الْأَبْرَارِ»؛ این عبارت هم خیلی زیبا است. شمائل جمع شمال و به معنای خُلق است. البته به معنای سیما و چهره هم گفته میشود. ابرار جمع بَرّ و از اصطلاحات قرآنی است. حکایت از شخصیتی است که مکارم اخلاق (فهرست طولانی فضیلتها) را به همراه ریشه و پایهی توحیدی در عالیترین سطح درون خود تثبیت کرده باشد. وقتی کلمهی ابرار را میشنوید، ذهن شما سراغ آیات مربوطه میرود و شاید یکی از زیباترین آیات مربوط به ابرار، آیهی شریفهی «إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا؛ بهيقين ابرار و نيكان از جامى مىنوشند كه با عطر خوشى آميخته است» باشد. شما در این آیات شخصیتی توحیدی و قیامتترس و قیامتگرا را میبینید که خالص و عاشق حق است. در کنار این ویژگیها فهرستی از ایثار و اطعام و دستگیری را باید بیاورید. پس شخص برّ، از نظر فکری و عقیدتی و اخلاقی، شخصیتی زیبا است که حقیقتاً دلبری میکند. شمائل ابرار در نگارگری قرآن کریم در احسن وجه تصویرگری و ارائه شده است که یک نمونه را در سورهی مبارکهی انسان مشاهده کردید. شمائل ابرار، شمائل اولیای خدا و ائمهی اطهار (علیهم السلام) است که همگی وجیه در دنیا و آخرت هستند و از مقربان محسوب میشوند. جایجای قرآن نگارخانهی این جلوههای آسمانی و چهرههای جذاب است که هر یک را میبینیم، مات و مبهوت میشویم.
اگر کسی خود را به قرآن کریم بسپارد، وارد چرخهی همانندسازی با ابرار میشود و این جذبه با جلوههای ربوبی ترکیب میشود و فطرت و روح را به وجد و هیجان میآورد و تمنای این مقامات را در انسان تقویت میکند و اشتهای رسیدن به این مراتب را در انسان به وجود میآورد و عشق به اولیا را در انسان ایجاد میکند. این کارِ قرآن کریم است.
«هَبْ لَنَا» یعنی به من هم هبه کن. این کلمه با «اعطنا» خیلی تفاوت دارد. هبه، معنای لطیف و مبتنی بر ارائهی کریمانه و فرحناک و وجدآور دارد؛ چنانکه قرآن در مورد فرزند میگوید: «رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً؛ پروردگارا، از جانب خود به من فرزندی پاکیزه ببخش» یا «هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ؛ همسران و فرزندانى به ما ببخش که چشمان ما به ایشان روشن گردد». جالب است که غالباً در مورد همسر و فرزند استفاده شده است.
شما اینجا بیان میدارید که من این ویژگی را با قرآن و در محضر قرآن و با شفاعت قرآن میخواهم. «هَبْ لَنَا» یعنی ما بهواسطهی راهنمایی قرآن کریم به منظومهی دلنشین صفات ابرار و شمائل آنان دست یابیم. اوج این شمائل، شمائل محمد و آل محمد (علیهم السلام) است.
👈 ادامه دارد ...
👤 استاد #حاج_علی_اکبری
#چهل_دو
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح
#دعا_چهل_دو_9
🔴 در پرتو قرآن، به چه چیزهایی دست مییابیم؟
قسمت 3
۳. دنبالهروی از نیکان
«وَ اقْفُ بِنَا آثَارَ الَّذِينَ قَامُوا لَكَ بِهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَ أَطْرَافَ النَّهَارِ»؛ این درخواست نیز در پرتو و به وساطت و به شفاعت قرآن کریم است. ما توقع داریم که به مدد قرآن کریم پشت سر کسانی قرار بگیریم و آثار کسانی را دنبال کنیم که ویژگیشان این است: «قَامُوا لَكَ بِهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَ أَطْرَافَ النَّهَارِ»؛ با قرآن در قسمتهای مختلف شب و روز برای خدا حرکت میکنند و دائمالارتباط با قرآن کریم هستند و شب و روز آنان با قرآن است. این تعبیر حکایت از این دارد که این افراد خالصانه نزد قرآن میآیند.
در مورد کلمهی «قاموا» باید معنای ظاهری و باطنی را مورد نظر داشت. معنای ظاهری حکایت از آن است که این افراد در نمازهای خود به صورت خالصانه قرآن میخوانند و دنبالهرو بودن یعنی ما هم همان روش را داشته باشیم. «قاموا» یک معنای واقعی هم دارد و آن اینکه این افراد، قرآن کریم را عمود خیمهی زندگی خود قرار داده و تربیت و سیاست و اقتصاد و فرهنگ خود را با قرآن کریم برپا کرده و قوام دادهاند. امام سجاد (علیه السلام)، کسانی را مقتدای ما قرار میدهد که ارتباطشان با قرآن کریم وسیع است و تمام شبانهروز آنان را در بر میگیرد. معنای فراگیر این قیام برای خدا همان است که زندگیشان رنگ خدایی داشته باشد. البته معنای ظاهری هم زیبا و مناسب است؛ چراکه زندگی مؤمن در نماز، خدایی میشود و قوام نماز به قیامِ آن و قیام نماز به قرآن است.
ما در نماز خیلی کم قرآن میخوانیم و به چند سورهی معروف بسنده میکنیم. البته سورهی کوثر، کوچکترین سورهی قرآن به لحاظ الفاظ و بزرگترین سورهی قرآن به لحاظ معنا است؛ با وجود این میتوان سورههای متعددی از جزء سیام قرآن را در نماز خواند. اگر کسی با توجه به معنا، سورهی مبارکهی مطففین را در نماز بخواند، منهدم میشود و اوج میگیرد.
سورههای جزء سی، طولانی نیست و آیات کوچکی دارد. بسیاری از سورهها را از جمله سورهی فجر و سورهی واقعه سفارش شده است که در نماز بخوانیم. ما هم که امام جماعت میشویم، تردید داریم که اگر بخوانیم مردم گلهمند میشوند یا نه! البته اشکال از خودِ ما است که مردم را اینگونه عادت دادهایم. اولیای خدا در نماز خود بسیار قرآن میخواندند و ما نمیخوانیم. دیگران (اهل سنت) در نماز خیلی قرآن میخوانند و قائل به قرائت سورهی کامل نیستند و از میانهی سوره شروع میکنند و به پایان میبرند. ما باید این نقص را جبران کنیم.
قبلاً در مورد #حفظ قرآن و سورههای خاص به جوانان توصیه کردیم. این سورهها واقعاً انسان را بیدار میکند. سورهی زلزال را ربع القرآن میدانند، ولی ما اصلاً در نمازها آن را نمیخوانیم.
در این مورد، وظیفهی روحانیها و ائمهی جماعات سنگین است و باید امام جماعتهای قاری آماده شوند و به مساجد بیایند تا کام مردم شیرین شود.
در نمازهای واجب احتیاط این است که بهصورت حفظی خوانده شود، اما در نمازهای مستحب هیچ مشکلی وجود ندارد و شما میتوانید همین امشب در نماز شب خود، این سورهها را بخوانید.
«إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا؛ و [نيز] نماز صبح را زيرا نماز صبح همواره [مقرون با] حضور [فرشتگان] است». قرآن الفجر ذیل نافلهی شب تعریف میشود. برخی قرآن الفجر را نماز صبح و بعضی آن را نافلهی صبح میدانند. تعبیر صلاه الفجر به کار نرفته، بلکه از تعبیر قرآن استفاده شده که به قرائت اشاره دارد.
👈 ادامه دارد ...
👤 استاد #حاج_علی_اکبری
#چهل_دو
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife
#شرح
#دعا_چهل_دو_9
🔴 در پرتو قرآن، به چه چیزهایی دست مییابیم؟
قسمت 4
۴. طهارت
«حَتَّى تُطَهِّرَنَا مِنْ كُلِّ دَنَسٍ بِتَطْهِيرِهِ»؛ این ارتباط و انس با قرآن کریم و این تلاوتها و بهرهها و دنبالهگیری روش و سبک اولیا ما را به نقطهای میرساند که خود را در دریای موّاج فیض و لطف و مغفرت الهی یا در چشمهی قرآن کریم شستوشو کنیم. تمام منازل ابرار و مقامات اولیا و شمائل انبیا و ... همگی روی شالودهی طهارت استوار است. قرآن کریم وقتی میخواهد به اولیای کامل خود مدال دهد، مدال طهارت میدهد و میگوید: «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهيراً؛ ز این نیست که خداوند میخواهد پلیدی را فقط از شما اهلبیت دور کند و شما را بهراستی پاک سازد». در مراتب پایینتر هم پایه و اساس کاخ سعادت و خوشبختی و طبقات و درجات آن وابسته به طهارت است که زیرساخت محسوب میشود. قبلاً این بحث در مناسبتهای مختلف تقدیم شد.
در همین جملاتی که خواندیم، از خدا خواستیم سنگینی گناه از دوش ما برداشته شود. حال در مقام تکمیل آن جمله میگوییم اگر ما به قرآن دل و وقت بدهیم و روح بسپاریم، نتیجهی ویژهی آن دستیابی به مقام شامخ طهارت است و این هنر قرآن کریم است. این پاکسازی و چرکزدایی و ظلمت زدایی هنر قرآن است و چنان آتش ندامت را در وجود انسان روشن میسازد که تو را به خودت میآورد. در مقامات بعدی قرآن تو را در مقام تائبین و طاهرین به وجد میآورد و تو را جزء جویندگان پاکی قرار میدهد و دوستدار طهارت و اهل طهارت روح و دل و روان و عمل میشوی. همهی مراتب وجود و شخصیت تو پاک میشود و دست تو را میگیرد و تو را به حمام حق میبرد. وقتی که برمیگردی، فرشتهها تو را نگاه میکنند و میبینند که چه بودی و چه شدی!
آتشگیرههای قرآنی گاهی انسان را میگیرد و پاکسازیهایی انجام میدهد که در هیچ جای دیگری به دست نمیآید. آلودگی فکر و جان ما به شرک، در حضرت قرآن است که به توحید میرسد و در حمام قرآن است که میتوان دوش توحید گرفت.
در قرآن هرچه جلوتر بروی، سهمت از طهارت بیشتر میشود و طهارت هم مراتب دارد که مرتبهی کامل آن، سهم ولیّ کامل است. کسانی که دنبال اولیا هستند، به مراتبی از پاکی دست پیدا میکنند.
👈 ادامه دارد ...
👤 استاد #حاج_علی_اکبری
#چهل_دو
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح
#دعا_چهل_دو_9
🔴 در پرتو قرآن، به چه چیزهایی دست مییابیم؟
قسمت 5
۵. آرزوی صادق
«وَ تَقْفُوَ بِنَا آثَارَ الَّذِينَ اسْتَضَاؤُوا بِنُورِهِ»؛ ما را پیرو و شیعه و رهجو و رهگیر کسانی قرار ده که از نور قرآن بهرهمند شدهاند. ویژگی این افراد این است که: «لَمْ يُلْهِهِمُ الْأَمَلُ عَنِ الْعَمَلِ». نقش آرزوها در دعای هشتم تقدیم شد و از سوزندگی و سازندگی آن سخن گفتیم. اگر آرزوها رجای صادق باشند، پیشران هستند و چنانچه دروغین باشند، غل و زنجیری در پای سالک هستند. آرزوها، کسانی را که به نور قرآن منور شدهاند، از عمل باز نمیدارد. چه آرزویی انسان را باز نمیدارد؟ رجای صادق. اگر با آرزوهای دروغین جلو برویم، با نیرنگ و فریب خود، ما را از حرکت باز میدارد و از راه خارج میسازد.
تمام کسانی که در غیر مکتب قرآن و عترت حرکت میکنند، بدون استثنا گرفتار آفت بزرگ آرزوی دروغین و امل بیعمل هستند. قرآن کریم در شما تولید آرزوی صادق میکند. اگر این آرزوها با عمل گره بخورد و این درخواستهای قرآنی دستورالعمل قرآنی زندگی تو شود، به نتیجه خواهی رسید؛ وگرنه این آرزو انسان را به جایی نمیرساند.
👤 استاد #حاج_علی_اکبری
#چهل_دو
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2