امام عسكرى (ع) از پدرش حضرت هادى (ع) حديث نموده كه فرمود:
روزى رسول اكرم (ص) پشت ديوار كعبه نشسته بود. عبدالله بن ابىاميه مخزومى حضور حضرت آغاز سخن نمود و گفت: اى محمد! ادعاى بزرگ و فوقالعادهاى نمودهاى، گمان كردى كه رسول خداوندى، و سزاوار نيست براى پروردگار عالم و آفريدگار همهى مخلوقات، مثل تو كه بشرى هستى همانند ما، رسول او باشى، اگر هم نبى مىبودى، بايد با تو ملكى باشد كه تو را تصديق كند و ما او را ببينيم، بلكه اگر اراده فرمود نبى بفرستد، فرشته مىفرستاد نه بشرى مثل ما، تو اى محمد انسانى هستى از حق دور افتاده، نه آنكه پيمبر خدا باشى.
سخنان بىاساس جهال را كه مىگفتند: رسول الهى بايد فرشته باشد، قرآن شريف مردود شناخته و خداوند فرموده است:
و لو جعلناه ملكا لجعلناه رجلا.
اگر به فرض محال، ملكى را رسول قرار مىداديم، او را به صورت انسان مبعوث مىنموديم تا مردم بتوانند با وى مانوس شوند و از تعاليمش بهرهمند گردند.
رسول اكرم (ص) و تمام پيمبران الهى بشر بودند مانند ساير مردم:
قل انما انا بشر مثلكم يوحى الى.
پيمبر گرامى! به مردم بگو: من همانند شما بشرم و چون از طرف بارى تعالى براى تبليغ دين حق ماموريت دارم، خداوند تعاليم خود را به من وحى مىفرمايد.
يكى از دلايل آن مردم نادان براى تكذيب نبوت پيمبر اين بود كه مىگفتند چرا غذا مىخورد. قرآن شريف در اين باره فرمود:
و قالوا ما لهذا الرسول ياكل الطعام و يمشى فى الاسواق.
اگر اين مرد به راستى پيمبر الهى است، پس چرا غذا مىخورد و در كوى و برزن راه مىرود.
خداوند در رد سخنان جاهلانه ى مردم فرمود: نه تنها پيشواى اسلام غذا مىخورد، بلكه همه ى پيمبران كه در طول قرون و اعصار مبعوث شده بودند غذا مىخوردند.
و ما ارسلنا قبلك من المرسلين الا انهم لياكلون الطعام و يمشون فى الاسواق.
نبى معظم! هيچ پيمبرى را قبل از تو مبعوث ننموديم مگر آنكه آنان نيز غذا مىخوردند و در كوچه و بازار راه مىرفتند.
جمله ى دعاى امام سجاد (ع) «و حصن رزقى من التلف»
بار الها روزى مرا از تباهى و تلف شدن مصون بدار،
و همچنين احاديث بسيارى كه از اولياى اسلام راجع به غذا خوردن پيامبر (ص) و ائمهى طاهرين عليهمالسلام رسيده، از جهات متعددى آموزنده است، يكى از آن جهات اين است كه هم اكنون بين مسلمين كسى نيست كه گرفتار اين غلو در عقيده باشد و بگويد: «پيامبر و ائمه به غذا احتياج نداشتند.».
دعای کسب روزی حفظ مال از تلف شدن و دفع خطرات مادی
اين روايت نيز به حضرت امام رضا عليه السلام منسوب است :
هر گاه خواستى كالاى خود را در حفظ و حراست بدارى، آية الكرسى بخوان وبنويس و آن را در وسط كالا قرار
بده و نيز بنويس:
وَجَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْديهِمْ سَدّاً وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لايُبْصِرُونَ ، لا ضَيْعَةَ عَلى ما حَفِظَهُ اللَّهُ
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لاإِلهَ إِلّا هُوَ، عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ، وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظيمِ
«ما پيش روى آنان سدّى و پشت سرشان سدّى نهاده ايم و ديدگانشان را پوشانيده ايم كه نمى بينند آنچه
را خدا حفظ كند تباه نمى گردد» پس اگر روى گرداندند خدا مرا بس است، هيچ معبودى جز او نيست، بر او
توكّل كردم، و او پروردگار عرش باعظمت است».
(پس اگر چنين كنى) آن را در حفظ و حراست قرار داده اى اگر خدا بخواهد و به آن به اذن و فرمان پروردگار بدى نرسد.
استاد قرائتی:
بيمه شدن مال، بيمه شدن مال، خوب است اينها تابلو شود، لااقل كميتهي امداد در سراسر كشور اين درس امروز ما را يك تابلو كند و روي صندوقهاي صدقه بچسباند. بيمه شدن مال، در مسجدها لااقل باشد. چون هيچكدام از اينها از خودم نيست همه يا قرآن است يا حديث است. «حَصِّنُوا أَمْوَالَكُم» (بحارالانوار/ج10/ص98) «َحصِّنُوا» با (ح) جيمي و (صاد) با (ح) جيمي و صاد يعني «حفظ كنيد». «حَصِّنُوا أَمْوَالَكُم» يعني مالتان را با زكات حفظ كنيد. چقدر حديث داريم. «مَا تَلِفَ مَال» (بحارالانوار/ج93/ص20) بگذاريد بنويسم. يك مشت حديث داريم ميگويد: «مَا تَلِفَ مَال» بعضي حديثها داريم «مَا ضَاعَ مَال» (بحارالانوار/ج66/ص393) بعضي حديثها داريم «مَا هَلَكَ مَالٌ» (بحارالانوار/ج93/ص27) فرق نميكند. مالي تلف نشد، مالي ضايع نشد، مالي نابود نشد، «إِلَّا بِتَرْكِ الزَّكَاةِ» (بحارالانوار/ج61/ص35) «إِلَّا بِتَرْكِ الزَّكَاةِ» حوادث غير مترقبّه كه پيش ميآيد، اگر مردم زكات ندهند، آن حوادث برطرف ميشود. من هيئت دولت رفتم، به وزراي محترم عرض كردم كه اين بودجهاي كه براي حوادث غير مترقبّه ميگذاريد، اگر براي زكات و فقرا بگذاريد، خود خدا حوادث غير مترقبه را رد ميكند. ما نميفهميم چيست. وقتي مي گويند: انگشتر عقيق بلا را دور ميكند، آنهايي كه حلقهي طلا دست ميكنند اشتباه ميكنند. الآن روي برجهاي بلند يك مقداري الماس ميگذارند. اين كاميوندارها يك زنجير زير ماشينشان آويزان ميكنند. اين زنجير بلا را از ماشين برطرف ميكند. يك محاسباتي است ما نميفهميم، اين الماس با اين برج چه ميكند. اين عقيق براي من چه ميكند. آيت الكرسي براي حفظ من چه ميكند؟ يك خبرهايي است. گاهي خدا يك چيزهايي نشان ميدهد. مثلاً ميگويد: آقاياني كه محبوبيت ميخواهند اشتباه ميكنند دائم فكر ميكنند از راه مدرك و خانه و ماشين و مبل و تغيير دكور و اينها عزيز ميشوند. قرآن ميگويد: مگر محبوبيت نميخواهي؟ كُُد محبوبيت اين است. اشتباه ميكنيد. قرآن ميفرمايد: «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» (مريم/96) كساني كه اهل ايمان و عمل صالح هستند، «سَيَجْعَلُ» خداوند قرار ميدهد، «سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ» خداوند رحمن براي اينها قرار ميدهد «وُدًّا»، «وُدًّ» يعني مّودت، مگر مودّت نميخواهي، موّدت به معني محبت است. «وُدًّ» يعني مودّت و محبّت. اگر محبّت و مودّت ميخواهي، راه پيدا كردن مودّت ايمان و عمل صالح است. قرآن ميگويد: اگر كسي ايمان داشته باشد، كارهايش نيكو باشد، خداوند قول داده مودّت به او بدهد.
تلف، اصطلاحی است فقهی و حقوقی به معنای از بین رفتن عین مال یا منافع عقلایی و قانونی مال، خود به خود یا به موجب حوادث میباشد و از این عنوان در بسیاری از بابها نظیر زکات، حج، تجارت، رهن و نکاح سخن رفته است.
تلف در لغت به معنای هلاک گردیدن و نابود شدن است.
واژه تلف در برخی منابع فقهی و حقوقی در قالب تعابیر و عناوینی مانند تلف مَبیع، تلف مال مرهونه، تلف ودیعه و تلف عین مستأجِره به کار رفته و گاه تا بیست عنوان فرعی برای آن شمرده شده است.
در برخی منابع، این اصطلاح از جهات گوناگون تقسیم و برای هر مورد، حکمِ وضعی خاصی ذکر شده است، مثلاً، از جهت سبب هلاکت، آن را به تلف به موجب حوادث آسمانی و تلف به موجب فعل انسان و قسم اخیر را به تلف حسی (از بین رفتن خود به خود یک چیز) و تلف شرعی (منع شارع یا قانونگذار از بهره مندی عین موجود) تقسیم کردهاند.
همچنین گاه آن را از نظر موضوع تلف به تلف اموال و تلف جان انسان یا عضوی از بدن او تقسیم نموده و درباره قسم اخیر تحت عنوان قصاص یا دیات بحث کردهاند.
در برخی منابع، از بین رفتن چیزی به موجب حوادث آسمانی نیز از باب اتلاف قلمداد شده و تنها از بین رفتن آن به خودی خود و بدون دخالت عامل خارجی را تلف دانسته اند. در برابر، برخی مؤلفان مفهوم تلف را گسترده تر از اتلاف دانسته و علاوه بر آفت آسمانی، آن را شامل از بین رفتن مال به دست انسان نیز میدانند ولی ظاهراً فقهای امامی عملاً این کلمه را در برابر اتلاف به کار میبرند و مواردی چون نابود شدن عین یا منفعت مال به دستِ مشتری یا بایع یا شخص ثالث را مشمول قاعده اتلاف میدانند.
«رزق» در فرمایشات امام سجاد علیه السلام در صحیفه سجادیه
https://mahdi-gandomkar.blog.ir/post/16
✳️ اللهم وَ حَصِّنْ رِزْقِى مِنَ التَّلَفِ
خدایا روزی مرا از تلف شدن نگه دار.
به عبارت دیگر مدیریت نعمت هایت را به من بیاموز.
مهم ترین نعمتی که تلف می شود«عمرانسان»است و مدیریت عمر به این است که بدانی «کل نفس بما کسبت رهینه»انسان در گرو مکتسبات خویش است.اگر بخواهد رشد کند،قدرتمند شود،باید تابع دستورات دین باشد. در مکتسبات خویش تامل کند کدام خوب است کدام بد؟
والا اتلاف عمر می شود و این بزرگترین خسران است.