eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️جریان کلّی دنیا، جریان استکبار و جریان نظام سلطه است؛ یعنی یک عدّه سلطه‌گرند، یک عدّه هم زیر بار این سلطه میروند، سلطه‌پذیرند؛ ما برخلاف این جریان داریم حرکت میکنیم؛ در این چهل سال این‌جوری پیش رفته‌ایم، این‌جوری حرکت کرده‌ایم. طبعاً اوضاع و احوالی برای ما پیش می‌آید که ناگزیر بایستی نسبت به این اوضاع و احوال حواسمان جمع باشد، دقّتمان زیاد باشد، جوانب گوناگون قضیّه را دائماً رصد کنیم و بسنجیم و ببینیم. در صدر اسلام هم قضیّه همین‌جور بوده است. در آنجا هم اقتضائات گوناگون و شرایط گوناگون، وظایف گوناگونی به وجود می‌آورده. یک روز خدای متعال میفرماید که «اِن یَکُن‌ مِنکُم‌ عِشرونَ‌ صابِرونَ‌ یَغلِبوا مِائَتَین»، یک روز میفرماید: فَاِن ‌یَکُن مِنکُم مِائَةٌ صابِرَةٌ یَغلِبوا مِائَتَین یعنی یک روز باید با ده برابر بجنگند، یک روز با دو برابر باید بجنگند. در حکمت الهی بلاشک قصوری وجود ندارد، خب معلوم است، این مربوط به شرایط است. در یک شرایطی وضع جوری است که خدای متعال میگوید بایستی یکی‌تان با ده نفر بجنگید، یک شرایط دیگر هم پیش می‌آید که وضع جوری است که خدای متعال میفرماید یکی‌تان با دو نفر باید بجنگید. این اختلاف شرایط، اختلاف احکام و اختلاف تکالیف را پیش می‌آورد. یک روز، است و حرکت آن‌چنانی یا فتح مکّه است و مانند اینها، یک روز هم «اِذ اَعجَبَتکُم کَثرَتُکُم» در روز حُنین است. وَ یَومَ حُنَینٍ اِذ اَعجَبَتکُم کَثرَتُکُم فَلَم تُغنِ عَنکُم شَیئًا؛ این‌جوری است. در هرجایی یک شرایطی وجود دارد، باید برطبق آن شرایط عمل کرد. خب، اگر از شرایط غفلت شد، ضرر میکنیم؛ چه مردم شرایط را ندانند، چه نخبگان به شرایط توجّه نداشته باشند. بخصوص اگر چنانچه نخبگان از اوضاع و شرایط و وضعیّت موجود و جایگاهی که نظام قرار دارد غفلت بکنند، ضربه خواهیم خورد . ۱۳۹۷/۰۶/۱۵ دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
👈 1⃣در بیان اینجا 2⃣و اینجا (بخشی از فیلم سینمایی (محمد رسول الله) به کارگردانی مصطفی عقاد) ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
1 ✳️ «مهاجرين مكّه كه به دستور حضرت حق و طرح پيامبر عزيز اسلام صلى الله عليه و آله از وطن خود آواره و به ديار غربت يعنى شهر مدينه آمده بودند، سر و سامانى نداشتند تا آن كه عقد اخوّت ميان آنان و مسلمانان مدينه برقرار گرديد و يار و همسايه و مددكار يكديگر شدند، اما در عين حال آزار و شكنجه‏هاى مردم مكّه را از ياد نمى‏بردند و نمى‏توانستند علاقه به وطن را هم فراموش كنند. همواره در مقام برمى‏آمدند خبرى از وطن بگيرند و از شهرى كه در آن جا نشو و نما نموده، از آب و هوايش استفاده كرده بودند و هم اكنون فرزندان و اقارب، دايى‏ها و عموها و خويشاوندان تازه و قديمشان در آن جا به سر مى‏بردند كسب اطّلاعى كنند. لاجرم چنين به نظرشان رسيد كه بايد كارى كرد كه قريش از نيرو و شوكت ما با خبر شود و مجبور گردد از ترس ما با ما كنار بيايد و بدين وسيله راه براى نشر دعوت دينى بازگردد و چاره‏اش اين است كه بر سر راه قافله مال‏التجاره آنان رفته راه را بر آن‏ ببنديم و ضرب شستى به ايشان نشان دهيم. همين كار را كردند. در سال دوم هجرت، رسول خدا صلى الله عليه و آله عبداللَّه بن جَحْش را با جماعتى از مهاجران گسيل داشت و نامه‏اى به وى داد و فرمود تا قبل از دو روز سر نامه را نگشايد و بعد از دو روز راه، نامه را قرائت نموده بر طبق دستورى كه خداوند به وى داده رفتار نمايد و احدى از همراهان را مجبور نكند. عبداللَّه به راه افتاد بدون اين كه بداند به كجا مى‏رود، همى پيش راند و به خاطر اين كه دستور خدا در كار بود به منظور تنفيذ فرمان، با اعتماد و اطمينان به او، خود را يكسره به او سپرد و سريع پيش مى‏رفت. دو روز تمام راه پيمود، آنگاه نامه را گشوده قرائت كرد، ديد نوشته است: وقتى اين نامه را از نظر گذراندى پيش برو تا به نخله كه بين مكّه و طائف است برسى، در آن جا در كمين قريش مى‏باش و مرتّب اخبار قريش را به دست آورده براى ما بفرست. عبداللَّه پس از قرائت نامه رسول خدا صلى الله عليه و آله نفرات خود را از مضمون آن آگاه ساخت و گفت: رسول الهى صلى الله عليه و آله به من دستور داده تا به سوى نخله روم و در آن جا در كمين قريش بنشينم و اخبار قريش را براى آن جناب بفرستم و نير امر فرموده كه احدى از شما را مجبور به كارى نكنم. اينك هر يك از شما ميل دارد به درجه شهادت برسد با ما بيايد و هر كدام از شما حاضر نيست، از همين جابازگردد و من خود، امر پيامبر را اطاعت نموده به راه مى‏افتم. نفرات عبداللَّه همگى با وى موافقت كرده، آمادگى خود را اعلام داشتند و همه به سوى هدف رهسپار شدند در حالى كه اميد به خدا پيشاهنگ و اطمينان و اعتماد به او رهبرشان و عنايت پروردگارى نيز نيروبخش دل‏هاشان بود ولكن در بين راه شترى از ايشان گم شد و در جستجوى آن در بيابان شده و پاره‏اى از ايشان اسير قريش گشتند. عبداللَّه و بقيه نفراتش همچنان مى‏راندند تا به نخله رسيدند و در آن جا كاروانى‏ از قريش كه حامل مال التجاره ايشان بود مى‏گذشت و به محض آن كه به عبداللَّه و يارانش برخوردند دچار دهشت و ترس عجيبى گرديدند. اصحاب عبداللَّه نيز متحيّر شدند كه چه كنند، اگر با آنان مصاف دهند در ماه حرام جنگيده‏اند كه خود عمل حرامى است و اگر مصاف ندهند اينان فرداى همين شب به مسجد الحرام مى‏رسند و ديگر دستشان به ايشان نخواهد رسيد. لاجرم لحظه‏اى متحيّر ماندند، لكن سرانجام رأيشان بر اين قرار گرفت كه بر ايشان حمله برند و مال‏التجاره ايشان را به غنيمت برگيرند. همين كار را انجام دادند. چيزى نگذشت كه واقد بن عبداللَّه تميمى با انداختن تيرى، عمرو بن حضرمى را هدف قرار داده و از پايش درآورد. عثمان بن عبداللَّه و حَكَم بن كيان هم اسير شدند و خداوند همه اموال و مال التجاره را نصيب لشگر اسلام گردانيد. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 266 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
2 ✳️ عبداللَّه بن جحش با همراهان به سوى مدينه بازگشتند و اموال و اسيران را نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله آوردند. به محض اين كه چشم رسول خدا صلى الله عليه و آله به ايشان افتاد فهميد كه ميان آن دو گروه كارزار افتاده و مشركين فرارى شده‏اند و اموالشان نصيب مسلمانان گشته، فرمود: من به شما دستور ندادم در ماه حرام دست به جنگ نزنيد و حاضر نشد آن اموال را تصرّف كند و به انتظار رسيدن وحى توقّف كرد تا حضرت حق تكليفش را روشن سازد. لشكريان اسلام متأثّر گشته ترسيدند، نكند مرتكب گناهى شده باشند، ساير مسلمانان هم شروع كردند به خرده‏گيرى كه چرا بدون دستور خدا به چنين عملى اقدام كرديد. از آن سو قريش نيز به خشم آمده، گفتند: محمّد و يارانش حرمت ماه‏هاى حرام را نگاه نداشتند و در ماه حرام دست به خونريزى زدند و اموال دشمن خود را به غارت برده و از آنان اسير گرفتند. در چنين حالى خداى تعالى درباره جنگجويان مجاهد اسلام آيه زير را فرستاد و آنان را مشمول عنايت و لطف خود قرار داده فرمود: يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فيهِ قُلْ قِتالٌ فيهِ كَبيرٌ و صَدٌّ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ وَ كُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إخْراجُ أهْلِهِ مِنْهُ أكْبَرُ عِنْدَاللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ» «بقره 217» از تو درباره جنگ در ماه حرام مى‏پرسند. بگو: هر جنگى در آن [گناهى‏] بزرگ است، ولى هر نوع بازداشتن [مردم‏] از راه خدا و كفرورزى به او و [بازداشتن مردم از] مسجد الحرام و بيرون راندن اهلش از آن، نزد خدا بزرگ‏تر [از جنگ در ماه حرام‏] است؛ و فتنه [شرك و بت‏پرستى‏] از كشتار بزرگ‏تر است. وقتى اين آيه شريفه نازل شد مسلمين از آن ترسى كه داشتند اندكى آسوده شده خوشحال گرديدند و مخصوصاً نفراتى كه مباشر جنگ بودند مسرور گشتند و رسول الهى اموال و اسيران را قبول كرد. قريش فرستاده‏اى نزد آن حضرت گسيل داشتند و خواستار آن شدند كه آن حضرت بهاى اسيران را گرفته و ايشان را آزاد سازد. حضرت در جواب فرمود: اين كار را به شرطى مى‏كنم كه شما نيز دو تن مسلمانى كه اسير گرفته‏ايد آزاد سازيد، چه ما از شما به جان آنان مى‏ترسيم و منتظريم تا اگر شما اسيران ما را كشتيد ما نيز اسيران شما را بكشيم. قريش ناگزير شدند شرط آن جناب را بپذيرند و اسيران آن حضرت را نزد وى روانه سازند، خداوند بدين وسيله نعمت را بر مسلمين تمام كرد و وعده نصرتى كه داده بود عملى فرمود. اما عبداللَّه بن جحش و همراهانش به نازل شدن اين آيه قناعت ننموده و اندوهشان زايل نگرديد، چون انتظار داشتند آيه‏اى در اجر و ثوابشان نازل شود، لذا به رسول خدا صلى الله عليه و آله عرض كردند: آيا مى‏شود جنگى پيش بيايد كه ما در آن شركت جسته و خداوند به ما اجر مجاهدان را مرحمت فرمايد؟ خداى تعالى در جواب آنان اين آيه را فرستاد: إنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فى سبيلِ اللَّهِ اولئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَةَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ» «بقره 218» يقيناً كسانى كه ايمان آورده، و آنان كه هجرت كرده و در راه خدا به جهاد برخاستند، به رحمت خدا اميد دارند؛ و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است. با نازل شدن اين آيه اندوه‏ها زايل شد و دل‏ها آرامش يافت و مسرّت تمام وجود مؤمنان را گرفت، چه مى‏ديدند نعمت خدا و رحمت او ايشان را فراگرفته است. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 266 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره قَدْ كَانَ لَكُمْ ءَايَةٌ فِى فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَتِلُ فِى سَبِيلِ اللَّهِ وَ أُخْرى‏ كَافِرَةٌ يَرَوْنَهُمْ مِّثْلَيْهِمْ رَأْىَ الْعَيْنِ وَاللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشَآءُ إِنَّ فِى ذَ لِكَ لَعِبْرَةً لِّأُولِى الْأَبْصَرِ به یقین در دو گروهى كه (در جنگ ) با هم روبرو شدند، براى شما نشانه (و درس عبرتى) بود. گروهى در راه خدا نبرد مى‌كردند و گروه دیگر كه كافر بودند (در راه شیطان و هوس خود.) كفّار به چشم خود مسلمانان را دو برابر مى‌دیدند (واین عاملى براى ترس آنان مى‌شد) وخداوند هر كس را بخواهد به یارى خود تأیید مى‌كند. همانا در این امر براى اهل‌بینش، پند وعبرت است. این آیه مربوط به است كه دو گروهِ مسلمانان و كفّار در برابر یكدیگر قرار گرفتند. 1- هدف جنگ باید خدا و دین خدا باشد. «فى سبیل اللّه» 2- رزمندگان مسلمان داراى یك هدف هستند. «فئة تقاتل فى سبیل اللّه» (ولى رزمندگان كافر هركدام براى هدفى به جنگ آمده‌اند.) 3- آنجا كه خدا بخواهد دیدها، برداشت‌ها و افكار عوض مى‌شود. با همین چشم همین جمعیّت را دو برابر مى‌بیند. «یرونهم مثلیهم رأى العین» 4- یكى از امدادهاى غیبى، ایجاد رُعب در دل دشمنان است. «یرونهم مثلیهم... و اللّه یؤیّد» 5 - جنگ بدر نشان داد كه اراده خداوند بر اراده خلق غالب، و تنها امكانات مادّى، عامل پیروزى نیست. «یؤیّد بنصره من یشاء» 6- گرچه خداوند هر كس را بخواهد یارى مى‌كند؛ «من یشاء» ولى شرط یارى آن است كه مردم در مقام نصرت دین او بپاخیزند «فى سبیل اللّه» 7- هدف از بیان تاریخ باید عبرت و پندگیرى باشد. «لعبرة» 8 - گرچه حوادث براى همه مایه‌ى پند و عبرت است؛ «كان لكم آیة» ولى درس گرفتن از نشانه‌ها، بصیرت وبینش مى‌خواهد. «لعبرة لأولى الأبصار» 9- كسانى كه از جنگ بدر درس نگیرند، صاحب بصیرت نیستند. «لعبرةلاولى الابصار» 👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
3 ✳️ اين سِريّه اولين جنگى بود كه سياست و روش حكومتى اسلام را روشن ساخت و در حقيقت اساسنامه نظام آن بود و چند نتيجه داشت كه اشاره مى‏شود: نتيجه اوّل: اين كه جواب مشركين را داد كه جنگ و خونريزى در ماه حرام گناه بزرگى است. نتيجه دوم: اين كه فهماند كه خود مشركين مرتكب گناهانى شده و مى‏شوند كه بسى بزرگتر از آن است. و آن يكى اين است كه آنان از راه خدا جلوگيرى به عمل آورده‏اند و در مقام برآمدند تا با تهديد و زور، مسلمانان را از دين اسلام برگردانند. ديگر اين كه به خدا كفر ورزيدند و نيز اين كه سكنه مسجدالحرام را از آن جا بيرون كردند. و به خاطر همين جرائم بود كه خداوند قتال با آنان را تجويز كرد. نتيجه سوم: اين كه در اثر اين جريان، قريش از اين ضربت و اين كه هم اموالش به‏ غارت رفت و هم عدّه‏اى كشته داد و هم دو نفر اسير شدند، از آن غرور و نخوتى كه داشت پايين آمد و به همين جهت تصميم گرفت مسأله جنگ در ماه حرام را بهانه كرده و شبه جزيره عربستان را عليه رسول خدا صلى الله عليه و آله و يارانش بشوراند و كار جنجال را به جايى رسانيد كه مسلمين يقين كردند ديگر هيچ اميدى به سازش و اصلاح نيست. در چنين وضعى روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله به مسلمانان خبر داد كه ابوسفيان، فرزند حرب، كاروان قريش را از شام به سوى مكّه مى‏راند و اموال و سرمايه تجارت قريش با آن كاروان است و شما مى‏توانيد هم اكنون بر سر راهشان شده و با آنان كارزار كنيد، باشد كه خداوند نيروى شما را با آن اموال تقويت نمايد. از آن سو ابوسفيان هم كه داستان نخله را داشت در تجسّس اخبار رسول اللَّه صلى الله عليه و آله و يارانش بود، هر كه را در راه مى‏ديد از حال آن جناب مى‏پرسيد تا آن كه خبر يافت رسول خدا صلى الله عليه و آله ياران خود را به تعقيب كاروان وى روانه كرده. از ترس مال التّجاره و حرصى كه بر اموال خود داشت سخت در انديشه شد، تصميم گرفت به هر نحوى شده قريش را از اين جريان آگهى دهد، لاجرم ضمضم بن عمرو غفارى را اجير نموده روانه مكّه كرد و به وى گفت: بايد خود را به قريش برسانى و آنان را به سر وقت اموالشان بياورى و به ايشان بگويى كه محمّد و يارانش متعرض اموال ايشان شده‏اند. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 266 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
4 ✳️ ضمضم در حالى كه بينى شترش را پاره كرد و بار آن را وارونه بسته و پيراهن خود را از عقب و جلو دريده بود به درب مسجدالحرام آمد و فرياد زد: اى گروه قريش!، مال التّجاره، مال التّجاره، اى فرياد و اى فغان كه ابوسفيان با اموال شما مورد حمله محمّد و يارانش قرار گرفت، اى داد و بيداد، گمان نمى‏كنم بتوانيد او را دريابيد! مردم همه در وحشت و اضطراب شدند و به سرعت اجتماعى تشكيل داده به‏ مشورت پرداختند وسرانجام قرار شد هر چه زودتر حركت كنند و همين كار را كرده بدون استثنا همه شركت كردند و اگر برخى از آنان حركت نكرده كسى را به عوض روانه ساخت، از آن جمله ابولهب بود كه مردى را به مبلغ چهارهزار درهم كه از او طلب داشت اجير كرد تا با لشگر قريش براى نابودى اسلام و مسلمين حركت كند. بعد از آن كه همه از تدارك اسباب سفر فراغت يافته و آماده حركت شدند، به يادشان افتاد كه ما همين چندى قبل با قبيله كِنانه جنگ داشتيم، يكى از آن ميان گفت: اگر ما حركت كنيم احتمال دارد كنانى‏ها از دنبال بر سر ما بتازند و ما از رفتن به كمك ابوسفيان بازمانيم. اما سراقة بن مالك كه از اشراف كنانه بود گفت: من به شما پناه مى‏دهم و همه در امان من هستيد، برويد و از قبيله من نگرانى نداشته باشيد، من نمى‏گذارم از قبيله كنانه به شما آسيبى برسد. در اينجا رأى آنهايى كه مى‏گفتند بايد هر چه زودتر حركت كرد تقويت شد و همه به راه افتادند. از آن سو رسول خدا صلى الله عليه و آله از مدينه بيرون شد در حالى كه پيشاپيش لشگرش دو بيرق سياه در اهتزاز بود، يكى به دست علىّ بن ابى طالب و آن ديگر به دست انصار و با همراهان به دنبال شتران قريش به راه افتاد. در بين راه به مردى برخورد كرده از وى خبر كاروان قريش را بپرسيد، ولكن خبر نزد او نيافت و شب و روز به سرعت مى‏راند تا به نزديكى صفراء رسيدند. حضرت شخصى را فرستاد تا از ابوسفيان خبرى گيرد و خود پيش همى راند تا به ذفران يكى از بيابان‏هاى پيرامون دهكده صفراء رسيد، در آن جا بار گرفت و خبرگزاران به نزدش آمده گزارش دادند كه قريش همه از مكّه بيرون شده و به كمك ابوسفيان شتافته‏اند. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 266 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
5 ✳️ رسول خدا صلى الله عليه و آله چون ديد مطلب رنگ ديگرى به خود گرفت با ياران خود به مشورت پرداخت. آرى، ديگر قافله مال التّجاره ابوسفيان مطرح نيست، بايد با لشگرى روبه‏رو شود كه نيرو و نفراتش چندبرابر نيروى اوست. از ميان اصحاب، مقداد بن عمرو برخاست و عرض كرد: به هر جا كه خدايت دستور داده برو و ما يك قدم از تو جدا نمى‏شويم، ما آن كلامى را كه بنى‏اسرائيل در پاسخ دعوت موسى به ميان آورده، گفتند: فَاذْهَبْ أنْتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا إنّا ههُنا قاعِدُونَ» «مائده 24» پس تو و پروردگارت برويد [با آنان‏] بجنگيد كه ما [تا پايان كار] در همين جا نشسته‏ايم. در جواب تو نخواهيم گفت؛ بلكه ما مى‏گوييم: تو و پروردگارت به كارزار دشمن برويد، ما نيز همراه شما هستيم و به همراه شما كارزار مى‏كنيم و به آن خدايى كه تو را به حقّ مبعوث فرموده اگر ما را به دورترين نقاط زمين گرچه حبشه باشد ببرى همراهت مى‏آييم. رسول خدا صلى الله عليه و آله دعاى خيرش فرمود، آنگاه رو به ساير ياران كرد و فرمود: اى مردم! رأى خود را اظهار داريد. مقصودش از مردم طايفه انصار بود. از ميان مردم انصار، سعدبن معاذ برخاست و گفت: اى رسول خدا! گويا مقصودت ما انصار بوده؟ حضرت فرمود: آرى، سعد گفت: ما به تو ايمان آورده و تو را تصديق نموده و شهادت داديم بر آن كه آنچه آورده‏اى حقّ است و بر ايمان و شهادت خود عهد و پيمان سپرديم و آن اين بود كه در هر حال تو را اطاعت كنيم. بنابراين يا رسول اللَّه! هر چه مى‏خواهى انجام ده و هر تصميم كه مى‏خواهى بگير كه ما با توييم و از تو جدا نمى‏شويم و به خدايى كه تو را به حق مبعوث فرموده، سوگند، اگر ما را به دريا عرضه بدارى و بفرمايى كه ما خود را به همراه تو در آن بيفكنيم خواهيم افكند و يك تن هم از ما تخلّف نخواهد كرد و هيچ ملاحظه ما را مكن؛ زيرا كه كوچك‏ترين كراهتى از جنگيدن با دشمنانمان نداريم و ما خويشتندار در جنگ و هماوردان ميدان كارزاريم و اميدواريم خداوند از ما به تو رفتارى نشان دهد كه مايه خرسندى و روشنى چشمت باشد، ما را راه بينداز و از خدا توفيق و مدد بخواه. هنوز گفتار سعد تمام نشده بود كه آثار خرسندى در رخساره رسول خدا صلى الله عليه و آله نمودار شد، آنگاه فرمود: حركت كنيد و اميدوار ظفر باشيد، چه خداى تعالى مرا به يكى از اين دو بشارت داده: ما به طور مسلّم يا به قافله آنان ظفر مى‏يابيم و يا بر لشگريان آنان و گويا من هم اكنون قتلگاه آنان را مى‏بينم. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 266 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
6 ✳️ رسول خدا صلى الله عليه و آله و ياران از آن منزل حركت كرده در نزديكى بدر پياده شدند و آن جناب برخى از ياران خود را به سوى چاه بدر روانه كرد تا آن جا از قافله و يا لشگر قريش خبرى بگيرند. فرستادگان به دو نفر رسيدند كه مشغول آب‏كشى بودند، معلوم شد آب را براى لشگر قريش مى‏برند، پرسيدند به كجا مى‏رويد و از چه قبيله‏اى هستيد و هدفتان چيست؟ گفتند: ما سقايان قريش هستيم، ما را فرستاده‏اند تا براى آنان آب ببريم. فرستادگان باور نكردند كه اين دو نفر وابسته به لشگر قريش باشند، احتمال دادند سقايان قافله مال التجاره ايشان باشند، به همين جهت آن دو را تحت شكنجه قرار دادند و آنها را مفصّل زدند، وقتى خوب از كارشان درآوردند ناچار گفتند: ما از قافله ابوسفيانيم، مسلمانان از كتك زدنشان باز ايستادند. رسول خدا صلى الله عليه و آله مشغول نماز بود، وقتى اصحاب خود را مشاهده كرد نماز را تمام كرده، فرمود: اگر راست گويند كتكشان مى‏زنيد؟ و چون دروغ گويند: رهاشان مى‏كنيد! در حالى كه به خدا سوگند راست مى‏گويند و از لشگر قريشند نه از كاروان ايشان. آنگاه رو به آن دو تن كرده، فرمود: به من بگوييد ببينم قريش كجا هستند، گفتند: به خدا سوگند در پشت همين تل كه از دور نمودار است اردو زده‏اند. رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله پرسيد عدّه‏شان چند است؟ گفتند بسيار است. فرمود چند نفرند؟ گفتند: نمى‏دانيم. فرمود: خوراكشان در روز چند شتر است؟ گفتند: يك روز نُه شتر و روز ديگر ده شتر. رسول خدا صلى الله عليه و آله رو به اصحاب كرد و فرمود: لشگر قريش بين نهصد و هزارند. آنگاه رو به همه مسلمين كرد و فرمود: بدانيد كه مكّه همه جگر گوشه‏هاى خود را در اختيار شما قرار داده است. حال ببينيم ابوسفيان كاروان را به كجا سوق داد. او وقتى به گزارش جاسوسان خود از جايگاه مسلمين خبر يافت و فهميد كه مسلمانان بناى تعرّض به كاروان وى را دارند مسير كاروان را تغيير داده و از راه معمولى كنار رفت و بدر را در دست چپ قرار داده به كلّى از نظر مسلمين پنهان و ناپديد گرديد. وقتى كاملًا مطمئن شد كه كاروان را از دستبرد مسلمين نجات داده، رسولى نزد قريش فرستاد كه شما به منظور نجات دادن اموال خود از مكّه بيرون شديد و اينك من اموال را حفظ كردم، بنابراين هر جا كه هستيد به مكّه بازگرديد. ابوجهل گفت: به خدا سوگند باز نمى‏گرديم تا آن كه به كناره چاه بدر برسيم و سه روز در آن جا به عيش و نوش و ميگسارى بپردازيم و خنياگران برايمان موسيقى بنوازند و عرب وحدت كلمه نيروى ما را بفهمد و از اين پس خيال حمله به ما را در سر نپروراند. اخنس بن شريق با اين رأى مخالفت كرد و گفته‏هاى ابوجهل را پاسخ داد و به قبيله بنى زهره كه هم سوگند با قريش بودند گفت: اموال و افراد شما به سلامت نجات يافتند و منظور شما هم همين بود، اينك باز گرديد و ديگر وجهى ندارد بيهوده به ديارى سفر كنيد كه در آن جا منافعى در نظر نداريد؛ خيرخواهى مرا بپذيرد و گوش به حرف اين مرد مغرور ندهيد. و از آنجايى كه اخنس در ميان قبيله بنى زهره محبوبيت و وجهه خوبى داشت يك نفر زُهرى از گفته او سرباز نزد و هيچ كدام به بدر نيامدند. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 266 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
7 ✳️ صبح روز بعد به مسلمين كه در جستجوى كاروان ابوسفيان بودند خبر رسيد كه ابوسفيان مال التجاره را به منزل رسانيد و اينك بايد با لشگر قريش كه در فاصله مختصرى قرار دارد روبه‏رو شوند و در نتيجه آرزويى كه مسلمين به اميد رسيدن به آن خرسندى مى‏كردند مبدّل به يأس گرديد و جماعتى از ايشان به رسول الهى اصرار مى‏ورزيدند كه به مدينه بازگردد و با لشگر قريش مصاف ندهد و در جنگ وارد نشود. خداى متعال درباره ايشان مى‏فرمايد: وَ إذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إحْدَى الطّائِفَتَيْنِ أنَّها لَكُمْ وَ تَوَدُّونَ أنَّ غَيْرَ ذاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَ يُريدُ اللَّهُ أنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ يَقْطَعَ دابِرَ الْكافِرينَ» «انفال 7» و [ياد كنيد] هنگامى را كه خدا پيروزى بر يكى ازدو گروه [سپاه دشمن يا كاروان تجارتى قريش‏] را به شما وعده داد، و شما دوست داشتيد بر كاروان تجارتى قريش دست يابيد، ولى خدا مى‏خواست پيروزى در ميدان جنگ را با فرمان نافذى [كه داير بر پيروزى مؤمنان و شكست دشمنان جارى ساخته بود] تحقّق دهد و ريشه كافران را قطع كند. پس از مختصرى مسلمانان يكدل و يك جهت بر آن شدند كه با لشگر قريش مصاف دهند، به همين جهت خود را زودتر به آب بدر رسانيده و چاه را تصرف كردند. خداى تعالى بارانى فرستاد تا بيابان شنزار و لغزنده جهت آنان محكم و استوار گردد و قسمت لشگر گاه قريش كه زمينى خاكى بود گِل و لغزنده شود و بالأخره لشگر اسلام توانست خود را قبل از قريش به محلّ مناسب يعنى كنار اولين چاه در قسمت پايين بدر برساند. آنگاه خود را آماده قتال كرده به مشورت پرداختند. در حالى كه گفتگو مى‏كردند سعد بن معاذ پيش آمد، عرض كرد: اى پيامبر خدا! اجازه مى‏دهى سايبانى جهت شما بر پا كنيم تا شما در آن جا قرار گيريد و مركب‏هاى شما را در كنار آن آماده نگهداشته و خود با دشمن مصاف دهيم؟ اگر پيروز شديم كه هيچ و اگر خداى نخواسته كشته گشتيم تو بر مركب سوار شده به پيروانت در مدينه ملحق شوى، چه آن مسلمانان كه در مدينه مانده‏اند كمتر از ما به تو معتقد و علاقمند نيستند و اگر احتمال مى‏دادند كار تو سرانجام به جنگ منتهى مى‏شود هرگز تخلّف نمى‏كردند و اگر چنين پيشامدى رخ دهد ايشان شرّ دشمن را دفع مى‏كنند و از درِ خيرخواهى با كمك تو به جهاد مى‏پردازند. رسول خدا صلى الله عليه و آله او را بستود ودر حقّش دعا كرد. سعد با ياران به ساختن سايبان پرداخت تا اگر پيروزى و فتح نصيب او و يارانش نشد، آن منبع كرامت و عظمت به دست دشمن گرفتار نشود و بتواند خود را به باقى اصحاب برساند و دعوت خود را ادامه دهد، چه اسلام براى طائفه معيّنى نيامده بود، اگر همه اهل مدينه هم كشته شوند، او بايد بماند و ساير قبايل عرب و ديگر ملل دنيا را رهبرى كند. قريش نيز آماده جنگ شدند و شخصى را فرستادند تا از مسلمانان خبرى بياورد. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 266 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
8 ✳️ آن شخص بازگشت و خبرآورد كه اصحاب محمّد سيصد نفر و يا كمى كمتر و يا بيشترند و هيچ كمينى هم ندارند و از آب هم بسيار دورند، ولكن با همه اين احوال مردمى هستند كه جز شمشير پناهگاهى براى خود قائل نيستند و جز به ايمان ثابت و يقين استوار خود اتكايى ندارند. اين خبر، رعب و وحشتى در دل‏هاى قريشيان ايجاد كرد و برخى از عقلاى آنان به اين فكر فرو رفتند كه اگر سپاه اسلام همه آنان را بكُشند حرمتى براى مكّه باقى نخواهد ماند. از ميان آنان عتبة بن ربيعه برخاست و گفت: اى گروه قريش، به خدايم سوگند! شما از اين كه با محمّد و يارانش مصاف دهيد كارى از پيش نمى‏بريد؛ زيرا اگر او را بكشيد پيوسته چشمتان به روى مردمى باز مى‏شود كه يا پسر عمويش را كشته‏ايد و يا پسر خاله‏اش را و يا مردى از عشيره‏اش را؛ پس بهتر اين است كه بازگرديد و او را به عرب بسپاريد، چه اگر ساير طوائف عرب او را بكشند شما به مقصود خود نايل آمده‏ايد و اگر او بر عرب فايق آمد شما كارى كه مايه كراهت و ندامتتان شود نكرده‏ايد. كلام عتبه به گوش ابوجهل رسيد، او پر از خشم و غيظ شد و كينه‏هاى ديرينه‏اى را كه با مسلمين داشت يادآورى كرد. و همين معنى باعث شد كه همه بر قتال سپاه اسلام يكدل و يك جهت شوند. رسول خدا صلى الله عليه و آله وقتى كثرت عدد دشمنان و بسيارى نيروى آنان را ديد به ميان ياران آمد و با سخنان گرم و دلنشين خود روحيه آنان را تقويت كرده و به تنظيم صفوف ايشان پرداخت و دستور داد قبل از آن كه وى فرمان دهد حمله نكنند و فرمود: چنانچه دشمن را محاصره كرديد با تير به ايشان حمله كنيد. آنگاه به عريش خود يعنى سايبان بازگشت در حالى كه از سرانجام كار ياران نگران بود، در آن جا به درگاه خداى سبحان ملتجى گشته و از اودرخواست پيروزى و تنجيز وعده مى‏نمود و تضرّع و زارى همى كرد و گفت: بارالها! اين قريش متكبّر و متعصّب است كه همواره با تو مخالفت و دشمنى مى‏ورزيد و فرستاده‏ات را تكذيب مى‏كرد، اينك روى آورده تا با پيغمبرت بجنگد. پروردگارا! آن نصرت كه مرا بدان وعده فرمودى بفرست. بارالها! اگر امروز اين گروه كه با من هستند كشته شوند ديگر كسى تو را پرستش نخواهد كرد. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 266 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
9 ✳️ رسول خدا صلى الله عليه و آله همچنان دعا همى مى‏كرد و رو به قبله دست به دعا بلند داشت تا ردايش از شانه‏اش بيفتاد و آن قدر ادامه داد تا خواب او را گرفت، در عالم رؤيا يارى خدا را به چشم ديد و نيز به حالت وحى درآمد و اين آيه بر وى نازل شد: يا أيُّهَا النَّبِىُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنينَ عَلَى الْقِتالِ إنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ‏ يَغْلِبُوا مِأَتَيْنِ وَ إنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا ألفاً مِنَ الَّذينَ كَفَرُوا بِأنَّهُمْ قَوْمٌ لايَفْقَهُونَ» «انفال 65» اى پيامبر! مؤمنان را به جنگ برانگيز كه اگر از شما بيست نفر صابر باشند بر دويست نفر چيره مى‏شوند، و اگر از شما صد نفر [صابر] باشند بر هزار نفر از كافران چيره مى‏شوند؛ زيرا آنان گروهى هستند [كه حقايق توحيد و قدرت خدا را] نمى‏فهمند. رسول خدا صلى الله عليه و آله پس از گرفتن اين وحى، به ميان سپاه خود آمد و آنان را بر قتال با كفّار تحريص كرده و فرمود: به آن خدايى كه جان محمّد در دست اوست هيچ يك از شما امروز با اين كفّار نمى‏جنگد و با صبر و پايدارى كشته نمى‏شود مگر اين كه خداى تعالى تو را به بهشت درخواهد آورد. آنگاه مشتى خاك از دست اميرالمؤمنين عليه السلام گرفته و آن را به جانب كفّار پاشيد و فرمود: شاهَتِ الْوُجُوهُ. زشت باد رويتان. سپس به ياران فرمود: كمر همّت ببنديد. مسلمانان قويدل گشته يكصدا فرياد زدند: أحَد: أحَد. خداى تعالى ملائكه را نيز به مدد ايشان فرستاد تا بر فتح و پيروزى بشارتشان دهد و ايمانشان را قوى‏تر سازد. رسول خدا صلى الله عليه و آله در قلب معركه قرار گرفته مردم را تشجيع مى‏نمود و به نصرت خدا نويد مى‏داد. بودن رسول خدا صلى الله عليه و آله در ميان صفوف ايشان از يك سو و كمك ملائكه از سوى ديگر، اثر عميقى در روحيه مسلمانان داشت و به همين جهت كشتار زيادى از لشگرِ دشمن كرده كه در تاريخ كم‏نظير و بى مانند بود و افتخارى بزرگ در تاريخ اسلام‏ براى هميشه به يادگار گذاشتند و بدريّون در اصحاب پيامبر از ديگران ممتازند. غبار معركه بر روى اجساد بى جان كفّار فرو نشست و اهل مكّه با وضع فضيحت بارى فرار كردند. سپاه اسلام با افتخار و پيروزى و غنيمت بسيارى به سوى مدينه بازگشتند، در حالى كه از يارى و نصرتى كه خداى تعالى ارزانى‏شان داشته خوشحال و شكرگزار بودند. «1» در داستان با عظمت بدر، بارانى كه باريد، دعايى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله داشت، قوّت قلبى كه به مردم مؤمن داده شد و نزول ملائكه و رعبى كه از عظمت معنوى ارتش اسلام به دل كافران افتاد، همه و همه اسبابى بود كه خداوند مهربان به لطف خود جهت پيروزى مردم مؤمن فراهم آورد. آرى، به قول حضرت زين‏العابدين عليه السلام كه فرمود: «وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الأْسْبابُ» ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 266 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ و همانا خداوند شما را در جنگ در حالى كه ناتوان بودید یارى كرد، پس از خداوند پروا كنید، باشد كه سپاس گزارى نمائید. 👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره إِن يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ الْنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَيَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَآءَ وَ اللَّهُ لَا يُحِبُّ الْظَّلِمِينَ‏ اگر (در جنگ ) به شما جراحتى مى رسد، پس قطعاً به گروه كفّار نیز (در جنگ ) زخمى همانند آن رسیده است. و ما روزها(ى شكست و پیروزى) را در میان مردم مى گردانیم تا خداوند (با ) كسانى را كه ایمان آورده اند، معلوم دارد و از شما گواهانى (بر دیگران) بگیرد و خداوند ستمگران را دوست نمى دارد. (گرچه گاهى به ظاهر پیروز شوند) 👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره ✳️ وَهُوَ اللَّهُ فِى السَّمَوَتِ وَفِى الْأَرْضِ يَعْلَمُ سِرَّكُمْ وَجَهْرَكُمْ وَ يَعْلَمُ مَا تَكْسِبُونَ‏‏ وَمَا تَأْتِيهِم مِنْ ءَاَيَةٍ مِنْ ءَايَتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَفَقَدْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَآءَهُمْ فَسَوْفَ يَأْتِيِهمْ أَنْبؤُ اْ مَا كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ‏ *️⃣ و اوست كه در آسمان ها و در زمین خداوند است. نهان و آشكار شمارا مى داند، و هرچه را به دست مى آورید (نیز) مى داند. و هیچ نشانه و آیه اى از نشانه هاى پروردگارشان براى آنها نمى آمد، جز آنكه (به جاى تصدیق و ایمان) از آن اعراض مى كردند. پس همین كه حقّ براى آنان آمد، آن را تكذیب كردند، پس به زودى خبرهاى مهم (و تلخ درباره ى كیفر) آنچه را به مسخره مى گرفتند به سراغشان خواهد آمد. ✍️ در پاسخ به عقیده ى انحرافى چند خدایى (خداى باران، خداى جنگ، خداى صلح، خداى زمین و...) این آیه مى فرماید: خداى همه چیز و همه جا یكى است. شاید مراد از «خبرهاى بزرگ» در آیه، خبر فتح مكّه یا شكست مشركین در جنگ و امثال آن باشد. 👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره ✳️ وَإِذَا جَاءَتْهُمْ ءَايَةٌ قَالُواْ لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى‏ نُؤْتَى‏ مِثْلَ مَا أُوِتِىَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُواْ صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدُ بِمَا كَانُوا يَمكُرُونَ و چون آیه و نشانه اى (از سوى خدا براى هدایت آنان) نازل شد گفتند: ما هرگز ایمان نمى آوریم تا آنكه به ما هم مثل آنچه به فرستادگان خدا داده شد، داده شود، (بگو:) خداوند بهتر مى داند كه رسالت خود را كجا (و نزد چه كسى) قرار دهد. به زودى به آنها كه گناه كردند، به سزاى آن مكر و نیرنگ ها كه مى كردند، خوارى و عذاب سخت از نزد خداوند خواهد رسید. ✍️ در شأن نزول آیه گفته اند كه ولیدبن مغیره، مغز متفكّر كفّار، مى گفت: چون سن وثروت من بیش از محمّدصلى الله علیه وآله است، پس باید به من هم وحى شود. البتّه چنین حرفى از ابوجهل هم نقل شده است. درباره ى جمعى از سران كفر كه در جنگ «» كشته شدند، وعده ى الهى عملى شد و ذلّت به آنان رسید. سردمداران قدرتمند، به دلیل خود برتربینى، استكبار نموده ودعوت اسلام را نمى پذیرند. ملاك گزینش هاى الهى، علم او به شایستگى هاست. نتیجه ى در برابر حقّ، ذلّت و خوارى است 👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره ✳️ فَتَوَلَّى‏ عَنْهُمْ وَ قَالَ يَقَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَةَ رَبِّى وَنَصَحْتُ لَكُمْ وَ لَكِن لَّا تُحِبُّونَ النَّصِحِينَ‏ پس () از آنان روى برگرداند و گفت: اى قوم من! همانا پیام پروردگارم را به شما رساندم و براى شما خیرخواهى كردم، ولى شما دلسوزان و خیرخواهان را دوست ندارید. ✍️ احتمال دارد سخن حضرت صالح، قبل از نزول عذاب و به عنوان اتمام حجّت باشد، و ممكن است پس از هلاكتشان باشد، آنگونه كه رسول‌خدا صلى الله علیه وآله نیز بر لب چاه با اجساد كفّار سخن گفت پرسیدند: مگر آنان مى‌شنوند، فرمودند: آرى، شما از آنها شنواتر نیستید. 👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره ✳️ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَنفَالِ قُلِ الْأَنفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَ أَصْلِحُواْ ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُواْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ (اى پیامبر!) از تو درباره ى انفال (غنائم جنگى و اموال عمومى) مى پرسند (كه از آن كیست؟) بگو: انفال، از آنِ خدا و پیامبر است. پس، از خداوند پروا كنید و (روابط) میان خودتان را اصلاح كنید و اگر ایمان دارید، از خدا و رسولش اطاعت كنید. ✍️ در قرآن حدود 130 بار واژه ى سؤال و مشتقّات آن، از جمله 15 بار عبارت «یسئلونك» آمده است. «انفال» جمع «نَفل»، به معناى زیاده و عطیّه است. چنانكه به زیادتر از نمازهاى واجب، نافله گفته مى شود و عطاى فرزند به حضرت ابراهیم «نافله» به حساب آمده است. «و وهبنا له اسحاق و یعقوب نافلة» در روایات و كتب فقهى، منابع طبیعى و ثروت هاى عمومى، غنائم جنگى، اموال بى صاحب مثل زمینى كه صاحبش آن را رها كرده و اموال مردگان بى وارث، جنگل ها، درّه ها، نیزارها، زمین هاى موات، معادن و... همه از انفال محسوب شده اند. چون قبل از اسلام، نحوه ى توزیع غنائم بر اساس تبعیضات بود، پس از جنگ كه اوّلین جنگ مسلمانان و همراه با غنائم بسیار بود، در اینكه غنائم را چه باید كرد و به چه كسانى مى رسد و چه كسانى اولویّت دارند، نظرهاى مختلفى وجود داشت. سرانجام با سؤال و درخواست مردم از پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله، آن حضرت شخصاً به تقسیم غنائم پرداخت و بطور عادلانه و یكسان میان مردم تقسیم كرد تا تبعیضات موهوم دوره ى جاهلى را از میان برداشته و از مستضعفان حمایت كند، هر چند برخى، از این برابرى رنجیدند. گرچه آیات این سوره درباره ى جنگ بدر است و این آیه نیز بیشتر نظر به غنائم جنگى دارد، ولى اختصاص به آن ندارد. امام صادق علیه السلام فرمود: سهم خداوند از انفال، زیر نظر رسول خدا صلى الله علیه وآله مصرف مى شود. در روایات، پاداش اصلاح و آشتى میان مردم، از یك سال نماز و روزه ى مستحبّى هم بیشتر ذكر شده است. امام صادق علیه السلام به شاگرد خود مفضّل فرمود: اگر میان دو نفر از طرفداران ما نزاع و پیش آمد، از مال من خرج كن و میان آنان بده در اسلام، تقویت و تحكیم پیوندها و از میان بردن اسباب تفرقه و نفاق به قدرى اهمیّت دارد كه در بعضى مراحل نه تنها اصلاح ذات البین واجب است، بلكه از نیز مى توان براى آن استفاده كرد. 👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره ✳️ يُجَدِلُونَكَ فِى الْحَقِ‏ بَعْدَ مَا تَبَيَّنَ كَأَنَّمَا يُسَاقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَ هُمْ يَنظُرُونَ‏ آنان درباره ى حقّ (بودنِ جنگ )، پس از آنكه روشن شده بود، با تو مى كنند. (چنان ترسیده اند كه) گویى به سوى مرگ رانده مى شوند و (نابودى خود را) مى نگرند. ✍️ گروهى از مسلمانان با پیامبر صلى الله علیه وآله، در مسیر جنگ بدر، بر سر این بود كه امكانات و نفرات كافى ندارند و تنها براى تصاحب اموال تجّار قریش خارج شده اند، نه براى جنگ با لشكر قریش و با اینكه این واقعیّت را مى دانستند كه فرمان خداوند است، ولى از اعتراض خود دست بردار نبودند؛ البتّه بعضى هم مانند مقداد مى گفتند: ما مثل اصحاب موسى علیه السلام نمى نشینیم كه بگوییم شما بروید بجنگید، بلكه اهل جنگیم و هر چه فرمان دهى مى پذیریم. ولى بعضى از روى ترس و اینكه آمادگى جنگ ندارند، با رسول خدا صلى الله علیه وآله مجادله مى كردند و حركت به سوى جهاد و جنگ بدر را به منزله ى حركت به سوى مرگ مى پنداشتند. ولى حوادث پس از آن وپیروزى در جنگ نشان داد كه آنان اشتباه مى كرده اند. جدال و گفتگویى كه براى انكار حقّ باشد مطرود است و آن اقسامى دارد: الف: گاهى پس از روشن شدن حقّ است. «یجادلونك فى الحقّ بعد ما تبیّن» ب: گاهى از روى علم و آگاهى نیست. «فلم تحاجّون فیما لیس لكم به علم» ج: گاهى براى از بین بردن حقّ است. «و یجادل الّذین كفروا بالباطل لیدحضوا به الحقّ» البتّه گاهى بحث و مجادله براى تصدیق حقّ است كه باید به نیكوترین شكل صورت بگیرد و نیكوترین آنها، بهترین است. «و جادلهم بالّتى هى احسن» 👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره ✳️ إذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجَابَ لَكُمْ أَنِّى مُمِدُّكُم بِأَلْفٍ مِّنَ الْمَلَئِكَةِ مُرْدِفِينَ (به یاد آورید) زمانى كه (در جنگ ) از پروردگارتان فریادرسى مى طلبیدید، پس او دعا و خواسته ى شما را اجابت كرد (و فرمود:) من یارى دهنده شما با فرستادن هزارفرشته ى پیاپى هستم. ✍️ در جنگ بدر، تعداد مسلمانان یك سوّم كفّار و ساز و برگ نظامى آنان هم بسیار اندك بود، و به فرموده حضرت على علیه السلام، تنها سواره ى آنان مقداد بود، همچنین آنان آمادگى روحى هم براى جنگ نداشتند. هنگامى كه جمعیّت كفّار و تجهیزات آنان را دیدند، وحشت زده و مضطرب شدند و به خدا پناه آوردند، پیامبراكرم صلى الله علیه وآله نیز دست به دعا برداشت و فرمود: «الّلهم انجز لى ما وعدتنى، الّلهم ان تهلك هذه العصابة لا تُعبَد فى الارض» خدایا! آنچه را وعده داده اى محقّق ساز، خدایا! اگر این گروه مسلمانان كشته شوند، پرستش تو از زمین برچیده مى شود. خداوند نیز با سرازیر نمودن امدادهاى غیبى خود، دعاى آنان را مستجاب كرد و آنان با دلگرمى به مبارزه پرداختند تا سرانجام پیروز شدند. به دستور پیامبر صلى الله علیه وآله، تمام كشته شدگان كفّار را درون چاهى ریختند و آنگاه حضرت بر سر چاه آمده و تك تك آنان را به اسم صدا زده و فرمودند:آیا شما وعده ى پروردگارتان را حقّ یافتید؟! شما بد مردمانى بودید، زیرا پیامبرتان را تكذیب كردید و مرا از خانه و كاشانه ام بیرون نمودید و با من به جنگ پرداختید، امّا دیگران مرا تصدیق كرده و در میان خود جاى دادند و به یارى ام پرداختند! اصحاب گفتند: مگر آنان مى شنوند؟ حضرت فرمود: شما شنواتر از آنان نیستید، ولى آنان نمى توانند جواب بدهند. آنگاه روبه جسد ابوجهل كرد و فرمود: این از فرعون گستاخ تر بود، زیرا فرعون هنگامى كه عذاب آمد و هلاكت را قطعى دید، موحّد شد، امّا او تا آخرین لحظات دست از بت ها برنداشت. 👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره ✳️ فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى‏ وَلِيُبْلِىَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَآءً حَسَناً إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ‏ شما (با نیروى خود)، آنان (كفّار) را نكشتید، بلكه خداوند (با امدادهاى غیبى) آنها را به قتل رساند. (اى پیامبر!) آنگاه كه تیر اافكندى، تو نیفكندى، بلكه خدا افكند (تا كافران را مرعوب كند) و تا مؤمنان را از سوى خویش به آزمونى نیكو بیازماید، زیرا خداوند، بسیار شنوا و داناست. ✍️ در روز جنگ ، پیامبر صلى الله علیه وآله به على علیه السلام فرمود: مشتى خاك و سنگریزه از زمین بردار و به من بده. على علیه السلام چنین كرد وپیامبر با خواندن دعایى آنها را به سوى دشمن پرتاب كرد واین كار اثر معجزآسایى داشت، طوفانى به پا كرد وباعث وحشتى عجیب در دل دشمن شد. ] آرى، عامل مهم پیروزى در جنگ بدر، اراده و امداد الهى بود، نه نیروى مادّى و قواعد و تاكتیك هاى نظامى و گرنه لشگرى اندك و تنها با یك یا دو اسب سوار، چگونه بر سپاهى انبوه و كاملاً مجهّز و داراى یكصد اسب سوار، پیروز مى شد؟ «بلاء»، به معناى آزمایش است كه اگر با نعمت و پیروزى باشد، «بلاء حَسَن» است و اگر به وسیله ى مصیبت و مجازات باشد «بلاء سیّى ء» است، چنانكه قرآن درباره ى بنى اسرائیل مى فرماید: «و بَلَوناهم بِالحَسنات و السیّئات» ] انسان اگر با اعتقاد صحیح و در مسیر حقّ حركت كرده و به فرمان الهى تلاش و كوشش كند، امدادهاى خداوند را در پى خود دارد، «لیبلى المؤمنین منه بلاء حسناً» و وجود او وجودى خدایى مى گردد، چنانكه در روایتى خداوند مى فرماید: بنده با نافله و كارهاى مستحب به مقام قرب رسیده و دست او دست من، گوش او گوش من و تمام اعضا و جوارح او خدایى مى شود و آنچه بخواهد، همان مى شود. «انّه لیتقرّب الىّ بالنافلة حتّى اُحبّه فاذا احببتُه كنتُ سمعه الّذى یسمع به و بصره الّذى یبصر به و لسانه الّذى ینطق به و یده الّذى یبطش بها اِن دعانى أجبتُه و اِن سألنى أعطیتُه...» پس اگر حركتى نیز انجام مى دهد، در واقع آن حركت از خداوند است. «و ما رمیتَ اذ رمیت و لكنّ اللّه رَمى» امّا در مقابل اگر در مسیر غیر الهى و به فرمان دیگران حركت كند، در حقیقت وجودى شیطانى پیدا نموده است، چنانكه عایشه در رویارویى با سپاه امیرالمؤمنین على علیه السلام در جنگ جمل، به تأسّى از پیامبر صلى الله علیه وآله مشتى خاك به سوى آنان پرتاب كرد و دعا نمود، پس از آن حضرت على علیه السلام به او فرمودند: این شیطان بود كه چنین كرد. «و ما رمیتِ اذ رمیتِ و لكنّ الشیطان رمى». 👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره ✳️ وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَىْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِى الْقُرْبَى‏ وَالْيَتَمَى‏ وَالْمَسَكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِن كُنتُمْ ءَامَنتُم بِاللَّهِ وَمَآ أَنزَلْنَا عَلَى‏ عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَ اللَّهُ عَلى‏ كُلِ‏ّ شَىْ‏ءٍ قَدِيرٌ و اگر به خداوند وآنچه بر بنده ى خود، روز جدایى (حقّ از باطل،) روز درگیرى دو گروه (با ایمان و بى ایمان در جنگ بدر) نازل كردیم، ایمان دارید، بدانید كه هر چه غنیمت گرفتید، همانا خمس (یك پنجم) آن براى خداوند و رسول خدا و خویشاوندان (او، اهل بیت علیهم السلام) و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان (از سادات) است، و خداوند بر هر چیزى تواناست. ✍️ مخاطب این آیه در هنگام نزول، كسانى هستند كه همراه پیامبر در جنگ شركت كرده و با جانفشانى و از جان گذشتگى، پیروزى را بدست آورده اند. كسانى كه اهل ، ، ، و بوده و چشم امید پیامبر به آنان بود، امّا با این حال خداوند در این آیه مى فرماید: اى جبهه ى بدر، اگر به خدا و پیامبر و قرآن ایمان دارید، خمسَ غنائم را بدهید. یعنى شرط ایمان به خدا، علاوه بر نماز و روزه و جهاد، اداى واجب مالى یعنى است. واژه ى «غنیمت» و «غرامت»، هر یك شش بار در قرآن آمده است. خمس، در روایات نیز از اهمیّت ویژه اى برخودار است، از جمله اینكه هر كس خمس مالش را نپردازد، مالش حلال نمى شود و نمى تواند در آن تصرّف كند و نماز با لباسى كه خمس آن پرداخت نشده باشد، مشكل دارد. فقها خمس را در هفت چیز واجب مى دانند: 1- سود و منفعت كسب و درآمد سالیانه، 2- گنج، 3- معادن، 4- گوهرهایى كه از غوّاصى به دست مى آید، 5 - مال حلال مخلوط به حرام، 6- زمینى كه كافر ذمّى از مسلمان بخرد، 7- غنیمت جنگى. 👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour 🆔 @sahife2
تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره ✳️ إذْ أَنتُم بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيَا وَهُم بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوَى‏ وَالرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنكُمْ وَلَوْ تَوَاعَدتُّمْ لَاخْتَلَفْتُمْ فِى الْمِيعَدِ وَلَكِن لِّيَقْضِىَ اللَّهُ أَمْراً كَانَ مَفْعُولاً لِّيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَن بَيِّنَةٍ وَيَحْيَى‏ مَنْ حَىَّ عَن بَيِّنَةٍ وَإِنَّ اللَّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ (به یاد آورید) زمانى كه شما در جانب پایین بودید و دشمنان در جانب بالا (بر شما برترى داشتند) و كاروان (تجارى ابوسفیان) از شما پایین تر بود و اگر قرار قبلى (براى جنگ هم) مى گذاشتید، به توافق نمى رسیدید. (زیرا هم بالادست شما دشمن بود، هم پایین شما و شما بین دو صف مخالف بودید و هرگز تن به چنین جنگى نمى دادید.) ولى (خداوند شما را در برابر عمل انجام شده قرار داد) تا كارى را كه خدا مى خواست، تحقّق بخشد، تا هركس (به گمراهى) هلاك مى شود، از روى حجّت و آگاهى هلاك شود و هر كس (به هدایت) حیات یافت، از روى دلیل، حیات یابد و همانا خداوند شنوا و داناست. ✍️ در جنگ ، كفّار نه تنها از نظر سلاح و تعداد نفرات و آمادگى روحى و جسمى برترى داشتند، بلكه از نظر منطقه ى استقرار نیرو نیز برتر بودند و مى توانستند از كنار دریاى احمر، راهى براى فرار پیدا كنند، ولى خداوند مسلمانان را كه تنها به قصد مصادره ى اموال كفّار آمده بودند، با آنان روبرو ساخت و چاره اى جز درگیرى نبود و تنها لطف خدا مسلمانان را به پیروزى رساند. سیماى ترسیمى از جنگ بدر، در آیات ابتداى سوره تا كنون، امدادهاى الهى را بهتر نشان مى دهد: 1- در جنگ بدر شما به فكر مصادره ى اموال بودید و آمادگى جنگى نداشتید. «تُوَدّون أن غیر ذات الشوكة تكون لكم» «آیه 7» 2- جنگ كه پیش آمد، بعضى ناراحت بودید. «فریقاً من المؤمنین لكارهون» «آیه 5» 3- برخى از مرگ مى ترسیدید. «كانّما یساقون الى الموت» «آیه 6» 4- پریشان بودید و استغاثه مى كردید. «تستغیثون ربّكم» «آیه 9» 5 - براى تطهیر از ناپاكى ها و سفت شدن زمین ریگ زار، باران فرستادیم. «آیه 11» 6- اطاعت كامل از فرماندهى نداشتید. «قالوا سمعنا و هم لایسمعون» «آیه 21» 7- برخى از شما قبلاً خیانت كرده بودند. (مانند ابولبابه) «آیه 27» 8 - رهبرتان در معرض تهدیدها و توطئه ها بود. «یمكر بك» «آیه 30» 9- اگر كار به اختیار شما مى بود، با این همه مشكلات، به توافق نمى رسیدید. «لاختلفتم» و نمونه هاى دیگر كه همه نشان مى دهد پیش آمد جنگ بدر، یك طرح الهى براى نمایش قدرت مسلمانان و ضربه زدن به روحیّه ى كفّار و مشركان بوده است. به همین دلیل در آیه ى قبل، روز جنگ بدر، «روز » نامیده شد، زیرا آنقدر امدادهاى غیبى نازل شد كه حقّ و حقیقت براى همه روشن شد و با این وصف، هركس بى توجّهى كرد، از روى عناد و لجاجت بود. «لیهلك مَن هلك عن بیّنة» 👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour 🆔 @sahife2