هنر دینی.mp3
804.6K
🔹 " #هنر دینی " آن است كه یك معقول الهی را انسان در حوزه خیال بازسازی كند و به مرحله حس به طوری ارائه كند كه خروجی آن یك جمال محسوس باشد؛ این اضلاع سه گانه جوهر هنر دینی را تشكیل می دهند. اگر مطلبی معقول و الهی و دینی نباشد، فقط از خیال به حس می آید و مخاطب را از حس به خیال می برد ـ این دور بین حس و خیال ـ این اگر سرگرمی باشد مباح است، اگر محذورات دیگر داشته باشد كه مشكل خاص خودش را دارد و همین است كه از او به بازی یاد می كنند؛ [مثلاً] فلان كس بازیگر است، اگر از خیال به حس بیاید و از حس مخاطب را به خیال ببرد این می شود بازی، اگر پیامد بد نداشته باشد كه می شود مباح و اگر پیامد بد داشته باشد كه مثلاً می شود ممنوع، پس اگر چیزی جوهر عقلی نداشته باشد دینی نیست.
🔹 اگر چیزی در حوزه مسلمان ها رواج داشت یا حاكمان و شاهان اسلامی یا مسئولان اسلامی از او حمایت كردند، صرف اینكه حكومت اسلامی یا جامعه اسلامی یا توده مردم از او حمایت كردند او را دینی نمی كند، دینی بودن هنر به همین اضلاع سه گانه خود اوست، به سرزمین و زمان و مانند اینها بر نمی گردد، مثلاً چون مسلمین این كار را دارند اسلامی بشود.
✅ آیت الله #جوادی_آملی
👁کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
🔅 برنامه ی روزانه #حافظ_خوانی
❇️ شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست
صلای سرخوشی ای صوفیان باده پرست
اساس توبه که در محکمی چو سنگ نمود
ببین که جام زجاجی چه طرفهاش بشکست
بیار باده که در بارگاه استغنا
چه پاسبان و چه سلطان چه هوشیار و چه مست
از این رباط دودر چون ضرورت است رحیل
رواق و طاق معیشت چه سربلند و چه پست
مقام عیش میسر نمیشود بیرنج
بلی به حکم بلا بستهاند عهد الست
به هست و نیست مرنجان ضمیر و خوش میباش
که نیستیست سرانجام هر کمال که هست
شکوه آصفی و اسب باد و منطق طیر
به باد رفت و از او خواجه هیچ طرف نبست
به بال و پر مرو از ره که تیر پرتابی
هوا گرفت زمانی ولی به خاک نشست
زبان کلک تو #حافظ چه شکر آن گوید
که گفته سخنت میبرند دست به دست
#حافظ_غزل_25
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
🔅 برنامه ی دیوان #شمس_خوانی
❇️ مهمان شاهم هر شبی بر خوان احسان و وفا
مهمان صاحب دولتم که دولتش پاینده با
بر خوان شیران یک شبی بوزینهای همراه شد
استیزه رو گر نیستی او از کجا شیر از کجا
بنگر که از شمشیر شه در قهرمان خون میچکد
آخر چه گستاخی است این والله خطا والله خطا
گر طفل شیری پنجه زد بر روی مادر ناگهان
تو دشمن خود نیستی بر وی منه تو پنجه را
آن کو ز شیران شیر خورد او شیر باشد نیست مرد
بسیار نقش آدمی دیدم که بود آن اژدها
نوح ار چه مردم وار بد طوفان مردم خوار بد
گر هست آتش ذرهای آن ذره دارد شعلهها
شمشیرم و خون ریز من هم نرمم و هم تیز من
همچون جهان فانیم ظاهر خوش و باطن بلا
#دیوان_شمس_غزل_10
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2