❇️ اعمال روزها و شب های #هفته
🙏 آداب ، اعمال ، ادعیه ، استعاذه ، تسبیح و نماز روز #دوشنبه
👉🏻 1da.ir/pxKPaI
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
jameah-arabic01.mp3
1.2M
#امام_کاظم علیه السلام
#السلام_علیک_یا_باب_الحوائج✋
این حرف بینِ مردمِ این خاک رایج است
چشمانِ ما به سفره یِ باب الحوائج است
#میلاد_امام_موسی_کاظم(ع)
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️ " این چیز مهمی است که برافراشتن #پرچم #اهلبیت (علیهمالسّلام) در دنیای اسلام، حقیقتاً میتواند دنیای اسلام و مسلمین را از این دو نقطهنظر گرد هم مجتمع کند [یکی محبت به اهل بیت (ع) و دیگری آموزش دین و تعلم معارف]. امروز این فرصت عظیم در اختیار همهی مسلمین است؛ مخصوصاً آنهایی که مکتب اهلبیت را در عمل تحقق بخشیدهاند و ایماناً و عملاً به آن متصل شدهاند.
امروز در #ایران اسلامی - که حاکمیت اسلام و قرآن در آن، امیدی به همهی مسلمین عالم داده است - بحمداللَّه پرچم اهلبیت در اهتزاز است و ما میبینیم که همهی مسلمین گوشه و کنار عالم، به این نظام و به این جمهوری و به این پرچم و به پرچم متعالی اسلام که در اینجا در اهتزاز است، احترام میگذارند و از آن احساس عزت میکنند. «بموالاتکم تمّت الکلمة و عظمت النّعمة و ائتلفت الفرقة» "
👤 #مقام_معظم_رهبری
#کشور_امام_زمان عج #زیارت_جامعه_کبیره
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️ حکایت #عارف_و_خرش
قسمت سوم
🌺 حلقهٔ آن صوفیان مستفید
چونک در وجد و طرب آخر رسید
خوان بیاوردند بهر میهمان
از بهیمه یاد آورد آن زمان
گفت خادم را که در آخر برو
راست کن بهر بهیمه کاه و جو
گفت لا حول این چه افزون گفتنست
از قدیم این کارها کار منست
گفت تر کن آن جوش را از نخست
کان خر پیرست و دندانهاش سست
گفت لا حول این چه میگویی مها
از من آموزند این ترتیبها
گفت پالانش فرو نه پیش پیش
داروی منبل بنه بر پشت ریش
گفت لا حول آخر ای حکمتگزار
جنس تو مهمانم آمد صد هزار
جمله راضی رفتهاند از پیش ما
هست مهمان جان ما و خویش ما
گفت آبش ده ولیکن شیر گرم
گفت لا حول از توم بگرفت شرم
گفت اندر جو تو کمتر کاهکن
گفت لا حول این سخن کوتاه کن
گفت جایش را بروب از سنگ و پشک
ور بود تر ریز بر وی خاک خشک
گفت لا حول ای پدر لا حول کن
با رسول اهل کمتر گو سخن
گفت بستان شانه پشت خر بخار
گفت لا حول ای پدر شرمی بدار
خادم این گفت و میان را بست چست
گفت رفتم کاه و جو آرم نخست
رفت و از آخر نکرد او هیچ یاد
خواب خرگوشی بدان صوفی بداد
رفت خادم جانب اوباش چند
کرد بر اندرز صوفی ریشخند
صوفی از ره مانده بود و شد دراز
خوابها میدید با چشم فراز
کان خرش در چنگ گرگی مانده بود
پارهها از پشت و رانش میربود
گفت لا حول این چه مالیخولیاست
ای عجب آن خادم مشفق کجاست
باز میدید آن خرش در راهرو
گه به چاهی میفتاد و گه بگو
گونهگون میدید ناخوش واقعه
فاتحه میخواند او والقارعه
گفت چاره چیست یاران جستهاند
رفتهاند و جمله درها بستهاند
باز میگفت ای عجب آن خادمک
نه که با ما گشت همنان و نمک
من نکردم با وی الا لطف و لین
او چرا با من کند برعکس کین
هر عداوت را سبب باید سند
ورنه جنسیت وفا تلقین کند
باز میگفت آدم با لطف و جود
کی بر آن ابلیس جوری کرده بود
آدمی مر مار و کزدم را چه کرد
کو همیخواهد مرورا مرگ و درد
گرگ را خود خاصیت بدریدنست
این حسد در خلق آخر روشنست
باز میگفت این گمان بد خطاست
بر برادر این چنین ظنم چراست
باز گفتی حزم سؤ الظن تست
هر که بدظن نیست کی ماند درست
صوفی اندر وسوسه وان خر چنان
که چنین بادا جزای دشمنان
آن خر مسکین میان خاک و سنگ
کژ شده پالان دریده پالهنگ
کشته از ره جملهٔ شب بی علف
گاه در جان کندن و گه در تلف
خر همه شب ذکر میکرد ای اله
جو رها کردم کم از یک مشت کاه
با زبان حال میگفت ای شیوخ
رحمتی که سوختم زین خام شوخ
آنچ آن خر دید از رنج و عذاب
مرغ خاکی بیند اندر سیل آب
بس به پهلو گشت آن شب تا سحر
آن خر بیچاره از جوع البقر
روز شد خادم بیامد بامداد
زود پالان جست بر پشتش نهاد
خر فروشانه دو سه زخمش بزد
کرد با خر آنچ زان سگ میسزد
خر جهنده گشت از تیزی نیش
کو زبان تا خر بگوید حال خویش
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_8
برنامه ی #مثنوی_خوانی
#مولوی - #مثنوی_معنوی
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
✳️ حکایت #عارف_و_خرش قسمت سوم 🌺 حلقهٔ آن صوفیان مستفید چونک در وجد و طرب آخر رسید خوان بیاوردند ب
🔴وقتى حلقه صوفیان و وجد و طربشان به آخر رسید.
براى میهمان غذا آوردند و همین که چشمش بسفره نان افتاد از خر خود یاد کرده.
رو به خادم خانقاه نموده گفت برو به آخور خرمن کاه و جو بریز.
خادم گفت لا حول و لا قوة الا باللّه این چه حرفى است؟ من کهنه نو کرم کار خود را دانسته و انجام مىدهم.
صوفى گفت خر من دندان صحیحى ندارد جو را باید قبلا در آب خیس کنى.
خادم جواب داد لا حول و لا قوة الا باللّه چه فرمایشى است این چیزها را همه از من یاد مىگیرند.
صوفى گفت پالانش را بردار و روى زخم پشتش قدرى علف جاروب خشک بریز که بهبودى حاصل کند.
خادم جواب داد لا حول این سخنان بگذار که هزاران مهمان مثل تو باین جا آمده.
و همگى از پیش ما راضى رفتهاند ما میهمان دوست بوده میهمان را چون جان خود دوست مىداریم.
گفت عوض آب شیر گرم باو بده جواب داد لا حول که دیگر خجالت مىکشم چیزى بگویم.
گفت میان جو کاه کم بریز جواب داد لا حول خواهش مىکنم این سخن را کوتاه کنید.
گفت جاى خر را بروب که سنگ و فضولات نداشته باشد و اگر تر باشد خاکه پهن خشک بر آن بریز.
جواب داد لا حول و لا قوة پدر جان صلوات بفرست با یک نوکر اهل کمتر از این سخنان بگو.
گفت یک قشو بدست گیر و پشت خر را بخاران و تیمار کن گفت لا حول پدر جان آخر شرم کن بس است.
خادم این سخن را گفته و فوراً شال کمر خود را محکم بسته گفت رفتم که اول کاه و جو بیاورم. (
او رفت و یادى از آخور خر نکرد صوفى هم بامید او بخواب رفت.
خادم سراغ چند نفر از رفقاى بىعار خود رفته و بریش صوفى و اندرزهاى او خنده کرد.
صوفى که از راه آمده خسته و کوفته شده بود دراز شده و بخواب رفت در خواب مىدید.
که خرش مورد حمله گرگ شده و آن حیوان درنده از ران و پشت او گوشت پاره مىکندو
مىگفت لا حول و لا قوة الا باللّه آن خادم مهربان کجا است؟ و این مالیخولیا چیست که من دچار آن شدهام.
👈مولانا می گوید: چه بسا سفلگان دون همّت برای خودنمایی و ارضای هوای نفسانی، در کسوت خادمان دین و کارگزاران حکومت، لاف تعهّد و مسئولیّت میزنند؛ همانند التزام خادم البهیمه در پذیرش تیمار کردن بهیمه و تخلف از آن. آنها با «لاحول ولا قوة الا بالله»های مکرر، تعهد ریایی خود را ابراز کرده و به رخ احاد جامعه میکشند، با تمسک به ظاهر شریعت و با ظاهری فریبنده، وعدههای دروغین میدهند و یا تحت لوای تخصص و کارشناس، حکمتگزار جامعه میگردند. افرادی که از پرستاری بهیمهای عاجزند، در رأس اداره امور زندگی انسانها قرار میگیرند و علاوه بر اینکه داروی مَنبلی بر پشتِ زخمیِ جامعه نمیگذارند، خود را نیز خادمالشریعة و خادمالملة لقب میدهند.
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_8
ترجمه قسمت اول
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
🔴 باز در خواب مىدید که خرش در حال راه رفتن متصل بچاه و چاله میافت.
متصل وقایع بد مىدید و براى رفع اثر آن لا حول مىگفت.
گفت خدایا چه باید کرد همه رفته و درها را بستهاند.
باز بخود دل دارى داده مىگفت آن خادم با من نان و نمک خورده.
و من با او جز مهربانى کارى نکردهام او البته با من دشمنى نخواهد کرد.
گذشته از این هر دشمنى جهت و سببى مىخواهد و گرنه انسان نوعاً دوستى مىکند نه دشمنى.
باز بخیال افتاده مىگفت از کجا که چنین باشد مگر آدم به ابلیس بدى کرده بود.
یا آدم به مار و کژدم چه کرده است که آنها او را دچار درد و مرگ مىسازند.
گرگ طبعاً درنده است حسد هم در مردم واضح است که وجود دارد.
پس از آن باز بخود دل دارى داده مىگفت سوء ظن داشتن خوب نیست من نباید ببرادر دینى گمان بد ببرم.
باز بخود مىگفت فرمودهاند حزم همانا سوء ظن است ،یعنى دور اندیشى همانا بد گمانى است،کسى که سوء ظن نداشته حزم و احتیاط نکند کى مىتواند زندگى کند.
صوفى در این وسوسهها بود و خر او هم در حالى بود که دشمن در آن حال باشد.
خر بىچاره میان خاک و سنگ پالانش کج شده تنگش بریده خسته و کوفته و گرسنه مشغول جان کندن بود.
👈در پایان داستان قسمت نخستین از داستان عیسى (ع)، بدین نکته اشارت کرد که از آن کس که طینت او با خباثت سرشته است توقع نیکى نباید داشت، هر چند ظاهر او خوب و سخنش فریبنده باشد. نمونه آن تیمارگر خانقاه است که با سخنان چرب صوفى را بفریفت و هر چه صوفى از او خواست، وعده بهتر آن را داد لکن در عمل هیچ کارى نکرد و خر را گرسنه و تشنه رها کرد و در این داستان اشارت است به تسویلات شیطان و فریبکارى او که «یَعِدُهُمْ وَ یُمَنِّیهِمْ وَ ما یَعِدُهُمُ اَلشَّیْطانُ إِلاَّ غُرُوراً»: آنان را وعده (دروغ) مىدهد و به آرزو در مىافکند و وعده ندهد شیطان آنان را جز فریب»
مولانا می گوید: کمترین بازتاب منفی واگذاری امور مادّی و مسائل زندگی این جهانی، به عناصر سست همت و گریزپای از مسئولیت، ایجاد مالیخولیای اجتماعی و فراگیر شدن یک نوع بیماری عصبی در جامعه است که موجب اختلال قوای ذهنی خواهد شد و با خواندن فاتحةالکتاب و القارعة هم نمیشود آن را درمان کرد.
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_8
ترجمه قسمت دوم
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
🔴کسانی که با سرمایههای این جامعه، تحصیلات دانشگاهی را به پایان رساندند و به مقاماتی رسیده و در حلقههای سیاستگذاریها قرار گرفتهاند، مانند آن خادمالبهیمه، مدام به اندرزهای مشفقانه اهلالله خنده تمسخرآمیز میزنند و بیخبر از دردهای جانکاه بینوایان و ناتوانان جامعه، فقط به منافع مادی خود و جناح و گروه خود میاندیشند. به عنوان مرفهان بیدرد جامعه ظهور و بروز دارند. در اینجا سخن از تجانس دشمنی و عداوت، خطا و اشتباه است گمان بریم که دشمنی باید متکی بر سبب خاصی باشد؛ وگرنه نتیجه مناسبتهای روحی باید بر اصل وفاداری تکیه زند، زیرا جنسیت و تجانس به معنای رابطه روحی و معنوی و همدلی و همفکری کاربرد دارد.
کدام رابطه بین «گرگ» که خصیصه درندگی او معروف اوست و «میش» که آرامش و خود نگهداری مشخّصه آن است، میتواند استوار باشد. تلبیس ابلیس و نیش عقرب، تناسب و تجانس نمیطلبد، بلکه اقتضای طبیعت اش این است
👈 خر بزبان حال مىگفت خداوندا از جو صرف نظر کردم یک مشت کاه بمن بده.
باز بزبان حال مىگفت اى پیران و بزرگان که در این خانقاه جمع شدهاید بمن رحم کنید که از دست این شخص خام طمع چرکین سوختم.
خر آن شب رنجى کشید که مرغ خاکى در موقع آمدن سیل مىکشد.
خر بىچاره آن شب از شدت مرض جوع البقر [جوع البقر مرضى است که مبتلاى به آن هیچ گاه سیر نمىشود و فربهى فوق العادهاى عارضش مىگردد] تا صبح پهلو بپهلو شد.
همین که روز شد اول روز خادم آمده پالان بر پشت خر نهاد.
و مثل خر فروشانى که زخم بخر مىزنند که در جلو مشترى چالاک باشد دو سه زخم باو زد و با خر معاملهاى کرد که با سگ باید کرد.
خر از سوزش نیش تیز بناى جست و خیز گذاشت بىچاره زبان نداشت که شرح حال خود را بگوید.
به راستی که آنچه به جایی نرسد فریاد است.
👈توضیح : الاغ بیچاره تمام شب ناله و فریاد میکرد: خدایا! «جو رها کردم کم از یک مشت کاه». همه بدبختیهای ما از این صرف نظرکردن از حقوق حقه خود است که نه تنها راه فریادها را میبندد، بلکه به جرأتِ متجریان جامعه میافزاید. بهیمه در تمام شب، همانند عریضهنویسان عرض حال میگفت که: ای شیوخ! به فریاد برسید از این همه رنج و عذاب؛ از این همه تبعیض و بیداد؛ امان از جوعالبقرهای اقتصادی جامعه که هر چه میخورند سیر نمیشوند؛ امان از دست خرفروشان نظام اقتصادی که زالو صفتانه خون میمکند و برجهای شیشهای را طالباند و رانت خواریهای این جهانی و رنجوری مردمان را کاسباند. اما آنچه به جایی نرسد فریاد است.
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_8
ترجمه قسمت سوم
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
🌺 #امام_کاظم علیه السلام
✳️ بخشی از #زیارت_جامعه_کبیره
🔴 بمُوالاتِكُمْ عَلّمنا اللّهُ مَعالِمُ دينِنا
و أصْلَحَ ما كانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيانا
وَ بمُوالاتِكُمْ تَمّتِ الْكِلمَةُ وَ عَظُمَتِ النِّعْمَةُ وَ ائْتَلَفَتِ الْفُرْقَةُ
وَ بمُوالاتِكُمْ تُقْبَلُ الطّاعَةُ الْمُفْتَرَضَةُ
خداوند ، به #ولايت شما ، نشانه هاى روشن دين را به ما آموخت
و آنچه را از دنيايمان تباه شده بود ، اصلاح كرد
و به ولايت شما ، كلمه #توحيد ، كامل شد و نعمت ، بزرگ شمرده شد و پراكندگى و جدايى به ائتلاف و يكپارچگى تبديل شد
و به ولايت شما ، اطاعت واجب ، پذيرفته مى شود
✳️ خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود
به هر درش که بخوانند بیخبر نرود
طمع در آن لب شیرین نکردنم اولی
ولی چگونه مگس از پی شکر نرود
سواد دیده غمدیدهام به اشک مشوی
که نقش خال توام هرگز از نظر نرود
ز من چو باد صبا بوی خود دریغ مدار
چرا که بی سر زلف توام به سر نرود
دلا مباش چنین هرزه گرد و هرجایی
که هیچ کار ز پیشت بدین هنر نرود
مکن به چشم حقارت نگاه در من مست
که آبروی شریعت بدین قدر نرود
من ِ گدا ، هوس ِ سروقامتی دارم
که دست در کمرش جز به سیم و زر نرود
تو کز #مکارم_اخلاق عالمی دگری
وفای عهد من از خاطرت به در نرود
سیاه نامه تر از خود کسی نمیبینم
چگونه چون قلمم دود دل به سر نرود
به تاج هدهدم از ره مبر که باز سفید
چو باشه در پی هر صید مختصر نرود
بیار باده و اول به دست #حافظ ده
به شرط آن که ز مجلس سخن به در نرود
🔅 برنامه ی روزانه #حافظ_خوانی
#حافظ_غزل_224
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
هدایت شده از انس با صحیفه سجادیه
#صحیفه_سجادیه_صفحه_ای
#صفحه_179
دعای #سی_یک
🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام )
" در یاد کردن #توبه و درخواست آن "
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#صحیفه_سجادیه_صفحه_ای
#صفحه_180
دعای #سی_یک
🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام )
" در یاد کردن #توبه و درخواست آن "
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#صحیفه_سجادیه_بصورت_بند_به_بند
#دعا_سی_یک_27
دعای سیدالساجدین (ع ) در یاد کردن #توبه و درخواست آن:
🔹فلَعَلَّ بَعْضَهُمْ بِرَحْمَتِكَ يَرْحَمُنِى لِسُوءِ مَوْقِفِى، أَوْ تُدْرِكُهُ الرِّقَّةُ عَلَيَّ لِسُوءِ حَالِى فَيَنَالَنِى مِنْهُ بِدَعْوَةٍ هِىَ أَسْمَعُ لَدَيْكَ مِنْ دُعَائِى، أَوْ شَفَاعَةٍ أَوْكَدُ عِنْدَكَ مِنْ شَفَاعَتِى تَكُونُ بِهَا نَجَاتِى مِنْ غَضَبِكَ وَ فَوْزَتِى بِرِضَاكَ🔹
🔸شايد يكى از آنان به رحمت تو، بدحالى مرا ديده دلش بسوزد يا بر حال ناخوش من رقت آرد، و درباره من دعايى كند كه بيش از دعاى من در خور اجابت تو باشد، يا شفاعت او نزد تو مؤثر تر از شفاعت من بود به سبب آن از خشم تو رهايى يابم و به خشنودى تو پيروز گردم🔸
#سی_یک
◀️کانال انس با صحیفه سجادیه
@sahife2
#صحیفه_سجادیه_بصورت_بند_به_بند
#دعا_سی_یک_28
دعای سیدالساجدین (ع ) در یاد کردن #توبه و درخواست آن:
🔹اللَّهُمَّ إِنْ يَكُنِ النَّدَمُ تَوْبَةً إِلَيْكَ فَأَنَا أَنْدَمُ النَّادِمِينَ، وَ إِنْ يَكُنِ التَّرْكُ لِمَعْصِيَتِكَ إِنَابَةً فَأَنَا أَوَّلُ الْمُنِيبِينَ، وَ إِنْ يَكُنِ الاسْتِغْفَارُ حِطَّةً لِلذُّنُوبِ فَإِنِّى لَكَ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِينَ🔹
🔸خداوندا! اگر پشيمانى توبه است، من از هر پشيمانى؛ پشيمانترم، و اگر ترك گناه بازگشت است، من پيش از همه بازگشتم، و اگر طلب آمرزش گناه را ميريزد، من از تو آمرزش مى خواهم🔸
#سی_یک
◀️کانال انس با صحیفه سجادیه
@sahife2
Fateminia-13970523-Sahifeh-106-ThaqalainSite.mp3
21.85M
#شرح_صحیفه_سجادیه
👌 #شرح بخشی از دعای #سی_یک
👌بند 28 تا آخر
👤 آیت الله #فاطمی_نیا
#دعا_سی_یک_28
#دعا_سی_یک_30
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح
#دعا_سی_یک_28
قسمت اول
🔴 اینجا امام علیه السلام میخواهند یک اصلی را بیان کنند و به خدای متعال عرض میکند، یعنی به ما آموزش میدهد، «اللَّهُمَّ إِنْ یکنِ النَّدَمُ تَوْبَهً إِلَیک فَأَنَا أَنْدَمُ النَّادِمِینَ» خدایا اگر پشیمانی توبه حساب شود من پشیمانترینِ پشیمانان هستم.
اینجا یک اصلی هست که باید آن را بگویم، اصل این است که ریشهی توبه پشیمانی است، پشیمانی از حالاتِ درونیِ انسان است، هر انسانی این حس را در خود متوجّه میشود، اگر شما نسبت به امری پشیمان شوید خودتان متوجّه میشوید، حتّی دو دل هم نمیشوید که آیا من پشیمان بشوم یا نشوم، از تهِ دل و با تمام جان میگویی ای کاش انجام نمیدادم، این پشیمانی است، این توبه است.
من به دوستان میگویم که «استغفرالله» گفتن حکمِ نعناء داغ و پیاز داغ را دارد، وگرنه در اصل پشیمانی است، حالا اینکه انسان بعداً استغفار هم میکند دیگر چه بهتر، ادب نشانمیدهد و جداً از خدای متعال میخواهد که او را ببخشد، چون خدای متعال به ما بدهکار نیست، او باید بهرحال ما را ببخشد، همیشه ما بدهکار هستیم، منتها در اینجا یک قید هست، قید این است که پشیمانی باید صرفاً جنبهی «برای خدا بودن» داشته باشد.
وگرنه کودکی در جایی بود و پدرِ او هم در فلان جای مهم کار میکند و تو هم بخاطرِ آن کودک پشیمان شدی، بگویی که ای وای! ممکن است برود به پدرش بگوید و کار بالا بگیرد…. این توبه نیست، این برای ترس از دنیا است، جنبهی «برای خدا بودن» ندارد.
باید برای خدا باشد، اصلاً خودت هستی و خدا، از خدا خجالت میکشی که من چرا این کار را انجام دادهام، خدایا من پشیمان هستم… این اصلِ توبه است.
منتها شما به خودتان نگاه نکنید، شما که اینجا تشریف میآورید اهلِ فضل هستید، منتها در بین عامّهی مردم این چیزها را متوجّه نمیشوند؛ مثلاً گناهی را مرتکب میشوند و میگویند میخواهم بروم مشهد توبه کنم!مثلاً بلیطِ او هم هفتهی آینده هست و او هم به نظرِ خودش یک هفتهی دیگر فرصت دارد که گناه کند، این یعنی چه؟ اصلاً این حرفِ عوامانه است… اگر پشیمان شدهای همین الآن باید توبه کنی، چرا مشهد؟ اینجا توبه کن و بعد به مشهد برو و حضرت را شفیع قرار بده که ان شاء الله توبهی تو قبول شود.
👈ادامه دارد ....
👤آیت الله #فاطمی_نیا
#سی_یک
کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح
#دعا_سی_یک_28
قسمت دوم
🔴شیخ بهایی میفرماید: اگر کسی سَم خورده باشد، همان لحظه او را وادار میکنند که آن سَم را بالا بیاورد، میفرماید که انسان گنهکار مانندِ انسانِ سَم خورده است، خدا نکند و ان شاء الله از همهی خانوادهها دور باشد، یک نفر به یک قصدِ بدی چند دارو را خورده است، چکار میکنند؟ او را سریع به یک مرکز درمانی میبرند و کاری میکنند که اینها سریع بیرون بیایند… پس آنکه میگوید میخواهم بروم به مشهد تا توبه کنم، میخواهم به مکّه بروم توبه کنم، این هنوز توبه نکرده است، مشخّص نیست که اگر آنجا هم برود موفّق شود، بیخود میگوید، او باید با تمامِ جانِ خود بسوزد، باید واقعاً ناراحت شود، آن زمان توبه محقّق میشود. باید جنبهی «فقط برای خدا بودن» داشته باشد، توبه فقط به گفتن نیست، یا نعوذبالله چیزی میخورد و پزشک به او گفته است که این کبد و ریهی تو را بهم میریزد، آن چیز هم حرام است، بعد از گفتنِ پزشک نمیخورد و میگوید توبه کردم، این برای خدا نیست، برای جسمِ خودت هست، برای سلامتیِ خودت هست، پشیمانی باید منهای همهی اینها باشد، باید فقط برای خدا باشد، چرا من در مقابلِ این خدای بزرگ روا دیدم و معصیّت کردم؟
حضرت رضا علیه السلام میفرمایند: اگر خدای متعال وعدهی بهشت و جهنّم هم به مردم نمیداد، حقِّ او بود که مردم گناه نکنند… من نقل به معنا میکنم… چون خدا خدای بزرگی است، خدا خدای دوستداشتنی است.
«اللَّهُمَّ إِنْ یکنِ النَّدَمُ تَوْبَهً إِلَیک فَأَنَا أَنْدَمُ النَّادِمِینَ» خدایا اگر پشیمانی توبه حساب شود من پشیمانترینِ پشیمانان هستم.
«وَ إِنْ یکنِ التَّرْک لِمَعْصِیتِک إِنَابَهً فَأَنَا أَوَّلُ الْمُنِیبِینَ» «إنَابَه» هم به معنای بازگشت و رجوع به خدای متعال است، در قرآن هم «وَأَنِیبُوا إِلَى رَبِّکُمْ»[۱] داریم که یعنی به خدا بازگردید… خدایا اگر ترکِ معصیب «إنَابَه» حساب میشود من اوّلین منیب هستم، به سوی تو بازگشتم.
ببینید اینجا چند «اگر» دارد. «وَ إِنْ یکنِ الِاسْتِغْفَارُ حِطَّهً لِلذُّنُوبِ فَإِنِّی لَک مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ» خدایا اگر استغفار یا طلبِ آمرزش بارِ گناه را زمین میگذارد پس من از مستغفرین هستم، خدایا من تمامِ شرایط را دارم.
حالا باید دید که این اگرها چیست؟ ما یک سری «اگرِ حقیقی» داریم و یک سری «اگرِ غیرِحقیقی»!
مثلاً میگویم اگر امروز بازار رفتی برای من فلان چیز را بخر؛ این اگر است، شاید بازار نرود! این «اگر»ها اگرهای حقیقی است، یک «اگر»هایی هست که اینها اگرهای تأکیدی است، بعضی اوقات عاطفی است، مثلاً انسان به فرزندِ خود میگوید: اگر من پدرِ تو هستم به حرفِ من گوش بده، این دیگر اگر ندارد، چون پدرِ اوست، گاهی اوقات اینها برای تأکید است، گاهی اوقات برای استعطاف است، اینها اگرهای حقیقی نیست.
الآن اینجا این اگرها اگرهای استعطاف است، برای طلبِ رحمت است. خودِ خدا قرار داده است، واقعاً پشیمانی توبه است، میگوید: خدایا اگر پشیمانی توبه است من پشیمان هستم.
مثلِ اینکه من به یک بزرگی میگویم اگر عذرخواهی نسبت به شما وظیفهی من است، من عذرخواهی میکنم، یعنی شرط موجود است.
اینجا امام سجّاد علیه السلام میخواهند به ما آموزش دهند که اصلِ توبه اولاً پشیمانی است، بعد پشیمانی هم یک قید دارد و آن هم این است که پشیمانی باید فقط برای خدا باشد.
👤آیت الله #فاطمی_نیا
#سی_یک
کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
( قصص التوابین – داستان توبه کنندگان ).pdf
1.62M
📔 منن کامل #کتاب زیبای
«قصص التوابين»
يا «داستان #توبه كنندگان »
✍️ على #ميرخلف_زاده
◀️کانال انس با صحیفه سجادیه
@sahife2