eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
5.1هزار دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1.7هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
انس با صحیفه سجادیه
✳️ حکایت شتردار طمعکارو #مرد_مفلس 🌺 بود شخصی مفلسی بی خان و مان مانده در زندان و بند بی امان لقم
✳️ حکایت شتردار طمعکارو 🌺 مفلسي بي خان و مان بود كه در زندان سپري مي كرد و در بند بود. او هر روز هر چه غذا براي ساير زندانيان مي آورند همه را مي خورد و آنها گرسنه مي ماندند و جرأت گلايه نيز نداشتند... تا كه روزي همه زندانيان جمع شدند و به فرستاده قاضي شهر كه براي سر كشي به زندان رفته بود، شكايت كردند و ماجراي آن مفت خوار را گفتند. آنان گفتند: «سلام ما را به قاضي برسان و بگو اين مردك در هر طعام و غذا و خوراك خود را شريك مي كند و بي اينكه رعايت حالي كسي را بكند، طعام همه را مي خورد و چيزي براي كسي نمي گذارد. انگار سه سال است در زندان قحطي آمده و غذايي براي كسي يافت نمي شود. زيرا او به چيزي رحم نمي كند. اكنون ما در خواستي داريم. يا اين گاوميش از اين زندان برود، يا اين كه خود قاضي هر روز غذاي او را به مقدار لازم براي او بفرستد و ما را از شر او خلاص كند. وكيل به نزد قاضي رفت و شكايت زندانيان را برايش بازگو كرد. قاضي كه اوضاع را چنين ديد، آن زنداني را به نزد خود خواند و علت را جويا شد. بعد از مدتي پرس و جو متوجه شد كه حرف زندانيان راست بوده. رو به آن زنداني پر خور كرد و گفت: برخيز و از اين زندان برو و ساكن خانه خود باش. مرد با پر رويي تمام به قاضي گفت: خان و مان و زندگي من توهستي. اين زندان براي من چون بهشت است. پس مرا از آن بيرون نكن و بگذار همينجا زندگي كنم. قاضي پس از شنيدن سخنان او، رو به او كرد و گفت:‌اين حرف ها را تمام كن. شاهد تمام كارها و آزارهايت زندانيان بوده اند كه تعداد آنها كم هم نيست. مرد جواب داد:‌ آنها دروغ مي گويند. زيرا غرض ورزند و از اين رو به غلط گواهي و شهادت داده اند. قاضي رو به وكيل خود كرد و گفت:‌اين مرد را دور تا دور شهر بچرخانيد و در همه جا جار بزنيد كه او دروغگو و مفلس و قلاش است و بگوييد كه هيچ كس نسيه اي به او ندهد. زيرا هر كس چنين كاري كند و اين مرد قرض او را پس ندهد و شكايت به پيش من بياورند، من اين مرد را به زندان نخواهم افكند. سربازان حكومتي او را بر شتري نشاندند و دور تا دور شهر گرداندند و بر سر هر گذر و كوي و برزن فرياد زدند كه اين مرد، مفلس است و هيچ چيز ندارد. هيچ قرض و وامي به او ندهيد در صورت چنين عملي، عقوبت آن با خودتان خواهد بود. وي را به همه جا بردند و مردم جمع شده و بر چهره او به درستي خيره مي شدند تا چهره اش در ياد آنها بماند. شب شد و مرد را از شتر پياده كردند. صاحب شتر آمد و گفت: منزلم اكنون دور است و دير هم شده. مي شود به اين حيوان زبان بسته كاهي بدهي تا بخورد؟ زيرا از صبح شترم را سوار شده بودي. اكنون هزينه اي بده. مرد مفلس جواب داد: تا كنون داشتيم چه مي كرديم؟ اين همه دور تا دور شهر جار زدند كه من مفلسم و هيچ چيز ندارم، اينك تو طلب كاه و هزينه از من مي كني؟ تو از طمع پر بودي براي همين گوشهايت كر شده بود و هيچ چيز نمي شنيدي. مولانا در اين داستان قصد بيان اين را داشت كه گاه چنان و حرص، چشم و گوش دل را كر مي كند، كه صداي حقيقت را نمي شنويم. 🔈 http://radio.iranseda.ir/timeArchivePart/?VALID=TRUE&ch=16&ti=03:00&d=5/13/2017 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از انس با صحیفه سجادیه
دعای 🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) " هنگام اعتراف به کوتاهی در ادای خداوند " ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای سیدالساجدین(ع ) " هنگام اعتراف به کوتاهی در ادای خداوند " : 🔹و لَوْ كَافَأْتَ الْمُطِيعَ عَلَى مَا أَنْتَ تَوَلَّيْتَهُ لَأَوْشَكَ أَنْ يَفْقِدَ ثَوَابَكَ، وَ أَنْ تَزُولَ عَنْهُ نِعْمَتُكَ، وَ لَكِنَّكَ بِكَرَمِكَ جَازَيْتَهُ عَلَى الْمُدَّةِ الْقَصِيرَةِ الْفَانِيَةِ بِالْمُدَّةِ الطَّوِيلَةِ الْخَالِدَةِ، وَ عَلَى الْغَايَةِ الْقَرِيبَةِ الزَّائِلَةِ بِالْغَايَةِ الْمَدِيدَةِ الْبَاقِيَةِ🔹 🔸و اگر پاداش مطيع را به قدر كارى كه توفيقش داده اى عطا كنى، شايد مستحق ثواب نباشد و نعمت تو هم از دست او برود، اما تو به كرم خود در ازاى مدت كوتاه گذران به مدت دراز بى پايان مزد دادى و در مقابل مسافت اندك و پايان پذير به قدر مسافت بسيار و بى كران ثواب ارزانى داشتى🔸 🔗کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✳️ در اینجا امام سجاد علیه السلام سراغ می‌رود و ابتدا وضعیت او را توضیح می‌دهد. کلمه‌ی مطیع در اینجا تمام مراتب اطاعت را در بر می‌گیرد. از شخصی که تصمیم قطعی برای بندگی حضرت حق در مسیر طاعت دارد و در ابتدای راه و قدم اول است تا کسی را که در اطاعت حضرت حق به اوج و قله رسیده که همان انسان کامل است، همه را شامل می‌شود. شرح حضرت در مورد کرم حضرت حق در مواجهه‌ با مطیع، شامل حال همه‌ی اشخاص این داستان می‌شود؛ چه مبتدی، چه متوسط و چه منتهی (به‌مقصدرسیده). بعداً به آن فکر کنید. حتی خود حضرت سجاد (علیه‌السلام) را نیز در بر می‌گیرد! «وَ لَوْ كَافَأْتَ الْمُطِيعَ عَلَى مَا أَنْتَ تَوَلَّيْتَهُ لَأَوْشَكَ أَنْ يَفْقِدَ ثَوَابَكَ وَ أَنْ تَزُولَ عَنْهُ نِعْمَتُكَ». اگر پای تکافو به میان بیاید، یعنی فرض بر این باشد که می‌خواهی با او با عدل برخورد کنی ـ که حضرت یکی دو خط بعد، از آن با کلمه‌ی قصاص تعبیر می‌کنند ـ و بنا را بر این بگذاری که با او حساب کنی، چون تمام مقدّمات طاعت را خودت به مطیع دادی، به نقطه‌ی حساسی می‌رسیم که گویا شخص هیچ استحقاقی برای پاداش و ثوابِ تو ندارد. محاسبه‌ی تو، مطیع را به نقطه‌ای می‌برد که هیچ نعمتی متوجه او نباشد و مستحق دریافت هیچ نعمتی نباشد. تمام مطلب روی کلمه‌ی «أَنْتَ تَوَلَّيْتَهُ» است. بیانگر آن است که اصل وجود شخص و عزم و محیط انفسی و آفاقی و ... را خدای متعال برای او فراهم آورده است. هر یک از این عوامل اگر مهیا نبود، شخص موفق به طاعت نمی‌شد؛ هرچند امام سجاد (علیه‌السلام) باشد. «وَ لَكِنَّكَ بِكَرَمِكَ جَازَيْتَهُ عَلَى الْمُدَّةِ الْقَصِيرَةِ الْفَانِيَةِ بِالْمُدَّةِ الطَّوِيلَةِ الْخَالِدَةِ». اگر تو بخواهی با عدل رفتار کنی، هیچ کس نجات پیدا نمی‌کند. اما تو با کرم خود مواجه می‌شوی و به مطیع پاداش می‌دهی. نتیجه‌ آنکه به مطیع در برابر مدت کوتاه فانی، پاداش‌هایی می‌دهی که دارای زمان طولانی است. این زمان به‌قدری طول می‌کشد که می‌توان از آن به خلود و جاودانگی تعبیر کرد. او در فضای دلنشین پاداش‌های تو مستقر است و آنجا جاودانه می‌ماند. سهم جناب‌عالی از این متاع قلیل چقدر است؟! وقتی مقیاس‌ها به میان می‌آید، خودت را با کره‌ی زمین مقایسه می‌کنی و مقیاس‌ها را توسعه می‌دهی و خود را در برابر منظومه‌ی شمسی و کهکشان‌های دیگر قرار می‌دهی. بزرگ‌تر از تو هم در این عرصه هست. حلقه‌های پیرامون زحل، حدود چهار پنج میلیارد سال عمر دارد؛ در حالی که انتهای عمر حضرت‌عالی در این دنیا، نهایتاً صد سال است. اگر زمان و مکان را تطبیق دهید، این فاصله‌ها خود را به‌خوبی نشان می‌دهد. جناب‌عالی هشت دقیقه‌ی نوری (فاصله‌ی ما تا خورشید) را هم نمی‌توانی به‌خوبی درک کنی، تا چه رسد به فاصله‌ی ما با ستاره‌ی شباهنگ که نُه سال نوری است! اگر یک بچه با هواپیما‌یی که با سرعت هزار کیلومتر بر ساعت می‌رود، از اینجا تا خورشید برود، هنگام برگشت حدود ۲۷ سال سن خواهد داشت. مولا طاعت تو را ذیل نام کرم خود می‌برد و در برابر اطاعت کوتاه‌مدت تو، پاداشی می‌دهد که «مده طویله خالده» است. قدم اول آن، بهشت برزخی است؛ مانند موقعیتی که اکنون شهدا و صالحین درجه‌یک در آن قرار دارند. از جهنم برزخی به خدا پناه می‌بریم که اولیای خدا از آن به خدا پناه می‌برند. اگر کسی به بهشت برزخی وارد شود، تا زمانی که آسمان‌ها و زمین است، در آن کامیاب است؛ با آنکه این هنوز بخش مقدماتی است و خلود قیامتی نرسیده است. همین بهشت برزخی را قرآن کریم با واژه‌ی «خلود» بیان می‌کند. جهنم برزخی و فضای ابهام برزخی نیز همین‌طور ترسیم می‌شود. «وَ عَلَى الْغَايَةِ الْقَرِيبَةِ الزَّائِلَةِ بِالْغَايَةِ الْمَدِيدَةِ الْبَاقِيَةِ». شما در دنیا یک هدف‌گذاری طاعتی می‌کنید و برای یک عمل صالح برنامه‌ریزی می‌کنید که نقطه‌ی غایت و پایان دارد. انسان، نماز یا روزه یا خدمتی را شروع می‌کند و به اوج و سرانجام و اتمام می‌رساند. سخت‌ترین کار‌ها هم پایان دارد و به اتمام می‌رسد. جهاد و روزه و امر به معروف و نهی از منکر، همگی تمام‌شدنی هستند؛ اما خدا با چنین کسی چه کار می‌کند؟! افق عملش را امتداد می‌دهد تا به نقطه‌ی بقا ملحق شود و در اوج بهجت و لذت و بهره‌مندی باقی بماند. 👤استاد دعای 🔗کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
⚫️ جناب آقای حاج حسین علیپور می گفت: یک روز حاج رسول به من گفت: حسین آقا! اگر فردا صبح کاری نداری فردا ساعت شش در سر کوچه ما باش تا با هم به جلسه هیئت لباس فروش ها برویم که حاج نیز در آن جا منبر می رود. فردای آن روز من به همان جایی که با حاج رسول قرار گذاشته بودیم رفتم و با هم به سوی هیئت لباس فروش ها به راه افتادیم. در بین راه از صحبت های حاج رسول متوجه شدم که او انتظار دارد تا من هم در آن هیئت بخوانم، به همین خاطر به او گفتم: حاج رسول! شما لطف دارید که دوست دارید من هم در آن هیئت بخوانم، امّا آنها فارس هستند و من فقط از شعرهای ترکی حفظ هستم و به شعرها و نوحه های فارسی خیلی کم آشنایی دارم. حاج رسول همانند کسانی که توقّع و انتظار نداشته باشند که یک حرف نادرستی را از شخصی بشنوند به یک باره منقلب شد. او در حالی که صدایش را کمی بلند کرده بود با گریه به من گفت: حسین آقا! حقیقت را پیدا کن شما همیشه باید زبان حالت این باشد: زینبم هارا گدیم هارام وار هارا گدیم (یعنی: زینبم کجا بروم؟ من دیگر کجا را دارم و کجامی توانم بروم) حاج رسول با آن گریه و با آن حالتی که آن یک بیت شعر را می خواند به من فهماند که برای یک مدّاح و نوحه خوان اینجا و آن جا و هم زبان و غیر هم زبان و آشنا و غیر آشنا هیچ معنایی ندارد و همیشه باید مانند مصیبت زده های حماسه کربلا باشد. سپس حاج رسول به من گفت: حسین آقا! به شما وصیت و سفارش می کنم تا به جلسه ها و هیئت های غریبه نیز زیاد بروی. من گفتم: حاج رسول! به چه منظوری باید به جلسه های غریبه و ناآشنا بروم؟ او جواب داد: در جلسه های غیر آشناها و غریبه ها نه آنها شما را می شناسند و نه شما آنها را می شناسی، به همین خاطر و حضور قلبت خیلی بیشتر خواهد شد. 🙏لطفا با ما خواننده ی این سلسله نوشته ها باشید 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
🏴علیک بِمجالس ورشکسته! 🔴یکی از رفقا می‌گفت: آیت الله (ره) یک روز، 7-8 تا جلسه روضۀ کوچک می‌رفتند... من همراه ایشان می‌رفتم و ایشان مدام به من می‌فرمود:«علیک بمجالس ورشکسته». یعنی همین مجالس کوچکی که 2-3 نفر نشسته‌اند و گریه می‌کنند و یک کسی هم می‌آید و روضه می‌خواند. در مجالس بزرگ «احساس» آدم خوب تحریک می‌شود و عظمت امام حسین(ع) دیده می‌شود، اما در این مجالس کوچک «باور». 👤استاد ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
13 ✳️ روز همه بنشینند، دو سه تا زیارت مهم روز اربعین وارد است؛ را مردم بنشینند بخوانند، با حال و با توجه، و پیش امام حسین شکوه کنند، بگویند یا سیدالشهدا! ما دلمان میخواست بیاییم، نشد، وضع این جوری است؛ تا یک نظری بکنند، یک کمکی بکنند. 👤 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2